۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه

ریچارد داوکینز (ملحد انگلیسی) در کتاب توهم خدا (پندار خدا) ادعا کرده که انسان از توانایی فوق العاده ای برخوردار است به طوری که می تواند تا عالی ترین مراحل فضایل اخلاقی رشد کند. بنابراین نیازی به اعتقاد و توکل به خدا نیست. اما نگرش مسیحیت این است که هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم. مطابق دیدگاه مسیحیت، به علت رخنه گناه، طبیعت انسان به گناه آلوده شده است و برای آزادی از قلمرو قدرتمند گناه به کمک خدا نیاز دارد. در نتیجه، اعمال نیکو ثمره نجات از قلمرو گناه است و نه عامل نجات انسان از قلمرو قدرتمند شیطان. اگر انسان قادر است بر قدرت گناه غلبه کند: یک. نیاز به توکل و اتکا به خداوند معنا و مفهوم خود را از دست می دهد. دو. در این صورت انسان بایستی تمام اوامر و دستورات الهی را، بدون کم و کاست، کاملا اجرا کند. شکستن حتی یکی از احکام، شخص را زیر محکومیت می برد. از آن جا که همه احکام خدا را نقض کرده اند، همه محکوم هستند. اما واقعیت این است که انسان قادر به نجات خود از قلمرو گناه نیست. این کار را خدا انجام می دهد. عامل نجات، تلاش و کوشش انسانی نیست. اگر شما با یک حیوان درنده روبرو شوید، آیا می توانید غیر مسلح و با اراده آزاد با آن بجنگید؟ شیطان از قدرت های مافوق طبیعی برخوردار است و به مراتب قوی تر از حیوانات درنده می باشد.