۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه

نهادهای حقوق بشری خواستار توقف اعدام ۳۳ سنی‌مذهب ایرانی شدند

این محکومان، هرگونه مشارکت در اقدام مسلحانه را تکذیب کرده اند و می‌گویند به دلیل اعتقادات مذهبی و انتشار جزوه‌های مربوط به تعلیمات مذهبی دستگیر شده‌اند.

به گزارش « محبت نیوز» ۱۸ سازمان و نهاد بین‌المللی حقوق بشری با انتشار بیانیه‌ای مشترک از ایران خواسته‌اند تا اجرای حکم اعدام، ۳۳ زندانی سنی را متوقف کند.
به نقل  از رادیو فردا، در این بیانیه که سازمان دیده‌بان حقوق بشر، عفو بین‌الملل و چندین نهاد دیگر حقوق بشری منتشر کرده‌اند، آمده که این محکومین عمومن در کردستان بازداشت شده‌اند و با اتهاماتی چون «تبلیغ علیه نظام، افساد فی‌الارض و محاربه» رو به رو هستند.
در این بیانیه همچنین آمده که گروه بزرگی از این محکومین، در زندان شکنجه شده‌اند.
به نوشته این بیانیه، ۳۱ نفر از این افراد در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست محمد مقیسه محاکمه شده‌اند.
این محکومان، هرگونه مشارکت در اقدام مسلحانه را تکذیب کرده اند و می‌گویند به دلیل اعتقادات مذهبی و انتشار جزوه‌های مربوط به تعلیمات مذهبی دستگیر شده‌اند.
.

مشاهده برکات و معجزات شگفت انگیز خداوند در زندگی

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

مدتی قبل یکی از شبکه های تلویزیونی در آمریکا، به ساکنان جنوب ایالت فلوریدا وقوع طوفان بزرگی را هشدار داد. اکثر مردم آن منطقه، خانه های خود را تخلیه کردند و به سمت شمال و ایالت های دیگر گریختند.
این مشابه همان وضعیتی است که ما به هنگام مواجه شدن با مشکلات و بحران ها تجربه می کنیم: شکست ها، اتفاقات غیرمنتظره، تاثیر اشتباهات دیگران در زندگی ما، ازدواجی در آستانه فروپاشی، دعای بی پاسخ، مرگ عزیزان، همسر یا فرزند مبتلا به سرطان، والدین یا فرزندان معتاد، از دست دادن شغل، ورشکستگی مالی... مانند آن طوفان به سراغ ما می آیند.
اگر به خداوند اعتماد کنیم، لطف الهی شامل حال ما خواهد شد. البته به آن معنا نیست که مشکلات در زندگی ما مشاهده نخواهد شد، بلکه وضعیت و شرایط به نفع رشد روحانی و بلوغ شخصیت تغییر خواهد کرد. بنابراین علی رغم وجود مشکلات، طوفان برکات و معجزات الهی ما را غافلگیر خواهد کرد. طوفان نیکویی، رحمت، شفا، فرصت های طلایی، رفع موانع... ما را در شرایط متفاوت از گذشته قرار می دهند.
وقتی با مشکلات و سختی ها مواجه می شویم، نومیدی آسان ترین کاری است که انجام می دهیم. افکار منفی می گویند:"شما هرگز به نتیجه مورد نظر نخواهید رسید و موفقیت در زندگی مان جایی ندارد. تغییر این وضعیت غیرممکن است. حتی کارشناسان هم این نکته را تایید کرده اند". ولی شما به آمادگی در برابر مشکلات نیاز دارید. وقتی با خدا صمیمی و دوست هستید و در حین رانندگی، کار، آشپزی، خرید... با او صحبت و گفتگو می کنید و او را در برنامه ها و نقشه های خود شریک می سازید، هجوم مشکلات هم قادر نیست روحیه مثبت و قوی تان را خرد کند. مشکلات و بحران ها مانند مسابقات المپیک هستند. اگر ورزشکار قبل از شروع مسابقه بزرگ، تمرینات را هر روز انجام داده باشد، شکست قطعی به پنجاه درصد کاهش می یابد. شکست یعنی کسب تجربه. در مسابقه بعدی شکست به سی درصد تقلیل می یابد و به موازات آن، کسب تجربه جدید. در نتیجه، زمینه برای وقوع معجزات شگفت انگیز فراهم شده و لطف خدا شما را غافلگیر می سازد. خداوند ورای قوانین بشر و طبیعت کار می کند.
خداوند شما را به مراحلی ارتقاء می دهد که هرگز در تصور و باور شما نمی گنجد. نوجوان سیاه پوست که خانواده اش او را طرد کرده بودند، گرسنه با پای برهنه در خیابان راه می رفت تا این که با افراد بزهکار دوست شد. آن نوجوان اتاقی برای سکونت نداشت و در پیادروها می خوابید. یکی از دوستان بی خانمان و خلافکارش به مسیح ایمان آورد. نوجوان سیاهپوست برای دیدار دوستش به محل کار او می رفت. روزی دوستش با شادی گفت که می خواهد اتاقی کرایه کند. او نوجوان را دعوت کرد که شب ها در اتاقش بخوابد. تغییر زندگی دوست خلافکار و محبت او، نوجوان سیاهپوست را به کلیسا هدایت کرد. امروز آن نوجوان به مرد بالغ و کشیش تبدیل شده که مسئول بزرگ ترین مجتمع بازپروری کودکان و نوجوانان بزهکار در جنوب کالیفرنیا است. خداوند او را از لحاظ مالی و شغلی بسیار برکت داد و مسئولیت مهمی را به او محول کرد. اگر او ایمان نمی آورد، شکی نبود که طوفان گناه، فقر و ناکامی سرنوشت بدتری را برای او رقم می زد. خدا می خواهد طوفان معجزه، برکت، شادی و آرامش را در زندگی شما سرازیر کند.
وقتی فلسطینی ها شنیدند داود، پادشاه اسرائیل شده است، نیروهای خود را برای جنگ با او بسیج نمودند. وقتی داود این را شنید، با خداوند مشورت کرد و طالب حضور و هدایت او شد. کلام خداوند می فرماید:"خداوند چون سیلاب بر دشمنان رخنه کرد و آن ها را شکست داد" (اول تواریخ فصل 14 آیه 11). بدین ترتیب، خداوند ترس داود پادشاه را در دل تمام کشورهای اطراف جای داد (اول تواریخ فصل 14 آیه 17). متاسفانه بسیاری از اوقات تا وقتی که کاملا در مشکل قرار نگیریم، به خدا متوسل نمی شویم. شما چه وقت از خدا طلب کمک می کنید؟ آیا از درماندگی به عنوان آخرین راه چاره به او متوسل می شوید؟ به جای این کار، از همان اول نزد خداوند بروید. تردیدی نیست که مانند داود از کمک شگفت انگیز خدا برخوردار خواهید شد و از مشکل و فاجعه بزرگ رهایی پیدا می کنید. خداوند همچون طوفان سهمگین بر مشکلات و گرفتاری های شما حمله خواهد کرد.

وقتی خدا قدرت خود را نمایان می سازد، طوفان شفا، فرصت های طلایی و باز شدن درهای برکت باعث تغییر وضعیت نامطلوب فعلی می شود. هیچ مانع و نیرویی قادر به کنترل و عقب راندن طوفان لطف، برکت و معجزه الهی نیست. وقتی طوفان لطف و رحمت خدا ظاهر می شود، مردم بدون آن که بدانند از هیچ کوشش و تلاشی برای دستیابی به هدف تان از شما دریغ نمی کنند. بنابراین، با ایمان خواهان طوفان لطف و رحمت الهی باشید. 

منظور پولس از سپردن شخص به شیطان چیست؟ (اول قرنتیان فصل 5)

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

پولس شنیده بود که یکی از اعضای کلیسای قرنتس، با زن پدر خود زندگی می کند! از لحن پولس درمی یابیم که که از خبری که شنیده، بسیار حیرت کرده است.
"زن پدر" می تواند به معنی مادر نیز باشد. اما پولس واژه "مادر" را به کار نمی برد. بنابراین می توان مطمئن بود که منظور نامادری بوده است. در ضمن، پولس هیچ گونه تنبیه و انضباطی برای آن زن در نظر نگرفت. این نشان می دهد که "زن پدر" عضو کلیسا نبوده است. بنابراین، کلیسا حق قضاوت آن زن را نداشت.
در عهد عتیق رابطه جنسی میان مادر و پسر و هم چنین نامادری به شدت منع شده است (لاویان فصل 18 آیات 7-8 و فصل 20 آیه 11). قوانین روم باستان نیز روابط جنسی مرد را با مادر زن، نامادری و دختر خوانده منع کرده بود. به عبارت دیگر، در شریعت یهود و قوانین رومی، رابطه جنسی پدر و پسر با یک زن واحد ممنوع بود.
پولس اعضای کلیسای قرنتس را توبیخ و سرزنش می کند زیرا تکبر آنان، مانع شده بود تا وضعیت وخیم خود را ببینند. پولس پس از آگاهی از وجود این مشکل، می کوشد اقدامی انجام دهد. ایمانداران مسیحی همواره باید بدانند که جلال حقیقی کلیسای مسیح در دانش الهیات و عطایای روحانی نیست، بلکه در تقدس و پاکی اخلاقی است.
در قرن اول میلادی، شهر قرنتس (واقع در شبه جزیره بالکان) به خاطر بی بندوباری جنسی دارای شهرت خاصی بود، به طوری که زبانزد دنیای آن روزگار بود و وقتی مردم می خواستند بگویند فلان شخص فاسدالاخلاق است، می گفتند:"قرنتسی است". این شهر سومین شهر مهم و پر جمعیت امپراطوری روم پس از روم و اسکندریه محسوب می شد. در قرنتس از هر نژاد، ملیت، مذهب در آن زندگی می کردند. این حالت بین المللی، در کلیسای قرنتس نیز به چشم می خورد. فرهنگ مردم شهر بر ایمانداران کلیسا نیز اثر گذاشته بود:تفرقه، گرایش به سوی معلم های مختلف، گناهان اخلاقی، تمایل به تجرد... از مشکلات کلیسای قرنتس بود. پولس بارها در رساله های اول و دوم قرنتیان، در مورد مسائل جنسی هشدار داده بود.
اینک روابط جنسی گناه آلود به درون کلیسا رخنه کرده بود: شخصی با نامادری خود رابطه مشروع داشت! ولی نکته ای بدتر از گناه آن فرد آن بود که کلیسای قرنتس در مورد آن هیچ واکنشی نشان نمی داد!
برخی از اعضای کلیسای قرنتس بر این باور بودند که پس از ایمان به مسیح و دریافت نجات الهی، اجازه و آزادی انجام هر عملی را پیدا کرده اند. اگر چنین بود بازگشت به طرز فکر قبل از ایمان و شیوه زندگی گذشته، امری طبیعی و بدیهی بود. در حالی که مسیح برای نجات آنان از قلمرو گناه، جان خود را فدا کرد و در نتیجه اعضای کلیسای قرنتس باید زندگی جدید خود را با قدرت روح القدس (روح خدا) بدون بدی و شرارت سپری کنند. بنابراین آن شخص زناکار بایستی از کلیسا اخراج شود تا کلیسا همان چیزی بشود که خدا می خواهد. اگر اجازه می دادند که آن مرد در کلیسا بماند، کلیسا آلوده و فاسد می گردید.
پولس به کلیسای قرنتس چنین نوشت:"این مرد را از کلیسا اخراج کنید و به دست شیطان بسپارید تا به سزای عمل خود برسد، تا شاید به هنگام بازگشت خداوند ما عیسی، لااقل روح او نجات یابد" (اول قرنتیان فصل 5 آیه 5). سپردن شخص خاطی به شیطان دو هدف را در نظر دارد:
یک.اخراج او از قلمرو روح القدس و جامعه ایمانداران مسیحی (کلیسا) و فرستادن او به قلمرو شیطان. آن شخص نمی تواند با ایمانداران مسیحی معاشرت کند.
دو. خدا او را در مشکلات و گرفتاری هایی که شیطان پدید می آورد، تنها می گذارد. این مشکلات می توانند فقر و ورشکستگی مالی، بیماری و حوادث غیرمترقبه باشند.
گناه آن شخص بایستی جدی بوده و هیچ شک و تردیدی در مورد قباحت آن گناه وجود نداشته باشد. هم چنین باید اطمینان حاصل کرد که شخص می خواهد در آن گناه باقی بماند و هیچ نشانه ای دال بر تصمیم به تغییر رویه و توبه از خود نشان ندهد، بلکه بر عکس در انجام آن عمل زشت پافشاری نماید. اگر آن شخص به توبه و بازگشت به سوی خدا تمایل نشان داد، نباید از کلیسا اخراج گردد.
این گونه انضباط کلیسایی (سپردن شخص خاطی به شیطان)، مخصوص گناهانی است که جامعه کلیسا را به خطر می اندازد. پولس برای هر اشتباه و گناهی چنین تنبیهی در نظر نمی گیرد. مثلا در اول قرنتیان فصل 6 آیات 1-11، نمی گوید که شخصی که به عضو کلیسا بدی و ظلم کرده، به شیطان سپرده شود.
وظیفه کلیسا صدمه رساندن به شخص خاصی نیست، بلکه کمک به او تا مشکلات و گرفتاری ها او را به خود آورد و به سوی خدا و جامعه کلیسا بازگشت کند. در نظر پولس، انضباط باید سبب نجات گردد، نه محکومیت. هدف از انضباط کمک به افتادگان است و نه تنبیه.
محکومیتی که پولس برای شخص خاطی در نظر گرفت به توبه و دگرگونی روحانی آن فرد انجامید (دوم قرنتیان فصل 2 آیات 5-11). اخراج آن مرد از جامعه کلیسا، او را دچار پریشانی و ناراحتی کرده بود. پولس از کلیسای قرنتس درخواست کرد تا آن شخص را به میان جماعت ایمانداران مسیحی بپذیرند. اگر علی رغم توبه اشخاص خاطی، کلیسا آنان را نبخشد و مورد ملامت قرار دهد، در واقع به شیطان فرصت دوباره داده است. چون ممکن است آن افراد به طور کامل از کلیسا جدا شده و هرگز به آن بازنگردند. هم چنین هرگاه اعضای کلیسا را از صمیم دل نبخشیم، مرتکب گناه شده ایم. بنابراین، محبت و تقدس دو نکته ضروری برای ادامه حیات کلیسا می باشند.