۱۳۹۳ تیر ۱۳, جمعه

بررسی کتاب پیدایش (فصل 6 آیات 8-22)

تفسیر کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

نوح و پسرانش (پیدایش فصل 6 آیات 8-10)
"اما در این میان نوح مورد لطف خداوند قرار گرفت. این است سرگذشت او:
" نوح سه پسر داشت به نام های سام، حام و یافث. او تنها مرد درستکار و خدا ترس زمان خودش بود و همیشه می کوشید مطابق خواست خدا زندگی کند"
زمانی که خدا فرمان داد که زمین را از گناه و شرارت پاکسازی کند، مردی را یافت که می توانست توسط او شروع دوباره ای را آغاز نماید. آن مرد، نوح نام داشت. نوح با کوشش و تلاش خویش، لطف خدا را به دست نیاورد، بلکه آن را یافته بود. کلام خدا می فرماید:"هر چه بیشتر به طبیعت گناهکار خود پی می بریم، بیشتر لطف و بخشش بی پایان خدا را درک می کنیم" (رومیان فصل 5 آیه 20).
"اما در این میان نوح مورد لطف خداوند قرار گرفت"
در دوران نوح، مردم فاسد شده بودند. هر کسی برای رضایت خودش و نه برای رضایت خدا زندگی می کرد. فقط یک نفر بود که خدا را شادمان می ساخت:"اما در این میان نوح مورد لطف خداوند قرار گرفت". واقعیت این است که چون در گذشته نوح خدا را خشنود گردانید، امروز ما زنده هستیم. در آن زمان، خدا از انسان های آن دوره چنان دلخور بود که تصمیم گرفت آن ها را از بین ببرد.
زمانی که هیچکس خدا را دوست نمی داشت، نوح خدا را بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا محبت می نمود. "نوح تنها مرد درستکار و خدا ترس زمان خودش بود و همیشه می کوشید مطابق خواست خدا زندگی کند" (آیه 10). برقراری رابطه دوستانه و صمیمانه با خدا، والاترین چیزی است که خدا از ما انتظار دارد. عظیم ترین حقیقت تکان دهنده این است که خدای قادرمطلق مشتاق است دوست ما باشد. انسان ها برای زیستن دائمی در حضور خدا آفریده شده اند. در باغ عدن شاهد رابطه ایده آل خدا و انسان هستیم. آدم و حوا از رابطه صمیمانه با خدا برخوردار بودند. هیچ گونه تشریفات، مراسم و آئین های مذهبی وجود نداشت، بلکه فقط رابطه ای ساده بین خدا و انسان ها برقرار بود. ولی پس از سقوط، آن رابطه ایده آل گم شد.
خدا ما را آفرید تا محبت مان نماید. او مشتاق است تا ما هم متقابلا او را محبت نماییم. خداوند می فرماید:"من از شما محبت می خواهم، نه قربانی. من از هدایای شما خشنود نیستم، بلکه خواهان آنم که مرا بشناسید" (هوشع فصل 6 آیه 6). با این که نوح در بین مردم شریر زندگی می کرد، سعی داشت با زندگی کردن مطابق خواست خدا، او را خشنود سازد. او برای مردم شریر روزگار خود، نمونه ای زنده بود. ما نیز مانند نوح در دنیایی زندگی می کنیم که پر از شرارت است. آیا ما بر دیگران تاثیر می گذاریم یا دیگران بر ما؟ آیا اطرافیان روز به روز شبیه ما می شوند یا ما روز به روز شبیه آن ها می شویم؟
اشاره به پسران نوح بیانگر آن است که خدا می خواست از طریق فرزندان نوح، نسل جدیدی پدید آورد.
افزایش گناه و حکم خداوند (پیدایش فصل 6 آیات 11-13)
"در این زمان، افزونی گناه و ظلم در نظر خدا به منتها درجه رسیده و دنیا به کلی فاسد شده بود. وقتی خدا فساد و شرارت بشر را مشاهده کرد، به نوح فرمود:"تصمیم گرفته ام تمام این مردم را هلاک کنم، زیرا زمین را از شرارت پر ساخته اند. من آن ها را همراه زمین از بین می برم".
عده ای معتقدند که مجازات خدا برای مردم آن روزگار خشن و بی رحمانه بود. در حالی که خدا به همین مردم شریر فرصت داد تا توبه کنند. زمان برای ادامه حیات و نحوه مرگ بشر را خدا تعیین می کند. در میانه شرارت و مجازات، رحمت خدا قرار داشت. او می خواست تا نسل بشر کاملا نابود نشود، بلکه از طریق نوح و پسرانش، نسل جدیدی به وجود آید.
باید در نظر داشت که داوری خدا علیه گناه از طریق طوفان مهیب، به این حقیقت اشاره می کند که "مزد گناه، مرگ است" (رومیان فصل 6 آیه 23). با افزایش گناه و شرارت، خدا مصمم شد که انسان را از روی زمین محو سازد. این تصمیم ضروری بود. خدای قدوس و عادل باید گناه را داوری کرده و آن را تنبیه نماید. ازدواج با خدانشناسان که حاصلش افزایش شرارت بود، نسلی را که نجات دهنده از آن ظهور می کرد، تهدید به نابودی می کرد. بنابراین با نابودی انسان های فاسد و گناهکار، نسل جدیدی پدید می آمد که نجات دهنده از طریق آن ظهور می کرد و آغاز جدید به بشر ارائه می گردید. داوری خدا در دوران نوح به ما می آموزد که فساد و شرارت، هلاکت می باشد و گناه، مرگ است. در واقع، هر شخص با ارتکاب به گناه، دست به خودکشی می زند. تنبیه خدا که حاصل اجتناب ناپذیر ماست، به تخلف ما مربوط می شود.
صمیمیت نوح با خداوند موجب شد تا خداوند به او اعتماد کند و کاری را که تصمیم به انجامش گرفته بود، با نوح در میان بگذارد. همان طور که ابراهیم نیز در واقعه سدوم مورد اعتماد خدا قرار گرفت (پیدایش فصل 18 آیه 17). این رابطه نزدیک انسان با خدا، برخلاف خدایان کتیبه های بابلی قرار داشت که با یکدیگر در رقابت بودند. خدا با نوح در مورد طوفان آینده صحبت کرد و به او گفت که کشتی بسازد تا با خانواده اش مصون بمانند. او حتی جزئیات مربوط به ساختن کشتی را برای نوح توضیح داد.
" من آن ها را همراه زمین از بین می برم"
سهم زمین در این نابودی نسبی بود. در حالی که دوم پطرس فصل 3 آیات 5-13 نشان می دهد که نابودی نهایی چقدر متفاوت خواهد بود. در زمان نوح، خدا انسان ها را با طوفان و آب مجازات کرد. اما در بازگشت او کیفر با آتش خواهد بود. در مکاشفه فصل 19 آیه 20 و فصل 20 آیات 10-15 این آتش توصیف شده است.

ماموریت ساختن کشتی (پیدایش فصل 6 آیات 14-16)
"اما تو ای نوح، با چوب درخت سرو یک کشتی بساز و در آن اتاق هایی درست کن. درزها و شکاف های کشتی را با قیر بپوشان. آن را طوری بساز که طولش 300 ذراع، عرضش 50 ذراع و ارتفاع آن 30 ذراع باشد. یک ذراع پایین تر از سقف، پنجره ای برای روشنایی بساز. در داخل آن سه طبقه بنا کن و در ورودی کشتی را در پهلوی آن بگذار".
" یک کشتی بساز"
در برخی از ترجمه های کتاب مقدس عبارت "برای خود یک کشتی بساز" وجود دارد. این به آن معنا است که ساختن کشتی، فقط به نوح محول شده و پروژه او قلمداد می گردید.
هنوز خدا علت ساخت کشتی را برای نوح توضیح نداده بود، اما می توان حدس زد که نوح می دانست خدا می خواهد مردم شریر را از طریق طوفان مهیب نابود سازد.
کشتی خیلی بزرگ و اندازه تقریبی آن مانند کشتی تایتانیک (1912 میلادی) بود، ولی شکل ساده ای داشت. ریشه واژه عبری "کشتی" همانند زبان باستانی مصر است که به معنی "جعبه" و "تابوت" است. به یاد آوریم که موسی چهل سال از دوران کودکی و جوانی اش را در دربار مصر گذراند. همین واژه برای جعبه ای به کار گرفته شده که موسی نوزاد را در آن گذاشته بودند (خروج فصل 2 آیه 3).

" درزها و شکاف های کشتی را با قیر بپوشان"
قیر مانع از ورود آب و نفوذ رطوبت به داخل چوب می گردید و کشتی را برای مدت طولانی سالم نگه می داشت. خداوند می خواست با حفظ کشتی به واقعه تاریخی داوری الهی، طوفان و نجات نوح و خانواده اش اشاره کند.
" طولش 300 ذراع، عرضش 50 ذراع و ارتفاع آن 30 ذراع باشد. یک ذراع پایین تر از سقف، پنجره ای برای روشنایی بساز"
هر ذراع 45 سانتی متر است.
" در داخل آن سه طبقه بنا کن"
سه طبقه در کشتی بیانگر توجه و تمایا خدا به وجود نظم و تفکیک چیزها از یکدیگر دارد.

آیا کشتی نوح کشف شد؟
کشتی شناور بر آب، بیش از پانصد مایل از نقطه شروعش دور شد و سرانجام بر قله ای به نام آرارات قرار گرفت.
در اوایل قرن بیستم، درست پیش از انقلاب بلشویکی، چند تن از خلبانان روسی ادعا کردند که لاشه یک کشتی بسیار عظیم را در پناهگاه های یخچالی غیر قابل عبور کوه آرارات دیده اند و این کشف خود را به دولت روسیه گزارش دادند. درست در همان هنگام دولت تزاری به دست بلشویک های ضد خدا سرنگون شد. در طی قرن بیستم، چندین گزارش دیگر درباره این کشتی در کوه آرارات ارائه شد.
در اکتبر 2008 یک هیئت علمی به ارتفاعات کوه آرارات صعود کرد تا درباره این گزارش ها تحقیق کند. نتایج تحقیقات این هیئت علمی بدین شرح است:
یک. یافته مورد نظر لاشه یک کشتی است که قسمت عقب آن مدور همراه با خمیدگی نوک تیز است.
دو. اندازه کشتی دقیقا با گزارش کتاب پیدایش مطابقت دارد: طول آن 137 متر، عرض آن 23 متر و بلندی آن 14 متر بود. ابعاد کشتی نوح برای نگه داری هشت نفر انسان و حیوانات، بهتر از این نمی توانست باشد.
سه. محل گل نشستن کشتی، کوه آرارات در شرق ترکیه است. این مکان با گزارش کتاب پیدایش کاملا مطابقت دارد:"آب رفته رفته فرو نشست، تا این که کشتی صد و پنجاه روز پس از شروع طوفان روی کوه های آرارات قرار گرفت" (پیدایش فصل 8 آیه 4).
چهار. کشتی مجهز به سه عرشه است با اتاق هایی که در هریک از عرشه ها قرار دارد. قیر اندودشدگی مانع از نفوذ آب به درون آن می شد. پنجره 23 سانتی متری در زیر برآمدگی های بام در سراسر قسمت فوقانی، نور و تهویه را تامین می کرد.
پنج. در ورودی و خروجی کشتی، در یک سمت قرار داشت.
شش. نیازی به بادبان یا سکان نیز نبود. کشتی می بایست تنها بر روی آب قرار گیرد (مسیر، سرعت و مقصد کاملا در اختیار خداوند بود. نجات به واسطه ایمان به خداوند است).
هفت. در داخل کشتی تیرک های چوبی، اتاق های مخصوص انسان ها و نگه داری حیوانات مشاهده می شوند.
هشت. یک دهکده باستانی و کارگاه کوزه گری در نزدیکی کشتی یافت شده اند. تردیدی نیست که سرنشینان کشتی زمانی در همین منطقه زندگی می کردند. بر روی بقایای سفال های شکسته تصاویر ماهی، مردی که دو پرنده را رها می کند و مردی که سر خود را با پارچه پوشانده و چکش به دست دارد، حکاکی شده اند. یک قربانگاه نیز در نزدیکی کشتی وجود دارد:"نوح قربانگاهی برای خداوند ساخت و از هر حیوان و پرنده حلال بر آن قربانی کرد" (پیدایش فصل 8 آیه 20).

علت ساختن کشتی و کارهایی نوح باید انجام می داد (پیدایش فصل 6 آیات 17-22)
"به زودی من سراسر زمین را با آب خواهم پوشانید تا هر موجود زنده ای که در آن هست، هلاک گردد. اما با تو عهد می بندم که تو را با همسر و پسران و عروسانت در کشتی سلامت نگاه دارم. از تمام حیوانات، خزندگان و پرندگان یک جفت نر و ماده با خود به داخل کشتی ببر تا از خطر طوفان در امان باشند. هم چنین خوراک کافی برای خود و تمام موجودات در کشتی ذخیره کن". نوح تمام اوامر خدا را انجام داد".
تردیدی نیست که نوح از آنچه خدا در نظر داشت انجام دهد، کاملا شگفت زده شد. خداوند، نوح را فرا خواند تا نقش مهمی را در این مجازات عظیم و هم چنین نجات بزرگ بر عهده بگیرد.
" از تمام حیوانات، خزندگان و پرندگان یک جفت نر و ماده با خود به داخل کشتی ببر تا از خطر طوفان در امان باشند"
در مورد حیوانات و کشتی نوح لطفا به تفسیر فصل 7 آیات 2-3 رجوع کنید.

"نوح تمام اوامر خدا را انجام داد"

نوح به خدا اعتماد داشت، حتی مواقعی که این اعتماد بی معنی جلوه می کرد. اطاعت کامل نوح، بیانگر ایمان او بود. کتاب مقدس می فرماید:"وقنی خدا به نوح فرمود که سرنوشت هولناکی در انتظار مردم بی ایمان است، او سخن خدا را باور کرد. با این که هنوز هیچ نشانه ای از طوفان نبود، او بدون فوت وقت، یک کشتی ساخت و خانواده خود را نجات داد. ایمان نوح، در مقابل گناه و بی ایمانی مردم دنیا قرار داشت. مردمی که حاضر نبودند خدا را اطاعت کنند. در اثر همین ایمان بود که نوح مقبول خدا گردید" (عبرانیان فصل 11 آیه 7). نوح تا آن زمان هرگز باران ندیده بود، چرا که قبل از طوفان، خدا زمین را از طریق آب های زیرزمینی سیراب می کرد (پیدایش فصل 2 آیات 5-6). نکته دیگر این که منطقه ای که نوح زندگی می کرد، صدها کیلومتر با دریا فاصله داشت. فرض کنیم که نوح ساختن کشتی را در گذشته آموخته بود، چگونه می توانست آن را به آب بیندازد؟ با این که فرمان خدا نامعقول به نظر می رسید، نوح از آن اطاعت کرد و در وسط خشکی کشتی ساخت. در سراسر ماجرای طوفان، نوح کاری را انجام می داد که خدا حکم کرده بود. اطاعت نوح از خدا باعث شد تا همسایه هایش او را فردی غیرعادی بپندارند. اما برای نوح حکم خدا متقاعد کننده تر از دلایل منطقی همسایگانش بود. دورنمای وقوع طوفان در آینده، از آن چیزی که که اطراف او می گذشت، واقعی تر بود.
وقتی از خدا اطاعت می کنید، متعجب نشوید که دیگران شما را متفاوت از بقیه بدانند. اطاعت شما از خدا موجب می شود که نااطاعتی آن ها از خالق عالم هستی نمایان شود.
نوح به مردم درباره این بلای قریب الوقوع هشدار داد (اول پطرس فصل 3 آیه 20، دوم پطرس فصل 2 آیه 5). اما مردم فکر نمی کردند چنین اتفاقی رخ دهد. می توان تصور کرد که نوح چه روزهای مایوس کننده ای را پشت سر گذاشت، بدون این که هیچ اثری از باران مشاهده شود. در چنین شرایطی نوح بدون گله و شکایت، به خدا اعتماد داشت. کتاب مقدس می فرماید:"خشنود ساختن خدا بدون ایمان و توکل به او محال است" (عبرانیان فصل 11 آیه 6).
"نوح تمام اوامر خدا را انجام داد". اطاعت از خدا، برترس و تردید غلبه می کند. باید در نظر داشت که ساخت کشتی آسان نبود: صرف هزینه هنگفت برای استخدام کارگران و نجاران، به خصوص که جابه جایی الوارهای سنگین چوب کار سخت و خطرناکی بود. در مجموع، کار طاقت فرسا، ملال انگیز و بسیار پر هزینه ای محسوب می گردید. به خاطر داشته باشید: وقتی خدا از شما بخواهد کاری را انجام دهید، قدرت لازم برای انجام آن را نیز به شما خواهد داد.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "تفسیر کتاب مقدس" محفوظ است. درج کامل مقالات "تفسیر کتاب مقدس" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
عکس: ‏بررسی کتاب پیدایش (فصل 6 آیات 8-22)

06/20/2014
30 خرداد 1393

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

نوح و پسرانش (پیدایش فصل 6 آیات 8-10)
"اما در این میان نوح مورد لطف خداوند قرار گرفت. این است سرگذشت او:
" نوح سه پسر داشت به نام های سام، حام و یافث. او تنها مرد درستکار و خدا ترس زمان خودش بود و همیشه می کوشید مطابق خواست خدا زندگی کند"
زمانی که خدا فرمان داد که زمین را از گناه و شرارت پاکسازی کند، مردی را یافت که می توانست توسط او شروع دوباره ای را آغاز نماید. آن مرد، نوح نام داشت. نوح با کوشش و تلاش خویش، لطف خدا را به دست نیاورد، بلکه آن را یافته بود. کلام خدا می فرماید:"هر چه بیشتر به طبیعت گناهکار خود پی می بریم، بیشتر لطف و بخشش بی پایان خدا را درک می کنیم" (رومیان فصل 5 آیه 20). 
"اما در این میان نوح مورد لطف خداوند قرار گرفت"
در دوران نوح، مردم فاسد شده بودند. هر کسی برای رضایت خودش و نه برای رضایت خدا زندگی می کرد. فقط یک نفر بود که خدا را شادمان می ساخت:"اما در این میان نوح مورد لطف خداوند قرار گرفت". واقعیت این است که چون در گذشته نوح خدا را خشنود گردانید، امروز ما زنده هستیم. در آن زمان، خدا از انسان های آن دوره چنان دلخور بود که تصمیم گرفت آن ها را از بین ببرد. 
زمانی که هیچکس خدا را دوست نمی داشت، نوح خدا را بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا محبت می نمود. "نوح تنها مرد درستکار و خدا ترس زمان خودش بود و همیشه می کوشید مطابق خواست خدا زندگی کند" (آیه 10). برقراری رابطه دوستانه و صمیمانه با خدا، والاترین چیزی است که خدا از ما انتظار دارد. عظیم ترین حقیقت تکان دهنده این است که خدای قادرمطلق مشتاق است دوست ما باشد. انسان ها برای زیستن دائمی در حضور خدا آفریده شده اند. در باغ عدن شاهد رابطه ایده آل خدا و انسان هستیم. آدم و حوا از رابطه صمیمانه با خدا برخوردار بودند. هیچ گونه تشریفات، مراسم و آئین های مذهبی وجود نداشت، بلکه فقط رابطه ای ساده بین خدا و انسان ها برقرار بود. ولی پس از سقوط، آن رابطه ایده آل گم شد. 
خدا ما را آفرید تا محبت مان نماید. او مشتاق است تا ما هم متقابلا او را محبت نماییم. خداوند می فرماید:"من از شما محبت می خواهم، نه قربانی. من از هدایای شما خشنود نیستم، بلکه خواهان آنم که مرا بشناسید" (هوشع فصل 6 آیه 6). با این که نوح در بین مردم شریر زندگی می کرد، سعی داشت با زندگی کردن مطابق خواست خدا، او را خشنود سازد. او برای مردم شریر روزگار خود، نمونه ای زنده بود. ما نیز مانند نوح در دنیایی زندگی می کنیم که پر از شرارت است. آیا ما بر دیگران تاثیر می گذاریم یا دیگران بر ما؟ آیا اطرافیان روز به روز شبیه ما می شوند یا ما روز به روز شبیه آن ها می شویم؟
اشاره به پسران نوح بیانگر آن است که خدا می خواست از طریق فرزندان نوح، نسل جدیدی پدید آورد. 
افزایش گناه و حکم خداوند (پیدایش فصل 6 آیات 11-13)
"در این زمان، افزونی گناه و ظلم در نظر خدا به منتها درجه رسیده و دنیا به کلی فاسد شده بود. وقتی خدا فساد و شرارت بشر را مشاهده کرد، به نوح فرمود:"تصمیم گرفته ام تمام این مردم را هلاک کنم، زیرا زمین را از شرارت پر ساخته اند. من آن ها را همراه زمین از بین می برم".
عده ای معتقدند که مجازات خدا برای مردم آن روزگار خشن و بی رحمانه بود. در حالی که خدا به همین مردم شریر فرصت داد تا توبه کنند. زمان برای ادامه حیات و نحوه مرگ بشر را خدا تعیین می کند. در میانه شرارت و مجازات، رحمت خدا قرار داشت. او می خواست تا نسل بشر کاملا نابود نشود، بلکه از طریق نوح و پسرانش، نسل جدیدی به وجود آید.
باید در نظر داشت که داوری خدا علیه گناه از طریق طوفان مهیب، به این حقیقت اشاره می کند که "مزد گناه، مرگ است" (رومیان فصل 6 آیه 23). با افزایش گناه و شرارت، خدا مصمم شد که انسان را از روی زمین محو سازد. این تصمیم ضروری بود. خدای قدوس و عادل باید گناه را داوری کرده و آن را تنبیه نماید. ازدواج با خدانشناسان که حاصلش افزایش شرارت بود، نسلی را که نجات دهنده از آن ظهور می کرد، تهدید به نابودی می کرد. بنابراین با نابودی انسان های فاسد و گناهکار، نسل جدیدی پدید می آمد که نجات دهنده از طریق آن ظهور می کرد و آغاز جدید به بشر ارائه می گردید. داوری خدا در دوران نوح به ما می آموزد که فساد و شرارت، هلاکت می باشد و گناه، مرگ است. در واقع، هر شخص با ارتکاب به گناه، دست به خودکشی می زند. تنبیه خدا که حاصل اجتناب ناپذیر ماست، به تخلف ما مربوط می شود. 
صمیمیت نوح با خداوند موجب شد تا خداوند به او اعتماد کند و کاری را که تصمیم به انجامش گرفته بود، با نوح در میان بگذارد. همان طور که ابراهیم نیز در واقعه سدوم مورد اعتماد خدا قرار گرفت (پیدایش فصل 18 آیه 17). این رابطه نزدیک انسان با خدا، برخلاف خدایان کتیبه های بابلی قرار داشت که با یکدیگر در رقابت بودند. خدا با نوح در مورد طوفان آینده صحبت کرد و به او گفت که کشتی بسازد تا با خانواده اش مصون بمانند. او حتی جزئیات مربوط به ساختن کشتی را برای نوح توضیح داد. 
" من آن ها را همراه زمین از بین می برم"
سهم زمین در این نابودی نسبی بود. در حالی که دوم پطرس فصل 3 آیات 5-13 نشان می دهد که نابودی نهایی چقدر متفاوت خواهد بود. در زمان نوح، خدا انسان ها را با طوفان و آب مجازات کرد. اما در بازگشت او کیفر با آتش خواهد بود. در مکاشفه فصل 19 آیه 20 و فصل 20 آیات 10-15 این آتش توصیف شده است. 

ماموریت ساختن کشتی (پیدایش فصل 6 آیات 14-16)
"اما تو ای نوح، با چوب درخت سرو یک کشتی بساز و در آن اتاق هایی درست کن. درزها و شکاف های کشتی را با قیر بپوشان. آن را طوری بساز که طولش 300 ذراع، عرضش 50 ذراع و ارتفاع آن 30 ذراع باشد. یک ذراع پایین تر از سقف، پنجره ای برای روشنایی بساز. در داخل آن سه طبقه بنا کن و در ورودی کشتی را در پهلوی آن بگذار". 
" یک کشتی بساز"
در برخی از ترجمه های کتاب مقدس عبارت "برای خود یک کشتی بساز" وجود دارد. این به آن معنا است که ساختن کشتی، فقط به نوح محول شده و پروژه او قلمداد می گردید. 
هنوز خدا علت ساخت کشتی را برای نوح توضیح نداده بود، اما می توان حدس زد که نوح می دانست خدا می خواهد مردم شریر را از طریق طوفان مهیب نابود سازد. 
کشتی خیلی بزرگ و اندازه تقریبی آن مانند کشتی تایتانیک (1912 میلادی) بود، ولی شکل ساده ای داشت. ریشه واژه عبری "کشتی" همانند زبان باستانی مصر است که به معنی "جعبه" و "تابوت" است. به یاد آوریم که موسی چهل سال از دوران کودکی و جوانی اش را در دربار مصر گذراند. همین واژه برای جعبه ای به کار گرفته شده که موسی نوزاد را در آن گذاشته بودند (خروج فصل 2 آیه 3). 

" درزها و شکاف های کشتی را با قیر بپوشان"
قیر مانع از ورود آب و نفوذ رطوبت به داخل چوب می گردید و کشتی را برای مدت طولانی سالم نگه می داشت. خداوند می خواست با حفظ کشتی به واقعه تاریخی داوری الهی، طوفان و نجات نوح و خانواده اش اشاره کند.  
" طولش 300 ذراع، عرضش 50 ذراع و ارتفاع آن 30 ذراع باشد. یک ذراع پایین تر از سقف، پنجره ای برای روشنایی بساز"
هر ذراع 45 سانتی متر است. 
" در داخل آن سه طبقه بنا کن"
سه طبقه در کشتی بیانگر توجه و تمایا خدا به وجود نظم و تفکیک چیزها از یکدیگر دارد. 

آیا کشتی نوح کشف شد؟
 کشتی شناور بر آب، بیش از پانصد مایل از نقطه شروعش دور شد و سرانجام بر قله ای به نام آرارات قرار گرفت. 
در اوایل قرن بیستم، درست پیش از انقلاب بلشویکی، چند تن از خلبانان روسی ادعا کردند که لاشه یک کشتی بسیار عظیم را در پناهگاه های یخچالی غیر قابل عبور کوه آرارات دیده اند و این کشف خود را به دولت روسیه گزارش دادند. درست در همان هنگام دولت تزاری به دست بلشویک های ضد خدا سرنگون شد. در طی قرن بیستم، چندین گزارش دیگر درباره این کشتی در کوه آرارات ارائه شد. 
در اکتبر 2008  یک هیئت علمی به ارتفاعات کوه آرارات صعود کرد تا درباره این گزارش ها تحقیق کند. نتایج تحقیقات این هیئت علمی بدین شرح است:
یک. یافته مورد نظر لاشه یک کشتی است که قسمت عقب آن مدور همراه با خمیدگی نوک تیز است.  
دو. اندازه کشتی دقیقا با گزارش کتاب پیدایش مطابقت دارد: طول آن 137 متر، عرض آن 23 متر و بلندی آن 14 متر بود. ابعاد کشتی نوح برای نگه داری هشت نفر انسان و حیوانات، بهتر از این نمی توانست باشد.  
سه. محل گل نشستن کشتی، کوه آرارات در شرق ترکیه است. این مکان با گزارش کتاب پیدایش کاملا مطابقت دارد:"آب رفته رفته فرو نشست، تا این که کشتی صد و پنجاه روز پس از شروع طوفان روی کوه های آرارات قرار گرفت" (پیدایش فصل 8 آیه 4). 
چهار. کشتی مجهز به سه عرشه است با اتاق هایی که در هریک از عرشه ها قرار دارد. قیر اندودشدگی مانع از نفوذ آب به درون آن می شد. پنجره 23 سانتی متری در زیر برآمدگی های بام در سراسر قسمت فوقانی، نور و تهویه را تامین می کرد. 
پنج. در ورودی و خروجی کشتی، در یک سمت قرار داشت.
شش. نیازی به بادبان یا سکان نیز نبود. کشتی می بایست تنها بر روی آب قرار گیرد (مسیر، سرعت و مقصد کاملا در اختیار خداوند بود. نجات به واسطه ایمان به خداوند است).
هفت. در داخل کشتی تیرک های چوبی، اتاق های مخصوص انسان ها و نگه داری حیوانات مشاهده می شوند.      
هشت. یک دهکده باستانی و کارگاه کوزه گری در نزدیکی کشتی یافت شده اند. تردیدی نیست که سرنشینان کشتی زمانی در همین منطقه زندگی می کردند. بر روی بقایای سفال های شکسته تصاویر ماهی، مردی که دو پرنده را رها می کند و مردی که سر خود را با پارچه پوشانده و چکش به دست دارد، حکاکی شده اند. یک قربانگاه نیز در نزدیکی کشتی وجود دارد:"نوح قربانگاهی برای خداوند ساخت و از هر حیوان و پرنده حلال بر آن قربانی کرد" (پیدایش فصل 8 آیه 20).

علت ساختن کشتی و کارهایی نوح باید انجام می داد (پیدایش فصل 6 آیات 17-22)
"به زودی من سراسر زمین را با آب خواهم پوشانید تا هر موجود زنده ای که در آن هست، هلاک گردد. اما با تو عهد می بندم که تو را با همسر و پسران و عروسانت در کشتی سلامت نگاه دارم. از تمام حیوانات، خزندگان و پرندگان یک جفت نر و ماده با خود به داخل کشتی ببر تا از خطر طوفان در امان باشند. هم چنین خوراک کافی برای خود و تمام موجودات در کشتی ذخیره کن". نوح تمام اوامر خدا را انجام داد". 
تردیدی نیست که نوح از آنچه خدا در نظر داشت انجام دهد، کاملا شگفت زده شد. خداوند، نوح را فرا خواند تا نقش مهمی را در این مجازات عظیم و هم چنین نجات بزرگ بر عهده بگیرد. 
" از تمام حیوانات، خزندگان و پرندگان یک جفت نر و ماده با خود به داخل کشتی ببر تا از خطر طوفان در امان باشند"
در مورد حیوانات و کشتی نوح لطفا به تفسیر فصل 7 آیات 2-3 رجوع کنید.

"نوح تمام اوامر خدا را انجام داد"

نوح به خدا اعتماد داشت، حتی مواقعی که این اعتماد بی معنی جلوه می کرد. اطاعت کامل نوح، بیانگر ایمان او بود. کتاب مقدس می فرماید:"وقنی خدا به نوح فرمود که سرنوشت هولناکی در انتظار مردم بی ایمان است، او سخن خدا را باور کرد. با این که هنوز هیچ نشانه ای از طوفان نبود، او بدون فوت وقت، یک کشتی ساخت و خانواده خود را نجات داد. ایمان نوح، در مقابل گناه و بی ایمانی مردم دنیا قرار داشت. مردمی که حاضر نبودند خدا را اطاعت کنند. در اثر همین ایمان بود که نوح مقبول خدا گردید" (عبرانیان فصل 11 آیه 7). نوح تا آن زمان هرگز باران ندیده بود، چرا که قبل از طوفان، خدا زمین را از طریق آب های زیرزمینی سیراب می کرد (پیدایش فصل 2 آیات 5-6). نکته دیگر این که منطقه ای که نوح زندگی می کرد، صدها کیلومتر با دریا فاصله داشت. فرض کنیم که نوح ساختن کشتی را در گذشته آموخته بود، چگونه می توانست آن را به آب بیندازد؟ با این که فرمان خدا نامعقول به نظر می رسید، نوح از آن اطاعت کرد و در وسط خشکی کشتی ساخت. در سراسر ماجرای طوفان، نوح کاری را انجام می داد که خدا حکم کرده بود. اطاعت نوح از خدا باعث شد تا همسایه هایش او را فردی غیرعادی بپندارند. اما برای نوح حکم خدا متقاعد کننده تر از دلایل منطقی همسایگانش بود. دورنمای وقوع طوفان در آینده، از آن چیزی که که اطراف او می گذشت، واقعی تر بود. 
وقتی از خدا اطاعت می کنید، متعجب نشوید که دیگران شما را متفاوت از بقیه بدانند. اطاعت شما از خدا موجب می شود که نااطاعتی آن ها از خالق عالم هستی نمایان شود. 
نوح به مردم درباره این بلای قریب الوقوع هشدار داد (اول پطرس فصل 3 آیه 20، دوم پطرس فصل 2 آیه 5). اما مردم فکر نمی کردند چنین اتفاقی رخ دهد. می توان تصور کرد که نوح چه روزهای مایوس کننده ای را پشت سر گذاشت، بدون این که هیچ اثری از باران مشاهده شود. در چنین شرایطی نوح بدون گله و شکایت، به خدا اعتماد داشت. کتاب مقدس می فرماید:"خشنود ساختن خدا بدون ایمان و توکل به او محال است" (عبرانیان فصل 11 آیه 6). 
"نوح تمام اوامر خدا را انجام داد". اطاعت از خدا، برترس و تردید غلبه می کند. باید در نظر داشت که ساخت کشتی آسان نبود: صرف هزینه هنگفت برای استخدام کارگران و نجاران، به خصوص که جابه جایی الوارهای سنگین چوب کار سخت و خطرناکی بود. در مجموع، کار طاقت فرسا، ملال انگیز و بسیار پر هزینه ای محسوب می گردید. به خاطر داشته باشید: وقتی خدا از شما بخواهد کاری را انجام دهید، قدرت لازم برای انجام آن را نیز به شما خواهد داد. 

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "تفسیر کتاب مقدس" محفوظ است. درج کامل مقالات "تفسیر کتاب مقدس" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏

هدف دوست داشتن خدا، ممکن است آنچیزی که شما فکر می کنید نباشد

آیا مردم برای عزّت نفس است که به گراند کانیون (Grand Canyon) می روند؟ احتمالاً نه. این اشارۀ خوبی است که نشان می دهد که در زندگی عمیقترین لذتها، شناختن و چشیدن از خود نیست بلکه دیدن شکوه و عظمت. امّا نهایتاً گراند کانیون هم نمی تواند اینکار را انجام بدهد؛ چونکه ما ساخته شدیم تا از خدا لذت ببریم.
ما از حقیقت منحرف شده و فکر می کنیم که مرکزیت هستی ما هستیم. چگونه می توانیم از این بیماری هلاک کنندۀ لذت، شفا بیابیم؟ شاید با شنیدن این خبر که بر طبق کتاب مقدس، اساساً این خداست که حقیقت مرکزی هستی است.

هم عهد عتیق و هم عهد جدید به ما می گویند که دوست داشتن ما توسط خدا دلیل این است که ما او را جلال دهیم. " ...عیسی مسیح خادم ... گردید ... تا امّتها خدا را تمجید نمایند به سبب رحمت او ..." ( رومیان 15 : 8 ـ 9 ). خدا برای ما رحمان بوده تا ما او را تمجید نمائیم. دوباره این موضوع در کلام خدا دیده می شود. " ... ما را از قبل تعیین نمود تا او را پسر خوانده شویم ... برای ستایش جلال فیض خود ..." ( افسسیان 1 : 5 ـ 6 ). بعبارت دیگر هدف دوست داشتن خدا این است که ما او را ستایش کنیم. یک تصویر دیگر در مزمور 86 : 12 ـ 13 می باشد: " ای خدای من، تو را به تمامی دل حمد خواهم گفت و نام تو را تمجید خواهم کرد تا ابدالاباد. زیرا که رحمت تو به من عظیم است ..." محبّت خدا پایه و اساس و درنهایت جلالش هدف است.
این حقیقت واقعاً تکان دهنده است. محبّت خدا این نیست که خدا ما را در خودمان بیشتر کند، بلکه خدا ما را از خود مرکز بینی نجات می دهد تا به فراوانی و تا به ابد از وجود خودش لذت ببریم. و محبّت ما برای دیگران این نیست که ما آنها را در خودشان بیشتر کنیم، بلکه کمکشان کنیم تا خوشی خود را در بیشتر شدن خدا در خود ببینند. محبّت واقعی هدفش خوشحال کردن مردم در جلال دادن خداست. هر گونه محبّتی که به انسان ختم شود، نهایتاً مخرّب است. اینگونه محبّتها انسان را به تنها لذت باقی که خود خداست، هدایت نمی کنند. محبّت بایستی خدا محور باشد. محبّتی که انسان را بدون امید پرجلال باقی می گذارد، محبّت حقیقی نیست.

از صلیب مسیح نمونه بگیرید. مرگ عیسی مسیح بر صلیب، نمایش نهایی محبّت الهی است: " خدا محبّت خود را به ما این گونه ثابت کرد که وقتی ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد." ( رومیان 5 : 8 ). کتاب مقدس می گوید که هدف از مرگ مسیح این بود که خدا: " اینرا برای نشان دادن عدالت خود انجام داد، زیرا در تحمّل الهی خویش، از گناهانی که پیشتر صورت گرفته بود، چشم پوشیده است ( رومیان 3 : 25 ). چشم پوشی از این گناهان برای عدالت خدا مشکل عظیمی ایجاد می کند. او را شبیه قاضی ای می کند که اجازه می دهد که مجرمین بدون مجازات، صحنۀ دادگاه را ترک کنند. بعبارت دیگر رحمانیت خدا، عدالت او را به خطر می اندازد.
پس برای اثبات عدالتش، بی درنگ پسرش را بجای ما برای مجازات گناهانمان، به مرگ سپرد. صلیب این را برای همه ساده کرد که بدانند که خدا بدی را درجایی زیر قالی هستی جارو نمی کند تا پنهان شود. او آن بدی را در عیسی، مجازات کرد؛ برای آنانی که ایمان دارند.

پس متوجه باشید که این عمل به غایت محبّت آمیز، در مرکز اثبات حقانیت عدالت خدا قرار گرفته است. محبّت جمعه الصلیب، محبّت جلال دهندۀ خداست. خدا، خدا را بر صلیب بر می افرازد. اگر او اینکار را نمی کرد، او نمی توانست عادل باشد و ما را از گناهانمان نجات دهد. بنابراین این اشتباه است که بگوئیم: " خوب، هدف این بود که ما را نجات دهد، پس ما هدف نهایی صلیب بودیم." نه، برای دیدن و چشیدن جلال خدا بود که ما از گناهانمان نجات پیدا کردیم. این هدف نهایی محبّت، مرگ صلیب است. او نمرد تا ما را بیشتر کند، بلکه تا ما را آزاد کند تا از افاضه کردن خدا درخود تا به ابد لذت ببریم.
اگر صلیب را تبدیل به مدرکی کنیم تا اثبات کنیم که احترام به نفس (عزّت نفس) ریشۀ سلامتی روانی است، کاملاً اشتباه می کنیم. اگر در مقابل محبّت خدا بایستم، هیچگاه احساس سلامتی، رضایت، آزادی و شادی نخواهم کرد، مگر اینکه این محبّت را تبدلیل به پژواکی از عزّت نفسم کنم. مثل شخصی که در مقابل گراند کانیون ایستاده و هیچ احساس رضایتی نمی کند، امّا زمانی که او این عظمت درۀ بزرگ را به منزلۀ اهمیّت و بزرگی خود تعبیر کند، این نشانۀ سلامتی روانی نیست، بلکه نشانۀ اسیر خود بودن اوست.

علاج این اسارت این است که ببینیم که خدا موجودیت مرکزی هستی است که برای او برافرازی خود، کاملترین عمل محبّت آمیز است. در برافرازی نام خود، او جلال را دریافت می کند، ما نیز جلال را دریافت می کنیم. عالیترین خبر در کل دنیا این است که هیچگونه تضادّی بین اشتیاق من برای لذت و شادی و اشتیاق خدا برای داشتن جلالش وجود ندارد. ریسمانی که ایندو را بهم متصل می کند، این حقیقت است که وقتی ما در خدا رضایت کامل داریم که خدا بیشتر از هر وقت در ما به جلال رسیده باشد. عیسی مسیح مرد و برخاست تا ما را از این گناه نفسمان که از چشیدن از خدا به چشیدن از خود برگشته بودیم، آزاد سازد. در صلیب مسیح، خدا ما را از اطاق آئینه ها آزاد کرد تا به قله ها و درّه های شکوه و جلالش برسیم. چیزی بیشتر از این او را بر نمی افرازاند و به ما رضایت نمی دهد.
جان پایپر
هدف محبت خدا