۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

ممنوعیت ورود مسیحیان فارسی زبان به کلیسای کاتولیک لاتین تهران

Freedom Messenger - Ghasedane Azadi
از روز یکشنبه ۲۷ مرداد ماه ورود مسیحیان فارسی زبان و یا افرادی که هنوز تعمید نگرفته‌اند به کلیسای کاتولیک لاتین «حضرت ابراهیم» در تهران به دستور مقامات امنیتی جمهوری اسلامی ممنوع اعلام شد.

به گزارش محبت نیوز، تنی چند از نیروهای امنیتی و اطلاعات از اسقف «ایگناتسیوس بدینی» (Ignazio Bedini) و کشیش کلیسا خواسته‌اند تا از این پس مانع از ورود مسیحیان فارسی زبان به این کلیسا شوند.

گفته می‌شود؛ «ماموران امنیتی اسقف کلیسای لاتین، ایگناتسیوس بدینی را تهدید کرده‌اند که در صورت ادامه حضور مسیحیان فارسی زبان در این کلیسا، ویزای کار ایشان تمدید نخواهد شد و وی سریعن از ایران اخراج می‌گردد. و همچنین پس از وی کشیش کلیسای» حضرت ابراهیم «نیز به سرنوشت وی دچار خواهد شد. این تهدید می‌تواند در صورت عملی شدن منجر به تعطیلی کلیسا شود. با وجود اینکه کلیسای» حضرت ابراهیم «اعضای اندکی داشته ممنوعیت‌های ایجاد شده از سوی وزارت اطلاعات و دیگر سرویس‌های امنیتی حکومت باعث شگفتی اعضا و مسئولین آن شده است.

این گزارش حاکی است پس از این رویداد، در اولین روز از جلسه کلیسایی در روز یکشنبه ۲۷ مرداد ماه سال جاری (۱۸ اگوست ۲۰۱۳) کشیش کلیسا» پدر پل لالر (paul lawlor) با کسب اجازه از اسقف «ایگناتسیوس بدینی» ممنوعیت ورود مسیحیان فارسی زبان و دیگر اعضایی که هنوز تعمید نیافتند را به کلیه اعضا، که آن روز را برای پرستش و عبادت به کلیسا آمده بودند اعلام کرد. آن عده از جمعیت مسیحی فارسی زبان در حالی که از شنیدن این مطلب حیران و بهت زده بودند با قلبی شکسته یکی پس از دیگری کلیسا را ترک کردند.

بنا به گزارش دریافتی ، حدود دو ماه پیش نیز مقامات امنیتی از مسئولان کلیسای "حضرت ابراهیم" تقاضای کپی کارت ملی کلیه اعضا را داشتند، ولی مسئولان کلیسای کاتولیک از انجام این کار خودداری کردند.

آیا مسیح خدا بود؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
طرز فکر بسیاری از انسان های امروزی واقعا حیرت آور است. اگر چیزی را نتوانی به طور علمی ثابت کنی، به نظر آن ها آن چیز حقیقت ندارد. این طرز فکر اشتباه است. مثلا خیلی چیزها را می توان از نظر تاریخی/قانونی ثابت کرد و حقیقت دارند. علم صرفا به ارزیابی پدیده از طریق آزمایش و مشاهدات مکرر می پردازد. با این توصیف، آنچه امروز صبح برای شما اتفاق افتاد، آیا دوباره تکرار می شود تا از نظر علمی مورد قبول واقع شود؟ اما از نظر تاریخی می توان ثابت کرد که شما امروز در محل کار و یا دانشگاه بوده اید. مثلا دوستان تان شما را در کلاس دیده اند و استاد حضور شما را در کلاس به خاطر دارد. هم چنین یادداشت های سخنرانی استاد را با دست خط خودتان دارید. اثبات به روش علمی برای اثبات امور شخصی و رویدادهای تاریخی مناسب نیست. اثبات به روش علمی را فقط برای ثابت کردن وقایع قابل تکرار می توان به کار برد.
آیا می توان سه متر محبت و چهار کیلو عدالت را با روش علمی ثابت کرد؟ اما احمقانه است که واقعی بودن محبت و عدالت را انکار کنیم. آیا می توان با روش علمی ترور لینکلن را تکرار کنیم؟ آیا توسط علم می توانیم به دوران ناپلئون برویم و او را مشاهده کنیم؟
روش علمی به سئوالاتی از قبیل آیا زکریای رازی وجود داشت؟ یا عیسی مسیح چگونه شخصی بود؟ نمی تواند پاسخ دهد. این سئوالات از حوزه اثبات به روش علمی خارج می باشند. باید جواب این سئوالات را به روش تاریخی یافت.
اگر برخی از نویسندگان مسیح را اسطوره جلوه می دهند، کارشان بر شواهد و قرائن تاریخی استوار نیست. برای یک مورخ بی طرف، تاریخ عیسی به اندازه تاریخ ژولیوس سزار بدیهی و مسجل است. فرضیه های مربوط به اسطوره بودن شخصیت عیسی هیچ گاه از سوی مورخین مطرح نمی شود.
اگر هنگامی که عیسی ادعاهایش را اظهار می کرد که خدا است و می دانست که او خدا نیست، پس دروغگویی بیش نبود. او ریاکار نیز بود چون به دیگران آموزش می داد که بدون توجه به نفع شخصی شان، راستگو و درستکار باشند، در حالی که زندگی خودش دروغ بزرگی بیش نبود. اگر او نمی توانست ادعاهایش را بر مبنای حقیقت ثابت کند، پس او واقعا دروغگو بود. و بالاخره چرا باید به علت ادعاهای غیر واقعی اش، جان خود را بر صلیب از دست بدهد؟
شخصی که فقط یک انسان باشد و ادعای خدایی کند، نمی تواند استاد اخلاقیات باشد. عیسی گناهان را آمرزید. بیماران را شفا داد. مردگان را زنده کرد. درباره عملکرد روح القدس، تاسیس کلیسا و هم چنین مرگ خود و رستاخیزش از مردگان، ویرانی اورشلیم در هفتاد میلادی به درستی پیشگویی کرد. او اکنون نیز زندگی مردم را تغییر می دهد و تاثیر مثبت او در زندگی افرادی که توسط او متحول شده اند، کاملا ملموس و مشخص است. اگر درباره الوهیت مسیح شک دارید، لطفا با خدا دوست و صمیمی شوید، تا ابهام برای همیشه رفع شود. این تجربه را ایمانداران مسیحی کسب کرده اند.

شاهدان یهوه

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: آرمان رشدی

اگر شاخه‌ها و فرقه‌های مختلف مسیحیتِ تاریخی و سنتی‌، یعنی مذاهب کاتولیک و ارتودکس و پروتستان (با شاخه‌های گوناگونش‌)، در برخی جزئیات فرعی اعتقادات و نیز آیینهای نیایشی با یکدیگر اختلاف داشته باشند، شاهدان یهوه یکسره با تمامی این اعتقادات و آیینها تفاوت دارند. اگر بخواهیم تفاوت اصول اعتقادات شاهدان یهوه و سایر مذاهب مسیحیتِ تاریخی را در یک جمله خلاصه کنیم‌، آن جمله این خواهد بود که «هر آنچه که مسیحیت سنتی و تاریخی بدان معتقد است‌، ایشان درست نقطه مقابل آن را تعلیم می‌دهند!»
اعتقادات مهم‌
•عیسی مسیح دارای ذات الهی نیست و با پدر هم‌ذات نمی‌باشد. او نخستین «مخلوق» خدا است‌؛ او کسی نیست جز همان میکائیل‌، رئیس فرشتگان‌!
•روح‌القدس فقط یک نیرو است‌، «نیروی فعال خدا»، نیرویی مانند الکتریسیته‌. او فاقد شخصیت است‌. لذا از ذات الهی نیز نمی‌تواند برخوردار باشد.
•از دو مورد فوق، این نتیجه طبیعی حاصل می‌گردد که تثلیث اعتقاد درستی نیست و پدر و پسر و روح‌القدس‌، خدای واحد را تشکیل نمی‌دهند.
•انسان فاقد روح است‌، و وقتی می‌میرد چیزی از او باقی نمی‌ماند تا اینکه در روز قیامت بار دیگر زنده شود.
•رسالت عیسی آن بود که نام «یهوه‌» را به بشر بشناساند (یوحنا ۱۷:‌6).
•عیسی در روز سوم‌، با بدن خود قیام نکرد. خدا بدن او را تبدیل به گازهای مختلف کرد و آن را برای همیشه ناپدید ساخت‌. عیسی به شکل نامرئی قیام کرد. اما بدنی که عیسی با آن بر شاگردان ظاهر می‌شد، بدنی غیرواقعی بود که خدا به او داد تا شاگردان باور کنند که او واقعاً زنده شده است‌!
•در روز قیامت‌، عادلان در این جهان که به بهشت تبدیل خواهد شد، خواهند زیست و بدکاران در آتش دوزخ سوخته‌، یکبار برای همیشه نابود خواهند شد.
•رستگاری فقط به‌واسطه نام «یهوه‌» میسر است و بس‌.
•کسانی که به شاهدان یهوه می‌پیوندند، برای ورود به بهشت زمینی باید در تبلیغ مرام خود بسیار کوشا باشند و از وقت و سرمایه خود در این راه نهایت استفاده را بکنند.
•بهشت آسمانی فقط متعلق به۱۴۴٫۰۰۰نفر است (مکاشفه ۷:‌4) که تعدادشان از آغاز مسیحیت تا سال ۱۹۳۵ تکمیل شده و دیگر پس از آن هیچکس به «آسمان‌» راه نخواهد یافت‌. (به همین دلیل است که شاهدان یهوه در نشریات خود، تا این حد بر بهشتی بر روی این زمین تأکید می‌ورزند و تصاویری زیبا از آن چاپ می‌کنند.)
تشریح یا حتی برشمردن اصول اعتقادات شاهدان یهوه نیاز به مجالی بسیار دارد. در اینجا ما به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم‌.
فرعیات‌
• صلیب به آن شکل که همیشه نشان داده شده‌، علامتی است متعلق به بت‌پرستان‌. عیسی بر روی یک تیر چوب عمودی میخکوب شد و دستهایش را بر بالای سرش میخکوب کردند. شاهدان یهوه نسبت به این نکته حساسیت بسیاری نشان می‌دهند.
برگزاری جشن میلاد مسیح سنتی است بت‌پرستی‌. عید قیام را نیز به‌گونه‌ای دیگر برگزار می‌کنند.
• عشاء ربانی فقط سالی یکبار در سالروز شام آخر برگزار می‌گردد.
• شرکت در جشن تولد یا برگزاری آن برای خویش‌، جشن گرفتن روز مادر یا پدر، رفتن به خدمت نظام‌، ادای احترام به پرچم کشور، و شرکت در سایر اعیاد ملی یا مذهبی کاری است بت‌پرستانه‌.
از کجا آورده‌اید؟
کسی که با تعالیم و مندرجات کتاب‌مقدس و اصول اعتقادات مسیحیتِ سنتی آشنایی کافی داشته باشد، می‌تواند با اطمینان راسخ شاهدان یهوه را مورد سؤال قرار داده‌، از ایشان بپرسد که این اعتقادات را از کجا آورده‌اند.
ما در اینجا فقط یکی دو نمونه را مثال می‌زنیم‌. شاهدان یهوه از کجا آورده‌اند که خداوند ما عیسی مسیح‌، همان میکائیل‌، رئیس فرشتگان است‌؟ در کجای عهدجدید چنین مطلبی نوشته شده است‌؟ در کجای انجیل‌ها عیسی خود را میکائیل یا یکی از فرشتگان معرفی کرده است‌؟
وقتی این سؤال را از یکی از شاهدان یهوه پرسیدم‌، با نهایت اطمینان و سربلندی گفت‌: «در دانیال‌، فصل دهم‌!» و بعد شروع کرد به ارائه تفسیر خودشان از مطالبِ این فصل‌. گفتم‌: «اشکالی ندارد این فصل را خودم بخوانم و ببینم کجا چنین چیزی نوشته شده‌؟» سکوتی بر قرار شد و آن فصل را خواندم‌. سپس با تعجب گفتم‌: «اما در اینجا اشاره‌ای به این نشده که میکائیل همان مسیح است‌! شما چگونه به این نتیجه رسیده‌اید؟» گفت‌: «چونکه در آیه ۲۱ آمده که رئیس قوم اسرائیل‌، میکائیل است‌. و چون می‌دانیم که مسیح رئیس قوم اسرائیل است‌، پس نتیجه می‌شود که میکائیل همان مسیح است‌!» انگشت‌به‌دهان از چنین روش استنتاج و تفسیری‌، گفتم‌: «اما از چارچوب این فصل درک می‌کنیم که گویا بر هر سرزمینی فرشته‌ای حکومت می‌کند، یا فرشته شیطان یا فرشته الهی‌. ولی از کتاب‌مقدس می‌دانیم که مسیح رئیس تمام عالم هستی است‌، نه فقط رئیس قوم اسرائیل‌! ثانیاً طبق آیه ۱۳، میکائیل فقط یکی از رؤسای فرشتگان است‌، نه رئیس تمام فرشتگان‌! ثالثاً اگر عیسی همان میکائیل بود، چرا خودش روشن و صریح این را به رسولانش تعلیم نداد؟ و چرا در هیچ جای عهدجدید چنین چیزی نیامده است‌؟» بالاخره گفت‌: «سؤالات شما را باید یکی از مشایخ ما جواب بدهد.» چند روز بعد، مرا نزد آن شیخ برد. شیخ در نهایت صداقت گفت‌: «متأسفانه جواب قانع‌کننده‌ای برای شما ندارم‌!» پس از صرف چای به خانه برگشتم‌، اما مشاهده حال و روز آن شخصی که مرا نزد آن شیخ برده بود، برایم بسیار رقت‌انگیز بود. او علی‌رغم تمام تلاشهای من‌، چشمان خود را مُصِرانه بر روی حقیقت کلام خدا بسته بود.
همین روش سؤال را در باره سال ۱۹۳۵ و تکمیل شدنِ تعداد ۰۰۰ر۱۴۴ نفری که می‌بایست به آسمان بروند و سایر اعتقادات شاهدان یهوه می‌توان به‌کار برد. ایشان جوابی نخواهند داشت‌.

بعد از مرگ چه رُخ میدهد؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
اين سئوال كه "بعد از مرگ چه اتفاقی روی میدهد؟" میتواند گیج کننده باشد. کتاب مقدس صریحاً مشخص نکرده است که چه موقع شخص به سرنوشت نهایی و ابدی خود خواهد رسید. اما به ما میگوید که انسان، بعد از لحظۀ مرگ ، بر مبنای اینکه آیا مسیح را به عنوان نجات دهنده پذیرفته است یا نه ، به بهشت و یا به جهنم میرود. البته در مورد کسانی که درباره پیام انجیل چیزی نشنیده اند، خداوند قضاوتخواهد کرد. قطعا داوری او عادلانه خواهد بود. در این زمینه، قضاوت را فقط به عهده خداوند بگذاریم.
ایمانداران بعد از مرگ، از بدن غربت جُسته و به نزد خداوند متوطن خواهند شد (دوم قرنتیان 5: 6–8؛ فیلیپیان 1: 23) و بی ایمانان ، بعد از مرگ ، خود را در جهنم وتحت عذاب ابدی خواهند یافت ( لوقا 16: 22-23).
اینجا آن نکتۀ گیج کننده مطرح میشود که بعد از مرگ چه اتفاقی رُخ میدهد. مکاشفه 20: 11-15، آنهایی را که در جهنم هستند چنین توصیف میکند که به دریاچۀ آتش انداخته خواهند شد. مکاشفه بابهای 21–22 از آسمان و زمینی جدید سخن میگویند. بنابراین اینطور بنظر میرسد که قبل از روز قیامت ، مُردگان در بهشت و در دوزخی موقتی ساکن میشوند. سرنوشت ابدی شخص تغییر نخواهد کرد اما مکان دقیق سرنوشت ابدی او تغییر خواهد کرد. به عبارت دیگر ، ایمانداران بعد از مرگ به آسمان و زمینی جدید منتقل خواهند شد (مکاشفه 21: 1) و بی ایمانان به دریاچۀ آتش انداخته خواهند شد (مکاشفه 20: 11–15).

آیا همة گناهان نزد خدا یکسان هستند؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
در متی 5: 21-28، عیسی مسیح زنا را با داشتن شهوت در قلب یکی قلمداد می کند، اما معنی آن این نیست که همة گناهان مساوی هستند. آنچه مسیح می خواست به فریسیان بفهماند این بود که گناه گناه است، حتی اگر فقط بخواهی که آن را انجام دهی و آنرا عملا انجام ندهی. رهبران مذهبی زمان عیسی مسیح فکر می کردند که اشکالی ندارد اگر در مورد هر چه بخواهند فکر کنند، تا جایی که آن خواسته ها را انجام ندهند. عیسی مسیح آنها را وامیدارد که متوجه باشند که خدا افکار انسان را هم مثل اعمالش قضاوت و داوری می کند. عیسی مسیح اعلام کرد که اعمال ما ناشی از چیزهایی است که در قلب مان می گذرد (متی 12: 34).
بنابراین، اگر چه عیسی مسیح گفت که شهوت و زنا گناه هستند، ولی معنی آن این نیست که آنها برابرند. قتل بسیار بدتر از تنفر از کسی می باشد،با وجودی که هر دو در نظر خدا گناه محسوب می شود. اندازه هایی در گناهان وجود دارند. بعضی گناهان از گناهان دیگر بدتر است. از طرف دیگر در رابطه با نتیجة ابدی و نجات، همة گناهان یکی هستند. هر گناهی به محکومیت ابدی می انجامد (رومیان 6: 23). هر گناهی، مهم نیست چقدر کوچک باشد، زیرا بر خلاف خدای ابدی و مستحق تنبیه ابدی است. به علاوه، گناهی آنقدر بزرگ نیست که خدا نتواند آنرا ببخشد. عیسی مسیح مرد تا جریمة گناهان را بپردازد (1 یوحنا 2: 2). عیسی مسیح برای همة گناهان ما مرد (2 قرنتیان 5: 21). آیا همة گناهان برای خدا مساوی هستند؟ بله و نه. در شدت؟ نه. در جریمه؟ بله. در بخشش؟ بله.

آیا افسانه باستانی هروس با زندگی مسیح شباهت دارد؟

مطالعه کتاب مقدس Bible Study
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

در قرن نوزدهم، مخالفان مسیحیت ادعا کردند که نه فقط مسیح شخصیت تاریخی نبوده، بلکه روایات مربوط به زندگی او از داستان های بت پرستان کپی برداری شده است. در آن زمان علم باستان شناسی جوان بود و بسیاری از آثار و مدارک تاریخی در مورد مسیح کشف نشده بود. بنابراین، توجه مخالفان قرن نوزدهم به یکی از افسانه ها تحت عنوان "هروس" (خدای باستانی مصریان) معطوف گردید. آن ها این روایت غیر واقعی را به عنوان سند و مدرک بر علیه مسیحیت ارائه دادند و مدعی شدند که یکی از منابع اناجیل، افسانه هروس است.
شباهت های افسانه هروس با زندگی مسیح به روایت مخالفان مسیحیت:
یک. در روز 25 دسامبر از باکره ای به نام ایسیس مریم، زاده شده است.
دو. یک ستاره، ظهور هروس را اعلام نمود و سه پادشاه او را به عنوان منجی پرستیدند.
سه. هروس در دوازده سالگی، معلم نابغه ای بود.
چهار. در سی سالگی تعمید گرفت و خدمات خود را شروع کرد.
پنج. هروس دوازده شاگرد داشت.
شش. او مصلوب شد و دفن گردید و بعد از سه روز از مردگان زنده شد.

اما کارشناسان متن داستان هروس را به دقت بررسی کردند و نتیجه تحقیقات بدین شرح است:
یک. هروس از ایسیس متولد شد. در روایت هروس، ایسیس مریم وجود ندارد.
دو. در داستان هروس، ایسیس باکره نبود، بلکه بیوه بود.
سه. طبق روایت اصلی، هروس در یکی از ماه های اکتبر یا نوامبر متولد شد. تولد او در ماه دسامبر نبود. علاوه براین، در اناجیل ماه تولد مسیح مشخص نشده است.
چهار. در روایت هروس، از"سه پادشاه" ذکری به میان نیامده است. هم چنین کتاب مقدس تعداد ستاره شناسان را که از مسیح دیدار کردند، ذکر نکرده است.
پنج. روایت هروس از دوران دوازده سالگی او سخن نمی گوید.
شش. هروس هرگز تعمید نگرفت. تنها شرحی که درباره آب شده آن است که آب هروس را فرا گرفت و مادر او (ایسیس) از خدای تمساح خواست تا هروس را به ماهی تبدیل کند.
هفت. هروس به مردم جهان هیچ گونه خدمتی نکرد.
هشت. هروس، دوازده شاگرد نداشت. مطابق داستان، او فقط چهار نیمه خدا داشت. علاوه برآن، عده ای هم (که تعداد شان مشخص نیست) پیرو هروس بودند و با دشمنان او می جنگیدند.
نه. هروس مرد، اما او هرگز مصلوب نشد. هروس منجی بشر نبود و برای هیچکس جان خود را فدا نکرد.
ده. در روایت اصلی، هیچ اشاره ای مبنی بر این که هروس سه روز در قبر بود، وجود ندارد.
یازده. هروس توسط مادرش زنده شد تا در روح به خدای ناشناخته جهان تبدیل شود. او بعد از مرگ مانند مسیح دارای بدن نبود.

وقتی داستان هروس را با زندگی مسیح مقایسه می کنیم، هیچ وجه تشابهی میان آن دو مشاهده نمی شود.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.