آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود :((تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همه قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر, پسر وروح القدس تعمید دهید.))
۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه
از شر افکار قدیمی آزاد شوید
زندگی هدفمند
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
در دوران باستان، شراب را بیشتر در مشک های چرمی نگه می داشتند. پوست حیوانات را خشک و دباغی می کردند. مشک ها در ابتدا نرم و انعطاف پذیر بودند، اما وقتی کهنه می شدند اغلب نرمی و انعطاف خود را از دست می دادند و سخت و خشک می شدند. دیگر شرابی از آن ها خارج نمی شد. اگر کسی در یک مشک کهنه، شراب تازه می ریخت، مشک می ترکید و شراب از دست می رفت.
مسیح نیز به مشک های کهنه و نو اشاره کرد (متی فصل 9 آیه 17). مقصود مسیح از این مثال این بود که او نیامده بود تا قوانین و تعالیم خود را به روش مذهب یهودیت وصله کند. چون اگر این کار را می کرد، به یهودیت لطمه وارد می شد. هدف او آوردن چیز تازه ای بود. چیزی که قرن ها درباره آن پیشگویی شده بود. پیغام جدید این بود که عیسی مسیح، پسر خدا، به این جهان آمد تا بخشش گناهان را به همه مردم دنیا ارزانی دارد و رابطه انسان و خدا را از نو برقرار کند.
از طرفی، مقصود مسیح این نکته هم بود که شما با نقطه نظرات محدود نمی توانید زندگی وسیع تری داشته باشید. خدا در تلاش است که کار تازه ای برای ما بکند، ولی تا زمانی که ما خواهان تغییر نباشیم و دید خود را گسترش ندهیم، فرصت های عطا شده او را از دست خواهیم داد. خدا می خواهد زندگی شما را با "شراب تازه" پر کند، ولی آیا شما خواهان این هستید که از شر مشک های کهنه و طرز تفکر محدود و قدیمی خلاص شوید؟
زوج جوانی در اوایل ازدواج در اطراف خانه شان قدم می زدند تا این که به خانه نوساز و زیبایی رسیدند که در آخرین مراحل ساخت خود بود. درها باز بودند و آن ها داخل شدند. خانه بسیار زیباتر از خانه های اطراف بود. به خصوص حیاط که مکانی دل انگیز و جذاب بود. وقتی از خانه بیرون آمدند، زن هیجان زده بود. او چرخید و دوباره خانه را نگریست. سپس گفت:"عزیزم، یک روز ما هم در خانه زیبایی مثل این زندگی می کنیم". مرد گفت:"با توجه به حساب بانکی مان و درآمد من، به نظر غیرممکن است روزی توانایی خرید همچون خانه ای را داشته باشیم". اما زن سمج بود. نیم ساعت تمام جلوی همان خانه زیبا و نوساز بحث کردند. زن می گفت که من ایماندار مسیحی هستم و ما خدایی داریم که می تواند چنین خانه ای بدهد. نگرش مرد این بود که من هم ایماندار مسیحی هستم. اما عقاید افراطی ندارم. باید به زندگی، نگاهی منطقی و واقع بینانه داشت.
مدتی بعد، سقف یکی از اتاق های خانه قدیمی زن و شوهر فرو ریخت و آن ها را وحشت زده کرد. تصمیم گرفتند خانه شان را نوسازی کنند. زن آنچه را از آن خانه زیبا به خاطر داشت با مهندس ساختمان درمیان گذاشت. مهندس به برای گرفتن ایده، به آن خانه زیبا رفت. چند ماه بعد، زن و شوهر خود را در خانه ای دیدند که سال قبل طراحی مشابه آن را در زیباترین خانه محله خود مشاهده کرده بودند. اگر زن دید وسیع نداشت، چنین چیزی رخ نمی داد. کمی فکر کنید: چه می شد اگر زن از فکر کردن درباره آن خانه زیبا منصرف می شد و به شوهرش می گفت:"تو حق داری عزیزم. باید منطقی و واقع بین بود. ما هرگز استحقاق داشتن چنین خانه ای را نداریم. این خانه بسیار زیبا، دور از دسترس ماست". در این صورت، اگر خانه نوسازی می شد، فقط تغییرات کوچکی در طراحی خانه انجام می گرفت.
شاید خدا با شما هم صحبت کرده و سعی نموده شما را به افق جدیدی هدایت کند. به عبارت دیگر، خدا دانه ای را در درون شما کاشته که با تلاش و کوشش شما رشد و ثمره خیره کننده و شگفت انگیزی خواهد کرد. خدا دائما سعی دارد شما را به ترک ایده های قدیمی و ایجاد خلاقیت و نوآوری وادارد. مثلا اگر به دقت بنگرید، خواهید دید که خدا سعی در تشویق شما دارد. او می گذارد مردمی که بسیار موفق تر از شما هستند، از کنارتان بگذرند. مردمی که از لطف الهی و باورنکردنی، بهره مندند. وقتی مردمی را می بینید یا درباره شان می شنوید که در آنچه شما خواهانش هستید موفق شده اند، به جای این که حسادت بورزید، تشویق شوید. هرگز نگویید:"این اتفاق هرگز برای من رخ نمی دهد. من این قدرها بااستعداد نیستم. من هرگز چنین دگرگونی ای نخواهم داشت..." از شر مشک های قدیمی و طرز تفکر کهنه خلاص شوید. به ماورای حصار گذشته بروید و منتظر باشید که خدا در زندگی تان چیزهای بزرگ تری قرار دهد. حتی اگر شما از خانواده فوق العاده موفقی هستید، خدا می خواهد که باز هم فراتر روید.
کلید این است که باور کنید و بگذارید که این دانه ای که خدا در شما کاشته، ریشه بدواند تا بتواند رشد کند. خداوند می فرماید:"می خواهم کار تازه و بی سابقه ای انجام دهم. همین الان انجام می دهم. آیا آن را نمی بینید؟" (اشعیاء فصل 43 آیه 19). مقصود خدا این است که معجزات گذشته در مقابل آنچه خدا قصد دارد انجام دهد، هیچ است.
خدا در تلاش است که به ما ارتقاء ببخشد و ما را پیشرفت دهد و به ما بیشتر عطا کند. اما جالب است که خدا ابتدا این پرسش را می پرسد:"آیا نمی بینید؟" به عبارت دیگر، آیا در فکر خود برای آن جا باز کرده اید؟ آیا به پیشرفت معتقدید؟ اینک زمان بزرگ کردن دیدگاه تان است.
شاید بپرسید:"چطور ممکن است که روزی کار و بار من بالا بگیرد و گل کند؟ به نظر غیرممکن است". اما باید بدانید که خدا همان چیزی را به شما می گوید که به مریم باکره گفت. قرار نیست قدرت محدود شما کاری بکند. قرار نیست نیروی محدود شما کاری کند. خدا گفت که این روح القدس (روح خداوند) است که این کارها را می کند. مریم باکره از فرشته پرسید:"این چگونه ممکن است؟" خدا با قدرت مافوق طبیعی خود، قادر به انجام هر کاری است. با حضور خدا در مشکلات تان، همه چیز ممکن خواهد بود، حتی اگر کارشناسان شما را مایوس و نومید کرده اند.
خدا می خواهد در زندگی شما کارهای بزرگ و برجسته ای انجام دهد. از خدا تصویر کوچکی در ذهن خود نگه ندارید. ما خدایی را می پرستیم که عالم هستی را آفریده است. بنابراین از شر مشک های کهنه خلاص شوید و شروع کنید مانند خدا فکر کردن. بزرگ بیندیشید. گسترده فکر کنید. رویای خدا برای زندگی شما بزرگ تر و بهتر از آنچه است که همواره تصورش را می کنید.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است
در دوران باستان، شراب را بیشتر در مشک های چرمی نگه می داشتند. پوست حیوانات را خشک و دباغی می کردند. مشک ها در ابتدا نرم و انعطاف پذیر بودند، اما وقتی کهنه می شدند اغلب نرمی و انعطاف خود را از دست می دادند و سخت و خشک می شدند. دیگر شرابی از آن ها خارج نمی شد. اگر کسی در یک مشک کهنه، شراب تازه می ریخت، مشک می ترکید و شراب از دست می رفت.
مسیح نیز به مشک های کهنه و نو اشاره کرد (متی فصل 9 آیه 17). مقصود مسیح از این مثال این بود که او نیامده بود تا قوانین و تعالیم خود را به روش مذهب یهودیت وصله کند. چون اگر این کار را می کرد، به یهودیت لطمه وارد می شد. هدف او آوردن چیز تازه ای بود. چیزی که قرن ها درباره آن پیشگویی شده بود. پیغام جدید این بود که عیسی مسیح، پسر خدا، به این جهان آمد تا بخشش گناهان را به همه مردم دنیا ارزانی دارد و رابطه انسان و خدا را از نو برقرار کند.
از طرفی، مقصود مسیح این نکته هم بود که شما با نقطه نظرات محدود نمی توانید زندگی وسیع تری داشته باشید. خدا در تلاش است که کار تازه ای برای ما بکند، ولی تا زمانی که ما خواهان تغییر نباشیم و دید خود را گسترش ندهیم، فرصت های عطا شده او را از دست خواهیم داد. خدا می خواهد زندگی شما را با "شراب تازه" پر کند، ولی آیا شما خواهان این هستید که از شر مشک های کهنه و طرز تفکر محدود و قدیمی خلاص شوید؟
زوج جوانی در اوایل ازدواج در اطراف خانه شان قدم می زدند تا این که به خانه نوساز و زیبایی رسیدند که در آخرین مراحل ساخت خود بود. درها باز بودند و آن ها داخل شدند. خانه بسیار زیباتر از خانه های اطراف بود. به خصوص حیاط که مکانی دل انگیز و جذاب بود. وقتی از خانه بیرون آمدند، زن هیجان زده بود. او چرخید و دوباره خانه را نگریست. سپس گفت:"عزیزم، یک روز ما هم در خانه زیبایی مثل این زندگی می کنیم". مرد گفت:"با توجه به حساب بانکی مان و درآمد من، به نظر غیرممکن است روزی توانایی خرید همچون خانه ای را داشته باشیم". اما زن سمج بود. نیم ساعت تمام جلوی همان خانه زیبا و نوساز بحث کردند. زن می گفت که من ایماندار مسیحی هستم و ما خدایی داریم که می تواند چنین خانه ای بدهد. نگرش مرد این بود که من هم ایماندار مسیحی هستم. اما عقاید افراطی ندارم. باید به زندگی، نگاهی منطقی و واقع بینانه داشت.
مدتی بعد، سقف یکی از اتاق های خانه قدیمی زن و شوهر فرو ریخت و آن ها را وحشت زده کرد. تصمیم گرفتند خانه شان را نوسازی کنند. زن آنچه را از آن خانه زیبا به خاطر داشت با مهندس ساختمان درمیان گذاشت. مهندس به برای گرفتن ایده، به آن خانه زیبا رفت. چند ماه بعد، زن و شوهر خود را در خانه ای دیدند که سال قبل طراحی مشابه آن را در زیباترین خانه محله خود مشاهده کرده بودند. اگر زن دید وسیع نداشت، چنین چیزی رخ نمی داد. کمی فکر کنید: چه می شد اگر زن از فکر کردن درباره آن خانه زیبا منصرف می شد و به شوهرش می گفت:"تو حق داری عزیزم. باید منطقی و واقع بین بود. ما هرگز استحقاق داشتن چنین خانه ای را نداریم. این خانه بسیار زیبا، دور از دسترس ماست". در این صورت، اگر خانه نوسازی می شد، فقط تغییرات کوچکی در طراحی خانه انجام می گرفت.
شاید خدا با شما هم صحبت کرده و سعی نموده شما را به افق جدیدی هدایت کند. به عبارت دیگر، خدا دانه ای را در درون شما کاشته که با تلاش و کوشش شما رشد و ثمره خیره کننده و شگفت انگیزی خواهد کرد. خدا دائما سعی دارد شما را به ترک ایده های قدیمی و ایجاد خلاقیت و نوآوری وادارد. مثلا اگر به دقت بنگرید، خواهید دید که خدا سعی در تشویق شما دارد. او می گذارد مردمی که بسیار موفق تر از شما هستند، از کنارتان بگذرند. مردمی که از لطف الهی و باورنکردنی، بهره مندند. وقتی مردمی را می بینید یا درباره شان می شنوید که در آنچه شما خواهانش هستید موفق شده اند، به جای این که حسادت بورزید، تشویق شوید. هرگز نگویید:"این اتفاق هرگز برای من رخ نمی دهد. من این قدرها بااستعداد نیستم. من هرگز چنین دگرگونی ای نخواهم داشت..." از شر مشک های قدیمی و طرز تفکر کهنه خلاص شوید. به ماورای حصار گذشته بروید و منتظر باشید که خدا در زندگی تان چیزهای بزرگ تری قرار دهد. حتی اگر شما از خانواده فوق العاده موفقی هستید، خدا می خواهد که باز هم فراتر روید.
کلید این است که باور کنید و بگذارید که این دانه ای که خدا در شما کاشته، ریشه بدواند تا بتواند رشد کند. خداوند می فرماید:"می خواهم کار تازه و بی سابقه ای انجام دهم. همین الان انجام می دهم. آیا آن را نمی بینید؟" (اشعیاء فصل 43 آیه 19). مقصود خدا این است که معجزات گذشته در مقابل آنچه خدا قصد دارد انجام دهد، هیچ است.
خدا در تلاش است که به ما ارتقاء ببخشد و ما را پیشرفت دهد و به ما بیشتر عطا کند. اما جالب است که خدا ابتدا این پرسش را می پرسد:"آیا نمی بینید؟" به عبارت دیگر، آیا در فکر خود برای آن جا باز کرده اید؟ آیا به پیشرفت معتقدید؟ اینک زمان بزرگ کردن دیدگاه تان است.
شاید بپرسید:"چطور ممکن است که روزی کار و بار من بالا بگیرد و گل کند؟ به نظر غیرممکن است". اما باید بدانید که خدا همان چیزی را به شما می گوید که به مریم باکره گفت. قرار نیست قدرت محدود شما کاری بکند. قرار نیست نیروی محدود شما کاری کند. خدا گفت که این روح القدس (روح خداوند) است که این کارها را می کند. مریم باکره از فرشته پرسید:"این چگونه ممکن است؟" خدا با قدرت مافوق طبیعی خود، قادر به انجام هر کاری است. با حضور خدا در مشکلات تان، همه چیز ممکن خواهد بود، حتی اگر کارشناسان شما را مایوس و نومید کرده اند.
خدا می خواهد در زندگی شما کارهای بزرگ و برجسته ای انجام دهد. از خدا تصویر کوچکی در ذهن خود نگه ندارید. ما خدایی را می پرستیم که عالم هستی را آفریده است. بنابراین از شر مشک های کهنه خلاص شوید و شروع کنید مانند خدا فکر کردن. بزرگ بیندیشید. گسترده فکر کنید. رویای خدا برای زندگی شما بزرگ تر و بهتر از آنچه است که همواره تصورش را می کنید.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است
خداوند اکیدا منع کرده بود که با کسانی که ادعای احضار ارواح می کنند، کاری نداشته باشند. پس چرا خدا اجازه داد روح سموئیل از طریق جادوگر احضار شود؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
شائول (اولین پادشاه اسرائیل) و فلسطینی ها برای نبرد مقابل یکدیگر صف آرایی کردند (اول سموئیل فصل 28). وقتی شائول چشمش به قوای عظیم فلسطینی ها افتاد، بسیار ترسید. او از خداوند سئوال نمود که چه کند. اما خداوند نه در خواب جواب داد و نه توسط انبیاء. قلب شائول سرشار از گناه بود. او نااطاعتی از خداوند را سرلوحه زندگی اش قرار داده و روح خدا از او دور شده بود (اول سموئیل فصل 18 آیه 10). بنابراین در این شرایط دشوار، حمایت و پشتیبانی خدا را از دست داده بود. در گذشته، وقتی خدا حامی رهبر بود، اسرائیل با تعداد نفرات کم هم بر دشمن پیروز گردیده بود. برای مثال، خدا تعداد سربازان جدعون را از سی و دو هزار نفر به سیصد نفر تقلیل داد تا شکی باقی نماند که پیروزی را خدا عطا کرده است (داوران فصل هفتم آیه هفتم). اما این بار اسرائیل به علت نافرمانی و گناهان شائول پادشاه، از این حمایت الهی برخوردار نبود.
پس شائول به افرادش گفت:"زن جادوگری که بتواند روح احضار کند، پیدا کنید تا از او کمک بگیریم". شائول دوباره از حکم الهی سرپیچی کرد. خداوند اسرائیلی ها را اکیدا منع کرده بود که با جادوگران، فالگیران، طالع بین ها یا هر کسی که ادعای احضار ارواح می کند، ارتباط برقرار نکنند (تثنیه فصل 18 آیات نهم تا چهاردهم). در آن دوران، بت پرست ها برای پیشگویی آینده و کسب هدایت، از روش های ماوراءطبیعی نظیر جادوگری و احضار ارواح استفاده می کردند. اگر این قبیل فعالیت ها مورد تایید خداوند بود، هرگز فرمانی برخلاف جادوگری و احضار ارواح صادر نمی کرد. یکی از دلایلی که خدا به اسرائیل امر کرد تا مردم سرزمین کنعان را نابود کنند، رسوم شیطانی آنان بود. چرا می بایست اسرائیلی ها به عنوان فاتح آن سرزمین، همان مذهبی را پیروی کنند که باعث داوری مردم مغلوب شده بود؟ قوم اسرائیل نیازی نداشتند مذاهب جدید را تجربه کنند، زیرا خداوند خودش و کلامش را از طریق نبی برگزیده اش موسی بر آن ها آشکار کرده بود. شما وقتی چیز واقعی را دارید، چرا باید دنبال جایگزین ها بروید؟ اگر جادوگران و کسانی که ادعا می کنند از آینده باخبرند، چرا نمی توانند در بازار سهام یا بلیط های بخت آزمایی و سایر شرط بندی ها، پول خوبی به جیب بزنند؟ آن ها نیازی به کسب درآمد از طریق کف بینی یا بررسی ستاره ها نداشتند. منبع اطلاعات کسانی که سحر و جادو می کنند، شیطان و ارواح پلید هستند. بنابراین خدا هرگز اراده اش را به جادوگران آشکار نمی کند. او در گذشته از طریق انبیاء سخن می گفت و امروز نیز هنوز از طریق کلامش سخن می گوید.
ماموران شائول، زن جادوگری را در "عین در" یافتند. این مکان نزدیک محلی بود که ارتش فلسطین اردو زده بودند و فاصله کمی با اردوگاه اسرائیلی ها داشت. پس شائول تغییر قیافه داده، لباس معمولی بر تن کرد و دو نفر از افراد خود را برداشته، شبانه به منزل آن زن رفت. او به زن گفت:"من می خواهم با یک نفر مرده صحبت کنم. آیا می توانی روح او را برای من احضار کنی؟" زن جواب داد:"می خواهی مرا به کشتن دهی؟ مگر نمی دانی شائول تمام جادوگران و فالگیران را از کشور بیرون رانده است؟ آمده ای مرا به دام بیاندازی؟"
طبق قانون شریعت، مجازات جادوگران اعدام بود (خروج فصل 22 آیه 18). جادوگری مجازات مرگ در پی داشت، زیرا جنایتی بود بر ضد خود خدا. توسل به نیروهای شریر، نقض حکم اول خدا در ده فرمان بود:"تو را خدایان غیر از من نباشد" (خروج فصل 20 آیه 3). جادوگری، طغیان علیه خدا و قدرت و اقتدار او بود و فرد جادوگر در واقع به جای پیروی از خدا، در صف شیطان می ایستاد. شائول هر نوع احضار ارواح و جادوگری را در اسرائیل منع کرده بود، اما اکنون از سر نومیدی، برای مشورت به یکی از آن ها متوسل شد. با آن که او گناه جادوگری را از سرزمین اسرائیل زدوده بود، اما قلب خودش را از گناه پاک نکرده بود.
زن پرسید:"روح چه کسی را می خواهی برایت احضار کنم؟" شائول گفت:"سموئیل".
در آن زمان، سموئیل نبی درگذشته بود و قوم اسرائیل برای او سوگواری می کردند. چرا شائول می خواست روح سموئیل را ملاقات کند؟ باید توجه داشت که بارها سموئیل نبی شائول را به شدت سرزنش کرد (به عنوان مثال اول سموئیل فصل 15 آیات 22 تا 29). با این توصیف، سموئیل آخرین فردی بود که شائول می خواست او را ملاقات کند. احتمالا شائول می خواست با احضار روح سموئیل، آن روزهای خوشی که سموئیل نبی او را هدایت و رهبری می کرد، تکرار شود (اول سموئیل فصل 9 آیات 25 و 26).
وقتی زن جادوگر چشمش به سموئیل افتاد، فریاد زد:"تو مرا فریب دادی! تو شائول هستی". از آن جا که این جادوگر مانند بسیاری از ساحران و احضارکنندگان ارواح، فقط مشتریان خود را فریب می داد آمدن روح سموئیل، زن را غافلگیر کرد. روح سموئیل ظاهر شد و رویارویی واقعی بود. واکنش زن نشان داد که او با یک چیز فراواقعی روبرو شده، زیرا در کنترل او نبود. بنابراین زن وحشت زده شد. احضار کننده روح با ارواح نامرئی و شیطانی آشنایی دارد، اما با روح القدس (روح خدا) نزدیکی و آشنایی ندارد. زن خیلی خوب می دانست که تلاش های او برای برقراری ارتباط با مردگان یا ساختگی است یا شیطانی.
احتمالا قبل از این که روح سموئیل با شائول سخن بگوید، ابتدا با زن ارتباط برقرار کرد، زیرا زن دانست که شخصی که کنار اوست شائول پادشاه است. او نه فقط با روح واقعی روبرو شده بود، بلکه پادشاه اسرائیل نیز در خانه او حضور داشت. اما شائول به او گفت:"نترس، بگو چه می بینی؟" زن گفت:"روحی را می بینم که از زمین بیرون می آید".
زن در این جا از واژه روح که در زبان عبری الوهیم می باشد، استفاده می کند. لغت عبری برای خدا، "الوهیم" است. الوهیم به معنی قادر و امین است. الوهیم اسم جمع است و در صورتی که به وحدت خدا اشاره کند، یک فعل مفرد به آن اضافه می شود. در زمان نگارش تورات، خدایان کوچک و بزرگ امت هایی که در اطراف قوم یهود ساکن بودند، وجود داشتند. بنابراین، دیدگاه کتاب پیدایش بر وحدت و یگانگی خداوند است. به جای خدایان فقط یک خدا وجود دارد. او که قادر مطلق است، فرمان داد و جهان هستی یافت. کاربرد این واژه توسط زن، نه فقط به تثلیث (پدر، پسر و روح القدس) اشاره دارد بلکه بر خدای حقیقی تاکید می کند. خدایی که با با اعتقادات بت پرستی زن در تضاد است. به عبارت دیگر، حضور روح سموئیل برای زن مشخص کرد که او با قدرتی بسیار بزرگ تر از قدرتی که می شناخت، روبرو شده است. او با حقه بازی یا قدرت شیطان، روح سموئیل را احضار نکرد. خدا روح سموئیل را فرستاد تا سرنوشت شائول را پیشگویی کند. با این توصیف، سموئیل عصبانی بود و شائول را سرزنش کرد و هم پیامش برای پادشاه مثبت و امیدوارکننده نبود.
سموئیل از شائول پرسید:"چرا مرا احضار کردی و آرامشم را بر هم زدی؟" سئوال سموئیل نشان می دهد که روح ایمانداران بعد از مرگ در مکان راحت، شاد و سرشار از برکت سکنی می گزیند. بازگشت او به زمین آرامش او را برهم زد.، جایی که به علت رخنه گناه سقوط کرده و آغشته به گناه و رنج و شرارت است. سموئیل پیشگویی کرد که فردا اسرائیل از فلسطین شکست می خورد و شائول و پسرانش کشته خواهند شد.
شائول با دیدن سپاه فلسطینی، ترسید. اما او به جای توکل به خدا، به یک جادوگر متوسل شد. بگذارید مشکلات و سختی ها، شما را در مسیر خدا قرار دهد. از ماجرای شائول این درس را می آموزیم که اعتماد به هر چیز یا هر شخص، فقط به فاجعه می انجامد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
شائول (اولین پادشاه اسرائیل) و فلسطینی ها برای نبرد مقابل یکدیگر صف آرایی کردند (اول سموئیل فصل 28). وقتی شائول چشمش به قوای عظیم فلسطینی ها افتاد، بسیار ترسید. او از خداوند سئوال نمود که چه کند. اما خداوند نه در خواب جواب داد و نه توسط انبیاء. قلب شائول سرشار از گناه بود. او نااطاعتی از خداوند را سرلوحه زندگی اش قرار داده و روح خدا از او دور شده بود (اول سموئیل فصل 18 آیه 10). بنابراین در این شرایط دشوار، حمایت و پشتیبانی خدا را از دست داده بود. در گذشته، وقتی خدا حامی رهبر بود، اسرائیل با تعداد نفرات کم هم بر دشمن پیروز گردیده بود. برای مثال، خدا تعداد سربازان جدعون را از سی و دو هزار نفر به سیصد نفر تقلیل داد تا شکی باقی نماند که پیروزی را خدا عطا کرده است (داوران فصل هفتم آیه هفتم). اما این بار اسرائیل به علت نافرمانی و گناهان شائول پادشاه، از این حمایت الهی برخوردار نبود.
پس شائول به افرادش گفت:"زن جادوگری که بتواند روح احضار کند، پیدا کنید تا از او کمک بگیریم". شائول دوباره از حکم الهی سرپیچی کرد. خداوند اسرائیلی ها را اکیدا منع کرده بود که با جادوگران، فالگیران، طالع بین ها یا هر کسی که ادعای احضار ارواح می کند، ارتباط برقرار نکنند (تثنیه فصل 18 آیات نهم تا چهاردهم). در آن دوران، بت پرست ها برای پیشگویی آینده و کسب هدایت، از روش های ماوراءطبیعی نظیر جادوگری و احضار ارواح استفاده می کردند. اگر این قبیل فعالیت ها مورد تایید خداوند بود، هرگز فرمانی برخلاف جادوگری و احضار ارواح صادر نمی کرد. یکی از دلایلی که خدا به اسرائیل امر کرد تا مردم سرزمین کنعان را نابود کنند، رسوم شیطانی آنان بود. چرا می بایست اسرائیلی ها به عنوان فاتح آن سرزمین، همان مذهبی را پیروی کنند که باعث داوری مردم مغلوب شده بود؟ قوم اسرائیل نیازی نداشتند مذاهب جدید را تجربه کنند، زیرا خداوند خودش و کلامش را از طریق نبی برگزیده اش موسی بر آن ها آشکار کرده بود. شما وقتی چیز واقعی را دارید، چرا باید دنبال جایگزین ها بروید؟ اگر جادوگران و کسانی که ادعا می کنند از آینده باخبرند، چرا نمی توانند در بازار سهام یا بلیط های بخت آزمایی و سایر شرط بندی ها، پول خوبی به جیب بزنند؟ آن ها نیازی به کسب درآمد از طریق کف بینی یا بررسی ستاره ها نداشتند. منبع اطلاعات کسانی که سحر و جادو می کنند، شیطان و ارواح پلید هستند. بنابراین خدا هرگز اراده اش را به جادوگران آشکار نمی کند. او در گذشته از طریق انبیاء سخن می گفت و امروز نیز هنوز از طریق کلامش سخن می گوید.
ماموران شائول، زن جادوگری را در "عین در" یافتند. این مکان نزدیک محلی بود که ارتش فلسطین اردو زده بودند و فاصله کمی با اردوگاه اسرائیلی ها داشت. پس شائول تغییر قیافه داده، لباس معمولی بر تن کرد و دو نفر از افراد خود را برداشته، شبانه به منزل آن زن رفت. او به زن گفت:"من می خواهم با یک نفر مرده صحبت کنم. آیا می توانی روح او را برای من احضار کنی؟" زن جواب داد:"می خواهی مرا به کشتن دهی؟ مگر نمی دانی شائول تمام جادوگران و فالگیران را از کشور بیرون رانده است؟ آمده ای مرا به دام بیاندازی؟"
طبق قانون شریعت، مجازات جادوگران اعدام بود (خروج فصل 22 آیه 18). جادوگری مجازات مرگ در پی داشت، زیرا جنایتی بود بر ضد خود خدا. توسل به نیروهای شریر، نقض حکم اول خدا در ده فرمان بود:"تو را خدایان غیر از من نباشد" (خروج فصل 20 آیه 3). جادوگری، طغیان علیه خدا و قدرت و اقتدار او بود و فرد جادوگر در واقع به جای پیروی از خدا، در صف شیطان می ایستاد. شائول هر نوع احضار ارواح و جادوگری را در اسرائیل منع کرده بود، اما اکنون از سر نومیدی، برای مشورت به یکی از آن ها متوسل شد. با آن که او گناه جادوگری را از سرزمین اسرائیل زدوده بود، اما قلب خودش را از گناه پاک نکرده بود.
زن پرسید:"روح چه کسی را می خواهی برایت احضار کنم؟" شائول گفت:"سموئیل".
در آن زمان، سموئیل نبی درگذشته بود و قوم اسرائیل برای او سوگواری می کردند. چرا شائول می خواست روح سموئیل را ملاقات کند؟ باید توجه داشت که بارها سموئیل نبی شائول را به شدت سرزنش کرد (به عنوان مثال اول سموئیل فصل 15 آیات 22 تا 29). با این توصیف، سموئیل آخرین فردی بود که شائول می خواست او را ملاقات کند. احتمالا شائول می خواست با احضار روح سموئیل، آن روزهای خوشی که سموئیل نبی او را هدایت و رهبری می کرد، تکرار شود (اول سموئیل فصل 9 آیات 25 و 26).
وقتی زن جادوگر چشمش به سموئیل افتاد، فریاد زد:"تو مرا فریب دادی! تو شائول هستی". از آن جا که این جادوگر مانند بسیاری از ساحران و احضارکنندگان ارواح، فقط مشتریان خود را فریب می داد آمدن روح سموئیل، زن را غافلگیر کرد. روح سموئیل ظاهر شد و رویارویی واقعی بود. واکنش زن نشان داد که او با یک چیز فراواقعی روبرو شده، زیرا در کنترل او نبود. بنابراین زن وحشت زده شد. احضار کننده روح با ارواح نامرئی و شیطانی آشنایی دارد، اما با روح القدس (روح خدا) نزدیکی و آشنایی ندارد. زن خیلی خوب می دانست که تلاش های او برای برقراری ارتباط با مردگان یا ساختگی است یا شیطانی.
احتمالا قبل از این که روح سموئیل با شائول سخن بگوید، ابتدا با زن ارتباط برقرار کرد، زیرا زن دانست که شخصی که کنار اوست شائول پادشاه است. او نه فقط با روح واقعی روبرو شده بود، بلکه پادشاه اسرائیل نیز در خانه او حضور داشت. اما شائول به او گفت:"نترس، بگو چه می بینی؟" زن گفت:"روحی را می بینم که از زمین بیرون می آید".
زن در این جا از واژه روح که در زبان عبری الوهیم می باشد، استفاده می کند. لغت عبری برای خدا، "الوهیم" است. الوهیم به معنی قادر و امین است. الوهیم اسم جمع است و در صورتی که به وحدت خدا اشاره کند، یک فعل مفرد به آن اضافه می شود. در زمان نگارش تورات، خدایان کوچک و بزرگ امت هایی که در اطراف قوم یهود ساکن بودند، وجود داشتند. بنابراین، دیدگاه کتاب پیدایش بر وحدت و یگانگی خداوند است. به جای خدایان فقط یک خدا وجود دارد. او که قادر مطلق است، فرمان داد و جهان هستی یافت. کاربرد این واژه توسط زن، نه فقط به تثلیث (پدر، پسر و روح القدس) اشاره دارد بلکه بر خدای حقیقی تاکید می کند. خدایی که با با اعتقادات بت پرستی زن در تضاد است. به عبارت دیگر، حضور روح سموئیل برای زن مشخص کرد که او با قدرتی بسیار بزرگ تر از قدرتی که می شناخت، روبرو شده است. او با حقه بازی یا قدرت شیطان، روح سموئیل را احضار نکرد. خدا روح سموئیل را فرستاد تا سرنوشت شائول را پیشگویی کند. با این توصیف، سموئیل عصبانی بود و شائول را سرزنش کرد و هم پیامش برای پادشاه مثبت و امیدوارکننده نبود.
سموئیل از شائول پرسید:"چرا مرا احضار کردی و آرامشم را بر هم زدی؟" سئوال سموئیل نشان می دهد که روح ایمانداران بعد از مرگ در مکان راحت، شاد و سرشار از برکت سکنی می گزیند. بازگشت او به زمین آرامش او را برهم زد.، جایی که به علت رخنه گناه سقوط کرده و آغشته به گناه و رنج و شرارت است. سموئیل پیشگویی کرد که فردا اسرائیل از فلسطین شکست می خورد و شائول و پسرانش کشته خواهند شد.
شائول با دیدن سپاه فلسطینی، ترسید. اما او به جای توکل به خدا، به یک جادوگر متوسل شد. بگذارید مشکلات و سختی ها، شما را در مسیر خدا قرار دهد. از ماجرای شائول این درس را می آموزیم که اعتماد به هر چیز یا هر شخص، فقط به فاجعه می انجامد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
چگونه «هک کردن» در اینترنت میتواند به آزار مسیحیان بیانجامد
کشورهایی که قوانین محدود کننده سختگیرانه ای نسبت به اینترنت دارند درواقع جز کشورهایی محسوب می شوند که از آزادی مذاهب نیز برخوردارنیستند.
موافقان آزادی مذاهب ،دیدگاه خویش را در خصوص "شکست دیوارهای محافظتی اینترنتی" اعلام داشته اند.
آیا آزادی مذاهب از آزادی اینترنت متاثر است؟ به طور قطع به یقین "بله". سوالی که توسط اندیشمندان از سیاستمداران ایالات متحده پرسیده میشود ، زیرا که دولت سالیانه میلیونها دلار در روش های غیر معمول با هدف آزادی مذاهب در سطح جهان خرج میکنند.
به گزارش سرویس ترجمه "محبت نیوز" به نقل از "بپتیست پرس، BP " گزارش میکند که اعضای گروه " میزگرد آزادی مذاهب در جهان" با آقای "فرانک ولف، نماینده مجلس ویرجینیا" ملاقات داشتند که در خصوص افزایش قابل ملاحظه حمایت دولت مرکزی آمریکا در جهت شکستن دیوارهای محافظتی اینترنتی گفتگو داشتند که در نهایت نامه ای که به امضای گروهای مختلفی از این فعالان رسیده بود تسلیم کنگره آمریکا شد. این در حالی انجام گردید که کنگره ده درصد از بودجه رسانه ای خویش (BBG) را که حدود 720 میلیون دلار میباشد به شکستن سانسور اینترنتی در کشورهایی نظیر ایران ،کوبا و چین تخصیص داده است.
(BBG) که در واقع بخش مستقل رسانه ایالات متحده آمریکا است که برنامه های صدای آمریکا و سایر برنامه های مشابه که در جهت آزادی بشر برای جهان فعالیت میکنند را سازمان دهی مینماید. برخی از این فعالیتهای آزادی خواهانه شامل مبارزه با سانسورهای اینترنتی میباشد که تا سال 2016 طی مراحل مختلف میبایست به اجرا درایند.
لذا نماینده این گروه های معترض ،بارت دوک، مواردی را برشمرده است که در آنها آزادی اینترنت در زمینه آزادی مذاهب حیاتی و مهم به شمار می رود به عنوان مثال :
- اقلیت های مذهبی برای تشویق و دلگرمی و یا به عبارتی برای حفظ بیشتر ایمانشان نیاز به ارتباط مداوم با یکدیگر دارند ، لذا رهبران مذهبی که امکان برقراری ارتباط با ایمانداران را به صورت متدوال ندارند بیشتر نیاز به اینترنت جهت برقراری ارتباط را دارند.
- فرقه های ساختگی که بر پایه خداشناسی انحرافی شکل گرفته اند و به تفسیر نادرست کتاب مقدس می پردازند ، می توانند بیشتر از طریق اینترنت مورد تجسس و تحقیق قرار بگیرند.
پیروی از یک آیین و صمیمیت با سایر اعضا کلیدهای اظهار ایمان واقعی می باشند که فضای مجازی اینترنت امکان ارتباط بیشتر را به پیروان ادیان مختلف در زمینه های فوق می دهد.
از سوی دیگر آزادی مذاهب جز جستجوی خداوند و رسیدن به او نمی باشد که راه درست یابی به این هدف نهایی از راه گفتگو و پرسش و پاسخ در فضای مجازی اینترنت سهل و میسرتر است. از سوی دیگر نیایش دست جمعی به صورت آنلاین نیز جزئی از ابزار ایمان می باشد که با وجود اینترنت قابل دستیابی است.
« کشورهایی که قوانین محدود کننده سختگیرانه ای نسبت به اینترنت دارند درواقع جز کشورهایی محسوب می شوند که از آزادی مذاهب نیز برخوردارنیستند.» طبق گزارش خانه آزادی به نقل از "آزادی در فضای مجازی سال 2012" کشورهایی با رژیم های مستبدانه مانند عربستان سعودی ، اتیوپی ، ایران ، سوریه و چین بیشترین محدودیت را نیز در زمینه استفاده از اینترنت بر کاربران خود تحمیل می کنند. بنا بر این گزارش از 47 کشوری که خانه آزادی آنها را مورد ارزیابی قرار داده است 20 کشور از ژانویه 2011 مسیری منفی در زمینه محدودیت اینترنت را پشت سر گذاشته اند که از این میان می توان به کشورهایی نطیر بحرین، پاکستان و اتیوپی اشاره کرد.
حال در این بین کشوری که بیشترین محدودیت اینترنتی و باخشونت را بر کاربران تحمیل می کند کدام است ؟ « جمهوری اسلامی ایران»
در مجموع این مسئله از دید سازمان دیده بان حقوق بشر دور از تصور نمی باشد چرا که ایران در لیست سالیانه دیده بان حقوق بشر دربین 50 کشوری که مسیحیان را مورد آزار و اذیت قرار می دهد دیده می شود .در این لیست ایران مقام نهم از آن خود کرده اند.

اشتراک در:
پستها (Atom)