۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه

آیا اگر با ایمان هر چیز را از خدا درخواست کنیم به ما داده خواهد شد؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مسیح فرمود:"اگر ایمان داشته باشید، هرچه در دعا بخواهید به شما داده خواهد شد" (مرقس فصل 11 آیه 24). چرا وقتی پولس سه مرتبه از خدا درخواست کرد که مشکلش را رفع کند، خدا به او پاسخ منفی داد (دوم قرنتیان فصل 12 آیات 8-9)؟
یک. خدا به هر دعا پاسخ مثبت نمی دهد. مثلا اگر یک انسان بگوید می خواهم خدا و مرکز عالم باشم، خداوند به این دعا پاسخ نمی دهد. یا اگر کسی دعا کند که خدا به او اجازه دهد به بمب های هسته ای دسترسی داشته باشد تا خودش و مردم جهان را از بین ببرد، پاسخ چنین دعایی منفی است.
دوم. پاسخ دعا به اطاعت از کلام خدا ارتباط دارد. مثلا باید دشمن مان را ببخشیم یا با شخصی که اختلاف داریم، آشتی کنیم یا از گناه دوری جوئیم تا خدا درخواست ما را اجابت کند. بنابراین حالت شرطی وجود دارد: اگر کلام خدا را اطاعت کنیم، خداوند به دعا پاسخ مثبت می دهد.
سوم. درخواست ها باید با کلام خدا هماهنگ باشد. مثلا اگر کسی دعا کند که می خواهد با غیرمسیحی ازدواج کند، چنین درخواستی با تعلیم کتاب مقدس هماهنگی ندارد. اختلاف نگرش ادیان، زمینه ساز بحث و جدل و کشمکش میان زن و شوهر خواهد بود و بر سایر امور زندگی نیز تاثیر منفی می گذارد.
چهارم. خدا چراغ الله الدین نیست که به هر دعایی پاسخ دهد. او آینده را می بیند و می داند اجابت این درخواست ممکن است به فاجعه و مشکلات عدیده منجر شود. بنابراین باید از خدا تشکر کرد که به هر دعا پاسخ نمی دهد.
پولس هم مثل همه ما می خواست که مشکلش حل شود. به همین دلیل دعا کرد:"خداوندا، این مشکل را حل کن." ولی اراده خدا این بود که پولس با این مشکل یا نقص زندگی کند. خدا می خواست پولس ضعیف بماند تا توکل او به جای قدرت و حکمت و ذکاوت خودش، بر قدرت و حکمت خداوند متمرکز باشد. پولس اعتراف کرد:"چون ناتوانم، با قوت مسیح توانا هستم" (دوم قرنتیان فصل 12 آیات 9- 10).
پولس آدم ضعیفی نبود. کلیساهای زیادی در اروپا تاسیس کرد و نیمی از عهد جدید را نوشت. اگر وارد تجارت می شد، بدون شک به موفقیت ها و ثروت زیادی می رسید، زیرا او می دانست چگونه هدف ها را تعیین کرده و آن ها را به اتمام رساند. اما خدا می دانست که پولس برای تکبر و غرور آمادگی دارد، پس اجازه داد مشکلاتی از جمله جفا و مصیبت و ضعف بینایی بر او مستولی شود تا به جای اعتماد به خودش، فروتن شده و به خدا توکل کند.
پنجم. برخی دعا می کنند تا خدا به طور هم زمان همه بیماران دنیا را شفا دهد. فرض کنید خدا این دعا را اجابت کند. بعد از شفای دستجمعی بیماران، این سئوال مطرح می شود: "چه کسی شفا داد؟" آیا عامل شفا طبیعت، علم، پیامبران ادیان دیگر، بت ها، مسیح، موجودات سیارات دیگر... بوده است؟ همه بیماران اعتقادات یکسان درباره خدا ندارند. بسیاری هم خدا را انکار می کنند.
خدا برای هر بیمار نقشه متفاوت دارد: شخصی به علت گناه خودش بیمار شده. شخصی برای یادگیری درس جدید روحانی (معنوی) مریض است، از سوی دیگر، خدا می داند حتی اگر شخصی شفا یابد، دوباره به گناهان و کارهای غلط گذشته روی می آورد. یا مطابق صلاحدید خداوند، زندگی یک نفر باید خاتمه یابد. تجربه نشان داده بیماران باعث تحول در علم پزشکی و ابداع داروی های جدید شده اند.
ششم. گاهی خدا دقیقا مطابق انتظار ما دعا را پاسخ نمی دهد، بلکه در زمان و موقعیت دیگر یا توسط شخص دیگر درخواست مان اجابت می شود.
هفتم. باید بدانیم زمان بندی خدا با زمان بندی انسان متفاوت است. معمولا خدا می خواهد قبل از دسترسی به درخواست مورد نظر، از لحاظ روحانی رشد کنیم و شخصیت بالغی داشته باشیم. هدف اصلی خداوند رشد، بلوغ و هوشیاری ما است.
هشتم. تاخیر در اجابت دعا باعث می شود تغییرات اساسی کنیم. مشکلات و سختی ها، پوسته ها و لایه های قدیمی را که در ما وجود دارد، کنار می زنند تا متوجه شویم که واقعا چه هستیم. ما احتیاج به درون نگری دقیق داریم تا ضعف ها و ناخالصی های خود را بشناسیم و با کمک روح القدس در صدد رفع آن ها برآییم. با زدودن نقاط ضعف، نیروی بیشتری از خدا دریافت می کنیم تا محبت خدا را به جهان نشان دهیم.
نهم. تاخیر در اجابت دعا ما را برای خدمت به دیگران آماده می سازد. هیچکس نمی تواند شخص دیگر را تسلی داده و کمک کند، مگر این که خودش همان نوع از مصیبت را در زندگی تجربه کرده باشد. مددکار واقعی کسی است که می داند درد چیست. او هم چنین می داند که با قدرت خدا می تواند امید و دلگرمی را در دیگران ایجاد نماید.