۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

آیا کتاب "تاریخ پادشاهان اسرائیل" جزء کتاب مقدس بود؟



10/22/2013
30 مهر 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

نویسندگان عهد عتیق و عهد جدید به اسناد و مدارک متعدد مراجعه می کردند. به عنوان مثال، پولس رسول از اشعار و سخنان فیلسوف ها نقل قول می کرد (اعمال رسولان فصل هفدهم آیه بیست و هشتم و تیطس فصل اول آیه دوازدهم). او در نامه اش به تیطس، از یک بیت شعر شاعر و فیلسوفی به نام "اپی منی دس" که در 600 قبل از میلاد مسیح زندگی می کرد، نقل قول نمود.
کتاب "تاریخ پادشاهان اسرائیل" یکی از منابع و مراجع مورد استفاده نویسندگان کتاب های پادشاهان و تواریخ بوده است. در کتاب های اول و دوم پادشاهان، هفده بار به کتاب تاریخ پادشاهان اسرائیل اشاره گردیده است. کتاب تاریخ پادشاهان اسرائیل مفقود شده است. وقتی نویسندگان عهد عتیق به این منبع مراجعه می کردند، به آن معنا نبود که این کتاب از سوی خدا الهام شده است. کتاب تاریخ پادشاهان اسرائیل فقط منبع موثق تاریخی برای تکمیل متن عهد عتیق بوده است.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.

آیا منظور مسیح از گفتن "پیامبر همه جا مورد احترام مردم است، مگر در شهر خود"، آن بود که خود را پیامبر معرفی کرد؟ (متی فصل سیزدهم آیه 57)

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی

10/21/2013
29 مهر 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

عیسی به ناصره بازگشته بود. جایی که یک سال قبل از آن او را از کنیسه اخراج کردند (لوقا فصل چهارم آیات شانزده تا سی). مسیح دوباره به اهالی شهر ناصره فرصت دیگری داد تا کلام او را بشنوند، ایمان بیاورند و نجات بیابند. اما قلب مردم هنوز سخت بود.
مردم ناصره چه مشکلی با عیسی داشتند؟ مسیح حدود سی سال با آن ها زندگی کرده بود. او را در کارگاه نجاری یوسف دیده بودند. از دید آن ها عیسی فقط یکی از اهالی ناصره بود. یک آدم معمولی که شغلش نجاری بود! اما مسیح بیش از یک نجار بود.
عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل دوم آیه یازدهم). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل چهاردهم آیه سی و سوم و فصل بیست و هشتم آیه نهم، انجیل یوحنا فصل نهم آیه38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند. مسیح به رهبران مذهبی یهود گفت که او پیش از ابراهیم وجود داشت. آنان سخن او را کفرآمیز تلقی کردند و تصمیم گرفتند تا او را سنگسار کنند. مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:"خداوند می فرماید". او با اقتدار تعلیم می داد:"اما من می گویم" (متی فصل های پنجم تا هفتم). عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:"چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟"(متی فصل بیست و دوم آیه 43). او به جرم کفرگویی مصلوب شد.
با این توصیف، مردم ناصره عیسی را یک آدم معمولی می دیدند و دلیلی نداشت که خود را نسبت به او متعهد ببینند. وقتی تعلیم و معجزات او را دیدند این سئوال برای آن ها مطرح شد: از کجا این قدرت و حکمت را یافته است؟ آیا از خدا یا شیطان؟
مردم منتظر مسیح موعود و سلطنت مربوط به دنیا بودند. سلطنتی که از طریق قیام مسلحانه و حکومت زمینی برقرار می شود. آن ها انتظار داشتند مسیح موعود اسرائیل از از استثمار امپراطوری روم آزاد سازد.
اهالی ناصره نتوانستند خود را راضی کنند که به پیغام مسیح ایمان بیاورند. آشنایی آنان با شرایط زندگی مسیح، مانع از شناخت حقیقت شد. عیسی تمامی قدرت را در اختیار داشت، اما در میان مردمی که ایمان نداشتند، نتوانست کاری بکند. مسیح برای شخصی که ایمان ندارد، نمی تواند کاری انجام دهد.
در این جا مسیح یک اصطلاح معروف یهودی را به کار می برد. او می گوید:"پیامبر همه جا مورد احترام مردم است، جز در شهر خود". این اصطلاح در میان یهودیان بسیار رایج بود و آن ها در حین مکالمات روزمره از این اصطلاح استفاده می کردند. مقصود مسیح آن نبود که او پیامبر است، بلکه از این اصطلاح برای نقد رفتار مردم ناصره استفاده کرد.
در آن دوران فقط شاگردان مسیح و شیطان به خدا بودن عیسی اعتقاد داشتند. اما بعد از تاسیس کلیسا، روح القدس به یهودیانی که به مسیح ایمان آوردند، آشکار کرد که عیسی خداوند است. مسیح هرگز خود را پیامبر معرفی نکرد و رسولان نیز چنین تعلیمی ندادند.

آیا معجزات بنی هین از جانب خداست؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی

10/23/2013
اول آبان 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

بسیاری از مسیحیان بنی هین را می شناسد. عده کثیری توسط عطای خدادادی او شفا یافتند. با این توصیف، مخالفان مسیحیت این اتهام را مطرح می کنند که معجزات بنی هین، صحنه سازی است و در مسیحیت چیزی به معجزه وجود ندارد. هم چنین برخی از مسیحیان نگرش مثبت درباره او ندارند. آن ها این سئوال را می پرسند که آیا واقعا معجزات بنی هین از جانب خداست؟
یک. کلیسای قرنتس در نیمه اول قرن اول میلادی توسط پولس تاسیس شد. او بعد از مدتی برای ادامه سفر بشارتی اش شهر قرنتس را ترک کرد. به تدریج مشکلاتی در این کلیسا مشاهده شد: شقاق و اختلاف میان اعضا، باند بازی و دسته بندی، حضور در مراسم بت پرستان، تعمید برای مردگان که ناشی از اعتقاد خرافی آنان بود و مشکلات دیگر. با این توصیف، از عطایای روحانی مانند نبوت، ترجمه زبان های روح القدس... هم سود می بردند. این نکته را پولس در نامه اش به این کلیسا تایید می کند. دعا و پیگیری پولس، این کلیسا را به جایگاه روحانی اش بازگرداند و مشکلات به تدریج رفع شد (رجوع کنید به نامه دوم پولس به قرنتیان).
دو. در اول قرنتیان فصل سیزدهم، پولس می گوید که اگر عطای سخن گفتن به زبان های مردم و فرشتگان را داشته باشم، اگر ایمانی داشته باشم که کوه ها را جابه جا کنم، اگر به خاطر اعلام پیغام انجیل، زنده زنده در میان شعله های آتش سوزانده شوم، اما نسبت به انسان ها محبتی نداشته باشم، تمام فداکاری هایم بیهوده خواهد بود" (اول قرنتیان فصل سیزدهم).
سه. تعداد معجزات شیطان در کتاب مقدس و هم چنین کتیبه های باستانی محدود ومعدود است. خدا کنترل امور را در اختیار دارد. اگر خدا به شیطان اجازه می داد که هر روز و هر ساعت و هر دقیقه معجزه کند، هیچکس از خدا اطاعت و پیروی نمی کرد.
چهار. شیطان هرگز قلب انسان را مشتاق خداوند نمی کند.
پنج. . اگر فیلم های مستند مراسم شیطان پرستی را تماشا کنید، حضور وحشتناک روح ضد خدا را کاملا احساس می کنید، به طوری که تا چند روز بعد از تماشای آن فیلم مستند، احساس بدی شما را آزار می دهد. بنابراین، چگونه این روح می تواند دشمن را ببخشد و در مردم تغییر و تحول مثبت و مفید ایجاد کند؟ در جلسات بنی هین، چنین احساسی به بینندگان حاضر در استادیوم و تلویزیون منتقل نمی شود.
شش. مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که روایات مربوط به معجزات مسیح افسانه و غیر واقعی است و در طول تاریخ مسیحیت نیز معجزه ای انجام نشده. معجزات بنی هین در مقابل دوربین های تلویزیون و جماعت کثیری که در محل حضور دارند، این ادعای مخالفان مسیحیت را باطل می کند.
هفت. باید برخی از منتقدان مسیحی نیز پرسید که آیا آن ها هم عطای معجزه و شفا را دارند؟
هشت. بنی هین نیز انسان است. اگر اشتباهات و اشکلاتی در اومشاهده می شود بدین معنا است که نباید بنی هین برای انسان ها بت شود. اتکاء و اعتماد ما خداوند است. خداوند اجازه می دهد تا بنی هین هم اشتباه کند، تا ما فقط به مسیح خداوند نگاه کنیم و از او مدد جوئیم.