۱۳۹۲ مرداد ۱۸, جمعه

آیا خداوند قتل و آدم کشی را نادیده می گیرد؟ (داوران فصل چهارم آیه بیست و یکم)

مترجم: مهران پورپشنگ

کتاب مقدس از خشونت، جنایت، تجاوز، زنای با محارم و همه گونه قساوت و بی رحمی سخن گفته است. اما بدان معنا نیست که این گونه اعمال مورد تایید خداوند بوده است.
باید پذیرفت که در دنیای خشن زندگی می کنیم که مسبب آن خداوند نیست، بلکه انسان ها می باشند. امروزه روزنامه ها و منابع خبری در سرتاسر گیتی مملو است از تیترها و گزارش های مربوط به حرص و طمع، سوءظن، سرقت، ناسازگاری، قتل، جنگ های ویرانگر و مرگ و میر. از وقتی که آدم و حوا از باغ عدن اخراج شدند، این مشکلات وجود داشته است. مسیح فرمود که این مشکلات مربوط به شرایط و موقعیت برونی و ناشی از شرارت شریر نیست، بلکه " از دل بد این قبیل چیزها بیرون می آید: فکرهای پلید، آدم کشی، زنا و روابط نامشروع، دزدی، دروغ و بدنام کردن دیگران. این چیزها هستند که انسان را نجس می سازند و نه غذا خوردن با دست های آب نکشیده" (انجیل متی فصل پانزدهم آیات نوزدهم و بیستم). به عبارت دیگر، گناه عملا در حالات درونی و انگیزه های شخص آغاز می شود.
ریشه خشونت های این جهان در اجتماع، امور اقتصادی یا حتی آسیب دیدگی جسم و روان نمی باشد. مشکل اصلی وضعیت روحانی انسان ها است، یعنی عدم ارتباط با خدا. گناه و گرایش به خود محوری در مرکز خودخواهی و اعمال خشونت آمیز انسان نهفته است.
با این توصیف، خداوند که مخالف گناه است و کنترل امور جهان را در اختیار دارد، گاهی از خشونت برای محافظت از ایمانداران و داوری افراد شریر استفاده می کند. یکی از این موارد در کتاب داوران یافت می شود: زنی به نام دبوره رهبر و داور قوم اسرائیل بود (داوران فصل های چهارم و پنجم). او مردی به نام باراق را احضار کرد و چنین نبوت نمود:" فرمان خداوند این است، ده هزار نفر را بسیج کن تا سیسرا دشمن اسرائیل را شکست دهی" (داوران فصل چهارم آیات ششم و هفتم). در حین جنگ، سیسرا گریخت و به چادر (اتاق خواب) زنی به نام یاعیل پناه برد. مطابق فرهنگ خاور نزدیک در دوران باستان، مردها هیچوقت اجازه ورود به چادر زنان را نداشتند و هیچکس فکر نمی کرد که سیسرا در آن چادر باشد. یاعیل میخ چادر را در حالی که سیسرا در خواب بود، به شقیقه او کوبید. بدین ترتیب پیشگویی دبوره به تحقق پیوست که گفته بود که افتخار شکست دادن سیسرا نصیب یک زن خواهد شد (فصل چهارم آیه نهم).
اگر سیسرا کشته نمی شد، به طور قطع و یقین او قوم اسرائیل را از صحنه روزگار محو و نابود می کرد. در دوران باستان، یهودیان یگانه قومی بودند که خداوند حقیقی را می شناختند. وظیفه این قوم، معرفی خداوند به اقوام بت پرست و مردم جهان بود. مسیح می بایست از طریق این قوم ظهور می کرد تا راه نجات انسان مهیا شود. بنابراین، سیسرا مانع اجرای نقشه الهی توسط قوم اسرائیل بود.
رهبران اقوام بت پرست از معجزات و قدرت مطلق خداوند اسرائیل آگاهی داشتند، اما به جای توبه و بازگشت به سوی خداوند، بت پرستی، خشونت و انحرافات جنسی را ترویج می کردند. در دوران عهد عتیق، یهودیان بارها توسط همین قوم های شریر، به بت پرستی و انحرافات اخلاقی متمایل شدند. در نتیجه، هر بار خداوند یهودیان را توسط قوم های خشن و بت پرست مجازات می کرد. عدالت و داوری الهی هم شامل یهودیان بود و هم اقوام بت پرست. بعد از تبعید قوم اسرائیل به بابل و آشور، یهودیان هرگز به بت پرستی رو نیاوردند.


دفاعیات مسیحی
خداوند دستور داده بود تا یهودیان بت نسازند (خروج فصل بیستم آیه چهارم)، اما چرا در زمان دیگر خدا فرمان داد تا مار مفرغی برای شفا از مارگزیدگی ساخته شود؟ (اعداد فصل بیست و یکم آیات هشتم و نهم)


قوم اسرائیل به خدا و موسی اعتراض کرده و گفتند:"چرا ما را از مصر بیرون آوردید تا در این بیابان بمیریم؟ در این جا نه چیزی برای خوردن هست و نه چیزی برای نوشیدن! ما از خوردن نان بی مزه که خدا از آسمان می فرستد، خسته شده ایم!" پس خداوند مارهای سمی به میان آن ها فرستاد و مارها عده زیادی از آنان را گزیده، هلاک کردند. قوم اسرائیل پیش موسی آمده، فریاد برآورند:"ما گناه کرده ایم، چون به ضد خداوند و به ضد تو سخن گفته ایم. از خداوند درخواست کن تا این مارها را از ما دور کند". موسی برای قوم دعا کرد.
خداوند به موسی فرمود:"یک مار مفرغی شبیه یکی از این مارها بساز و آن را بر سر یک تیر بیاویز. هر که مار او را گزیده باشد، اگر به آن نگاه کند، زنده خواهد ماند!"
پس موسی یک مار مفرغی درست کرد و آن را بر سر تیری آویخت. به محض این که مار گزیده ای به آن نگاه می کرد، شفا می یافت (اعداد فصل بیست و یکم آیات چهارم تا نهم).
قوم اسرائیل معجزات خداوند را فراموش کردند و بیش از آنچه خدا به آنان داده بود، می خواستند. آن ها نسبت به کارهایی که خدا برای آنان انجام داده بود، ناسپاس بودند. در نتیجه، خدا برای آن که قوم را به خاطر بی ایمانی و غرغر و شکایت شان مجازات کند، از مارهای سمی استفاده کرد.
صحرای سینا پر است از انواع و اقسام مارها. بعضی از این مارها در ماسه ها پنهان می شوند و ناگاه انسان را نیش می زنند. بنابراین، هم اسرائیلی ها و هم مصری ها سخت از مار وحشت داشتند. نیش مار سمی اغلب به معنای مرگ تدریجی توام با درد و رنج فراوان بود.
در کتاب خروج، خداوند به موسی و قوم اسرائیل فرمان داد تا هیچ گونه بتی به شکل حیوان درست نکنند و در برابر آن زانو نزنند و آن ها را پرستش نکنند (فصل بیستم آیات چهارم و پنجم). اما چرا بعدها خداوند به موسی دستور داد تا مار مفرغی برای شفا از مار گزیدگی درست کند؟
نخست آن که خداوند فرمان نداد تا موسی بتی بسازد و قوم آن را پرستش کند. "مار مفرغی" نمادی بود از ایمان یهودیان به این که خدا می تواند آن ها را شفا دهد. قرن ها بعد، حزقیا پادشاه اسرائیل مار مفرغی را که موسی ساخته بود، خرد و نابود کرد، زیرا یهودیان تا آن موقع مار مفرغی را می پرستیدند و برایش بخور می سوزاندند (دوم پادشاهان فصل هجدهم آیه چهارم). در طی زمان، مار مفرغی به جای آن که برای یهودیان یادآور خدا باشد که آنان را با معجزات از مصر خارج کرد و به هنگام بیماری، شفای شان داد، شی ئی شده بود برای پرستش. از این رو حزقیا مجبور شد آن را از بین ببرد.
دوم آن که مار مفرغی برای شفای اسرائیلی ها از بلایی مهلک ساخته شده بود. مار مفرغی حضور و قدرت خدا را نشان می داد و یادآور رحمت و بخشش او برای مردم بود. در دوران عهد جدید، عیسی چنین توضیح داد که درست همان طور که قوم اسرائیل توانستند با نگریستن به مار مفرغی افراشته شده از بیماری خود شفا یابند، امروز نیز همه ایمانداران مسیحی می توانند با نگریستن به مرگ عیسی بر صلیب، از بیماری گناه نجات یابند. آنچه قوم اسرائیل را شفا داد، نه مار، بلکه ایمان آنان بود به این که خدا می تواند آن ها را شفا دهد. نشانه ایمان نیز اطاعت آن ها بود از دستورات خدا.
نکته سوم این که هر تصویر و مجسمه ای بت قلمداد نمی شود. هنرهای مذهبی شامل تصاویر و مجسمه هایی می باشند که هدف از آن بت پرستی نیست. برای مثال خداوند به موسی دستور داد تا دو مجسمه شبیه فرشتگان بسازد و آن ها را بر روی صندوق عهد نصب کند. بایستی میان خدا که نمادی را انتخاب کرده و اشیایی که به نام خدا توسط انسان ها ساخته می شوند، تفاوت قائل شد.

دفاعیات مسیحی

نگاره: ‏خداوند دستور داده بود تا یهودیان بت نسازند (خروج فصل بیستم آیه چهارم)، اما چرا در زمان دیگر خدا فرمان داد تا مار مفرغی برای شفا از مارگزیدگی ساخته شود؟ (اعداد فصل بیست و یکم آیات هشتم و نهم)


قوم اسرائیل به خدا و موسی اعتراض کرده و گفتند:"چرا ما را از مصر بیرون آوردید تا در این بیابان بمیریم؟ در این جا نه چیزی برای خوردن هست و نه چیزی برای نوشیدن! ما از خوردن نان بی مزه که خدا از آسمان می فرستد، خسته شده ایم!" پس خداوند مارهای سمی به میان آن ها فرستاد و مارها عده زیادی از آنان را گزیده، هلاک کردند. قوم اسرائیل پیش موسی آمده، فریاد برآورند:"ما گناه کرده ایم، چون به ضد خداوند و به ضد تو سخن گفته ایم. از خداوند درخواست کن تا این مارها را از ما دور کند". موسی برای قوم دعا کرد. 
خداوند به موسی فرمود:"یک مار مفرغی شبیه یکی از این مارها بساز و آن را بر سر یک تیر بیاویز. هر که مار او را گزیده باشد، اگر به آن نگاه کند، زنده خواهد ماند!"
پس موسی یک مار مفرغی درست کرد و آن را بر سر تیری آویخت. به محض این که مار گزیده ای به آن نگاه می کرد، شفا می یافت (اعداد فصل بیست و یکم آیات چهارم تا نهم).
قوم اسرائیل معجزات خداوند را فراموش کردند و بیش از آنچه خدا به آنان داده بود، می خواستند. آن ها نسبت به کارهایی که خدا برای آنان انجام داده بود، ناسپاس بودند. در نتیجه، خدا برای آن که قوم را به خاطر بی ایمانی و غرغر و شکایت شان مجازات کند، از مارهای سمی استفاده کرد. 
صحرای سینا پر است از انواع و اقسام مارها. بعضی از این مارها در ماسه ها پنهان می شوند و ناگاه انسان را نیش می زنند. بنابراین، هم اسرائیلی ها و هم مصری ها سخت از مار وحشت داشتند. نیش مار سمی اغلب به معنای مرگ تدریجی توام با درد و رنج فراوان بود. 
در کتاب خروج، خداوند به موسی و قوم اسرائیل فرمان داد تا هیچ گونه بتی به شکل حیوان درست نکنند و در برابر آن زانو نزنند و آن ها را پرستش نکنند (فصل بیستم آیات چهارم و پنجم). اما چرا بعدها خداوند به موسی دستور داد تا مار مفرغی برای شفا از مار گزیدگی درست کند؟
نخست آن که خداوند فرمان نداد تا موسی بتی بسازد و قوم آن را پرستش کند. "مار مفرغی" نمادی بود از ایمان یهودیان به این که خدا می تواند آن ها را شفا دهد. قرن ها بعد، حزقیا پادشاه اسرائیل مار مفرغی را که موسی ساخته بود، خرد و نابود کرد، زیرا یهودیان تا آن موقع مار مفرغی را می پرستیدند و برایش بخور می سوزاندند (دوم پادشاهان فصل هجدهم آیه چهارم). در طی زمان، مار مفرغی به جای آن که برای یهودیان یادآور خدا باشد که آنان را با معجزات از مصر خارج کرد و به هنگام بیماری، شفای شان داد، شی ئی شده بود برای پرستش. از این رو حزقیا مجبور شد آن را از بین ببرد. 
دوم آن که مار مفرغی برای شفای اسرائیلی ها از بلایی مهلک ساخته شده بود. مار مفرغی حضور و قدرت خدا را نشان می داد و یادآور رحمت و بخشش او برای مردم بود. در دوران عهد جدید، عیسی چنین توضیح داد که درست همان طور که قوم اسرائیل توانستند با نگریستن به مار مفرغی افراشته شده از بیماری خود شفا یابند، امروز نیز همه ایمانداران مسیحی می توانند با نگریستن به مرگ عیسی بر صلیب، از بیماری گناه نجات یابند. آنچه قوم اسرائیل را شفا داد، نه مار، بلکه ایمان آنان بود به این که خدا می تواند آن ها را شفا دهد. نشانه ایمان نیز اطاعت آن ها بود از دستورات خدا. 
نکته سوم این که هر تصویر و مجسمه ای بت قلمداد نمی شود. هنرهای مذهبی شامل تصاویر و مجسمه هایی می باشند که هدف از آن بت پرستی نیست. برای مثال خداوند به موسی دستور داد تا دو مجسمه شبیه فرشتگان بسازد و آن ها را بر روی صندوق عهد نصب کند. بایستی میان خدا که نمادی را انتخاب کرده و اشیایی که به نام خدا توسط انسان ها ساخته می شوند، تفاوت قائل شد.‏

آیا عهد جدید روز سبت را حذف کرد؟



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

در عهد جدید، هیچ گونه تعلیمی مبنی بر حذف روز سبت وجود ندارد. در عهد عتیق، خداوند روز سبت را به عنوان روز استراحت انتخاب نمود. یک روز استراحت، این فرصت را به جسم و روان انسان می دهد تا برای شش روز کار آمادگی کسب کند. در دنیای باستان، این امتیاز نوین و منحصر به فردی بود که خدا به قوم اسرائیل عطا فرمود. با این توصیف، رهبران یهود، قوانین و تبصره های زیادی برای روز سبت نوشتند (در متن کتاب مقدس این قوانین اضافی وجود ندارد) که مسیح را وادار به واکنش نمود. رهبران یهود این تصور را در مردم ایجاد کرده بودند که انسان برای سبت پدید آمده است، در حالی که مسیح فرمود که سبت برای انسان به وجود آمده است. به عبارت دیگر، سبت فقط روز استراحت و تعمق بیشتر در کلام خداوند بود. همین.
در شریعت موسی و هم چنین عهد عتیق، قانونی که تغییر روز استراحت را از شنبه به روز دیگر منع کند، وجود ندارد. وجود چنین قانونی ضروری نبود. در واقع، خداوند آینده را می دید و می دانست که دوران انقلاب صنعتی فرا خواهد رسید و شرایط زندگی انسان ها به گونه ای دیگر شکل خواهد گرفت. در دنیای امروز، تعطیلی فرودگاه، بیمارستان، هتل ،آتش نشانی، مخابرات، رادیو و تلویزیون، نیروگاه برق... غیر ممکن و محال است. عدم فعالیت این گونه مراکز مصادف است با فاجعه. هم چنین مردم برای استراحت و رفع خستگی به مراکز تفریحی نظیر سینما، شهربازی، رستوران، پارک... می روند و اوقات فراغت خود را می گذرانند. در هر حال، کسانی که در تعطیلات آخر هفته کار می کنند، بایستی یک روز را درهفته به استراحت بپردازند.
از طرف دیگر، به نظر می آید که روز شنبه (سبت) مختص یهودیان بود و نه کلیسا. مسیحیان برای یادآوری قیام مسیح از مردگان، در روزهای یکشنبه مراسم گردهمایی را تشکیل دادند و پس از قرن ها یکشنبه، به عنوان روز استراحت انتخاب شد. اما به احترام یهودیان و شریعت موسی، شنبه نیز در کشورهای مسیحی به عنوان روز تعطیل قلمداد می شود. دلیل دیگراین تصمیم گیری، برای جلوگیری از اختلال درفعالیت های اقتصادی یهودیان و مسیحیان بود.
بنابراین، یک روز در هفته را به عنوان روز استراحت و تجدید قوا در نظر داشته باشید.
منتقدان معتقدند که در کتاب پیدایش غیر منطقی است که در روز اول از نور سخن به میان می آید، در حالی که علت این نور (خورشید) سه روز بعد آفریده شد.

تقریبا تمام کسانی که شناخت متوسطی از علم و کتاب مقدس دارند، می توانند به راحتی جواب این ایراد را بدهند. می دانیم که خورشید تنها منبع نور در جهان نیست و مهم تر از این که متن کتاب پیدایش الزاما به این معنی باشد که خورشید در روز چهارم آفریده شد (در زبان عبری، واژه روز به معنای بیست و چهار ساعت و هم چنین دوران طولانی است). تراکم توده های مه و بخار، مانع از رویت خورشید از روی زمین تا روز (دوران) چهارم بوده است. به عبارت دیگر، بعد از این که مه و بخار فرو نشست، خورشید از پشت ابرها نمایان شد. شاید قبل از این، نور خورشید مانند روزهای ابری و مه آلود بر زمین می تابیده است. در چنین حالتی هر چند خورشید قابل رویت نیست، ولی نور آن به زمین می رسد.
در پیدایش فصل اول، آیه دوم به آب اشاره شده است. در واقع همه چیز دلالت بر آن دارد که در نخستین مرحله شکل گیری عالم هستی، توده ای گاز وجود داشته است. آب نیز در حالت گاز نیز می باشد که بخار نامیده می شود. در مرحله اول آفرینش زمین، آب نیز حداقل به صورت بخار وجود داشته و همین آب یکی از دلایل وجود حیات بر روی زمین بوده است. همان طور که می دانیم در فرمول آب، اکسیژن وجود دارد و سلول بدون اکسیژن قادر به رشد و تکثیر نیست.

دفاعیات مسیحی
نگاره: ‏منتقدان معتقدند که در کتاب پیدایش غیر منطقی است که در روز اول از نور سخن به میان می آید، در حالی که علت این نور (خورشید) سه روز بعد آفریده شد.

تقریبا تمام کسانی که شناخت متوسطی از علم و کتاب مقدس دارند، می توانند به راحتی جواب این ایراد را بدهند. می دانیم که خورشید تنها منبع نور در جهان نیست و مهم تر از این که متن کتاب پیدایش الزاما به این معنی باشد که خورشید در روز چهارم آفریده شد (در زبان عبری، واژه روز به معنای بیست و چهار ساعت و هم چنین دوران طولانی است). تراکم توده های مه و بخار، مانع از رویت خورشید از روی زمین تا روز (دوران) چهارم بوده است. به عبارت دیگر، بعد از این که مه و بخار فرو نشست، خورشید از پشت ابرها نمایان شد. شاید قبل از این، نور خورشید مانند روزهای ابری و مه آلود بر زمین می تابیده است. در چنین حالتی هر چند خورشید قابل رویت نیست، ولی نور آن به زمین می رسد.
 در پیدایش فصل اول، آیه دوم به آب اشاره شده است. در واقع همه چیز دلالت بر آن دارد که در نخستین مرحله شکل گیری عالم هستی، توده ای گاز وجود داشته است. آب نیز در حالت گاز نیز می باشد که بخار نامیده می شود. در مرحله اول آفرینش زمین، آب نیز حداقل به صورت بخار وجود داشته و همین آب یکی از دلایل وجود حیات بر روی زمین بوده است. همان طور که می دانیم در فرمول آب، اکسیژن وجود دارد و سلول بدون اکسیژن قادر به رشد و تکثیر نیست.‏