۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

افزایش شمار زنان مسیحی بازداشتی در زندان‌های جمهوری اسلامی

محدودیت و نا.دیده گرفتن حقوق شهروندی برای نیمی از جامعه (زنان) مدت طولانی است که در نظام جمهوری اسلامی نهادینه شده و بسیارند زنانی که به خاطر داشتن اعتقاد و ایمان به مسیحیت بدون آنکه نامی از آنان برده شود در زندانهای این رژیم محبوس هستند.
« محبت نیوز» - با وجود اینکه مشارکت زنان در داخل ایران به عنوان نیمی از شهروندان جامعه زیر سایه باورهای سنتی و مذهبی با موانع و دشواری‌های زیادی روبه رو است و نهادهای عقیدتی و سیاسی نیز بر طبل آن می‌کوبند، اما کم نیستند زنانی از حداقل فرصت‌های بدست آمده برای حضور در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی استفاده و برای بدست آوردن حقوق اساسی خود تلاش می‌کنند.
در کنار تلاش‌های فعالین حوزه زنان در قالب جنبش های مختلف سیاسی و اجتماعی نباید تلاش زنانی که در حوزه‌های دینی و عقیدتی فعالیت می‌کنند را نادیده گرفت. در جامعه‌ای که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند و حکومت حتا در مراکز علمی و آموزشی حوزه‌های ورزشی برای زنان محدودیت‌های سنگینی را به اجرا می‌گذارد، زندگی روزمره زنان اقلیت مذهبی به شدت با واکنش‌های امنیتی و پلیسی مواجه می‌شود. از میان این اقلیت‌ها بیشترین آسیب‌ها و تهدیدات شامل زنان نوکیش مسیحی می‌شود که تعداد آنها کم هم نیست.
در بسیاری از زندان‌های جمهوری اسلامی ده‌ها تن از زندانیان عقیدتی و سیاسی بی‌آنکه نامی از آنها درجایی منتشر شده باشد، گمنام پشت میله‌های زندان روزگار می‌گذرانند و بسیاری از آنان را زنان تشکیل می‌دهند.
طی سالهای اخیر نخستین بار که به طور رسمی از وجود زنان مسیحی در زندان‌های جمهوری اسلامی صحبتی به میان آورده شد روز سه شنبه (20 فروردین) سال جاری بود که فائزه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی ( رئیس جمهور پیشین ایران) بود که پس از آزادی از زندان در مصاحبه با روزنامه «بهار» خبر داد که در زمان بازداشت با دو زندانی زن مسیحی هم بند بوده است.
روایت "فائزه" از زندانیان و اشاره او به دو بانوی مسیحی گمانه زنی در خصوص اینکه این دو زندانی خانم‌ها «میترا زحمتی» و «مریم جلیلی» باشند را بیشتر کرد. به نظر می‌رسید این دو در تابستان سال 1390 توسط ماموران امنیتی بازداشت و سپس این دو از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به اتهام بشارت آئین مسیحیت در بین مسلمانان و «عضویت در گروه غیرقانونی» هر کدام به دو سال و شش ماه زندان محکوم شدند که همچنان در زندان اوین در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند.
بنا به گزارشات دریافتی از ایران از ابتدای امسال تاکنون تعداد زیادی از نوکیشان مسیحی دستگیر و بازداشت شده‌اند که در میان‌آنها تعدادی از زنان مسیحی هم حضور داشتند.
«سمیه بختیاری»، «روناک سماوات» و «نسیم زنجانی» سه تن از فعالین نوکیش زن مسیحی هستند که در نیمه اول سال 92 به طور جداگانه دستگیر و روانه زندان شدند. این افراد به علت برپایی جلسات دعا و نیایش در کلیسای خانگی دستگیر شدند.
«مریم نقاش» دیگر فعال مسیحی است که همین اواخر در پی احضار دادستان جهت اجرای محکومیت خود به زندان اوین مراجعه کرده و بازداشت شدند. خانم نقاش به اتهام " تبلیغ مسیحیت " به ۵ سال زندان محکوم شده است، روز دوشنبه ۲۴ تیر ماه وی وارد بند زنان زندان اوین شد.
ارتباط نه چندان زیاد با رسانه‌ها از جمله مشکلات جامعه نوکیشان مسیحی ایران است که باعث می شود نهادهای امنیتی در سکوت خبری با خشن‌ترین و توهین آمیزترین برخوردها اقدام به تهدید و فشار بر مسیحیان و خانواده آنان کنند. بسیاری از نوکیشان و فعالین مسیحی با یورش ماموران امنیتی به منازل آنها در هر ساعت از شبانه روز دستگیر می شوند که این شکل از برخورد کمتر با زندانیان سیاسی صورت می‌گیرد.

زن و مردی، آذربایجانی در آستانه اجرای حکم سنگسار

به جرم زنای محصنه؛ « زهرا پورساعی» فرزند «حسن» و «علی ساعی باشسیز» فرزند «حسن»، زن و مرد محکوم به سنگسار در زندان مرکزی تبریز در آستانه‌ی اجرای حکم سنگسار به سر می‌برند.
« محبت نیوز» - خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا» روز پنج شنبه‌ بیست و چهارم مرداد ماه به نقل از «نقی محمودی»، فعال حقوق بشری اعلام کرد: « زهرا پورساعی فرزند حسن و علی ساعی باشسیز فرزند حسن، در سال ۱۳۹۱، در شعبه‌ی دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان‌شرقی به ریاست قاضی امیری محاکمه و به اتهام زنای محصن و محصنه به مجازات رجم (سنگسار) محکوم شده‌اند.»
«هرانا» می‌افزاید آقای «نقی محمودی» در گفتگو با این خبرگزاری گفته است: « طبق اطلاع ماخوذه از اجرای احکام دادگستری تبریز، وکلای متهمین به دادنامه‌ی صادره اعتراض کرده‌اند که رسیدگی به اعتراض‌شان به شعبه‌ی هفتم دیوان عالی کشور ارجاع شده است. شعبه‌ی هفتم دیوان عالی کشور به ریاست «مرتضی فاضل» و «عزیزاله رزاقی» (مستشار) پس از رسیدگی و بررسی اعتراض متهمین و وکلای آن‌ها، اعتراض را وارد ندانسته و مبادرت به صدور حکم کرده است».
به گزارش رادیو کوچه «سایت سانانیوز» نیز ضمن اعلام این خبر، نسخه‌ای از حکم این دو نفر را بر روی سایت خود قرار داده بود که متن حکم به شرح زیر است:
«با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اظهارات متهمان ومفاد اظهارات مطلعین و فیلم تهیه شده پیرامون رابطه‌ی متهمان و انعکاس واضح ارتکاب عمل زنا با میل و رغبت طرفین و تصریح اعضای دادگاه مبنی بر مشاهده‌ی فیلم و احراز شرایط احصان از سوی کلیه‌ی اعضای دادگاه و عدم ابراز دلیل کافی موجب نقض از سوی محکوم علیه ما و وکلای آنان، دادنامه‌ی شماره‌ی ۰۰۰۰۱۲۹- ۱۹/۴/۹۱ صادره از شعبه‌ی دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان‌شرقی حاوی محکومیت آقای علی ساعی و خانم زهرا پورساعی به رجم بابت ارتکاب زنای محصن و محصنه مطابق مقررات تشخیص و مستندا به بند الف ماده‌ی ۲۶۵ قانون آئین دادرسی کیفری، تایید می‌گردد».

مقصود مسیح از "پرستش به روح و راستی" چیست؟ (یوحنا فصل چهارم آیه بیست و سوم)

مخالفت علیه عیسی، به خصوص از طرف فریسی ها، شدت گرفته بود. آن ها از این که او مشهور شده بود، ناراحت بودند و از پیغام او که تعالیم آن ها را زیر سئوال برده بود، نفرتداشتند. از آن جا که عیسی هنوز در ابتدای خدمتش بود، زمان آن نبود که با این رهبران مذهبی به طور علنی مقابله کند، از اینرو، اورشلیم را ترک کرد و به طرف شمال یعنی جلیل رفت.
در دوران عهد عتیق، قرن ها قبل از ظهور مسیح، بعد از مرگ سلیمان، اسرائیل به دو بخش تجزیه شد: حکومت شمالی که اسرائیل نام داشت و حکومت جنوبی که یهودا نامیده می شد. وقتی مملکت شمالی که پایتختش سامره بود تسلیم آشوری ها شد، بسیاری از یهودیان از سامره اخراج شدند و بیگانگان به جای آن ها در این سرزمین اسکان داده شدند. از دید یهودیانی که در یهودیه (حکومت جنوبی) زندگی می کردند، نسلی که از ازدواج این بیگانگان و باقیمانده یهودیان در سامره به وجود آمد، نسلی مختلط و ناخالص بود. از اینرو، یهودیان خالص از این نژاد مختلط که سامری نامیده می شدند، متنفر بودند. آن ها احساس می کردند این نسل به ملت و قوم خود خیانت کرده اند. در نتیجه، یهودیان نهایت تلاش خود را می کردند تا از سامره عبور نکنند. اما عیسی دلیلی نمی دید که با این قبیل محدودیت های فرهنگی سازش کند. بنابراین، او مستقیما از سامره عبور کرد. سر راه، نزدیک دهکده "سوخار" به چاه یعقوب رسیدند. این چاه در زمینی بود که یعقوب به پسر خود یوسف داده بود. ظهر بود و شاگردان مسیح برای خرید خوراک به دهکده رفته بودند. عیسی خسته از پیمودن راه طولانی و هم چنین گرمای آفتاب، تشنه کنار چاه نشست.
اکثر چاه های آب، بیرون شهر و در کنار جاده اصلی قرار داشت. زنان روزی دو بار، صبح و عصر برای کشیدن اب به سر چاه می آمدند. اما زنی به هنگام ظهر به سر چاه آمد. شاید به خاطر بدنام بودنش نمی خواست با مردم برخوردی داشته باشد. عیسی از او آب خواست.
زن تعجب کرد که یک یهودی از او آب می خواهد، زیرا یهودیان با تنفری از سامری ها داشتند، با آنان حتی سخن نمی گفتند، چه رسد به این که چیزی از آنان بخواهند. بدتر از همه، این زن بدنام بود و هیچ مرد محترم یهودی در چنین شرایطی با یک زن حرف نمی زد. اما عیسی این کار را کرد. عیسی پیغام عجیبی درباره آب روحانی به او داد، آبی که تشنگی روحانی او را تا ابد رفع می کرد. انجیل برای همه است. از هر نژاد، مقام اجتماعی یا گذشته گناه آلود. ما باید آماده باشیم تا پیغام انجیل را در هر وقت و در هر جا به دیگران برسانیم.
در حین گفتگو، زن سامری سئوال کرد:"چرا شما یهودی ها اینقدر اصرار دارید که فقط اورشلیم را محل پرستش خدا بدانید، در صورتی که ما سامری ها مثل اجدادمان این کوه را محل عبادت می نامیم؟ (آیه بیستم)
این زن موضوع محل درست عبادت را که مساله داغ الهیاتی آن زمان بود، مطرح کرد. در زمان مسیح، سامریان در معبد خود در کوه جرزیم پرستش می کردند. عیسی به او جواب داد:"زمانی می رسد که برای پرستش نه به این کوه رو خواهیم آورد و نه اورشلیم".
سئوال زن این بود که "کجا باید دعا کرد؟" اما عیسی او را به این سئوال سوق داد:"چطور عبادت کنم و برای عبادت به کمک چه کسی احتیاج دارم؟" در ادامه مسیح افزود:"زمانی می آید، و در واقع همین الان است، که پرستندگان حقیقی به روح و راستی پرستش خواهند کرد. "پدر" طالب چنین پرستندگانی است، زیرا خدا روح است و هر که بخواهد او را بپرستد، باید به روح و راستی بپرستد (آیات بیست و سوم و بیست و چهارم).
پرستندگان حقیقی و اصیل کسانی نیستند که به مکان های عبادتی درست می روند و دعاهای درست را به زبان می آورند. بلکه پرستندگان حقیقی کسانی هستند که طبیعت خدا را به درستی تشخیص می دهند. خدا بنا به ذات و طبیعتش روح است و اگر ما در راستی و حقیقت او را می پرستیم، نه فقط باید طبیعت او را تشخیص دهیم، بلکه باید پرستش خود را با طبیعت او وفق دهیم. ما باید او را در روح القدس بپرستیم که بیانگر تفاوت پرستش مسیحیت با ادیان دیگر است.
بنابراین، ما باید قلب های خود را به روی روح القدس بگشاییم تا او از طریق ما پرستش را انجام دهد. در این صورت خواهد بود که پرستندگان حقیقی خدا می گردیم.
در پاسخ به زن سامری، عیسی هم چنین می خواهد بگوید که چون خدا روح است، پس در همه جا حاضر می باشد. وقتی با روح القدس پرستش می کنیم، محل پرستش یا شکل آن اهمیتی ندارد. این نکته پرستش در راستی است.

دفاعیات مسیحی‏ 

منظور مسیح از "تولد از آب و روح" چیست؟

نیقودیموس معلم و از فرقه فریسی بود. او جزو علمای دینی این فرقه بود، فرقه ای که اعضای آن غالبا به خاطر ریاکاری شان مورد انتقاد عیسی و یحیی تعمید دهنده قرار می گرفتند. بیشتر فریسیان شدیدا به عیسی حسادت می کردند، چون او پایه های قدرت و اختیار آن ها را سست می کرد و دیدگاه های آن ها را زیر سئوال می برد. اما نیقودیموس جستجوگر بود و معتقد بود که عیسی جواب هایی دارد. او که معلم دانشمندی بود، نزد عیسی آمد تا از او بیاموزد. هر چقدر عاقل و تحصیل کرده باشید، باید با فکر و دل باز نزد عیسی بیایید، چون در این صورت است که او می تواند حقایق الهی را به شما تعلیم دهد.
نیقودیموس با آن که می توانست یکی از دستیارانش را نزد عیسی بفرستد، خودش شخصا پیش او رفت. او می خواست خودش عیسی را امتحان کند تا حقیقت را از شایعات باز شناسد. او از ترس بدگویی های هم مسلکان خود، یعنی فریسیان، در شب نزد مسیح رفت. بعدها که پی برد عیسی واقعا همان مسیح است، با بی باکی در دفاع از او سخن گفت (یوحنا فصل هفتم آیه پنجاهم). آخرین تصویری که از نیقودیموس داریم، او را در کنار یوسف رامه ای نشان می دهد که جسد عیسی را از مقامات رومی تحویل می گیرند تا دفن کنند. نیقودیموس که می دانست چه کار خطرناکی می کند، دست به اقدام بی باکانه ای زد. او دائما رشد می کرد. خدا خواهان رشد مداوم است. چقدر درجه رشد روحانی فعلی تان با طول مدتی که عیسی را شناخته اید، هماهنگی دارد؟
عیسی فورا انگشت روی نیاز اصلی نیقودیموس گذاشت و برای او شرح داد که ما نمی توانیم کار روح القدس را تحت کنترل خود بگیریم. او به روش هایی عمل می کند که ما نمی توانیم پیش بینی یا درک کنیم. ایمانداران مسیحی می توانند از قدرت روح القدس بهره مند شوند، در حالی که در زمان عهد عتیق روح القدس به افراد به خصوصی آن هم برای مقاصد مشخصی قدرت می داد. روح القدس برای اولین بار در روز پنطیکاست به ایمانداران عطا شد (اعمال رسولان فصل دوم). تولد روحانی، هدیه ای است از جانب خدا که روح القدس می بخشد.
عیسی برای توضیح بیشتر این تولد دوباره، از "آب و روح" سخن گفت (یوحنا فصل سوم آیه پنجم). مسیح فرمود:"زندگی جسمانی را انسان تولید می کند، ولی زندگی روحانی را روح خدا از بالا می بخشد" (فصل سوم آیه ششم). اما معنی این عبارت مسیح چیست:"تا کسی از آب و روح تولد نیابد، نمی تواند وارد ملکوت خدا شود" (آیه پنجم). در این جا به وضوح تاکید بر کار روح در بخشیدن حیات تازه به ایمانداران است، حیاتی که از بالا است، از آسمان و از نزد خدا.
منظور از آب چیست؟ آئین تعمید آب به خودی خود منبع و منشا حیات جدید نمی باشد. منبع واقعی حیات روحانی، روح القدس است. تعمید آب فقط عملی سمبلیک است که ما توسط آن در مورد حمایت و طهارتی که توسط روح القدس دریافت کرده ایم، شهادت می دهیم. بنابراین، تولد جدید به طور کامل از خدا می باشد و آب و روح هر دو باید به چیزی اشاره کنند که از نزد خدا صادر می شود. هر چه در انجیل یوحنا بیشتر پیش می رویم، روشن می گردد که آب بیشتر اوقات سمبول خود روح القدس است.
یوحنا فصل سوم آیات ششم تا هشتم نشان می دهند که آب نمی تواند به تعمید آب مرتبط باشد. عیسی بر تقابل تولد روح و تولد طبیعی تاکید می کند. تولد طبیعی آن چیزی بود که نیقودیموس بر آن تاکید داشت. او برای نجات خویش به موقعیتش مقابل خدا به عنوان یهودی و هم چنین اطاعتش از شریعت اعتماد داشت. در حالی که نجات مستلزم ایمان و وفاداری است. بدین ترتیب، تولد طبیعی تنها می توانست یک چیز طبیعی به بار آورد. برای دست یافتن به حیاتی که از بالاست، به روح القدس نیاز بود. در یوحنا فصل چهارم، مسیح خود را به زن سامری به عنوان بخشاینده آبی معرفی نمود که در شخص به چشمه آبی تبدیل می شود و منجر به حیات جاودانی می گردد. در یوحنا فصل هفتم آیات سی و هفتم تا سی و نهم عیسی از مردم دعوت کرد تا نزد او بیایند و بنوشند. او برای بر طرف کردن تشنگی روحانی مردم آماده است. مسیح وعده داد که از بطن کسی که به او ایمان داشته باشد، نهرهای آب زنده جاری خواهد شد. این به وضوح به چیزی که وقوعش از پنطیکاست آغاز گردید، اشاره می کند. به عبارت دیگر، مقصود مسیح این بود که روح القدس تنها بر شخص فرو نمی ریزد، بلکه از او نیز به بیرون می جوشد. بنابراین، به تنها چیزی که نیاز داریم این است که ایمان خود را به کار بیندازیم و عطای وعده داده شده را دریافت کنیم.
دفاعیات مسیحی‏