۱۳۹۳ مرداد ۱۳, دوشنبه

چرا آدم میوه درخت ممنوعه را از حوا گرفت و خورد؟ (پیدایش فصل 3 آیه 6

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ 

آن درخت در نظر زن، زیبا آمد و با خود اندیشید:"میوه این درخت دلپذیر، می تواند خوش طعم باشد و به من دانایی ببخشد".پس از میوه درخت چید و خورد و به شوهرش هم داد و او نیز خورد (پیدایش فصل 3 آیه 6).
حوا آن گونه که یوحنا در رساله خود تشریح کرد، در سه قسمت تسلیم وسوسه شیطان شد. یوحنا چنین نوشت:"وابستگی های این دنیا و خواسته های ناپاک، میل به داشتن و تصاحب هر آنچه به نظر جالب می آید و غرور ناشی از ثروت و مقام، هیچیک از خدا نیست، بلکه از این دنیای گناه آلود می باشد" (اول یوحنا فصل 2 آیه 16). در ابتدا حوا مجذوب شهوت و تمایلات جسمانی شد (آن درخت در نظر زن، زیبا آمد). شهوت یعنی پر کردن فکر یا تمایلات جسمانی و ارضای آن ها. سپس او با دیدن تحت تاثیر قرار گرفت (در نظر زن، زیبا آمد)، و عاقبت غرور بر زندگی او چیره شد (میوه این درخت می تواند به من دانایی ببخشد). غرور یعنی در پی جاه و مقام بودن.
وقتی شیطان عیسی را وسوسه کرد، از این سه زمینه او را مورد حمله قرار داد (متی فصل 4 آیات 1-11). در حالی که خدا به پرهیزکاری، سخاوتمندی و خدمت فروتنانه بها می دهد.
" از میوه درخت چید"
شیطان فقط حوا را وسوسه کرد، اما به زن برای چیدن میوه کمک نکرد. حوا با مسئولیت خودش میوه را چید و خورد.
در برابر هر وسوسه ای می توان ایستادگی کرد، چون خدا کمک خواهد کرد تا در برابر آن مقاومت کنیم. کلام خدا می فرماید:"از وسوسه ها بگریزید و در دام آن ها نیفتید (اول قرنتیان فصل 10 آیه 13). حوا می توانست به درخت نزدیک نشده و از حضور شیطان بگریزد. اما او این کار را نکرد.
در جامعه ای که پر از وسوسه و فساد اخلاقی است، کلام خدا درباره وسوسه ها قوت قلب می دهد:
یک. وسوسه ها و تمایلات نادرست گریبانگیر همه می شود، بنابراین فکر نکنید که تنها شما با آن مواجه هستید.
دو. دیگران در برابر وسوسه ها ایستادگی کردند، پس شما هم می توانید.
سه. در برابر هر وسوسه ای می توان ایستادگی کرد، چون خدا کمک خواهد کرد تا در برابر آن مقاومت کنیم. کلام خدا می فرماید:"وسوسه هایی که به سراغ شما می آیند، از وسوسه هایی که دیگران دچار آن هستند، دشوارتر نمی باشد. هیچ وسوسه ای نیست که نتوان در مقابل آن ایستادگی کرد. پس در برابر آن ها مقاومت کنید و اطمینان داشته باشید که خدا نخواهد گذارد که بیش از حد توانایی خود وسوسه شوید. او به شما قدرت خواهد بخشید تا بتوانید در برابر آن تاب بیاورید. این وعده خداست و به آن عمل خواهد کرد. او به شما نشان خواهد داد که چگونه از وسوسه ها بگریزید و در دام آن ها نیفتید" (اول قرنتیان فصل 10 آیه 13).
روزی مرد جوانی که به داروهای مخدر اعتیاد داشت، به کشیش مراجعه کرد و گفت که نمی تواند از این کار دست بردارد. کشیش به او گفت:"یعنی چه که نمی توانی از اعتیاد دست بکشی؟ نکند می خواهی بگویی که دوستانت دست و پایت را می بندند و به زور داروی مخدر به حلقت می ریزند؟ یا منظورت این است که فروشندگان مواد مخدر تفنگ به شقیقه ات می گذارند و می گویند که باید داروهای شان را بخری و مصرف کنی، والا ماشه را می کشند؟ می خواهی بگویی که دیگران تو را مجبور به مصرف مواد مخدر می کنند؟ مرد جوان جواب داد:"نه، منظورم که این نبود". کشیش پرسید:"خوب، پس چرا نمی توانی ترک کنی؟" مرد جواب داد:"راستش هیچ وقت این شکلی به قضیه نگاه نکرده بودم". او دست از اعتیاد کشید.
" به شوهرش هم داد و او نیز خورد"
چرا آدم میوه درخت ممنوعه را از زنش گرفت و خورد؟ آنچه می توان حدس زد، آدم با دیدن حوا که بعد از خوردن میوه هم چنان زنده، شاد و سرحال بود، بسیار تعجب کرد. او فکر می کرد که اگر میوه ممنوعه را بخورند، خواهند مرد (پیدایش فصل 2 آیه 17). حوا هم ادعای شیطان را برای شوهرش نقل قول کرد. آدم دید که حوا بسیار جسور هم شده است. او توسط زنش وسوسه شد و میوه را از دست حوا گرفت و خورد.
حوا نه فقط تسلیم وسوسه شد، بلکه به نمایندگی از شیطان، شوهرش را نیز وسوسه کرد. با این توصیف، نمی توان گفت که آدم فریب خورد. آدم آگاهانه و با چشمان کاملا باز مرتکب گناه شد. او علی رغم آگاهی از فرمان خدا مبنی بر نخوردن میوه درخت شناخت نیک وبد، از حکم الهی سرپیچی کرد. بنابراین آدم ، و نه حوا، مسئول انتقال گناه به تمام نسل بشر گردید و باعث شیوع مرگ در سراسر جهان شد. در نتیجه همه چیز دچار فرسودگی و تباهی شد، چون انسان ها همه گناه کردند (رومیان فصل 5 آیه 12). حوا فریب شیطان را خورد و گناه کرد، اما آدم کاملا می دانست دارد چه می کند (اول تیموتاوس فصل دوم آیه 14).
یهودیان معتقد بودند که بعد از نافرمانی آدم، دانه ای از شرارت در قلب او کاشته شد و تاکنون شرارت های زیادی به بار آورده و در آینده هم شرارت های بیشتری به بار خواهد آورد.
ما چطور می توانیم به خاطر کاری که آدم و حوا هزاران سال پیش انجام داده اند، گناهکار محسوب شویم؟
بسیاری تصور می کنند که خدا عادل نیست که ما را به خاطر گناه آدم و حوا محکوم می کند. اما این اشخاص فراموش می کنند که گناهانی که با اراده آزاد خود مرتکب می شوند، ثابت می کند که چه تنگاتنگ با آدم و حوا و طبیعت آن دو همسان هستند. سرشت همه انسان ها یکی است و مستعد نافرمانی هستند. در نتیجه، خدا انسان ها را برای گناهانی که مرتکب می شوند، زیر حکم می برد. از آن جایی که گناهکاریم، به بخشش نیاز داریم و نه به جستجوی حکم عادلانه در خصوص وضعیت خودمان.
خدا قدوس است و نمی تواند گناه را تحمل کند. همه گناهکارند و هر گناهی مستحق مجازات است. اگرچه ما مستحق مجازات مرگ بودیم، اما مسیح گناهان ما را بر خود گرفت و با مرگ خود بر صلیب، تاوان گناهان ما را پرداخت. اکنون، راه دوستی با خدا باز شده است. با ایمان به عملکرد او، به جای دشمنی و سرگردانی، ما دوستان خدا می شویم. 


عکس: ‏چرا آدم میوه درخت ممنوعه را از حوا گرفت و خورد؟ (پیدایش فصل 3 آیه 6)

03/28/2014
8 فروردین 1393

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ 

آن درخت در نظر زن، زیبا آمد و با خود اندیشید:"میوه این درخت دلپذیر، می تواند خوش طعم باشد و به من دانایی ببخشد".پس از میوه درخت چید و خورد و به شوهرش هم داد و او نیز خورد (پیدایش فصل 3 آیه 6). 
 حوا آن گونه که یوحنا در رساله خود تشریح کرد، در سه قسمت تسلیم وسوسه شیطان شد. یوحنا چنین نوشت:"وابستگی های این دنیا و خواسته های ناپاک، میل به داشتن و تصاحب هر آنچه به نظر جالب می آید و غرور ناشی از ثروت و مقام، هیچیک از خدا نیست، بلکه از این دنیای گناه آلود می باشد" (اول یوحنا فصل 2 آیه 16). در ابتدا حوا مجذوب شهوت و تمایلات جسمانی شد (آن درخت در نظر زن، زیبا آمد).  شهوت یعنی پر کردن فکر یا تمایلات جسمانی و ارضای آن ها. سپس او با دیدن تحت تاثیر قرار گرفت (در نظر زن، زیبا آمد)، و عاقبت غرور بر زندگی او چیره شد (میوه این درخت می تواند به من دانایی ببخشد). غرور یعنی در پی جاه و مقام بودن. 
وقتی شیطان عیسی را وسوسه کرد، از این سه زمینه او را مورد حمله قرار داد (متی فصل 4 آیات 1-11). در حالی که خدا به پرهیزکاری، سخاوتمندی و خدمت فروتنانه بها می دهد. 
" از میوه درخت چید"
شیطان فقط حوا را وسوسه کرد، اما به زن برای چیدن میوه کمک نکرد. حوا با مسئولیت خودش میوه را چید و خورد. 
در برابر هر وسوسه ای می توان ایستادگی کرد، چون خدا کمک خواهد کرد تا در برابر آن مقاومت کنیم. کلام خدا می فرماید:"از وسوسه ها بگریزید و در دام آن ها نیفتید (اول قرنتیان فصل 10 آیه 13). حوا می توانست به درخت نزدیک نشده و از حضور شیطان بگریزد. اما او این کار را نکرد. 
در جامعه ای که پر از وسوسه و فساد اخلاقی است، کلام خدا درباره وسوسه ها قوت قلب می دهد:
یک. وسوسه ها و تمایلات نادرست گریبانگیر همه می شود، بنابراین فکر نکنید که تنها شما با آن مواجه هستید.
دو. دیگران در برابر وسوسه ها ایستادگی کردند، پس شما هم می توانید. 
سه. در برابر هر وسوسه ای می توان ایستادگی کرد، چون خدا کمک خواهد کرد تا در برابر آن مقاومت کنیم. کلام خدا می فرماید:"وسوسه هایی که به سراغ شما می آیند، از وسوسه هایی که دیگران دچار آن هستند، دشوارتر نمی باشد. هیچ وسوسه ای نیست که نتوان در مقابل آن ایستادگی کرد. پس در برابر آن ها مقاومت کنید و اطمینان داشته باشید که خدا نخواهد گذارد که بیش از حد توانایی خود وسوسه شوید. او به شما قدرت خواهد بخشید تا بتوانید در برابر آن تاب بیاورید. این وعده خداست و به آن عمل خواهد کرد. او به شما نشان خواهد داد که چگونه از وسوسه ها بگریزید و در دام آن ها نیفتید" (اول قرنتیان فصل 10 آیه 13).
روزی مرد جوانی که به داروهای مخدر اعتیاد داشت، به کشیش مراجعه کرد و گفت که نمی تواند از این کار دست بردارد. کشیش به او گفت:"یعنی چه که نمی توانی از اعتیاد دست بکشی؟ نکند می خواهی بگویی که دوستانت دست و پایت را می بندند و به زور داروی مخدر به حلقت می ریزند؟ یا منظورت این است که فروشندگان مواد مخدر تفنگ به شقیقه ات می گذارند و می گویند که باید داروهای شان را بخری و مصرف کنی، والا ماشه را می کشند؟ می خواهی بگویی که دیگران تو را مجبور به مصرف مواد مخدر می کنند؟ مرد جوان جواب داد:"نه، منظورم که این نبود". کشیش پرسید:"خوب، پس چرا نمی توانی ترک کنی؟" مرد جواب داد:"راستش هیچ وقت این شکلی به قضیه نگاه نکرده بودم". او دست از اعتیاد کشید. 
" به شوهرش هم داد و او نیز خورد"
چرا آدم میوه درخت ممنوعه را از زنش گرفت و خورد؟ آنچه می توان حدس زد، آدم با دیدن حوا که بعد از خوردن میوه هم چنان زنده، شاد و سرحال بود، بسیار تعجب کرد. او فکر می کرد که اگر میوه ممنوعه را بخورند، خواهند مرد (پیدایش فصل 2 آیه 17). حوا هم ادعای شیطان را برای شوهرش نقل قول کرد. آدم دید که حوا بسیار جسور هم شده است. او توسط زنش وسوسه شد و میوه را از دست حوا گرفت و خورد.  
حوا نه فقط تسلیم وسوسه شد، بلکه به نمایندگی از شیطان، شوهرش را نیز وسوسه کرد. با این توصیف، نمی توان گفت که آدم فریب خورد. آدم آگاهانه و با چشمان کاملا باز مرتکب گناه شد. او علی رغم آگاهی از فرمان خدا مبنی بر نخوردن میوه درخت شناخت نیک وبد، از حکم الهی سرپیچی کرد. بنابراین آدم ، و نه حوا، مسئول انتقال گناه به تمام نسل بشر گردید و باعث شیوع مرگ در سراسر جهان شد. در نتیجه همه چیز دچار فرسودگی و تباهی شد، چون انسان ها همه گناه کردند (رومیان فصل 5 آیه 12). حوا فریب شیطان را خورد و گناه کرد، اما آدم کاملا می دانست دارد چه می کند (اول تیموتاوس فصل دوم آیه 14). 
یهودیان معتقد بودند که بعد از نافرمانی آدم، دانه ای از شرارت در قلب او کاشته شد و تاکنون شرارت های زیادی به بار آورده و در آینده هم شرارت های بیشتری به بار خواهد آورد. 
ما چطور می توانیم به خاطر کاری که آدم و حوا هزاران سال پیش انجام داده اند، گناهکار محسوب شویم؟
بسیاری تصور می کنند که خدا عادل نیست که ما را به خاطر گناه آدم و حوا محکوم می کند. اما این اشخاص فراموش می کنند که گناهانی که با اراده آزاد خود مرتکب می شوند، ثابت می کند که چه تنگاتنگ با آدم و حوا و طبیعت آن دو همسان هستند. سرشت همه انسان ها یکی است و مستعد نافرمانی هستند. در نتیجه، خدا انسان ها را برای گناهانی که مرتکب می شوند، زیر حکم می برد. از آن جایی که گناهکاریم، به بخشش نیاز داریم و نه به جستجوی حکم عادلانه در خصوص وضعیت خودمان. 
خدا قدوس است و نمی تواند گناه را تحمل کند. همه گناهکارند و هر گناهی مستحق مجازات است. اگرچه ما مستحق مجازات مرگ بودیم، اما مسیح گناهان ما را بر خود گرفت و با مرگ خود بر صلیب، تاوان گناهان ما را پرداخت. اکنون، راه دوستی با خدا باز شده است. با ایمان به عملکرد او، به جای دشمنی و سرگردانی، ما دوستان خدا می شویم. 

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏

چرا در مسیحیت مراسم سوگواری و عزاداری برای پیامبران وجود ندارد؟

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

سئوال پیروان ادیان دیگر این است که چرا در تقویم سالانه مسیحیت، سالگرد وفات یا شهادت پیامبران کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) مشاهده نمی شود؟ آیا عدم برگزاری مراسم عزاداری برای پیامبران خدا، بی احترامی نیست؟ آیا این بی توجهی گناه قلمداد نمی شود؟
نخست باید اطمینان حاصل کرد که آیا در کتاب مقدس، خداوند تعلیم و حکمی مبنی بر برگزاری سالگرد وفات یا شهادت پیامبران ارائه داده است یا خیر. اگر کسی حتی یک بار کتاب مقدس را خوانده باشد، بی تردید می داند که چنین حکمی از سوی خداوند وجود ندارد. دلیل آن هم واضح است: خواست و اراده خداوند این است که تمام توجه و تمرکز ما بر او باشد. در عهد عتیق می خوانیم که خداوند جسد موسی را در مکان نامعلومی دفن کرد تا او به بت و مقبره اش به بتکده تبدیل نشود. خداوند می دانست که نسل های بعدی قوانینی را وضع خواهند کرد تا هر یهودی موظف باشد برای دریافت قدوسیت، زیارت مقبره موسی را در صدر انجام امور مذهبی قرار دهد. در حالی که قدوسیت به زیارت از قبور مردگان ارتباطی ندارد. قدوسیت یعنی خداوند زندگی مان را کنترل کند و سیرت ما را دگرگون سازد. از نقطه نظر خدا، قدوسیت جزء اجناس لوکس نیست. قدوسیت یک امر ضروری است. کلام خدا می فرماید:"بکوشید تا با مردم در صلح و صفا به سر برید و دلی پاک و زندگی مقدس داشته باشید، زیرا تا پاک و مقدس نباشید، خداوند را نخواهید دید" (عبرانیان فصل دوازدهم آیه چهاردهم). بنابراین، کلیه کسانی که از قبر خالی مسیح زیارت کرده اند، از مومنین و مقدسین محسوب نخواهند شد، بلکه وقتی شباهت عیسی مسیح را در زندگی خود به عنوان مهم ترین چیز در نظر داشته باشند، مقدس خواهند شد.
نکته دوم این که کتاب مقدس ایام سوگواری و عزاداری را به توبه و بازگشت انسان به سوی خدا محدود کرده است. برای برقراری ارتباط با خدا، توبه یگانه راه است. توبه دری است به سوی قدوسیت. توبه واقعی به اعتراف زبانی ختم نمی شود، بلکه باید با اصلاح اخلاق و رفتار و تغییر رویه فرد همراه باشد. در مسیر توبه، روح القدس به انسان کمک خواهد کرد تا تحول را در گفتار و رفتار تجربه کند.
وقتی پیامبر خدا این جهان را ترک کرد و نزد خدا رفت، سوگواری و عزاداری چه معنایی دارد؟ هنگامی که پیامبر زندگی ابدی خویش را در حضور خداوند آغاز نموده و بسیار شادمان است، چرا پیروان خداوند باید به گریه و عزاداری بپردازند؟ تردیدی نیست که نسلی که شاهد ظهور و فعالیت آن پیامبر بود، برای مدتی در غم و ماتم فرو می رود، اما به آن معنا نیست که تا دنیای فانی باقی است ما باید هم چنان به عزاداری ادامه دهیم. این نکته سبب معطوف شدن توجه ما به آن پیامبر خواهد شد و خدا در مرحله دوم قرار می گیرد. به همین دلیل است که حکم الهی "عزاداری برای پیامبران" در کتاب مقدس مشاهده نمی شود.
دلیل سوم، خدا در بهشت کاملا شاد است. بنابراین، کسانی که در بهشت به سر می برند، در شادی بی نهایت الهی زندگی می کنند. اگر در بهشت شاد نباشیم، به این معنا است که در جهنم هستیم. جهنم نمی تواند شادی را از بهشت برباید. در بهشت نگرش و احساسات کاملا تغییر یافته است. به عبارت دیگر، دیدگاه و احساسات انسان ها واکنشی است به محبت و لطف بی حد و حصر خداوند.
دلیل چهارم، افزایش روزهای عزاداری در این دنیای سقوط کرده و آغشته به گناه که وقایع تلخ و سوانح غیرمترقبه جزء لاینفک زندگی روزمره انسان ها می باشد، سبب افسردگی و غم و اندوه بیشتر مردم خواهد شد. در نتیجه، این سئوال مطرح می شود که آیا خداوند از شادی نفرت دارد؟ برخی نیز تصور می کنند شاد زیستن یعنی ارتکاب به گناه!
دلیل پنجم، عدم دسترسی یهودیان و مسیحیان به مقبره های مقدسین است. برخی از قبور در اثر تاخت و تاز دشمنان اسرائیل در طول دوران باستان ویران گردیدند. برخی نیز مانند مقبره ابراهیم، اسحاق و یعقوب در اختیار مسلمانان است و غیر مسلمانان اجازه زیارت ندارند. مقبره های دانیال و استر نیز در ایران است و یهودیان ساکن اسرائیل نمی توانند به ایران سفر زیارتی داشته باشند. بنابراین در می یابیم که خداوند ترتیبی داده است که این مقبره ها خارج از دسترس مومنین و ایمانداران مسیحی و یهودی باشد، تا فقط به خدا توکل و اعتماد کنند و توجه خویش را به رشد روحانی معطوف نمایند.
دلیل ششم، سالگرد مرگ مسیح بر روی صلیب، روز سوگواری وعزاداری نیست. مسیحیان می دانند که عیسی آمد تا کار نجات انسان از قلمرو قدرتمند شیطان را تمام کند. عبارتی که مسیح به هنگام مرگ بر زبان آورد"تمام شد"، به معنی به طور کامل پرداخت شد می باشد. مسیح جریمه کامل گناهان ما را پرداخت. این اتفاق، نه سوگواری بلکه خبر خوش برای جهانیان است. بنابراین نیازی نبود که مسیح مدت طولانی در قبر بماند. او برای گناهان ما مرد و کم تر از چهل و هشت ساعت بعد زنده شد. فرستادن رسولان و پیامبران برای خدا کار بسیار آسانی بود. اما وقتی خدا تصمیم گرفت که برای نجات انسان، توسط مسیح خود را فدا سازد، محبت و فروتنی خالص و ارزشمند الهی را به تصویر کشید.
کلام خداوند چنین تعلیم می دهد:"در خداوند دائما شاد باشید و باز هم می گویم شاد باشید" (فیلیپیان فصل چهارم آیه چهارم). روح القدس این شادی الهی را به ما خواهد بخشید. وقتی روح القدس شادی الهی را عطا کند، بدین معنا است که خدا در ایماندار مسیحی سکونت دارد. مقاله را با این جمله مسیح که ساعاتی قبل از دستگیری و اعدامش بیان کرد، خاتمه می دهم:" دل شما شاد خواهد گشت و هیچ کسی آن شادی را از شما نخواهد گرفت." (یوحنا فصل شانزدهم آیه بیست و دوم).

شرح تصویر: قبر خالی مسیح


عکس: ‏چرا در مسیحیت مراسم سوگواری و عزاداری برای پیامبران وجود ندارد؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

سئوال پیروان ادیان دیگر این است که چرا در تقویم سالانه مسیحیت، سالگرد وفات یا شهادت پیامبران کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) مشاهده نمی شود؟ آیا عدم برگزاری مراسم عزاداری برای پیامبران خدا، بی احترامی نیست؟ آیا این بی توجهی گناه قلمداد نمی شود؟
نخست باید اطمینان حاصل کرد که آیا در کتاب مقدس، خداوند تعلیم و حکمی مبنی بر برگزاری سالگرد وفات یا شهادت پیامبران ارائه داده است یا خیر. اگر کسی حتی یک بار کتاب مقدس را خوانده باشد، بی تردید می داند که چنین حکمی از سوی خداوند وجود ندارد. دلیل آن هم واضح است: خواست و اراده خداوند این است که تمام توجه و تمرکز ما بر او باشد. در عهد عتیق می خوانیم که خداوند جسد موسی را در مکان نامعلومی دفن کرد تا او به بت و مقبره اش به بتکده تبدیل نشود. خداوند می دانست که نسل های بعدی قوانینی را وضع خواهند کرد تا هر یهودی موظف باشد برای دریافت قدوسیت، زیارت مقبره موسی را در صدر انجام امور مذهبی قرار دهد. در حالی که قدوسیت به زیارت از قبور مردگان ارتباطی ندارد. قدوسیت یعنی خداوند زندگی مان را کنترل کند و سیرت ما را دگرگون سازد. از نقطه نظر خدا، قدوسیت جزء اجناس لوکس نیست. قدوسیت یک امر ضروری است. کلام خدا می فرماید:"بکوشید تا با مردم در صلح و صفا به سر برید و دلی پاک و زندگی مقدس داشته باشید، زیرا تا پاک و مقدس نباشید، خداوند را نخواهید دید" (عبرانیان فصل دوازدهم آیه چهاردهم). بنابراین، کلیه کسانی که از قبر خالی مسیح زیارت کرده اند، از مومنین و مقدسین محسوب نخواهند شد، بلکه وقتی شباهت عیسی مسیح را در زندگی خود به عنوان مهم ترین چیز در نظر داشته باشند، مقدس خواهند شد. 
نکته دوم این که کتاب مقدس ایام سوگواری و عزاداری را به توبه و بازگشت انسان به سوی خدا محدود کرده است. برای برقراری ارتباط با خدا، توبه یگانه راه است. توبه دری است به سوی قدوسیت. توبه واقعی به اعتراف زبانی ختم نمی شود، بلکه باید با اصلاح اخلاق و رفتار و تغییر رویه فرد همراه باشد. در مسیر توبه، روح القدس به انسان کمک خواهد کرد تا تحول را در گفتار و رفتار تجربه کند.
وقتی پیامبر خدا این جهان را ترک کرد و نزد خدا رفت، سوگواری و عزاداری چه معنایی دارد؟ هنگامی که پیامبر زندگی ابدی خویش را در حضور خداوند آغاز نموده و بسیار شادمان است، چرا پیروان خداوند باید به گریه و عزاداری بپردازند؟ تردیدی نیست که نسلی که شاهد ظهور و فعالیت آن پیامبر بود، برای مدتی در غم و ماتم فرو می رود، اما به آن معنا نیست که تا دنیای فانی باقی است ما باید هم چنان به عزاداری ادامه دهیم. این نکته سبب معطوف شدن توجه ما به آن پیامبر خواهد شد و خدا در مرحله دوم قرار می گیرد. به همین دلیل است که حکم الهی "عزاداری برای پیامبران" در کتاب مقدس مشاهده نمی شود. 
دلیل سوم، خدا در بهشت کاملا شاد است. بنابراین، کسانی که در بهشت به سر می برند، در شادی بی نهایت الهی زندگی می کنند. اگر در بهشت شاد نباشیم، به این معنا است که در جهنم هستیم. جهنم نمی تواند شادی را از بهشت برباید. در بهشت نگرش و احساسات کاملا تغییر یافته است. به عبارت دیگر، دیدگاه و احساسات انسان ها واکنشی است به محبت و لطف بی حد و حصر خداوند.  
دلیل چهارم، افزایش روزهای عزاداری در این دنیای سقوط کرده و آغشته به گناه که وقایع تلخ و سوانح غیرمترقبه جزء لاینفک زندگی روزمره انسان ها می باشد، سبب افسردگی و غم و اندوه بیشتر مردم خواهد شد. در نتیجه، این سئوال مطرح می شود که آیا خداوند از شادی نفرت دارد؟ برخی نیز تصور می کنند شاد زیستن یعنی ارتکاب به گناه!
دلیل پنجم، عدم دسترسی یهودیان و مسیحیان به مقبره های مقدسین است. برخی از قبور در اثر تاخت و تاز دشمنان اسرائیل در طول دوران باستان ویران گردیدند. برخی نیز مانند مقبره ابراهیم، اسحاق و یعقوب در اختیار مسلمانان است و غیر مسلمانان اجازه زیارت ندارند. مقبره های دانیال و استر نیز در ایران است و یهودیان ساکن اسرائیل نمی توانند به ایران سفر زیارتی داشته باشند. بنابراین در می یابیم که خداوند ترتیبی داده است که این مقبره ها خارج از دسترس مومنین و ایمانداران مسیحی و یهودی باشد، تا فقط به خدا توکل و اعتماد کنند و توجه خویش را به رشد روحانی معطوف نمایند. 
دلیل ششم، سالگرد مرگ مسیح بر روی صلیب، روز سوگواری وعزاداری نیست. مسیحیان می دانند که عیسی آمد تا کار نجات انسان از قلمرو قدرتمند شیطان را تمام کند. عبارتی که مسیح به هنگام مرگ بر زبان آورد"تمام شد"، به معنی به طور کامل پرداخت شد می باشد. مسیح جریمه کامل گناهان ما را پرداخت. این اتفاق، نه سوگواری بلکه خبر خوش برای جهانیان است. بنابراین نیازی نبود که مسیح مدت طولانی در قبر بماند. او برای گناهان ما مرد و کم تر از چهل و هشت ساعت بعد زنده شد. فرستادن رسولان و پیامبران برای خدا کار بسیار آسانی بود. اما وقتی خدا تصمیم گرفت که برای نجات انسان، توسط مسیح خود را فدا سازد، محبت و فروتنی خالص و ارزشمند الهی را به تصویر کشید. 
کلام خداوند چنین تعلیم می دهد:"در خداوند دائما شاد باشید و باز هم می گویم شاد باشید" (فیلیپیان فصل چهارم آیه چهارم). روح القدس این شادی الهی را به ما خواهد بخشید. وقتی روح القدس شادی الهی را عطا کند، بدین معنا است که خدا در ایماندار مسیحی سکونت دارد. مقاله را با این جمله مسیح که ساعاتی قبل از دستگیری و اعدامش بیان کرد، خاتمه می دهم:" دل شما شاد خواهد گشت و هیچ کسی آن شادی را از شما نخواهد گرفت." (یوحنا فصل شانزدهم آیه بیست و دوم).

شرح تصویر: قبر خالی مسیح

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏