۱۳۹۲ دی ۲۵, چهارشنبه

احضار و بازجویی چندین ساعته از یک زوج جوان نوکیش مسیحی در کرج

بنابه گزارشات رسیده  احضار و بازجویی و تهدید چندین ساعته یک زوج جوان نوکیش مسیحی توسط بازجویان وزارت اطلاعات کرج.
روز یکشنبه ۲۲ دی ماه یک زوج جوان نوکیش مسیحی به نام های سعید رجبی و خانم الهام علی اعظم که روز قبل آنها را احضار کرده بودند ، به دفتر حراست اداره اطلاعات کرج در تقاطع خیابان ملاصدرا و ملک شاه کرج واقع در منطقه گوهردشت کرج مراجعه کردند.
آنها از ساعت ۰۹:۵۳ تا ساعت ۱۴:۰۷ مورد بازجویی و تهدید بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشتند. بازجویان وزارت اطلاعات این زوج جوان نوکیش مسیحی را مورد تهدید و تحت فشارهای روحی خود قرار دادند تا آنها را وادار به دادن تعهد کتبی نمایند که دیگر در جلسات مذهبی شرکت ننموده و به منازل خادمین کلیسا تردد نکنند در غیر این صورت آنها با تبعات آن مواجه خواهند شد .
بازجویان وزارت اطلاعات بطور عام اتهامات واهی و دروغین به خادمین کلیسا نسبت می دهند از جمله اینکه، خادمین کلیسا وابسته به اسرائیل هستند.از طرفی دیگر نوکیشان مسیحی که دارای موقعیتهای اجتماعی و شغلی مناسب هستند از طرف وزارت اطلاعات تهدید می شوند که اگر می خواهند موقعیت آنها آسیب نبیند باید اقدام به شکایت خصوصی از خادمین کلیسا نمایند.
فردی که دستور یورش به منازل هموطنان مسیحی ، احضار ، بازجویی و دستگیری آنها را صادر می کند و در سلولهای انفرادی آنها را مورد شکنجه قرار می دهد ، احکام ضدبشری را بر علیه آنها تعیین و در زندان مانع درمان آنها می شود و شرایط غیر انسانی را علیه هموطنان مسیحی بکار می برد فرهادی نام دارد. این فرد مسئول اقلیتهای دینی در استان البرز می باشد واقدامات سرکوبگرانه را علیه هموطنان مسیحی، بهایی، دراویش و سایرین را در این استان بکار می برد .
به گزارش خبرنامه ملی ایرانیان ازفعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش وحشیانه به منازل مسیحیان، احضار ، بازجویی ودستگیری آنها را به صرف اینکه به مسیحیت اعتقاد دارند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه ادیان و مذهب خواستار دخالت برای پایان دادن به اعمال غیر انسانی علیه مسیحیان در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۲۳دی ۹۲ برابر با ۱۳ ژانویه ۲۰۱۴
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه ادیان و مذاهب سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

چرا مسیح به مرد ثروتمند گفت: "چرا من را نیکو خطاب می کنی؟ هیچکس جز خدا نیکو نیست؟"

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

چرا مسیح به جوان ثروتمند گفت:"چرا مرا نیکو می گویی؟ فقط خداوند است که واقعا نیکو است." (مرقس فصل دهم آیه هجدهم)
این جمله را بایستی در کل رویارویی مسیح و جوان ثروتمند مورد بررسی قرار داد. اگر فقط به این آیه هجدهم توجه خود را معطوف کنیم، قطعا برداشت غلط از منظور مسیح خواهیم داشت. به هنگام مطالعه کتاب مقدس، آیات قبل و بعد از آیه مورد نظر را با دقت بخوانید. گاهی بایستی فصل قبل و فصل بعد را نیز مطالعه نمود تا به خوبی مقصود نویسنده متن را درک کرد. باید پذیرفت که کتاب مقدس، کتاب تاریخی است و گاهی درک آن نیاز به تامل و تحقیق بیشتر دارد.
مرد جوان ثروتمند قطعا بسیار مشتاق بود تا پاسخی به سئوالاتش بیابد، زیرا او دوان دوان آمد. او هم چنین احترام زیادی نسبت به عیسی نشان داد، زیرا زانو زد و با عیسی همچون یک مافوق سخن گفت. او عیسی را نیکو خطاب کرد. در رفتار او چیزی وجود ندارد که نشان دهد او برای آزمایش کردن عیسی، نزد او آمده باشد. روشی که رهبران مذهبی یهود از ابتدا در پیش گرفته بودند.
مرد جوان، عیسی را استاد نیکو نامید، چرا که او را فقط یک انسان می پنداشت. پرسش مرد جوان، ناآگاهی او از هویت واقعی عیسی و راه رستگاری را آشکار نمود. او عیسی را "استاد و معلم" نامید و او را در ردیف سایر مردان بزرگ قرار داد. مرد جوان می پنداشت که برای حصول حیات ابدی، شخص باید نیکو باشد و از عیسی پرسید که آیا لازم است که کار "نیکوی" بیشتری انجام دهد تا نجات یابد.
پاسخ عیسی با طرح سئوال بود:"چرا مرا نیکو می گویی؟ فقط خداوند است که واقعا نیکو است." جالب است بدانید در آن روزگار رهبران مذهبی به مردم اجازه نمی دادند که مردم آن ها را نیکو بنامند. حتی پولس چنین نوشت:"می دانم که در من هیچ نیکویی ساکن نیست." (رومیان فصل هفتم آیه هجدهم). با پاسخی که مسیح داد، او خداوندی خود را پنهان نکرد، بلکه در واقع می خواست از مرد جوان بپرسد:"آیا واقعا می دانی با چه کسی صحبت می کنی؟"
از آن جا که فقط و فقط خدا نیکو است، آن جوان با این گفته خود، ناخواسته عیسی را خدا می خواند. البته خدا بودن عیسی درست بود، اما به احتمال قوی آن جوان این را نمی دانست.
مرد جوان خودش را همچون گناهکاری در برابر خدای قدوس نمی دید. او برداشت سطحی از شریعت خدا داشت، زیرا معیار او در اطاعت از خدا صرفا منوط به اعمال ظاهری بود و نه نگرشی باطنی. تا زمانی که به اعمال نیک خود نگاه می کرد، تصورش این بود که بی گناه است. وقتی به این مرد جوان نگاه کنید، می توانید نتیجه بگیرید که او شریعت را رعایت کرده است. اما نگاه مسیح متفاوت بود: پول حکم خدا را برای این مرد جوان داشت. رعایت ظاهری اصول اخلاقی، فقط طمع او را مخفی می کرد. وقتی مسیح به او گفت:"هرچی را داری، بفروش و پولش را به فقرا بده"، مرد جوان ترشرو و محزون شد. او می خواست حیات جاودان را طبق ضوابط خود به دست آورد، به همین دلیل سرخورده و مایوس شد. نجات توسط فیض و رحمت خدا نصیب انسان می شود و نه کارهای نیکو. اعمال مثبت، می تواند ثمره توبه و نجات از گناه باشد.
پول خدمتکار خوب و اربابی وحشتناک است. اگر شما پول دارید، شکرگذار باشید و آن را برای جلال خدا به کار ببرید.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.