مترجم: مهران پورپشنگ
کتاب مقدس از خشونت، جنایت، تجاوز، زنای با محارم و همه گونه قساوت و بی رحمی سخن گفته است. اما بدان معنا نیست که این گونه اعمال مورد تایید خداوند بوده است.
باید پذیرفت که در دنیای خشن زندگی می کنیم که مسبب آن خداوند نیست، بلکه انسان ها می باشند. امروزه روزنامه ها و منابع خبری در سرتاسر گیتی مملو است از تیترها و گزارش های مربوط به حرص و طمع، سوءظن، سرقت، ناسازگاری، قتل، جنگ های ویرانگر و مرگ و میر. از وقتی که آدم و حوا از باغ عدن اخراج شدند، این مشکلات وجود داشته است. مسیح فرمود که این مشکلات مربوط به شرایط و موقعیت برونی و ناشی از شرارت شریر نیست، بلکه " از دل بد این قبیل چیزها بیرون می آید: فکرهای پلید، آدم کشی، زنا و روابط نامشروع، دزدی، دروغ و بدنام کردن دیگران. این چیزها هستند که انسان را نجس می سازند و نه غذا خوردن با دست های آب نکشیده" (انجیل متی فصل پانزدهم آیات نوزدهم و بیستم). به عبارت دیگر، گناه عملا در حالات درونی و انگیزه های شخص آغاز می شود.
ریشه خشونت های این جهان در اجتماع، امور اقتصادی یا حتی آسیب دیدگی جسم و روان نمی باشد. مشکل اصلی وضعیت روحانی انسان ها است، یعنی عدم ارتباط با خدا. گناه و گرایش به خود محوری در مرکز خودخواهی و اعمال خشونت آمیز انسان نهفته است.
با این توصیف، خداوند که مخالف گناه است و کنترل امور جهان را در اختیار دارد، گاهی از خشونت برای محافظت از ایمانداران و داوری افراد شریر استفاده می کند. یکی از این موارد در کتاب داوران یافت می شود: زنی به نام دبوره رهبر و داور قوم اسرائیل بود (داوران فصل های چهارم و پنجم). او مردی به نام باراق را احضار کرد و چنین نبوت نمود:" فرمان خداوند این است، ده هزار نفر را بسیج کن تا سیسرا دشمن اسرائیل را شکست دهی" (داوران فصل چهارم آیات ششم و هفتم). در حین جنگ، سیسرا گریخت و به چادر (اتاق خواب) زنی به نام یاعیل پناه برد. مطابق فرهنگ خاور نزدیک در دوران باستان، مردها هیچوقت اجازه ورود به چادر زنان را نداشتند و هیچکس فکر نمی کرد که سیسرا در آن چادر باشد. یاعیل میخ چادر را در حالی که سیسرا در خواب بود، به شقیقه او کوبید. بدین ترتیب پیشگویی دبوره به تحقق پیوست که گفته بود که افتخار شکست دادن سیسرا نصیب یک زن خواهد شد (فصل چهارم آیه نهم).
اگر سیسرا کشته نمی شد، به طور قطع و یقین او قوم اسرائیل را از صحنه روزگار محو و نابود می کرد. در دوران باستان، یهودیان یگانه قومی بودند که خداوند حقیقی را می شناختند. وظیفه این قوم، معرفی خداوند به اقوام بت پرست و مردم جهان بود. مسیح می بایست از طریق این قوم ظهور می کرد تا راه نجات انسان مهیا شود. بنابراین، سیسرا مانع اجرای نقشه الهی توسط قوم اسرائیل بود.
رهبران اقوام بت پرست از معجزات و قدرت مطلق خداوند اسرائیل آگاهی داشتند، اما به جای توبه و بازگشت به سوی خداوند، بت پرستی، خشونت و انحرافات جنسی را ترویج می کردند. در دوران عهد عتیق، یهودیان بارها توسط همین قوم های شریر، به بت پرستی و انحرافات اخلاقی متمایل شدند. در نتیجه، هر بار خداوند یهودیان را توسط قوم های خشن و بت پرست مجازات می کرد. عدالت و داوری الهی هم شامل یهودیان بود و هم اقوام بت پرست. بعد از تبعید قوم اسرائیل به بابل و آشور، یهودیان هرگز به بت پرستی رو نیاوردند.
کتاب مقدس از خشونت، جنایت، تجاوز، زنای با محارم و همه گونه قساوت و بی رحمی سخن گفته است. اما بدان معنا نیست که این گونه اعمال مورد تایید خداوند بوده است.
باید پذیرفت که در دنیای خشن زندگی می کنیم که مسبب آن خداوند نیست، بلکه انسان ها می باشند. امروزه روزنامه ها و منابع خبری در سرتاسر گیتی مملو است از تیترها و گزارش های مربوط به حرص و طمع، سوءظن، سرقت، ناسازگاری، قتل، جنگ های ویرانگر و مرگ و میر. از وقتی که آدم و حوا از باغ عدن اخراج شدند، این مشکلات وجود داشته است. مسیح فرمود که این مشکلات مربوط به شرایط و موقعیت برونی و ناشی از شرارت شریر نیست، بلکه " از دل بد این قبیل چیزها بیرون می آید: فکرهای پلید، آدم کشی، زنا و روابط نامشروع، دزدی، دروغ و بدنام کردن دیگران. این چیزها هستند که انسان را نجس می سازند و نه غذا خوردن با دست های آب نکشیده" (انجیل متی فصل پانزدهم آیات نوزدهم و بیستم). به عبارت دیگر، گناه عملا در حالات درونی و انگیزه های شخص آغاز می شود.
ریشه خشونت های این جهان در اجتماع، امور اقتصادی یا حتی آسیب دیدگی جسم و روان نمی باشد. مشکل اصلی وضعیت روحانی انسان ها است، یعنی عدم ارتباط با خدا. گناه و گرایش به خود محوری در مرکز خودخواهی و اعمال خشونت آمیز انسان نهفته است.
با این توصیف، خداوند که مخالف گناه است و کنترل امور جهان را در اختیار دارد، گاهی از خشونت برای محافظت از ایمانداران و داوری افراد شریر استفاده می کند. یکی از این موارد در کتاب داوران یافت می شود: زنی به نام دبوره رهبر و داور قوم اسرائیل بود (داوران فصل های چهارم و پنجم). او مردی به نام باراق را احضار کرد و چنین نبوت نمود:" فرمان خداوند این است، ده هزار نفر را بسیج کن تا سیسرا دشمن اسرائیل را شکست دهی" (داوران فصل چهارم آیات ششم و هفتم). در حین جنگ، سیسرا گریخت و به چادر (اتاق خواب) زنی به نام یاعیل پناه برد. مطابق فرهنگ خاور نزدیک در دوران باستان، مردها هیچوقت اجازه ورود به چادر زنان را نداشتند و هیچکس فکر نمی کرد که سیسرا در آن چادر باشد. یاعیل میخ چادر را در حالی که سیسرا در خواب بود، به شقیقه او کوبید. بدین ترتیب پیشگویی دبوره به تحقق پیوست که گفته بود که افتخار شکست دادن سیسرا نصیب یک زن خواهد شد (فصل چهارم آیه نهم).
اگر سیسرا کشته نمی شد، به طور قطع و یقین او قوم اسرائیل را از صحنه روزگار محو و نابود می کرد. در دوران باستان، یهودیان یگانه قومی بودند که خداوند حقیقی را می شناختند. وظیفه این قوم، معرفی خداوند به اقوام بت پرست و مردم جهان بود. مسیح می بایست از طریق این قوم ظهور می کرد تا راه نجات انسان مهیا شود. بنابراین، سیسرا مانع اجرای نقشه الهی توسط قوم اسرائیل بود.
رهبران اقوام بت پرست از معجزات و قدرت مطلق خداوند اسرائیل آگاهی داشتند، اما به جای توبه و بازگشت به سوی خداوند، بت پرستی، خشونت و انحرافات جنسی را ترویج می کردند. در دوران عهد عتیق، یهودیان بارها توسط همین قوم های شریر، به بت پرستی و انحرافات اخلاقی متمایل شدند. در نتیجه، هر بار خداوند یهودیان را توسط قوم های خشن و بت پرست مجازات می کرد. عدالت و داوری الهی هم شامل یهودیان بود و هم اقوام بت پرست. بعد از تبعید قوم اسرائیل به بابل و آشور، یهودیان هرگز به بت پرستی رو نیاوردند.