۱۳۹۳ اسفند ۹, شنبه

آیا روایات اناجیل متضاد هستند؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
وقتی شخصی ادعا می کند در اناجیل تضاد و تناقض وجود دارد، از او درخواست کنید که "تضاد و تناقض" را نشان دهد. از او بپرسید آیا مکان ها متفاوت هستند؟ پاسخ او منفی است. از او سئوال کنید که آیا از نقطه نظر تعلیمی متضاد است؟ پاسخ او منفی است. سپس بپرسید: کدامیک از نویسندگان جزئیات بیشتری از واقعه را نوشته اند؟
برای او مثال بزنید: اگر شما و دوستان تان فیلمی را تماشا کنید، وقتی کسی از شما بخواهد تا داستان فیلم را تعریف کنید، آیا همه روایات دقیقا مشابه است؟ ممکن است صحنه ها را دقیق توصیف نکنید، یا یک نفر جزئیات بیشتری از سکانس فیلم را به یاد دارد، اما این به آن مفهوم نیست که دارید دروغ می گویید و داستان فیلم را تغییر می دهید. هر کدام از شما مطابق نگرش خود، داستان فیلم را شرح می دهد. اشتباه توضیح نمی دهید، اما در جزئیات کمی تفاوت وجود دارد. ممکن است صحنه ها را جا به جا توضیح دهید. مثلا بگویید کاراگاه توی تاکسی بود که تلفن همراهش زنگ زد. اما دیگری بگوید، کاراگاه قبل از سوار شدن، تلفنش زنگ زد. اما همگی توافق دارند که شخصیت مورد نظر، کاراگاه است که داشت در یک روز بارانی به محل حادثه می رفت. بنابراین، تضادها ظاهری هستند، در حالی که شخصیت و مکان واقعه متضاد نمی باشند.
هنگامی که از تناقض و تضاد سخن به میان می آید آیا مقصود این است که یک انجیل ادعا کرده مسیح خداوند است و انجیل دیگر او را پیامبر معرفی نموده؟ آیا یک انجیل مصلوب شدن مسیح را تایید نموده و انجیل دیگر مرگ مسیح را تکذیب کرده است؟ آیا یک انجیل زنده شدن مسیح بعد از مرگ را ثبت کرده و انجیل دیگر آن را تایید نکرده است؟ آیا یک انجیل مکان تولد عیسی را بیت الحم ذکر کرده و انجیل دیگر شهر دیگری را به عنوان محل تولد نام برده است؟ آیا یک انجیل می گوید که مسیح در اورشلیم مصلوب شد و انجیل دیگر شهر دیگری را معرفی می کند؟
مخالفان نیز به خوبی می دانند که این گونه تناقض ها و تضادها در اناجیل وجود ندارد. بنابراین، در اناجیل از نقطه نظر تعلیمات الهیاتی و هم چنین ذکر وقایع و مکان رخدادها هیچ گونه تضادی مشاهده نمی شود.
یک نویسنده صرفا به گزارش اتفاق بسنده کرده و دیگری جزئیات را افزوده. اگر جزئیات بر خلاف آن واقعه، تعلیم و مکان جغرافیایی بود که در اناجیل دیگر ذکر شده، آن را تناقض می نامیدیم. مثلا اگر می خواندیم که "مسیح از قایق پیاده شد و قدم به ساحل اورشلیم گذاشت، جایی که محل تولد او بود" فورا درمی یافتیم که اشتباهات جغرافیایی در متن وجود دارد. بدون تردید، شاگردان مسیح و یهودیان نیز در همان قرن اول میلادی از این آیه انتقاد می کردند و آن انجیل، مشکوک و جعلی معرفی می گردید. مرقس به تولد مسیح اشاره نکرده، در حالی که متی تولد مسیح تشریح کرده است. لوقا جزئیات بیشتری را در مورد تولد مسیح ارائه داده. اگر چهار انجیل وقایع و تعالیم مربوط به زندگی مسیح دقیقا تکرار و کپی می کردند، چه نیازی به سه انجیل دیگر بود؟
منتقدان می گویند لزومی نداشت تا چهار انجیل نوشته شود. یک انجیل کافی بود. در پاسخ باید گفت که اگر فقط یک انجیل وجود داشت، مخالفان این ادعا را مطرح می کردند که چرا فقط یک شاهد وجود دارد؟ چگونه بدانیم ادعای این شاهد صحیح و موثق است؟ چرا سایر شاگردان که شاهد معجزات، تعالیم و مرگ و زنده شدن مسیح بوده اند و صعود او را به آسمان مشاهده کردند، سرگذشت استاد خود را به رشته تحریر درنیاوردند؟ آیا در دادگاه از چند نفر شاهد سئوال نمی شود؟ مطابق شریعت یهود شهادت چند نفر در دادگاه، مانع از دروغگویی و ایجاد شک و تردید می گردید (تثنیه فصل 17 آیه 6).

۱۳۹۳ اسفند ۸, جمعه

آیا کتاب مقدس با علم توافق دارد؟ (آیاتی که ثابت می کنند کتاب مقدس با علم هماهنگی دارد)



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان معتقدند که کتاب مقدس با علم در تضاد است. اما آیات کتاب مقدس ادعای آنان را رد می کند:
زمان، آغازی داشته است: اشاره به نقشه و هدف خداوند در قبل از آفرینش جهان (دوم تیموتاوس فصل 1 آیه 9، تیطوس فصل 1 آیه 2، اول قرنتیان فصل 2 آیه 7)
عالم هستی آغازی داشته است: در ابتدا، خدا آسمان ها و زمین را آفرید (پیدایش فصل 1 آیه 1، اشعیاء فصل 42 آیه 5)
عالم هستی از نیستی آفریده شده (عبرانیان فصل 11 آیه 3)
عالم هستی در حال توسعه است و کهکشان ها در حال دور شدن از یکدیگر هستند: خدا به تنهایی آسمان ها را گسترانیده است (ایوب فصل 9 آیه 8، مزمور 104 آیه 2، اشعیاء فصل 40 آیه 22، فصل 42 آیه 5، فصل 45 آیه 12، فصل 48 آیه 13، زکریا فصل 12 آیه 1)
قانون دوم ترمودینامیک می گوید ماده و انرژی رو به زوال است. کتاب مقدس می فرماید:"آسمان و زمین فانی می شوند، اما تو ای خداوند، باقی هستی. همه آن ها (عالم هستی) چون جامه پوسیده خواهند شد و از بین خواهند رفت" (مزمور 102 آیه 26)
گزارش کتاب مقدس از مراحل آفرینش با تحقیقات علمی (زمین شناسی/ زیست شناسی) کاملا هماهنگی و مطابقت دارد (پیدایش فصل اول)
تعداد ستارگان بی شمار است (پیدایش فصل 22 آیه 17، ارمیاء فصل 33 آیه 22)
ستارگان و سیاره ها با یکدیگر فرق دارند (اول قرنتیان فصل 15 آیه 41)
نیروی جاذبه میان ستارگان و کهکشان ها (ایوب فصل 38 آیه 31)
حرکت نور: خدا از ایوب پرسید:"آیا می دانی روشنایی و تاریکی از کجا می آیند؟ آیا می توانی حدودشان را پیدا کنی و به سرچشمه آن ها برسی؟" (ایوب فصل 38 آیات 19- 20)
زمین توسط آسمان ها کنترل می شود: خداوند از ایوب پرسید:"آیا از قوانین آسمان سر در می آوری و می دانی این ها چه تاثیری بر زمین دارند؟" (ایوب فصل 38 آیه 33)
شکل سیاره زمین، کروی است (اشعیاء فصل 40 آیه 22)
ساعات روز و شب در سیاره زمین یکسان نیست: اشاره مسیح به ربوده شدن هم زمان ایمانداران در دوران آخر جهان (لوقا فصل 17 آیات 31- 36)
بخار به باران تبدیل می شود: خداوند به ایوب می گوید:"خدا بخار آب را به بالا می فرستد و آن را به باران تبدیل می کند. سپس ابرها، باران را به فراوانی برای انسان ها می ریزند" (ایوب فصل 36 آیات 27- 28)
چگونگی پدید آمدن خشکی ها: "آن گاه به فرمان خداوند آب دریا به عقب رفت و با دمیدن نفس او خشکی پدید آمد" (دوم سموئیل فصل 22 آیه 16)
مواد آلی در بدن انسان: خداوند از خاک زمین، آدم را سرشت. خداوند به آدم فرمود:"زیرا تو از خاک سرشته شدی و به خاک هم بر خواهی گشت" (پیدایش فصل 2 آیه 7، فصل 3 آیه 19)
جان هر موجودی در خون اوست (لاویان فصل 17 آیه 11)

۱۳۹۳ اسفند ۴, دوشنبه

سئوالات مسیحیان از مخالفان


نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
در کجا کتاب مقدس تحریف شد؟ ( کدام کشور یا شهر؟)
وقتی این سئوال را از مخالفان بپرسید، خواهید دید که آن ها پاسخ پرسش شما را نمی دانند و درمی یابند که این اتهام برای خودشان هم مبهم است.
در کدام قرن یا سال کتاب مقدس تحریف گردید؟
اگر این سئوال را از مخالفان بپرسید، پاسخ های متعددی را دریافت می کنید. مثلا یک نفر می گوید قرن اول میلادی، نفر بعد قرن چهارم میلادی را ذکر می کند. دیگری قرن پانزدهم میلادی را زمان تحریف معرفی کند و ادعای دیگر مربوط به قرن نوزدهم است. آن ها برای ادعای خود شواهد و مدارک تاریخی ندارند و بر حسب حدس و گمان، ادعاهای بی پایه و اساسی ارائه می دهند.
چه کسی کتاب مقدس را تحریف کرد؟
عده ای از مخالفان این اتهام را مطرح می سازند که شاهدان عینی قابل اعتماد نبوده اند، پس آن ها مسبب اصلی تحریف بوده اند. برخی دیگر ادعا می کنند پدران کلیسا متن کتاب مقدس را تحریف کرده اند. اگر علت تحریف این بوده که رهبران مسیحیت می خواسته اند تعالیم غلط واعمال خود را توجیه کنند، در این صورت کتاب مقدس می بایست در هر دوره زمانی به خاطر منافع رهبران همان دوره مجددا تحریف شود. به این ترتیب، کتاب مقدسی که اکنون در دسترس است، می بایست بارها و بارها مورد تحریف های متعدد قرار گرفته باشد. آیا واقعا چنین بوده است؟

اگر بارها کتاب مقدس تحریف شده، بنابراین دستورات و احکام باید متضاد باشند، مثلا یک رسول از تثلیث (پدر، پسر، روح القدس) دفاع می کند و رسول دیگر آن را تکذیب می کند. یکی می گوید مسیح خداوند است و دیگری آن را رد می کند. یک نفر حکم می دهد دشمنان مسیحیت را به قتل برسانید و دیگری دستور می دهد که دشمنان را ببخشید و انتقام نگیرید! خوشبختانه چنین تضادی مشاهده نمی شود. هم چنین کشفیات باستان شناسی ثابت کرده اند که کتابی که امروز در دست است، همانی است که در قرن اول نیز در اختیار مسیحیان قرار داشته است. اگر ادعای مخالفان صحیح بود، چگونه مارتین لوتر(کشیش کاتولیک) به تضاد رفتار رهبران فرقه کاتولیک با متن کتاب مقدس پی برد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد؟

۱۳۹۳ اسفند ۱, جمعه

پنج اشتباه رایج مخالفان مسیحیت درباره کتاب مقدس

 دفاعیات مسیحی‏ 



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت معتقدند: کتاب مقدس توسط انسان ها نوشته شده. انسان ها مصون از خطا نیستند، بنابراین کتاب مقدس سرشار از خطا و اشتباه است. آیا این ادعا درست است؟
یک. اکثر مخالفان کتاب مقدس را نخوانده اند و فقط عده معدودی از آنان اطلاعات کم و ناچیزدرباره کتاب مقدس دارند.
دو. مخالفان، کشفیات باستان شناسی کتاب مقدس را باور نمی کنند و یا هیچ گونه اطلاعاتی درباره شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی ندارند. آنان هرگز به خود اجازه نمی دهند که به موزه ها بروند و واقعیت تاریخی را ببینند. مخالفان این گونه خود را فریب می دهند که اکثر نسخه های قدیمی کتاب مقدس ترجمه نشده اند، یا اگر متون ترجمه شده، با کتاب مقدس کنونی مقایسه نشده است!
سه. منابع اصلی اطلاعات مخالفان درباره کتاب مقدس، در وهله اول شایعات می باشد. آن عده هم که به مطالعه بیشتر علاقه دارند، معمولا تحقیقات شان فقط به مقالات و کتاب های مخالف مسیحیت محدود است.
چهار. آنان هیچ گونه تغییر و دگرگونی عمیق را در مسیح تجربه نکرده اند و عملکرد روح القدس را در زندگی خود مشاهده نکرده اند. از سوی دیگر، چارچوب اعتقادات نویسندگان مخالف مسیحیت، نگرش کتاب مقدس را نمی پذیرد. اگر شما به صد سال قبل برگردید و به مردم درباره اینترنت و فیس بوک بگویید، آنان ادعای شما را باور نمی کنند، زیرا اینترنت را ندیده اند و تجربه نکرده اند. وقتی زندگی آن نویسندگان توسط مسیح خداوند تغییر نکرده و عملکرد روح القدس را در زندگی خود مشاهده و تجربه نکرده اند، کاملا بدیهی است که فکر می کنند ایمانداران مسیحی اعتقادات کورکورانه دارند.
پنج. اشتباه رایج دیگر مخالفان آن است که آیه یا موضوع را به طور کامل بررسی نمی کنند و استنباط غلط خود را به عنوان تعلیم واقعی کتاب مقدس ارائه می دهند! هم چنین عدم آشنایی آنان با فرهنگ و نگرش دوران باستان، به درک نادرست دامن می زند.

* و خداوند به گناهان ما نگاه نکرد ، بلکه ؛ به فریبی که خورده ایم و به نیت دل ما که چقدر خدا دوست هستیم نگریست . و ایران و ایرانی را برکت میدهد !!! آمین

۱۳۹۳ بهمن ۲۸, سه‌شنبه

چگونه شیطان به درگاه خدا راه می یابد، در حالی که از ملکوت خدا اخراج شده است؟ (ایوب فصل 1 آیه 6)


نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
ایوب فصل اول آیه ششم می گوید که "یک روز که فرشتگان در حضور خداوند حاضر شده بودند، شیطان نیز همراه ایشان بود". این بدان معناست که شیطان به درگاه خدا دسترسی دارد، در حالی که در کتاب مقدس اشاره شده که او از حضور خداوند اخراج شده است. برای مثال: مکاشفه فصل دوازدهم آیات هفتم تا دوازدهم.
شیطان در ابتدا فرشته خدا بود، اما به خاطر غرورش به موجودی شرور و سرکش تبدیل شد. در نتیجه از مقام خود در ملکوت خدا خلع شد و از آن جا اخراج گردید. با این توصیف، او هنوز هم به آن جا دسترسی دارد. از سایر قسمت های کتاب مقدس در می یابیم که شیطان می تواند به درگاه خدا حاضر شود تا به ایمانداران تهمت بزند. او حتی به حضور خدا رفت تا علیه یوشع، کاهن اعظم، اتهام وارد کند (زکریا فصل سوم آیات یکم و دوم). در مکاشفه فصل دوازدهم آیه دهم هویت شیطان چنین معرفی می شود:"او روز و شب در پیشگاه خدای ما به ایمانداران تهمت می زند".
شیطان، نماد یا افسانه نیست. او خیلی هم واقعی است. شیطان دشمن خدا است و همواره می کوشد مانع کار خدا شود، اما او می تواند کاری را که خدا اجازه آن را داده است، انجام دهد (ایوب فصل های اول و دوم). در فصل دوازدهم مکاشفه در می یابیم که شیطان برای همیشه از حضور در پیشگاه خدا محروم می شود.
از گفتگوی شیطان با خدا در کتاب ایوب، چیزهای زیادی درباره او می آموزیم:
یک. او به خدا پاسخگو است. همه فرشتگان، چه خوب و چه بد، مجبورند گزارش اعمال خود را به حضور خدا بیاورند (فصل اول آیه ششم).
دو. افکار او برای خدا آشکار است (فصل اول آیه هفتم).
سه. شیطان در آن واحد فقط می تواند در یک جا باشد (فصل اول آیات ششم و هفتم).
چهار. شیطان نمی تواند افکار ما را بخواند یا پیشگویی کند (فصل اول آیات نهم و دهم). اگر می توانست پیشگویی کند، می دانست که ایوب زیر بار فشار کمر خم نخواهد کرد.
پنج. از آن جا که شیطان بدون اجازه خدا نمی تواند کاری انجام دهد (فصل اول آیه دوازدهم)، ایمانداران می توانند با قدرت خدا حملات او را دفع کنند.
شش. خدا همیشه حوزه محدودی برای کارهای شیطان تعیین می کند (فصل اول آیه دوازدهم و فصل دوم آیه ششم)
پاسخ شیطان به سئوال خداوند (فصل اول آیه هفتم) به ما می فهماند که او یک موجود واقعی است و بر زمین فعالیت می کند. دانستن این حقیقت درباره شیطان باید ما را بر آن دارد که نزدیکی خود را به کسی که از او بسیار بزرگ تر و قدرتمندتر است، یعنی به خدا، حفظ کنیم.
گفتگوی بین خدا و شیطان حقیقت مهمی را درباره خدا به ما می آموزد: خداوند از هر کوششی که شیطان برای وارد آوردن رنج و سختی بر ما به عمل می آورد، کاملا آگاه است.
شیطان دوست دارد ایماندارانی را بیابد که در ایمان شان ضعیف اند یا از نظر روحی آسیب پذیرند. با آن که خدا به شیطان اجازه می دهد تا به کار خود در این دنیا ادامه دهد، اما هنوز کنترل امور را در دست دارد.
عیسی قدرت کامل بر شیطان دارد. وقتی او برای گناهان انسان مرد و دوباره زنده شد، شیطان را شکست داد. روزی شیطان برای همیشه زندانی خواهد شد و دیگر نخواهد توانست کارهای شریرانه اش را از سر بگیرد (مکاشفه فصل بیستم آیه دهم).


* اتفاقا مسیح صریحا گفت که در مسیری پا نهاده اید که حملات، فراوان خواهد بود ! اما اینرا نیز گفت که تا انقضاء عالم باشما هستم ... آمین

۱۳۹۳ بهمن ۲۲, چهارشنبه

چگونه پولس از دین یهود به مسیحیت گروید؟



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
پولس یک یهودی غیرتمند و از رهبران یهود بود. او در شهر طرسوس متولد شده بود و در آن شهر بهترین تعلیمات دین یهود و علوم آن روزگار را فرا گرفت. در طرسوس دانشگاه معروفی واقع بود که فلسفه و فرهنگ رواقیون(مکتب خوداری و پرهیزکاری) در آن نفوذ زیادی داشت.
پولس مانند پدرش شهروند روم بود که در آن دوره امتیاز بزرگی بود. پولس با فرهنگ و تفکر یونانی کاملا آشنایی داشت.
او به زبان یونانی تسلط داشت و بارها استادی خود را در مباحثه و مناظره نشان داده بود.
اگر کسی بخواهد تغییر زندگی پولس را بفهمد، لازم است درک کند چرا او به شدت با مسیحیت دشمنی داشت. دلیل آن دشمنی، اعتقاد کامل او به شریعت یهود بود که نارضایتی او را نسبت به مسیح و کلیسای قرن اول میلادی تحریک می کرد. پولس فردی بسیار مذهبی بود. در واقع او عضو فرقه فریسیان بود. عهد عتیق را می دانست و صادقانه اعتقاد داشت که جنبش مسیحی برای یهودیت خطرناک است. بنابراین از ایمان مسیحی نفرت داشت و با شقاوت، مسیحیان را شکنجه و آزار می داد.
رنجش پولس از پیام مسیحیت درباره مسیح به عنوان نجات دهنده بود. پولس معتقد بود که شریعت عامل نجات است. به عبارت دیگر، مسیحیت به قلب اعتقادات یهودی پولس حمله می کرد. بنابراین، نابودی مسیحیان هدف اصلی زندگی پولس گردید. او مانند رهبران مذهبی یهود فکر می کرد که مسیح و شاگردانش پیروان شیطان هستند. این نکته در تلمود (روایات یهود) قرن اول میلادی ذکر شده که مسیح جادوگر بوده! در نتیجه، پیغام شاگردان عیسی که کم سواد بودند و از تحصیلات الهیات دین یهود نیز برخوردار نبودند، نمی توانست او را قانع سازد.
نکته دیگر آن که ملاقات شاگردان با پولس که دشمن سرسخت مسیحیت بود، تقریبا غیرممکن بود، زیرا به محض مشاهده شاگردان، آن ها را دستگیر و روانه زندان می کرد! هم چنین پولس از مقامات شورای رهبری اسرائیل (سهندرین) بود، و یافتن و قرارملاقات با او چندان آسان به نظر نمی رسید.
او تعقیب و دستگیری مسیحیان را در دستور کار داشت. او در حالی عازم دمشق بود که مدارک لازم را برای دستگیری پیروان عیسی در اختیار داشت. او تصمیم داشت آن ها را به اورشلیم برگرداند و محاکمه کند.
در مسیر دمشق، رویدادی رخ داد. نوری از آُسمان در اطراف او تابید. او به زمین افتاد و صدایی شنید:"چرا بر من جفا می کنی؟" پولس پرسید:"تو کیستی؟" پاسخ آمد:"من عیسی هستم. همان کسی که تو بر او جفا می کنی..." خوشبختانه عده ای از دشمنان مسیحیت نیز همراه او شاهد این واقعه عجیب بودند. خداوند قادر مطلق است و می تواند معجزه نماید. او قادر است دشمن خود را به دوست وفادار تبدیل کند.
شخصیت پولس قبل از رویداد جاده دمشق، فردی غیرقابل تحمل، تندخو، شکنجه گر، متعصب مذهبی و مغرور بود. او بعد از دگرگونی توسط خداوند به شخصی بردبار، مهربان و فداکار تبدیل شد. چیزی که زندگی پولس را تبدیل کرد، یک تجربه روحانی عمیق بود. خدا او را از شکنجه گر مسیحیان به واعظ مسیح تبدیل کرد.
همان طور که اشاره شد، پولس شخص تحصیل کرده در الهیات یهود بود. او برای درک دوران شریعت و تعالیم مسیح، به مدت سه سال در بیابان های یهودیه به سر برد و در طی این مدت، خداوند نکات زیادی را درباره الهیات مسیحی بر او مکشوف کرد که جزئیات آن رادر نامه هایش به کلیساها نوشت. شاگردان مسیح و پدران کلیسا هرگز با تعالیم و فعالیت های بشارتی پولس مخالفت نکردند.
پولس طی سه سفر بشارتی در سرتاسر امپراطوری روم، برای مسیح موعظه کرد. او نامه هایی به کلیساهای مختلف نوشت که قسمتی از عهد جدید را تشکیل می دهد.
مخالفان مسیحیت پولس را ضد شریعت معرفی می کنند، در حالی که خود پولس شریعت را نیکو می داند. او در رساله های غلاطیان و رومیان نوشت که شریعت خدا می گوید خدا کیست؟ گناه چیست؟ (جنبه اطلاع رسانی دارد)، اما قادر به نجات انسان نمی باشد. این خدا است که انسان را از قلمرو قدرتمند گناه نجات می بخشد. این خدا است که انسان را مانند پولس تغییر می دهد و این خدا است که قدرت اجرای شریعت را به انسان می دهد. کار خدا، تبدیل است.
درقرن اول میلادی، عده ای از یهودیان که به مسیحیت گرویده بودند، چنین استدلال کردند که اگر غیریهودیان مسیحی ختنه نکنند، توسط خدا نجات نخواهند یافت. پولس در نامه های خود تحت عناوین رومیان و غلاطیان، با این طرز تفکر غلط مخالفت کرد و چنین توضیح داد که نجات انسان از قلمرو گناه به فیض خدا (یعنی بخشش بلاعوض خدا به افرادی که لیاقت آن را ندارند) بستگی دارد و نه اعمال نیکوی انسان.
در دوران عهد عتیق، وقتی ابراهیم به خدا ایمان آورد، هنوز عمل ختنه را انجام نداده بود. سال ها بعد، خدا به ابراهیم دستور داد تا مراسم ختنه را انجام دهد. چهار صد سال بعد، خداوند شریعت را عطا فرمود. زمانی که ابراهیم به خدا ایمان آورد، ختنه روحانی در او انجام شد. بعدها، ختنه جسمانی، که جراحی بهداشتی بود، صرفا نشانه ای شد جهت تایید ختنه روحانی. پولس تاکید کرد که ختنه روحانی باعث نجات انسان می شود، اما هرگز با ختنه جسمانی مخالفت نکرد. طبق دیدگاه مسیحیت، ختنه جسمانی و اعمال نیکو باعث نجات انسان از قلمرو گناه نخواهند شد.
در عهد جدید، تعلیمی مبنی بر مخالفت با ختنه وجود ندارد. ختنه یک جراحی بهداشتی است.

* اگر خواندگی خود را بدانیم ؛ دیگر از هیچ چیزی نخواهیم ترسید ، و نگران هیچ چیزی نخواهیم بود ، و محبت خود را دریغ نخواهیم کرد ! و از دعا نمودن دست نخواهیم کشید ... آمین

۱۳۹۳ بهمن ۲۱, سه‌شنبه

افزایش تعداد ایرانیان و افغان‌هایی که به مسیحیت گرویده‌اند در اروپا چشمگیر است. در برخی محله‌های برلین جمعیت نوکیشان این دو کشور چنان زیاد شده که مراسم کلیسا به زبان‌های آلمانی و فارسی برگزار می‌شود.

به گزارش «محبت نیوز» از شمار مسلمان‌زادگان ایرانی و افغان که به مسیحیت گرویده‌اند اطلاع دقیقی در دست نیست. مطابق گزارش‌ها تعداد نوکیشانی که از این کشورها به اروپا، و از جمله به آلمان مهاجرت کرده‌اند، مدام رو به افزایش است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، نوکیشان چهره کلیسای محله "اشتگلیتس" برلین را کاملن دگرگون کرده‌اند و اکثریت کسانی که در مراسم عبادی روزهای یک‌شنبه شرکت می‌کنند ایرانی‌تبار و عده‌ای شهروند افغانستان هستند.
اغلب این افراد پناه‌جو هستند و تقاضای پناهندگی عده‌ای از آن‌ها پذیرفته شده است. افزایش مراجعه‌کنندگان، به این کلیسای محله اشتگلیتس امکان داده که از مدتی پیش به جایگاه یکی از مجموعه‌های مستقل "کلیسای لوتریانی – پروتستانی" ارتقاء پیدا کند.
اکثریت با نوکیشان ایرانی
گوتفرید مارتنز، کشیش کلیسای محله "اشتگلیتس" می‌گوید سابقه تبدیل شدن این مکان به "کلیسای پناه‌جویان" به سال ۲۰۰۸ باز می‌گردد.
به گفته‌ی مارتنز در این سال دو پناهنده نوکیش ایرانی از شهر لایپزیک به برلین آمدند و پس از مدتی آوازه این کلیسا "دهان به دهان" به دیگر پناه‌جویان رسید و به شمار مراجعه‌کنندگان افزوده شد.
او می‌افزاید در حال حاضر شمار پناه‌جویان نوکیش این کلیسا به ۵۰۰ نفر می‌رسد که سه‌چهارم آن‌ها ایرانی و یک چهارم افغان هستند. مارتنز گفته که ۳۵۰ نفر از این افراد را خودش غسل تعمید داده است. این مجموعه ۲۰۰ آلمانی روس‌تبار را نیز دربر می‌گیرد.
چند سال پیش نیز گزارش‌هایی از مسیحی شدن ده‌ها ایرانی در کلیسای "یاری خدا"در محله "نوی‌کلن" برلین منتشر شد. در این‌ گزارش آمده بود که شرکت‌کنندگان در مراسم روز یک‌شنبه این کلیسا دو برابر شده‌اند.‌
ایران، پنجمین کشور ناامن نوکیشان
خروج از دین اسلام ارتداد محسوب می‌شود و می‌تواند به عنوان "محاربه با خدا و فساد فی‌الارض" مجازات اعدام را در پی داشته باشد. نهاد مددرسانی مسیحی "درهای باز" ایران و افغانستان را جزو ده کشوری اعلام کرده که پیگرد مسیحیان در آن‌ها با شدت انجام می‌شود.
این نهاد ایران و افغانستان را در جایگاه پنجم و هفتم کشورهای جهان با بالاترین میزان پیگرد مسیحیان قرار داده و خاطر نشان می‌کند از سال ۲۰۰۱ جنبش "کلیساهای خانگی" در ایران به شدت رو به گسترش است.
بسیاری از نوکیشان ایرانی محله "اشتگلیتس" می‌گویند با این کلیساها در ارتباط بوده‌اند، اما غسل تعمید آن‌ها در برلین انجام شده است.
خبرگزاری آلمان به نقل از ساموئل، نوکیش ۴۴ ساله ایرانی، گزارش داد که مقام‌های امنیتی ایران او را به دلیل ارتباط با محافل مسیحی برای جاسوسی و خبرچینی تحت فشار قرار داده‌اند.
بنابر این گزارش اغلب نوکیشان در توضیح علت تغییر دین خود، اسلام را حامی خشونت و اجبار و مسیحیت را دین شادی، بخشش و رستگاری توصیف کرده‌اند.
خشونت اسلام‌گرایان علیه نوکیشان
برخلاف قوانین جاری در کشورهایی چون ایران و افغانستان، شورای مرکزی مسلمانان در آلمان با استناد به محترم شمردن آزادی عقیده در قانون اساسی این کشور، تغییر دین و حتا انتخاب بی‌دینی را به عنوان حق شهروندان به رسمیت می‌شناسد.
چنانکه کشیش کلیسای محله "اشتگلیتس" حکایت می‌کند، در اقامت‌گاه‌های پناهندگان از این رواداری خبری نیست و نوکیشان مسیحی با تهدید و خشونت اسلام‌گرایان افراطی روبرو هستند.
گرچه بسیاری از نوکیشان ایرانی و افغان پیش از ورود به کشورهای اروپایی تغییر دین داده‌اند و با محفل‌های خانگی مسیحی در ارتباط بوده‌اند، تردید درباره دریافت پناهندگی به عنوان انگیزه گرویدن آن‌ها به مسیحیت همواره مطرح است.
گوتفرید مارتنز این تردید را ناموجه می‌داند و می‌گوید بیش از ۹۰ درصد پناه‌جویان پس از دریافت اجازه اقامت در آلمان همچنان به کلیسایی که او اداره می‌کند وفادار مانده‌اند و در مراسم مذهبی و کارهای مددرسانی فعال هستند.
کلیسای پروتستان آلمان از سال‌ها پیش بدون توجه به سیاست‌های دولت از پناه‌جویانی که با خطر اخراج روبرو هستند حمایت می‌کند و به آن‌ها پناه می‌دهد. ادامه این سیاست با ناخشنودی شدید وزارت کشور روبروست.
.

پاسخ به مخالفان مسیحیت خدا ما را آفرید تا به ما محبت کند. خدا ما را آفرید تا با محبت او آشنا شویم و محبت او را به مردم را نشان دهیم، نه آن که انسان ها را با قتل، تهدید و شکنجه با "خدا" آشنا کنیم. مسیح فرمود:"یکدیگر را محبت کنید تا مردم بدانند شاگرد من هستید". خداوند ما را آفرید تا شبیه مسیح بشویم. مسیح خون هیچکس را بر زمین نریخت. وقتی محبت خدا بر همه چیز چیره می شود، چه نیازی به خشونت و جنگ هست؟ آیا خشونت و قتل عام، مردم را به سوی خدا جذب می کند یا نشان دادن محبت و آرامش الهی؟ خشونت، آسان ترین کار است. همه می توانند بدی را با بدی جواب دهند، اما محبت کردن تصویر فرد نیرومندی را ترسیم می کند که چنان بر نفس خود مسلط است و چنان محبتی نسبت به دیگران دارد که از هرگونه مقابله به مثل چشم پوشی می کند.

مهران پورپشنگ

* حقیقتا در مرگ است که قیام معنی پیدا می کند ؛ اگر بذر را در مشتمان نگه بداریم همان بذر است ، اما وقتی در دل خاک دفنش میکنیم ، و می میرد ، جوانه میزند و ثمر می آورد !!! آمین

۱۳۹۳ بهمن ۱۹, یکشنبه

ادعای مخالفان مسیحیت: مسیحیان بر این باورند که خدا صاحب فرزندی شد به نام عیسی!



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
بسیاری از مخالفان مسیحیت، عبارت "پسر خدا" را این طور استنباط می کنند که مسیحیان معتقدند که تولد عیسی مسیح حاصل رابطه جنسی خدا با یک دختر یهودی بوده است! در کتاب مقدس حتی یک آیه وجود ندارد که نگرش مخالفان را تایید نماید. کتاب مقدس بارداری معجزه آسای مریم را بدون ارتباط جنسی ذکر می کند (متی فصل 1 آیات 18- 24، لوقا فصل 1 آیات 26- 35). حتی قرآن نیز تولد عیسی از باکره (مریم آیات 16- 21، آل عمران آیات 37- 47) را تایید کرده است. قرآن حتی تایید می کند که مسیح بیماران را شفا داد و مردگان را زنده کرد (مریم آیات 29- 31، مائده 110) و سپس "خدا او را بالا برد" (نساء 158). بنابراین مسلمانان به تولد، معجزات و پایان غیر طبیعی زندگی عیسی بر زمین (یعنی صعود او به آسمان) ایمان دارند. مطابق نگرش قرآن، مسیح تنها پیامبری است که این سه ویژگی مذکور را با هم داشت. این موقعیت خاص، مسیح را تبدیل به منحصر به فرد ترین انسان ماورای طبیعی در جهان ساخته است. در آل عمران آیه 45 عیسی برتر از همه، چه در این عالم و چه در عالم آینده توصیف شده است. هم چنین در سوره نساء آیه 159 می خوانیم که انسان ها قبل از مرگ باید به عیسی مسیح ایمان بیاورند.
اعراب می دانند که در زبان عربی برای "پسر" دو کلمه وجود دارد: واژه "ولد" اشاره به پسری است که حاصل ارتباط جنسی است. بنابراین مسیح در چارچوب این تعریف نمی گنجد. کلمه دیگر "ابن" است که می تواند مفهوم استعاری داشته باشد، مانند "ابن سبیل" (پسر راه). در این مفهوم می توان مسیح را "ابن خدا" نامید.
در ادبیات مسلمانان، عبارات و اصطلاحاتی وجود دارد که انتظار ندارند کسی آن ها را تحت الفظی و مادی تعبیر کند، نظیر: "اسدالله (شیر خدا)، یدالله (دست خدا). مسیح نیز "روح الله" لقب گرفته است.
مسیحیان که صدها سال قبل از پیامبر اسلام می زیستند، درک اشتباه از "پسر خدا" را محکوم می کردند. لاکتانتیوس، یکی از نویسندگان مسیحی در اوایل قرن چهارم میلادی نوشت:"کسی که عبارت پسر خدا را می شنود، نباید حتی این تصور بسیار شرارت آمیز را به ذهن خود راه دهد که پسر خدا حاصل ازدواج و آمیزش با زن است."
اصطلاحات "پدر" و "پسر" با زاد و ولد مادی یا آفرینش خدای دیگر مترادف نیست، بلکه به روابط نزدیک و بی نظیر اشاره دارد. همان طور که مسلمانان قرآن (کلام الله) را الله نمی دانند، بلکه معتقدند که از الله صادر شده است. مسیحیان، مسیح را "کلمه خدا" می دانند که از ازل با خدا بوده است. در کتاب مقدس، کلماتی نظیر "مولود شدن" و "صادر شدن" نه به معنی جسمانی و جنسی، بلکه به مفهوم ارتباطی استفاده می شود.
مطابق دیدگاه مسلمانان، قرآن بیان اراده خدا است و ازلی و نامخلوق است. هر چند با خود خدا یکی است، ولی بیان فکر خدا و همانند او جاودانی است. بنابراین با نوعی کثرت در وحدت مواجه هستیم: چیزی که خدا نیست و با این حال با خدا یکی است. مسلمانان به دو وجود ابدی و نامخلوق اعتقاد دارند. علاوه بر این، مسلمانان به این نکته اشاره می کنند که پیامبر اسلام در آن واحد پیامبر، شوهر و رهبر بود. به عبارت دیگر، دین اسلام مبین کثرت در وحدت است.
آیا تثلیث غیر منطقی است؟
نمونه های تثلیث در طبیعت و زندگی روزمره مشاهده می شود. لطفا به مثال های زیر توجه کنید:
ترکیب رنگ های قرمز، سبز و آبی، نور سفید را پدید می آورد. از ترکیب اکسیژن، سوخت و گرما، آتش به وجود می آید. آب می تواند به سه صورت مشاهده شود: بخار، مایع و یخ. اتم از سه بخش تشکیل شده: پروتون، نترون و الکترون.
با اراده، عقل و احساسات تصمیم می گیریم و برنامه ریزی می کنیم. انسان از سه بخش تشکیل شده: روح، بدن و جان. در زندگی زناشویی حاصل زن، مرد و فرزند است. یک مرد می تواند شوهر، پدر و پسر پدرش باشد. سیاره زمین دارای زمین، دریا و هوا است. دی ان ای از سه بخش ساخته شده: فسفات، قند و باز آلی (ملکول باز).
1x1x1=1
جریان الکتریسیته، نور، گرما و صوت تولید می کند.
جهان بینی الحاد: خدا وجود ندارد/ اگر خدا وجود داشته باشد، مهربان نیست
دیدگاه ادیان: خدا مهربان است
نگرش مسیحیت: خدا آنقدر جهان را محبت نمود که به میان انسان ها آمد و برای نجات بشر از گناه بهاء گزافی پرداخت (یوحنا فصل 3 آیه 16)
ملحدها می گویند که خدا وجود ندارد، چون هرگز به جهان نیامده است و خود را نشان نداده. آن ها برای تایید ادعای خود می گویند حتی ادیان دیگر هم تصدیق می کنند که خدا به میان انسان ها نیامده است. در حالی که نگرش مسیحیت این است که خدا به شباهت انسان درآمد. آیا می توان به خدایی اعتقاد داشت که جسم و انسان را می آفریند، اما نمی خواهد به میان آدم ها بیاید؟ مثل آن که پدر ما حاضر نیست به خانه بیاید، اما به ما می گوید که من مهربان هستم! به شما پول می دهم، نماینده ام را می فرستم، اما به میان اعضای خانواده نمی آیم! نماینده، سخنگوی من است و حتی جانش را برای حفاظت و مراقبت از شما فدا می کند! آیا شما این شخص را پدر مهربان می نامید؟ ادیان می گویند:"خدا مهربان است". اما نگرش مسیحیت این است که خدا آنقدر انسان ها را دوست داشت، که به شباهت بشر درآمد (یوحنا فصل 3 آیه 16).
اگر عالم هستی مانند قطره ای آب در برابر اقیانوس بیکران خداوند است، پس محبت او محدودیت ندارد. چگونه خدا می تواند به انسان درس فروتنی دهد، در حالی که خودش نمی خواهد فروتن شود؟ چگونه خدا می خواهد درس ایثار و فداکاری دهد، در حالی که حاضر نیست به میان انسان ها بیاید؟
خدا با عملکرد خودش نیز نشان می دهد که فقط سخنگو نیست.
برای خدا فرستادن انبیا بسیار بسیار آسان است. اما آمدنش به میان انسان ها، نشان می دهد که او عاشق انسان ها است. او به این جهان آمد تا به ما بگوید چقدر به انسان علاقه دارد. او با حضور فیزیکی در میان انسان ها، الگوی واقعی محبت را تعیین کرد. بنابراین، بر خلاف ادعای ملحدها، خدا مغرور و متکبر نیست. اگر به وجود خدا اعتقاد داشته باشید، تصور معجزه غیرممکن نیست. کسانی که فقط به خدا اعتقاد دارند می گویند:"دشوار است که باور کنیم انسانی بتواند خدا شود". پاسخ مسیحیان این است:"اما می توانیم باور کنیم که خدا می تواند انسان شود". خدا قادر مطلق است و می تواند معجزه کند.
مخالفان معتقدند که غیرممکن است که خدا بتواند انسان شود. این جمله یعنی خدا قادرمطلق نیست و نمی تواند معجزه تجسم را انجام دهد. از طرفی، تجسم، محبت و فروتنی خدا را به انسان نشان داد و نه غرور و تکبر را. تجسم نشان داد که خدا می خواهد با انسان ارتباط دوستانه و صمیمانه برقرار کند. خدا می خواهد بهترین دوست انسان باشد. او نمی خواهد که انسان فقط به او اعتقاد داشته باشد. یک دزد هم به خدا اعتقاد دارد. اما همان دزد، اگر با خدا دوست و صمیمی شود، آیا به دزدی ادامه خواهد داد؟
در هیچ جای کتاب مقدس نمی خوانیم که خداوند ادعا کرده که "خدا نمی تواند انسان شود"، بلکه بارها ذکر شده که "خدا مانند انسان نیست" که در این حالت، معنای کاملا متفاوتی را ارائه می دهد. در کتاب مقدس می خوانیم:
"خدا، انسان نیست که دروغ بگوید. او مثل انسان نیست که تغییر فکر دهد" (اعداد فصل 23 آیه 19).
"خدا دروغ نمی گوید و قصدش را عوض نمی کند. چون او انسان نیست که فکرش را تغییر دهد" (اول سموئیل فصل 15 آیه 29).
"من خدا هستم، نه انسان. من خدایی مقدس هستم و در میان شما ساکنم" (هوشع فصل 11 آیه 9).

* خداوند طریقی را که در کنار ما ساکن میشود را نشان داده ؛ او در صورتی با ما راه می رود که صفات خود را درشخصیت و زندگی ما ببیند ، و حالا این ما هستیم که باید بها بدهیم و کارهایی بکنیم که اگر مسیح هم جای ما بود میکرد . و یقین بدانیم که هر کاری که انجام بدهیم جلال مسیح خداوند نمایان خواهد شد! و چه خود ما و چه دیگران شگفتزده می شویم... آمین آمین و آمین

۱۳۹۳ بهمن ۱۷, جمعه

چرا مسیح به مریم مجدلیه گفت:"به من دست نزن"؟ (یوحنا فصل 20 آیه 17)


نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
اولین روز هفته، صبح زود یکشنبه بود. زنی به نام مریم مجدلیه در کنار قبر خالی استاد خود، عیسی مسیح، نشسته بود و گریه می کرد. او تنها بود. ناگهان احساس کرد کسی پشت سر او ایستاده است. برگشت و نگاه کرد. عیسی خودش بود. ولی مریم او را نشناخت. غم و اندوه مریم، چشمان دل او را بسته بود. او نتوانست مسیح را تشخیص دهد. شاید آفتاب هنوز طلوع نکرده بود و یا در اثر گریه، دیدگان او تار شده بود. عیسی از مریم پرسید:"چرا گریه می کنی؟ دنبال چه کسی می گردی؟"
مریم به گمان این که باغبان است، به او گفت:"آقا، اگر تو جسد او را برده ای، بگو کجا گذاشتی تا بروم او را بردارم."
او مسیح را با باغبان اشتباه گرفت. نجات دهنده جهان به مردم خیلی نزدیک است، ولی آن ها او را نمی شناسند.
عیسی گفت:"مریم!"
مریم برگشت و عیسی را شناخت و با شادی فریاد زد:"استاد!"
مریم هنوز عیسی را معلمی بزرگ می شناخت. اما او نفهمیده بود که او چیزی بزرگ تر از استاد بزرگ است. او خداوند و نجات دهنده او بود. بنابراین، خداوند برای توضیحی کامل تر و صمیمی به مریم گفت:"به من دست نزن، چون هنوز نزد پدر بالا نرفته ام."
واقعیت این بود که مریم شخصا عیسی را به عنوان یک انسان می شناخت. او شاهد معجزاتی از سوی مسیح بود، در زمانی که حضور فیزیکی و انسانی داشت. بنابراین، مریم به این نتیجه رسیده بود که اگر قادر نباشدمسیح را از طریق مرئی ببیند، نخواهد توانست از او برکت بیابد. مسیح باید طرز تفکر او را تصحیح می کرد. به عبارت دیگر مسیح به مریم گفت:"من را همچون انسانی که در جسم است، لمس نکن. باور کن که من خداوند هستم."
واقعیت این است در زمانی که مسیح در میان مردم حضور فیزیکی داشت، دو نوع نگرش درباره او بود. او از شاگردان سئوال کرد که از نظر مردم من کی هستم؟ سپس پرسید که شما (شاگردان) درباره من چه نگرشی دارید؟ دیدگاه شاگردان این بود که مسیح، خداوند است. اما نگرش مردم و حتی پیروان مسیح مانند مریم مجدلیه آن بود مسیح یک استاد اخلاق و شاید پیغمبر است. بعد از تاسیس کلیسا و گسترش آن در امپراطوری روم، مورخین یونانی، رومی و یهودی در قرن اول میلادی چنین گزارش دادند که مسیحیان معتقدند که عیسی، خداوند است.
شاید درک مطلب مذکور برای برخی از خوانندگان دشوار باشد. مسیحیت شما را تشویق می کند تا با خدا دوست و صمیمی شوید. اعتقاد به خدا کافی نیست. خدا، خالق کائنات، می خواهد با شما ارتباط صمیمانه برقرار کند. او مشتاق است بهترین دوست شما شود. وقتی با خداوند صمیمی شدید، او به شما درباره مسیح و روح القدس خواهد گفت. تنها راه درک تثلیث، صمیمیت با خدای حقیقی است

* اعمال رسولان باب 3 آیه 26 پدر آسمانی ؛ مسیح خداوند را از ازل برای نجات ما برگزید ، تا ما نیز از راههای شرارت بارمان بازگشت نمائیم !! و زندگی مقدسی را پیش بگیریم ... آمین

۱۳۹۳ بهمن ۱۶, پنجشنبه

* داستان خداوند ؛ داستان پسر پیدا شده است ، و او در هر لحظه منتظر بازگشت ماست !!! آمین

سئوالاتی از مخالفان مسیحیت می گویند:"کتاب مقدس تحریف شده!" آیا چون مسیح گفت دشمنان تان را ببخشید، کتاب مقدس تحریف شده؟ چون مسیح دستور قتل دشمنان مسیحیت را صادر نکرد، کتاب مقدس تحریف شده؟ چون مسیح گفت:"افکار منفی و آلوده به گناه شما را نجس می کند" کتاب مقدس تحریف شده؟ چون مسیح گفت اگر کینه و کدورت در ذهن خود بپرورانی، زمینه برای جنایت و انتقام و خودکشی مهیا می شود، کتاب مقدس تحریف شده؟ چون عهد جدید تعلیم می دهد که خدا شما را از قلمرو گناه نجات می دهد، کتاب مقدس تحریف شده؟ چون تعلیم می دهد خدا شخصیت انسان منفی را به شخص مثبت تبدیل می کند، کتاب مقدس تحریف شده؟ چون تعلیم می دهد خداوند به انسان متحول شده، قدرت اجرای احکام الهی را می دهد، بنابراین کتاب مقدس تحریف شده؟ چون اکنون می توانم دشمنانم را ببخشم و از شادی و آرامش الهی برخوردارم، آیا متن تحریف شده، مرا فریب داده؟ چرا عملکرد کسانی را که در طول تاریخ به نام مسیحیت به جنگ و اسلحه متوسل شده اند و به تعالیم مسیح خیانت ورزیده اند، اصول اعتقادات مسیحیت تلقی می کنید؟

۱۳۹۳ بهمن ۱۵, چهارشنبه

* مزمور 35: 9 وارد حیات ابدی شدن در فیض و محبت خداوند ؛ تمام وجود و زندگی و هستی ما را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد . و این یعنی همان بشارت حقیقی و ملموس!!! آمین

* عیسی مسیح خداوند ؛ او زنده است ، و تک تک ما و همه اعمال ما در نزد او صورت می پذیرد ! و از ما میخواهد که تنها به او اعتماد نمائیم . آمین

* او خداست ؛ او خداست ؛ از مردگان برخاسته ، او خداست ، هر زانویی خم شود ، هر زبانی بگوید، " عیسی خداوند است !!!" آمین

۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

* در کتاب مقدس ؛ هر جا که از برکت نام برده شده ، چنانچه دقت کنید کلمه اما و اگر هم وجود دارد ، بخاطر اینکه تنها کسانی میتوانند از برکت الهی بهرمند گردند ، که اراده خداوند را دانسته و طبق آن نیز عمل نمایند ! آمین

* تیطس 2: 1 ما موظف هستیم که تعالیم صحیح را به گوش همه برسانیم !!! آمین

از تو برای نجات وتولد دوباره‌ام سپاسگذارم و دعا می‌کنم نور و ملکوتت پیوسته در زندگی من باشد. دعا می‌کنم برای آنانی که ملکوت تو را نشناخته‌اند و از تو می‌خواهم تا عیسی مسیح را وسیله نجات آنها قرار دهی

۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

* اگر از نجات مسیح خداوند بهرهمند گشته ایی ، و زندگی مقدسی را پیش گرفته ایی ؛ یقینا در حیات وی ساکن و هر روزه نیز ابزار دست او می باشی !!! آمین

* گنجشکی به خدا گفت : دانه کوچکی داشتم ، که آرامگاه خستگیم بود، طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تورا گرفته بودم؟... خدا درجواب گفت: ماری در راه لانه ات بود تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تواز کمین مار پر گشودی. چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی... مردي در حالي كه به قصرها و خانه هاي زيبا مينگريست به دوستش گفت: وقتي اين همه اموال رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم. دوست او دستش رو گرفت و به بيمارستان برد و گفت.: وقتي اين بيماريها رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم!!!! خدايا واسه داده ها و نداده هایت شکر؛ الهی!یک ذهن آرام..... یک تن سالم...... یک خواب شیرین.... یک خیال راحت... یک روز قشنگ..... یک خبر خوش...... یک خوشی از ته دل.... نصیب همه دوستای عزیزم کن.... آمین