امروزه موضوع زبانها چنان بزرگ نشان داده میشود که بهمحض آنکه نام مقدس روحالقدس میآید، ایمانداران ناخودآگاه، به یاد تکلم به زبانها میافتند. این واعظان و معلمان چنان تعلیم میدهند که گویی نقش روحالقدس در زندگی ایمانداران، طبق کلام خدا، فقط محدود میشود به تکلم به زبانها و یکی دو عطای فوق طبیعی دیگر. گویی تمام کار روحالقدس خلاصه میشود در زبانها و عطاهای فوقطبیعی. صد افسوس! نگارنده با نهایت اطمینان میتواند بگوید که این یکی از حربههای نیرومند شیطان است برای آنکه توجه ایمانداران را از قدرت واقعی روحالقدس و کار عظیمی که او در زندگی ایشان میتواند انجام دهد، منحرف سازد.
آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود :((تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همه قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر, پسر وروح القدس تعمید دهید.))
۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه
تأکیدی نابجا و افراطی بر زبانها
زبانها، چه در حالت نشانه تعمید به روحالقدس و چه در حالت عطای زبانها، جایگاه مشخصی در عهدجدید دارد. اما متأسفانه امروزه در محافل پنطیکاستی و کریزماتیک، چنان تأکیدی بر این موضوع گذاشته میشود که ایماندارانی که از تعالیم کتابمقدس اطلاع ندارند، تصور میکنند که تکلم به زبانها یکی از مهمترین مسائل روحانی است. غافل از اینکه، خارج از کتاب اعمال (که در آن فقط و فقط ۳ بار به این امر اشاره شده، آن هم به صورت گزارش)، فقط در اول قرنتیان ۱۲-۱۴ به این مساله اشاره شده، و تازه در آنجا، پولس با حالتی منفی در باره زبانها سخن میگوید و مسیحیان را از افراط در این امر برحذر میدارد و محدودیتهایی برای کاربرد آنها بهکار میبرد.
کلیساهای پنطیکاستی و کریزماتیک بر این باورند که پولس رسول در اول قرنتیان ۱۲ و ۱۴ در مورد زبانها تعلیم میدهد. در حالیکه اگر با اندکی دقت این فصلها را بخوانیم، خصوصاً اگر این دو فصل را همراه با فصل ۱۳ بخوانیم، متوجه میشویم که رهنمودهای پولس رسول دقیقاً معطوف به ایجاد تعدیل و محدودیت در کاربرد عطاها، خصوصاً کاربرد منطقی و متعادل عطای زبانها میباشد. لحن پولس در این سه فصل، به هیچ وجه مشوق کاربرد زبانها به گونهای که امروز متداول است، نمیباشد.
زبانها بهعنوان یکی از عطاهای روحالقدس
در روزگار ما، عده بسیاری هستند که به گونهای اصیل به زبانها سخن میگویند. نویسنده، بر طبق موازین کتاب اعمال و مندرجات اول قرنتیان فصلهای ۱۲ و ۱۴، معتقد است که این زبانها، بیشتر عطای زبانها هستند تا نشانه تعمید به روحالقدس، مگر آنکه آن را بدون دعا و استغاثه و طلبیدن، آزادانه از خدا دریافت داشته باشند.
و طبق اصول اول قرنتیان ۱۲ و ۱۴، تکلم به زبانها، فقط و فقط یکی از عطاهای مختلف روحالقدس است، نه مهمترین آنها. چنین کسی، مطابق اول قرنتیان ۱۲: ۱۴-۲۷، اجازه ندارد خود را برتر از دیگران بشمارد یا دیگران را متهم کند به اینکه "روحالقدس را ندارند"!
توسل به راههای غیر کتابمقدسی
اما این راههای غیر کتابمقدسی کدامها هستند؟ همه ما نظایر آن را دیدهایم یا خودمان تجربه کردهایم. یکی از آنها، دستگذاری و فشار و داد و فریاد و قیل و قال واعظان یا خادمان بر شخصی است که قرار است تعمید روحالقدس را بیابد. این روش را مقایسه کنید با روش آرام و موقر و مطمئن رسولان در سامره (اعمال ۸)، و در افسس (اعمال ۱۹: ۱-۷).
روش دیگر، تحت فشار قرار دادنِ ایماندار است با گفتنِ جملاتی نظیر این: "خود را آزاد بگذار!"؛ "زبانت را آزاد بگذار!"؛ "آهان، آهان، آمد، آمد، بگو، آزاد باش…!"؛ "هر کلمهای که به زبانت میآید بگو؛ نترس…"
و متأسفانه بسیاری دیگر، گام به قلمروِ کفرگویی گذاشته، جسارت کرده، به ایماندار میگویند: "آهان، هر چه من میگویم، تو هم تکرار کن؛ آهان، همین است، گرفتی، هللویاه!" و بعد، شروع به تکلم به زبانها کرده، از ایماندار میخواهند همان کلمات را تکرار کنند. شگفتا از این همه گستاخی و عوامفریبی! همانطور که گفتیم، این کار کفر است. واعظ گستاخی را به حدی میرساند که کاری را که خداوندْ روحالقدس باید انجام دهد، خودش انجام میدهد. خداوند ببخشایدشان. نظایر این امر را بسیاری از ما به چشم دیدهایم.
همچنین، برخی از ایمانداران، تحت فشار واعظ و سایر ایماندارانی که برای او دعا میکنند، و نیز با شنیدن کلماتی که دیگران به زبانها میگویند، کلمهای بیمعنی بر زبان میآورند. دیگران با شنیدن این کلمه، فریاد شادی بر میآورند که توانستهاند او را نیز تعمید روحالقدس "بدهند"! اما همین ایماندار، بعد از مدتی، سرخورده، به افراد مورد اعتماد خود اعتراف میکند که مطمئن نیست آنچه که بر زبان آورده، از روحالقدس بوده یا از خودش. آیا این است آن موهبتی که خدا در اعمال ۲: ۲۸ وعده فرموده است؟
اشتراک در:
پستها (Atom)