۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

مادر سعید عابدینی، کشيش زندانی بدلیل امنیتی از ایران خارج شد

مادر سعید عابدینی کشیش امرکایی ایرانی تبار که قصد ترک ایران را بدون خداحافظی از پسرش نداشته اما به دلایل امنیتی وادار به این کار شده است !
به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران (محبت نیوز)، نغمه شریعت پناهی همسر کشیش زندانی و نوکیش مسیحی "سعید عابدینی" روز سه شنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۳ به خبرگزاری فاکس نیوز آمریکا گفت، که مادر همسرش بدلیل مسائل امنیتی از ایران خارج شده است و اکنون در نقطه امنی در خارج کشور به سر می برد.
نغمه عابدینی، همسر سعید عابدینی، روز سه شنبه در گفت و گو با وب سایت شبکه فاکس نیوز آمریکا به نقل از نزدیکان مادر سعید گفته که خانم عابدینی با کمک آنان به دلیل فشارهای ماموران توانسته از ایران خارج شود و در کشوری امن در انتظار گذراندن مراحل اقامتی خود برای آمریکاست.
او تاکید کرده است که مادر سعید عابدینی اکنون منتظر طی مراحل قانونی دریافت مجوز ورود به خاک ایالات متحده آمریکا برای پیوستن به عروس و دو نوه اش (فرزندان کشیش زندانی) می باشد و در سلامت به سر می برد.
نغمه عابدینی در مصاحبه اخیر خود گفته که مادر همسرش قصد ترک ایران را بدون خداحافظی از پسرش نداشته اما به دلایل امنیتی و در شرایط اضطراری تصمیم گرفته قبل از آنکه به او حمله دیگری شود خودش را برهاند.
همسر سعید عابدینی، کشیشی که اکنون در زندان رجائی شهر کرج دوران محکومیت 8 ساله خود را می گذراند، ادعا کرده که در ماه های اخیر فشارها بر مادر این زندانی عقیدتی در ایران بیشتر شده است و او بیم آن را داشته که بازداشت شود. به نظر می رسید که مقامات اطلاعاتی جمهوری اسلامی از خبر رسانی مادر سعید پس از هربار ملاقات با فرزندش به شدت شاکی بوده اند.خانم نغمه عابدینی نیز که ساکن آمریکاست تا کنون از رفتن به ایران و دیدار با همسرش به دلیل ترس از بازدداشت خودداری کرده است.
پیشتر خبرهایی توسط نزدیکان خانواده این نوکیش مسیحی ایرانی – آمریکائی از ضرب و شتم مادر سعید عابدینی پس از آخرین دیدار با فرزندش در بیمارستانی در تهران منتشر شده بود. آنها گفتند که کشیش سعید عابدینی در ملاقات هفتگی با مادرش در زندان رجایی شهر گفته بود که از ترس جانش برای هواخوری و ورزش از سلول خود خارج نمی‌شود.
سعید عابدینی مهرماه دو سال قبل (1391) در حالی که به گفته همسرش «برای دیدار خانواده خود و تأسیس یک پرورشگاه» به ایران رفته بود، در پی هجوم نیروهای امنیتی به منزل پدریش بازداشت شد. روز چهارشنبه 29 آبان ماه (19 دسامبر2012 ) این خبر را فاکس نیوز شبکه خبری معتبر آمریکا برای اولین بار اعلام کرد و با همسر عابدینی مصاحبه نمود. او در این مصاحبه رسمن بازداشت همسرش را تائید کرد.
از سوی دادگاه انقلاب اسلامی "تشکیل کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت کشور و تبانی جهت ارتکاب جرم" اتهاماتی بود که علیه سعید عابدینی مطرح شد.
وکیل عابدینی یکشنبه 8 بهمن 1391 (27 ژانویه 2013) به شعبه 26 دادگاه انقلاب احضار شد و حکم هشت سال زندان موکلش به او ابلاغ گردید. او درخواست تجدید نظر داد و عاقبت وکیل مدافع سعید عابدینی روز دوشنبه 4 شهریور 1392 (26 اوت 2013) اعلام کرد که دادگاه تجدید نظر حکم بدوی هشت سال حبس تعزیری برای موکلش را مورد تائید قرار داده است. او در سال گذشته از بند 392 زندان اوین به زندان رجائی شهر منتقل شد و اکنون در بند 4 سالن 12 آن زندان به سر می برد.
جان کری وزیر امورخارجه آمریکا چند بار خواستار آزادی سعید عابدینی و بقیه شهروندان ایرانی – آمریکائی بازداشتی در جمهوری اسلامی شده است. سال گذشته نیز طی یک سخنرانی باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، از مقام‌های ایران خواست تا سعید عابدینی را آزاد کنند. پارلمان اروپا نیز سال قبل خواستار آزادی عابدینی شد و در عین حال سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی نیز تا کنون بارها این خواسته را مطرح کرده‌اند.
.

آیا یعقوب واقعا با خدا کشتی گرفت؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

برای درک کشتی گرفتن یعقوب با خداوند، ابتدا بایستی زندگی یعقوب را بررسی کنیم. باید ببینیم در زندگی او چه رخ داد که به کشتی گرفتن منجر شد. یعقوب مهارت خاصی در تغییر دادن فکر مردم داشت. او تمام عمر مشغول فریب دادن مردم و فرار از عواقب آن بود. تا این که یک شب با خدا روبرو شد.

اما قبل از رویارویی یعقوب با خدا، قاصدان به او خبر دادند که برادرت عیسو با چهارصد نفر به استقبال تو می آید. یعقوب بسیار ترسان و مضطرب شد. آخرین باری که یعقوب، عیسو را دید زمانی بود که عیسو می خواست او را به خاطر دزدیدن برکت خانوادگی (تصاحب نخست زادگی) بکشد (پیدایش فصل 25). عیسو به قدری از دست یعقوب عصبانی بود که قسم خورده بود به محض مردن پدرشان اسحاق، او را بکشد (پیدایش فصل 27 آیه 41). بنابراین، یعقوب از رویارویی مجدد با عیسو می ترسید. او تمام افکارش را متمرکز کرد و مشغول دعا شد (پیدایش فصل 32 آیات 9 تا 12).

بعد از دعا، اتفاق عجیبی رخ داد. مردی به سراغ یعقوب آمد. این مرد چه کسی بود؟ قبل از تجسم مسیح و شروع خدمت او، موارد متعدد ظهور مسیح در عهد عتیق، ازلی بودن او را ثابت کرد. به عنوان مثال، آدم و حوا صدای خداوند را که در باغ عدن راه می رفت، شنیدند (پیدایش فصل سوم آیه 8). خداوند به ابراهیم (پیدایش فصل 17 آیه اول و فصل 18 آیه اول)، و هم چنین به یعقوب (پیدایش فصل 32 آیه اول) و موسی (خروج فصل سوم آیه دوم) ظاهر شد. او به شباهت انسان درآمد و خود را به ابراهیم و یعقوب ظاهر نمود. به عبارت دیگر، خداوند به طور خاص در عیسی مسیح (شخصیت دوم تثلیث) خود را مکشوف کرد.

در کتاب پیدایش فصل 32 آیه 24 می خوانیم:"مردی به سراغ یعقوب آمده، تا سپیده دم صبح با او کشتی گرفت".

یعقوب با آن مرد کشتی نگرفت، بلکه آن مرد بود که سراغ او آمد و کشتی گرفتن را شروع کرد. خداوند از یعقوب چیزی می خواست. خداوند تمام وجود یعقوب را می خواست (آرزوها، نقشه ها، توانایی ها و استعدادها و زیرکی که یعقوب به آن متکی بود).

گاهی به انسان خودمحور این احساس دست می دهد که می تواند با خدا مبارزه کند. زن یا مردی که بر علیه خدا طغیان می کند، باید کارش را بدون نقص انجام دهد.

البته نبرد یعقوب و مسیح جنبه ظاهری داشت. خدا می توانست در کم تر از یک ثانیه بر یعقوب چیره شود و نبرد را به نفع خودش تمام کند. اما تصورش دور از ذهن نیست که یعقوب می کوشید در زندگی با زیرکی و کوشش انسانی به نتیجه دلخواهش برسد. با این توصیف، درمی یابیم که عاقبت آن مرد بود که بر یعقوب چیره شد.

خدا بر بالای ران یعقوب ضربه ای زد و پای او صدمه دید. مفهوم این بخش از کلام خدا چیست؟

خدا نقطه قوت یعقوب را لمس کرد (ماهیچه ران قوی ترین اندام بدن است) و آن را تبدیل به ضعف نمود. از آن روز به بعد، یعقوب می لنگید و دیگر نمی توانست فرار کند. این باعث شد که او خواسته یا ناخواسته ، به خدا تکیه کند. وقتی خدا بر زندگی ما تسلط دارد، آنگاه می تواند به ما اعتماد کند و قدرتش را به ما ببخشد. این رابطه جدید یعقوب با خداوند به او قدرت بخشید تا بتواند با هر مشکلی روبرو شود، با ایمان به خدا آن را حل کند. به یاد داشته باشید: خداوند نمی تواند به کسی برکات کامل عطا فرماید، مگر این که نخست بر او غلبه کند. برای مطالعه زندگی یعقوب لطفا پیدایش فصل بیست و پنجم به بعد را مطالعه کنید.

یعقوب گفت که خدا را روبرو دیدم (پیدایش فصل 32 آیه 30). چرا کتاب مقدس می گوید که هیچکس خدا را ندیده است؟ (خروج فصل33 آیه 20)

مسیح فرمود:"خدا روح است" (یوحنا فصل چهارم آیه 24). خداوند مانند ما دارای جسم و ماده نیست و چهره اش قابل مشاهده نمی باشد. اگرچه خدا روح است، اما او خود را شبیه انسان در عیسی مسیح ظاهر کرد.

خدا به موسی گفت:"من نخواهم گذاشت چهره من را ببینی، چون انسان نمی تواند مرا ببیند و زنده بماند" (خروج فصل 33 آیه 20). جسم فانی ما به گونه ای آفریده شده که قادر نیست چهره مقدس و پرجلال خداوند را مشاهده نماید. اما بعد از مرگ، کسانی که تا ابد با خدا زندگی می کنند، با بدن جدید می توانند جلال خدا را ببینند (مکاشفه فصل 22 آیه 4).

در کتاب اعداد فصل 12 آیه 8 خداوند می فرماید:"من با موسی رو در رو و آشکار صحبت می کنم". در زبان عبری "روبرو و رودررو" به معنای ارتباط بسیار نزدیک است. این نکته در مورد یعقوب هم صدق می کند.

مقصود یعقوب مواجه با خدا از دیدگاه جسم یا مشاهده چهره پرجلال او نبود. یعقوب رابطه بسیار صمیمانه ای را با خدا تجربه کرد و این گونه توصیف نمود:"خدا را روبرو دیدم". این دقیقا همان چیزی است که خداوند در رابطه اش با انسان طالب آن است: رابطه دوستانه و صمیمانه با خدا در طول روز و ایام عمر.

مسیح فرمود:"پرستش خدا با روح و راستی" (یوحنا فصل 4 آیه 24). اعتقاد به خداوند کافی نیست. خدا جهان را خلق نکرد که آن رابه حال خودش رها کند، او دنیا را آفرید تا با آن رابطه صمیمانه برقرار سازد.

منظره ای از منطقه فنی ئیل در اسرائیل (مکانی که یعقوب با خدا کشتی گرفت)