نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
"آدم جواب داد:"صدای تو را در باغ شنیدم و ترسیدم، زیرا برهنه بودم. پس خود را پنهان کردم." (پیدایش فصل 3 آیه 10)
برای نخستین بار، این آیه در کتاب مقدس به ترس اشاره می کند. حالت ترس و گریز از خدا، بخشی از وضعیت سقوط انسان است.
گناه سبب ترس انسان از حضور الهی و صدای خداوند می شود. از زمان آدم تا امروز، انسان ها از حضور خدا دور می شوند و از شنیدن کلام او سرباز می زنند. احساس ترس جای اعتماد و محبت نسبت به خدا را گرفت.
آدم فقط به این دلیل که عریان بود، از خدا می ترسید. لحن گفتار او، توبه و بازگشت به سوی خدا را نشان نمی دهد.
"خداوند فرمود:"چه کسی به تو گفت که برهنه ای؟ آیا از میوه آن درختی خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری؟" (پیدایش فصل 3 آیه 11)
"چه کسی به تو گفت که برهنه ای؟"
خداوند پاسخ سئوال خود را می دانست، اما با طرح این سئوال می خواست به آدم فرصت توبه دهد تا از وضعیت گناه آلود آزاد شود. اما در آدم نشانی از پشیمانی و توبه به چشم نمی خورد.
ما همگی گناهکاریم. وقتی مرتکب گناه می شویم، باید واقعیت را به خدا بگوییم و به گناه خود اعتراف نماییم (یوشع فصل 7 آیه 19).
"آیا از میوه آن درختی خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری؟"
خدا، آدم را با مشکل واقعی اش روبرو کرد. مشکل او ترس یا غرور نبود. مشکل اصلی آدم، گناه بود. خدا با شیطان صحبت نمی کرد. مخاطب او فقط آدم بود. با این توصیف، لحن گفتگوی خدا مانند والدینی است که با فرزند خود سخن می گویند.
"آدم جواب داد:"این زن که یار من ساختی، از آن میوه به من داد و من هم خوردم." (پیدایش فصل 3 آیه 12)
طبیعت انسان توسط گناه، آلوده شد. آدم کوشید تا زنش را که یار و مکمل او بود، مقصر جلوه دهد. او تقصیر را به گردن حوا انداخت. چقدر راحت است که با مقصر جلوه دادن دیگری، گناهان و شکست های خود را توجیه کنیم. اما خدا حقیقت را می داند. او هر یک از ما را بابت اعمال مان مسئول می داند. بنابراین، گناه خود را بپذیرید و از خدا به خاطر آن عذرخواهی کنید. واقعیت این است که عده اندکی مانند داود چنین اعتراف می کنند:"در حق خداوند گناه کرده ام" (دوم سموئیل فصل 12 آیه 13).
مهم نیست که گناه باعث شده چقدر احساس بدبختی کنید، یا چه گناه وحشتناکی مرتکب شده اید، چون در هر حال می توانید قلب خود را به حضور خدا بریزید و بخشش او را بطلبید، درست مانند داود. داود مزمور 32 را نیز نوشت که بیانگر شادی او بعد از بخشیده شدن است.
"این زن که یار من ساختی"
آدم با گفتن این جمله نه فقط حوا بلکه خدا را نیز مقصر برشمرد. او با این ادعا، مانع جدیدی برای بروز فیض و رحمت الهی به وجود آورد. تا زمانی که آدم تقصیر خود را اعتراف نکرده بود، نمی توانست توبه کند و بدون توبه، بخشش گناه هم پیدا نمی شود.
"آنگاه خداوند از زن پرسید:"این چه کاری بود که کردی؟"زن گفت:"مار مرا فریب داد." (پیدایش فصل 3 آیه 13)
پاسخ حوا کاملا صحیح بود. شیطان او را فریب داده بود. گناه مانع می شود تا به حقیقت وجود خدا ایمان بیاوریم (رومیان فصل اول آیه 25). با این توصیف، حوا نیز تقصیر را به گردن مار انداخت. سعی نکنید با مقصر جلوه دادن دیگران، از به گردن گرفتن گناه خود شانه خالی کنید.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
"آدم جواب داد:"صدای تو را در باغ شنیدم و ترسیدم، زیرا برهنه بودم. پس خود را پنهان کردم." (پیدایش فصل 3 آیه 10)
برای نخستین بار، این آیه در کتاب مقدس به ترس اشاره می کند. حالت ترس و گریز از خدا، بخشی از وضعیت سقوط انسان است.
گناه سبب ترس انسان از حضور الهی و صدای خداوند می شود. از زمان آدم تا امروز، انسان ها از حضور خدا دور می شوند و از شنیدن کلام او سرباز می زنند. احساس ترس جای اعتماد و محبت نسبت به خدا را گرفت.
آدم فقط به این دلیل که عریان بود، از خدا می ترسید. لحن گفتار او، توبه و بازگشت به سوی خدا را نشان نمی دهد.
"خداوند فرمود:"چه کسی به تو گفت که برهنه ای؟ آیا از میوه آن درختی خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری؟" (پیدایش فصل 3 آیه 11)
"چه کسی به تو گفت که برهنه ای؟"
"چه کسی به تو گفت که برهنه ای؟"
خداوند پاسخ سئوال خود را می دانست، اما با طرح این سئوال می خواست به آدم فرصت توبه دهد تا از وضعیت گناه آلود آزاد شود. اما در آدم نشانی از پشیمانی و توبه به چشم نمی خورد.
ما همگی گناهکاریم. وقتی مرتکب گناه می شویم، باید واقعیت را به خدا بگوییم و به گناه خود اعتراف نماییم (یوشع فصل 7 آیه 19).
"آیا از میوه آن درختی خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری؟"
"آیا از میوه آن درختی خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری؟"
خدا، آدم را با مشکل واقعی اش روبرو کرد. مشکل او ترس یا غرور نبود. مشکل اصلی آدم، گناه بود. خدا با شیطان صحبت نمی کرد. مخاطب او فقط آدم بود. با این توصیف، لحن گفتگوی خدا مانند والدینی است که با فرزند خود سخن می گویند.
"آدم جواب داد:"این زن که یار من ساختی، از آن میوه به من داد و من هم خوردم." (پیدایش فصل 3 آیه 12)
طبیعت انسان توسط گناه، آلوده شد. آدم کوشید تا زنش را که یار و مکمل او بود، مقصر جلوه دهد. او تقصیر را به گردن حوا انداخت. چقدر راحت است که با مقصر جلوه دادن دیگری، گناهان و شکست های خود را توجیه کنیم. اما خدا حقیقت را می داند. او هر یک از ما را بابت اعمال مان مسئول می داند. بنابراین، گناه خود را بپذیرید و از خدا به خاطر آن عذرخواهی کنید. واقعیت این است که عده اندکی مانند داود چنین اعتراف می کنند:"در حق خداوند گناه کرده ام" (دوم سموئیل فصل 12 آیه 13).
مهم نیست که گناه باعث شده چقدر احساس بدبختی کنید، یا چه گناه وحشتناکی مرتکب شده اید، چون در هر حال می توانید قلب خود را به حضور خدا بریزید و بخشش او را بطلبید، درست مانند داود. داود مزمور 32 را نیز نوشت که بیانگر شادی او بعد از بخشیده شدن است.
"این زن که یار من ساختی"
آدم با گفتن این جمله نه فقط حوا بلکه خدا را نیز مقصر برشمرد. او با این ادعا، مانع جدیدی برای بروز فیض و رحمت الهی به وجود آورد. تا زمانی که آدم تقصیر خود را اعتراف نکرده بود، نمی توانست توبه کند و بدون توبه، بخشش گناه هم پیدا نمی شود.
"آنگاه خداوند از زن پرسید:"این چه کاری بود که کردی؟"زن گفت:"مار مرا فریب داد." (پیدایش فصل 3 آیه 13)
پاسخ حوا کاملا صحیح بود. شیطان او را فریب داده بود. گناه مانع می شود تا به حقیقت وجود خدا ایمان بیاوریم (رومیان فصل اول آیه 25). با این توصیف، حوا نیز تقصیر را به گردن مار انداخت. سعی نکنید با مقصر جلوه دادن دیگران، از به گردن گرفتن گناه خود شانه خالی کنید.