مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
شائول (اولین پادشاه اسرائیل) و فلسطینی ها برای نبرد مقابل یکدیگر صف آرایی کردند (اول سموئیل فصل 28). وقتی شائول چشمش به قوای عظیم فلسطینی ها افتاد، بسیار ترسید. او از خداوند سئوال نمود که چه کند. اما خداوند نه در خواب جواب داد و نه توسط انبیاء. قلب شائول سرشار از گناه بود. او نااطاعتی از خداوند را سرلوحه زندگی اش قرار داده و روح خدا از او دور شده بود (اول سموئیل فصل 18 آیه 10). بنابراین در این شرایط دشوار، حمایت و پشتیبانی خدا را از دست داده بود. در گذشته، وقتی خدا حامی رهبر بود، اسرائیل با تعداد نفرات کم هم بر دشمن پیروز گردیده بود. برای مثال، خدا تعداد سربازان جدعون را از سی و دو هزار نفر به سیصد نفر تقلیل داد تا شکی باقی نماند که پیروزی را خدا عطا کرده است (داوران فصل هفتم آیه هفتم). اما این بار اسرائیل به علت نافرمانی و گناهان شائول پادشاه، از این حمایت الهی برخوردار نبود.
پس شائول به افرادش گفت:"زن جادوگری که بتواند روح احضار کند، پیدا کنید تا از او کمک بگیریم". شائول دوباره از حکم الهی سرپیچی کرد. خداوند اسرائیلی ها را اکیدا منع کرده بود که با جادوگران، فالگیران، طالع بین ها یا هر کسی که ادعای احضار ارواح می کند، ارتباط برقرار نکنند (تثنیه فصل 18 آیات نهم تا چهاردهم). در آن دوران، بت پرست ها برای پیشگویی آینده و کسب هدایت، از روش های ماوراءطبیعی نظیر جادوگری و احضار ارواح استفاده می کردند. اگر این قبیل فعالیت ها مورد تایید خداوند بود، هرگز فرمانی برخلاف جادوگری و احضار ارواح صادر نمی کرد. یکی از دلایلی که خدا به اسرائیل امر کرد تا مردم سرزمین کنعان را نابود کنند، رسوم شیطانی آنان بود. چرا می بایست اسرائیلی ها به عنوان فاتح آن سرزمین، همان مذهبی را پیروی کنند که باعث داوری مردم مغلوب شده بود؟ قوم اسرائیل نیازی نداشتند مذاهب جدید را تجربه کنند، زیرا خداوند خودش و کلامش را از طریق نبی برگزیده اش موسی بر آن ها آشکار کرده بود. شما وقتی چیز واقعی را دارید، چرا باید دنبال جایگزین ها بروید؟ اگر جادوگران و کسانی که ادعا می کنند از آینده باخبرند، چرا نمی توانند در بازار سهام یا بلیط های بخت آزمایی و سایر شرط بندی ها، پول خوبی به جیب بزنند؟ آن ها نیازی به کسب درآمد از طریق کف بینی یا بررسی ستاره ها نداشتند. منبع اطلاعات کسانی که سحر و جادو می کنند، شیطان و ارواح پلید هستند. بنابراین خدا هرگز اراده اش را به جادوگران آشکار نمی کند. او در گذشته از طریق انبیاء سخن می گفت و امروز نیز هنوز از طریق کلامش سخن می گوید.
ماموران شائول، زن جادوگری را در "عین در" یافتند. این مکان نزدیک محلی بود که ارتش فلسطین اردو زده بودند و فاصله کمی با اردوگاه اسرائیلی ها داشت. پس شائول تغییر قیافه داده، لباس معمولی بر تن کرد و دو نفر از افراد خود را برداشته، شبانه به منزل آن زن رفت. او به زن گفت:"من می خواهم با یک نفر مرده صحبت کنم. آیا می توانی روح او را برای من احضار کنی؟" زن جواب داد:"می خواهی مرا به کشتن دهی؟ مگر نمی دانی شائول تمام جادوگران و فالگیران را از کشور بیرون رانده است؟ آمده ای مرا به دام بیاندازی؟"
طبق قانون شریعت، مجازات جادوگران اعدام بود (خروج فصل 22 آیه 18). جادوگری مجازات مرگ در پی داشت، زیرا جنایتی بود بر ضد خود خدا. توسل به نیروهای شریر، نقض حکم اول خدا در ده فرمان بود:"تو را خدایان غیر از من نباشد" (خروج فصل 20 آیه 3). جادوگری، طغیان علیه خدا و قدرت و اقتدار او بود و فرد جادوگر در واقع به جای پیروی از خدا، در صف شیطان می ایستاد. شائول هر نوع احضار ارواح و جادوگری را در اسرائیل منع کرده بود، اما اکنون از سر نومیدی، برای مشورت به یکی از آن ها متوسل شد. با آن که او گناه جادوگری را از سرزمین اسرائیل زدوده بود، اما قلب خودش را از گناه پاک نکرده بود.
زن پرسید:"روح چه کسی را می خواهی برایت احضار کنم؟" شائول گفت:"سموئیل".
در آن زمان، سموئیل نبی درگذشته بود و قوم اسرائیل برای او سوگواری می کردند. چرا شائول می خواست روح سموئیل را ملاقات کند؟ باید توجه داشت که بارها سموئیل نبی شائول را به شدت سرزنش کرد (به عنوان مثال اول سموئیل فصل 15 آیات 22 تا 29). با این توصیف، سموئیل آخرین فردی بود که شائول می خواست او را ملاقات کند. احتمالا شائول می خواست با احضار روح سموئیل، آن روزهای خوشی که سموئیل نبی او را هدایت و رهبری می کرد، تکرار شود (اول سموئیل فصل 9 آیات 25 و 26).
وقتی زن جادوگر چشمش به سموئیل افتاد، فریاد زد:"تو مرا فریب دادی! تو شائول هستی". از آن جا که این جادوگر مانند بسیاری از ساحران و احضارکنندگان ارواح، فقط مشتریان خود را فریب می داد آمدن روح سموئیل، زن را غافلگیر کرد. روح سموئیل ظاهر شد و رویارویی واقعی بود. واکنش زن نشان داد که او با یک چیز فراواقعی روبرو شده، زیرا در کنترل او نبود. بنابراین زن وحشت زده شد. احضار کننده روح با ارواح نامرئی و شیطانی آشنایی دارد، اما با روح القدس (روح خدا) نزدیکی و آشنایی ندارد. زن خیلی خوب می دانست که تلاش های او برای برقراری ارتباط با مردگان یا ساختگی است یا شیطانی.
احتمالا قبل از این که روح سموئیل با شائول سخن بگوید، ابتدا با زن ارتباط برقرار کرد، زیرا زن دانست که شخصی که کنار اوست شائول پادشاه است. او نه فقط با روح واقعی روبرو شده بود، بلکه پادشاه اسرائیل نیز در خانه او حضور داشت. اما شائول به او گفت:"نترس، بگو چه می بینی؟" زن گفت:"روحی را می بینم که از زمین بیرون می آید".
زن در این جا از واژه روح که در زبان عبری الوهیم می باشد، استفاده می کند. لغت عبری برای خدا، "الوهیم" است. الوهیم به معنی قادر و امین است. الوهیم اسم جمع است و در صورتی که به وحدت خدا اشاره کند، یک فعل مفرد به آن اضافه می شود. در زمان نگارش تورات، خدایان کوچک و بزرگ امت هایی که در اطراف قوم یهود ساکن بودند، وجود داشتند. بنابراین، دیدگاه کتاب پیدایش بر وحدت و یگانگی خداوند است. به جای خدایان فقط یک خدا وجود دارد. او که قادر مطلق است، فرمان داد و جهان هستی یافت. کاربرد این واژه توسط زن، نه فقط به تثلیث (پدر، پسر و روح القدس) اشاره دارد بلکه بر خدای حقیقی تاکید می کند. خدایی که با با اعتقادات بت پرستی زن در تضاد است. به عبارت دیگر، حضور روح سموئیل برای زن مشخص کرد که او با قدرتی بسیار بزرگ تر از قدرتی که می شناخت، روبرو شده است. او با حقه بازی یا قدرت شیطان، روح سموئیل را احضار نکرد. خدا روح سموئیل را فرستاد تا سرنوشت شائول را پیشگویی کند. با این توصیف، سموئیل عصبانی بود و شائول را سرزنش کرد و هم پیامش برای پادشاه مثبت و امیدوارکننده نبود.
سموئیل از شائول پرسید:"چرا مرا احضار کردی و آرامشم را بر هم زدی؟" سئوال سموئیل نشان می دهد که روح ایمانداران بعد از مرگ در مکان راحت، شاد و سرشار از برکت سکنی می گزیند. بازگشت او به زمین آرامش او را برهم زد.، جایی که به علت رخنه گناه سقوط کرده و آغشته به گناه و رنج و شرارت است. سموئیل پیشگویی کرد که فردا اسرائیل از فلسطین شکست می خورد و شائول و پسرانش کشته خواهند شد.
شائول با دیدن سپاه فلسطینی، ترسید. اما او به جای توکل به خدا، به یک جادوگر متوسل شد. بگذارید مشکلات و سختی ها، شما را در مسیر خدا قرار دهد. از ماجرای شائول این درس را می آموزیم که اعتماد به هر چیز یا هر شخص، فقط به فاجعه می انجامد.
شائول (اولین پادشاه اسرائیل) و فلسطینی ها برای نبرد مقابل یکدیگر صف آرایی کردند (اول سموئیل فصل 28). وقتی شائول چشمش به قوای عظیم فلسطینی ها افتاد، بسیار ترسید. او از خداوند سئوال نمود که چه کند. اما خداوند نه در خواب جواب داد و نه توسط انبیاء. قلب شائول سرشار از گناه بود. او نااطاعتی از خداوند را سرلوحه زندگی اش قرار داده و روح خدا از او دور شده بود (اول سموئیل فصل 18 آیه 10). بنابراین در این شرایط دشوار، حمایت و پشتیبانی خدا را از دست داده بود. در گذشته، وقتی خدا حامی رهبر بود، اسرائیل با تعداد نفرات کم هم بر دشمن پیروز گردیده بود. برای مثال، خدا تعداد سربازان جدعون را از سی و دو هزار نفر به سیصد نفر تقلیل داد تا شکی باقی نماند که پیروزی را خدا عطا کرده است (داوران فصل هفتم آیه هفتم). اما این بار اسرائیل به علت نافرمانی و گناهان شائول پادشاه، از این حمایت الهی برخوردار نبود.
پس شائول به افرادش گفت:"زن جادوگری که بتواند روح احضار کند، پیدا کنید تا از او کمک بگیریم". شائول دوباره از حکم الهی سرپیچی کرد. خداوند اسرائیلی ها را اکیدا منع کرده بود که با جادوگران، فالگیران، طالع بین ها یا هر کسی که ادعای احضار ارواح می کند، ارتباط برقرار نکنند (تثنیه فصل 18 آیات نهم تا چهاردهم). در آن دوران، بت پرست ها برای پیشگویی آینده و کسب هدایت، از روش های ماوراءطبیعی نظیر جادوگری و احضار ارواح استفاده می کردند. اگر این قبیل فعالیت ها مورد تایید خداوند بود، هرگز فرمانی برخلاف جادوگری و احضار ارواح صادر نمی کرد. یکی از دلایلی که خدا به اسرائیل امر کرد تا مردم سرزمین کنعان را نابود کنند، رسوم شیطانی آنان بود. چرا می بایست اسرائیلی ها به عنوان فاتح آن سرزمین، همان مذهبی را پیروی کنند که باعث داوری مردم مغلوب شده بود؟ قوم اسرائیل نیازی نداشتند مذاهب جدید را تجربه کنند، زیرا خداوند خودش و کلامش را از طریق نبی برگزیده اش موسی بر آن ها آشکار کرده بود. شما وقتی چیز واقعی را دارید، چرا باید دنبال جایگزین ها بروید؟ اگر جادوگران و کسانی که ادعا می کنند از آینده باخبرند، چرا نمی توانند در بازار سهام یا بلیط های بخت آزمایی و سایر شرط بندی ها، پول خوبی به جیب بزنند؟ آن ها نیازی به کسب درآمد از طریق کف بینی یا بررسی ستاره ها نداشتند. منبع اطلاعات کسانی که سحر و جادو می کنند، شیطان و ارواح پلید هستند. بنابراین خدا هرگز اراده اش را به جادوگران آشکار نمی کند. او در گذشته از طریق انبیاء سخن می گفت و امروز نیز هنوز از طریق کلامش سخن می گوید.
ماموران شائول، زن جادوگری را در "عین در" یافتند. این مکان نزدیک محلی بود که ارتش فلسطین اردو زده بودند و فاصله کمی با اردوگاه اسرائیلی ها داشت. پس شائول تغییر قیافه داده، لباس معمولی بر تن کرد و دو نفر از افراد خود را برداشته، شبانه به منزل آن زن رفت. او به زن گفت:"من می خواهم با یک نفر مرده صحبت کنم. آیا می توانی روح او را برای من احضار کنی؟" زن جواب داد:"می خواهی مرا به کشتن دهی؟ مگر نمی دانی شائول تمام جادوگران و فالگیران را از کشور بیرون رانده است؟ آمده ای مرا به دام بیاندازی؟"
طبق قانون شریعت، مجازات جادوگران اعدام بود (خروج فصل 22 آیه 18). جادوگری مجازات مرگ در پی داشت، زیرا جنایتی بود بر ضد خود خدا. توسل به نیروهای شریر، نقض حکم اول خدا در ده فرمان بود:"تو را خدایان غیر از من نباشد" (خروج فصل 20 آیه 3). جادوگری، طغیان علیه خدا و قدرت و اقتدار او بود و فرد جادوگر در واقع به جای پیروی از خدا، در صف شیطان می ایستاد. شائول هر نوع احضار ارواح و جادوگری را در اسرائیل منع کرده بود، اما اکنون از سر نومیدی، برای مشورت به یکی از آن ها متوسل شد. با آن که او گناه جادوگری را از سرزمین اسرائیل زدوده بود، اما قلب خودش را از گناه پاک نکرده بود.
زن پرسید:"روح چه کسی را می خواهی برایت احضار کنم؟" شائول گفت:"سموئیل".
در آن زمان، سموئیل نبی درگذشته بود و قوم اسرائیل برای او سوگواری می کردند. چرا شائول می خواست روح سموئیل را ملاقات کند؟ باید توجه داشت که بارها سموئیل نبی شائول را به شدت سرزنش کرد (به عنوان مثال اول سموئیل فصل 15 آیات 22 تا 29). با این توصیف، سموئیل آخرین فردی بود که شائول می خواست او را ملاقات کند. احتمالا شائول می خواست با احضار روح سموئیل، آن روزهای خوشی که سموئیل نبی او را هدایت و رهبری می کرد، تکرار شود (اول سموئیل فصل 9 آیات 25 و 26).
وقتی زن جادوگر چشمش به سموئیل افتاد، فریاد زد:"تو مرا فریب دادی! تو شائول هستی". از آن جا که این جادوگر مانند بسیاری از ساحران و احضارکنندگان ارواح، فقط مشتریان خود را فریب می داد آمدن روح سموئیل، زن را غافلگیر کرد. روح سموئیل ظاهر شد و رویارویی واقعی بود. واکنش زن نشان داد که او با یک چیز فراواقعی روبرو شده، زیرا در کنترل او نبود. بنابراین زن وحشت زده شد. احضار کننده روح با ارواح نامرئی و شیطانی آشنایی دارد، اما با روح القدس (روح خدا) نزدیکی و آشنایی ندارد. زن خیلی خوب می دانست که تلاش های او برای برقراری ارتباط با مردگان یا ساختگی است یا شیطانی.
احتمالا قبل از این که روح سموئیل با شائول سخن بگوید، ابتدا با زن ارتباط برقرار کرد، زیرا زن دانست که شخصی که کنار اوست شائول پادشاه است. او نه فقط با روح واقعی روبرو شده بود، بلکه پادشاه اسرائیل نیز در خانه او حضور داشت. اما شائول به او گفت:"نترس، بگو چه می بینی؟" زن گفت:"روحی را می بینم که از زمین بیرون می آید".
زن در این جا از واژه روح که در زبان عبری الوهیم می باشد، استفاده می کند. لغت عبری برای خدا، "الوهیم" است. الوهیم به معنی قادر و امین است. الوهیم اسم جمع است و در صورتی که به وحدت خدا اشاره کند، یک فعل مفرد به آن اضافه می شود. در زمان نگارش تورات، خدایان کوچک و بزرگ امت هایی که در اطراف قوم یهود ساکن بودند، وجود داشتند. بنابراین، دیدگاه کتاب پیدایش بر وحدت و یگانگی خداوند است. به جای خدایان فقط یک خدا وجود دارد. او که قادر مطلق است، فرمان داد و جهان هستی یافت. کاربرد این واژه توسط زن، نه فقط به تثلیث (پدر، پسر و روح القدس) اشاره دارد بلکه بر خدای حقیقی تاکید می کند. خدایی که با با اعتقادات بت پرستی زن در تضاد است. به عبارت دیگر، حضور روح سموئیل برای زن مشخص کرد که او با قدرتی بسیار بزرگ تر از قدرتی که می شناخت، روبرو شده است. او با حقه بازی یا قدرت شیطان، روح سموئیل را احضار نکرد. خدا روح سموئیل را فرستاد تا سرنوشت شائول را پیشگویی کند. با این توصیف، سموئیل عصبانی بود و شائول را سرزنش کرد و هم پیامش برای پادشاه مثبت و امیدوارکننده نبود.
سموئیل از شائول پرسید:"چرا مرا احضار کردی و آرامشم را بر هم زدی؟" سئوال سموئیل نشان می دهد که روح ایمانداران بعد از مرگ در مکان راحت، شاد و سرشار از برکت سکنی می گزیند. بازگشت او به زمین آرامش او را برهم زد.، جایی که به علت رخنه گناه سقوط کرده و آغشته به گناه و رنج و شرارت است. سموئیل پیشگویی کرد که فردا اسرائیل از فلسطین شکست می خورد و شائول و پسرانش کشته خواهند شد.
شائول با دیدن سپاه فلسطینی، ترسید. اما او به جای توکل به خدا، به یک جادوگر متوسل شد. بگذارید مشکلات و سختی ها، شما را در مسیر خدا قرار دهد. از ماجرای شائول این درس را می آموزیم که اعتماد به هر چیز یا هر شخص، فقط به فاجعه می انجامد.