۱۳۹۳ شهریور ۱, شنبه

آیا ایمان من کورکورانه است یا بر اساس شواهد و دلایل می باشد؟

دفاعیات مسیحی

مهران پورپشنگ

اگر چنین اظهار نظر کنیم که از آن جا که اجداد و والدین من این آئین و روش را داشتند، من هم باید پیرو آن باشم، این انتخابی بر مبنای گزینش نسل های قبل است و انتخابی فکورانه نیست. ایمانی که آزمایش نشود، ارزش ندارد و پیروی از آن کورکورانه است. باید ببینیم این ایمان دارای چه دلایل و شواهدی است: آیا معجزات خداوند را در زندگی ام می بینم؟ آیا تغییر و تحول مثبت و مفید در شخصیت من ایجاد کرده است؟ آیا عاشق و شیفته خداوند شده ام، به طوری که بخواهم با او در طول روز دائما صحبت کنم؟ آیا می توانم دشمنانم را با قدرت روح القدس (روح خدا) ببخشم؟ آیا به هنگام مواجه با مشکلات و سختی ها، در خودم آرامش، صبر و شادی الهی را مشاهده و احساس می کنم؟ آیا وقتی به نام عیسی مسیح خداوند دعا می کنم، اتفاق مثبتی رخ می دهد؟ آیا شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی، وقایع کتاب مقدس و صحت متن را تایید می کند؟

وقتی مسیح و رسولان از مردم می خواستند ایمان بیاورند، منظورشان "ایمانی کورکورانه" نبود، بلکه ایمانی "منطبق بر عقل و منطق". شخصی که زندگی اش توسط خداوند متحول شده و به انسان مفید و مثبت تغییر یافته، نمی تواند این تجربه غنی و ارزشمند را که با چشمان خود مشاهده کرده (شاهد عینی) و با فکر، اراده و احساسات (عقل و منطق) پذیرفته، هرگز فراموش کند. روح القدس در قلوب افراد، ایمانی کورکورانه و بی اساس به عمل نمی آورد. مسیح فرمود:"حقیقت را خواهید شناخت (نه این که فقط به آن ایمان داشته باشید ولی از آن غافل بمانید) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد (یوحنا فصل 8 آیه 32). به عبارت دیگر مقصود مسیح این بود که به جای باور کورکورانه، حقیقت را "تجربه" کنید. پولس رسول فرمود:"می دانم به که ایمان آوردم" (دوم تیموتاوس فصل اول آیه 12). ایمان همانا اطمینان دل است بر اساس شواهد و قرائن کافی. 

خدایی که درها را باز می کند

زندگی هدفمند
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
خوانندگان عزیز این مقاله که به خدا ایمان و اعتقاد دارند، می دانند که خدا درها را باز می کند. ما لطف و رحمت او را از طریق موفقیت و اتفاقات خوشایند در زندگی مان مشاهده کردیم. ولی این را هم دیده ایم که همان خدا درها را بست و مانع اجابت دعا شد.
شاید خیلی دعا کردید ولی هم چنان ناموفق هستید و به هدف دلخواه تان دست نیافتید. مثلا در ازدواج یا امور مالی و موفقیت شغلی ناکام ماندید یا هنوز مجرد هستید و تلاش های تان برای یافتن همسر مناسب بی نتیجه مانده. بنابراین احساس نومیدی و غم بر شما غلبه کرده. فکر می کنید که خدا خواسته تا در این وضع بلاتکلیف باقی بمانید. بعضی هم می گویند:" خدا من را ترک کرده و دیگه به فکر من نیست!"
ولی ابتدا باید نکاتی را درباره خدا بدانید: او هم زمان در همه جا حاضر است. حتی الان که دارید این مقاله را می خوانید، کنار شماست. چه حضور او را احساس کنید و چه نکنید، او در کنار شماست. نکته دیگر آن که خدا می تواند آینده را ببیند. او می داند که اجابت درخواست تان، شما را به بن بست می کشاند، یا مشکلات شما بیشتر می شود و حتی ممکن است فاجعه ای رخ دهد یا این که زندگی تان تکراری و کسل کننده خواهد شد. یکی دیگر از دلایل عدم اجابت دعا، گناهان است. شاید گناهانی دیواری جدایی میان شما و خدا به وجود آورده است. مثلا نمی خواهید دشمنان تان را ببخشید، یا روابط نامشروع دارید، یا دارید مانع پیشرفت دیگران شوید. حسادت، غرور، نژادپرستی، روحیه انتقام... مانع بزرگی شده تا برکات و معجزات الهی را در زندگی تان مشاهده کنید.
ممکن است در زمان بندی خدا قرار دارید و خدا زمان دیگری را برای تحقق آرزوها و درخواست های تان در نظر گرفته است. او می خواهد تا شخصیت شما بالغ تر شود و بیشتر از گذشته به او اعتماد کنید. شاید اکنون برای دریافت هدف مورد نظر آمادگی ندارید و از لحاظ روحانی و شخصیت، خام و نابالغ هستید. بنابراین خواست و اراده خداوند آن است که قبل از تحقق آرزوی تان، رشد کنید.
بنابراین خدا آینده را می بیند و جوانب را بررسی می کند و می داند کدام هدف و برنامه برای شما بهترین گزینه است. خدا می داند که چه می کند. خدا می داند که صلاح ما چیست. خدا همیشه نقشه دیگری دارد. اگر از اندیشیدن به ناامیدی های تان دست بردارید، خدا به شما نشان می دهد چه نقشه ای دارد. کلام خدا می فرماید:"فکرهای من، فکرهای شما نیست و راه های من، راه های شما نیست. راه های من از راه های شما و فکرهای من از فکرهای شما بلندتر و برتر است" (اشعیاء فصل 55 آیات 8-9). به عبارت دیگر، رویای خدا برای زندگی شما بزرگ تر و بهتر از آنچه است که همواره تصورش را می کنید. خداوند می فرماید:"می خواهم کار تازه و بی سابقه ای انجام دهم. همین الان انجام می دهم. آیا آن را نمی بینید؟" (اشعیاء فصل 43 آیه 19). مقصود خدا این است که معجزات گذشته در مقابل آنچه خدا قصد دارد انجام دهد، هیچ است.
ایمان یعنی اعتماد به خدا حتی هنگامی که نمی دانیم چرا این وضعیت در زندگی مان به وجود آمده است. وقتی خدا دری را در زندگی مان می بندد، به آن معناست که آرزوی ما کوچک، محدود و دردسرساز است. به عبارت دقیق تر، خدا وقتی دری را می بندد، در واقع می خواهد در بزرگ تر و بهتری را باز می کند. دری که سرشار از برکت و معجزات است.
از سوی دیگر، خدا هرگز در سرشار از برکت و معجزات را در زمان نامناسب باز نمی کند. او در وقت مقرر شرایط را تغییر می دهد. بر خلاف تصمیم ما که می خواهیم از وضعیت فعلی فرار کنیم، گاهی خدا در اوج مشکلات و در وضعیت نامطلوب، در را باز می کند. مثلا قحطی شدید سرزمین کنعان را فرا گرفت. اسحاق خواست به مصر نقل مکان کند. اما خدا مانع شد و گفت:"در همین جا بمان و به من اعتماد کن. با تو خواهم بود و تو را بسیار برکت خواهم داد". خدا می خواهد در جایی که هستیم ما را برکت دهد. معمولا معجزات خدا در اوج سختی ها و بحران ها رخ می دهد. یوسف را به یاد آورید که در زندان محبوس بود و امکان خروج و حتی فرار برایش غیرممکن بود. اما خدا یک روز او را از زندان آزاد کرد و ساعاتی بعد ناگهان یوسف به شخص دوم کشور مصر (ابر قدرت آن زمان) ارتقاء یافت!
وقتی مشکلات بزرگ هستند و در وضعیت نامطلوب به سر می برید، این نشانه ای است از این که خدا می خواهد برکات عالی به شما عطا کند و معجزات شگفت انگیز در زندگی شما انجام دهد. بنابراین وقتی خدا با ماست، آینده مانند گذشته نیست. خداوند گاهی درهایی را می بندد تا با باز کردن درهای دیگر، ما را رشد دهد. خداوند وعده داده است:"تو را هرگز تنها نخواهم گذاشت و ترک نخواهم کرد" (عبرانیان فصل 13 آیه 5).
وقتی خدا دری را می بندد، در واقع دارد از ما حمایت و محافظت می کند، زیرا ما آینده را نمی بینیم. وقتی خدا به دعای تان پاسخ مثبت نمی دهد، به جای غم و نومیدی باید از او تشکر کنید که اجازه نداد مشکلات بیشتر در زندگی تان عرصه را بر شما تنگ تر کنند و یا فاجعه ای رخ دهد.
بنابراین وقتی از وضعیت فعلی ناراضی هستید و می بینید که خدا به دعای تان جواب مثبت نمی دهد، چرا به جای نومیدی و غصه خوردن و یا بدبین شدن به خدا، از خدا تشکر نمی کنید که می خواهد در عالی و شگفت انگیزی را برای تان باز کند؟
فرشته به مریم گفت که او بدون ارتباط با مردی، حامله خواهد شد! مریم با تعجب پرسید:"چطور چنین چیزی ممکن است؟" و فرشته پاسخ داد:" برای خدا هیچ کاری محال و غیرممکن نیست". با حضور خدا همه چیز ممکن خواهد بود. وقتی به نظر می آید که هیچ راهی نمانده، او راهی باز می کند. او درهایی را باز می کند که تاکنون هیچکس نتوانسته آن ها را در زندگی شما باز کند. خدا می تواند علی رغم گذشته دردناک، مشکل مالی، نداشتن تحصیلات، کارتان را راه بیندازد. خدا همیشه آماده انجام کارهای برجسته و تازه در زندگی شماست، اگر به او اعتماد کنید.
به هنگام رویارویی با مشکلات و سختی ها: به جای ترس و تردید، دعا کنید. به جای تشویش و نگرانی، خدا را پرستش کنید. به جای جا زدن و طفره رفتن، رشد کنید. انسان ها وقتی به جای فرار با مشکلات نبرد می کنند، دیگر آن شخص قبلی نیستند. عبادت و پرستش ان ها مانند قبل نیست. وقتی با مشکلات روبرو می شوید خدای شما بزرگ تر و پرستش و عبادت تان عمیق تر، غنی تر و قوی تر خواهد شد. خدا اغلب می گذارد که ما متحمل موقعیت های تلخ و دشوار شویم تا ناخالصی های شخصیت مان را بیرون بکشد. می توانید غرغر کنید، مخالفت کنید، فحش حواله کنید، فریاد بکشید... اما اصلا به دردتان نخواهد خورد. خدا بیشتر علاقمند به تغییر شماست تا تغییر اوضاع دور و برتان. هرچه زودتر یاد بگیرید که با خدا همکاری کنید، زودتر از آن مخمصه رها می شوید. هرچه سریع تر درس تان را یاد بگیرید، زودتر به موقعیت بهتر خواهید رسید. روش خدا این است که وقتی آزمایش ها را با موفقیت بگذرانید، درهای موفقیت گشوده می شوند.
شاید الان که دارید این مقاله را می خوانید، از بدبیاری های بزرگی رنج می کشید. اما هنوز به نقطه پایان نرسیده اید، زیرا دارید زندگی می کنید. وقتی تنفس می کنید و حیات دارید، به آن معناست که خدا برای ایجاد شروع تازه، در دسترس شماست. به این حقیقت فکر کنید که او نه فقط هنوز نقشه بزرگی برای زندگی شما دارد، بلکه به شما کمک هم خواهد کرد تا به هدف برسید.