هر مطلب را باید در چارچوب خودش خواند. این مهم ترین کار در درک کتاب مقدس است. اکثر جملات (آیه ها) کتاب مقدس فقط در ارتباط با جملات قبلی و بعدی معنی پیدا می کنند. مهم ترین سئوال این است که موضوع بحث چیست؟ یا به عبارت ساده تر: نویسنده چه می گوید؟ این سئوالی است که باید در مورد هر جمله و هر پاراگراف بارها و بارها مطرح کرد. در واقع باید بکوشیم مسیر فکری نویسنده را دنبال کنیم. باید بپرسیم که نویسنده چه می گوید و چرا این مطلب را درست در این قسمت بیان می کند، و حالا که این را گفت، بعد چه می گوید؟
علت نگارش رساله غلاطیه این است که پولس شنیده بود عده ای به کلیسا (کلیساهای) منطقه غلاطیه (واقع در ترکیه امروزی) که به دست او تاسیس شده بود، رفته اند و می کوشند ایمانداران را از تعلیمی که او داده است، منحرف سازند. تصور بر این است که آن ها مسیحیان یهودی بوده اند که می خواستند انجیل مسیح را با شریعت موسی تلفیق کنند. این مسیحیان یهودی نژاد اعتقاد داشتند که مسیحیان غیر یهودی، برای آن که ایمانداران خوبی باشند، باید اول یهودیان خوبی گردند، یعنی مراسم شریعت یهود را نگاه دارند. این مراسم شامل ختنه مردان، رعایت روزها و خوردن خوراکی های خاصی می شد. مسیحیان یهودی نژاد تعلیم می دادند که نجات از طریق اعمال یعنی اجرای تشریفات شریعت حاصل می گردد. این تعلیم بر خلاف تعلیمات پولس بود که می گفت نجات از طریق ایمان به مسیح به دست می آید. شریعت گراها نه فقط پولس را قبول نداشتند، بلکه برای او حق تعلیم دادن نیز قائل نبودند. بنابراین، پولس به هنگام نوشتن رساله غلاطیان، دو هدف را در نظر داشت: نخست، او می بایست از اصالت رسالت خود یا از حق تعلیم دادن خود دفاع کند (فصل های اول و دوم رساله غلاطیان). دوم می بایست از پیام انجیلی که تعلیم می داد، دفاع کند (فصل های سوم و چهارم). لذا پولس می بایست به ایمانداران غلاطیه ثابت کند که اعمال شریعت برای نجات لازم نیست. به عنوان مثال، پولس سنت ختنه را محکوم نمی کند، بلکه تعلیم شریعت گراها را محکوم می کند که می خواستند ختنه را شرط نجات از قلمرو گناه بگردانند. پولس برای این منظور اظهار می دارد که ابراهیم سال ها قبل از حکم ختنه، توسط ایمانش به خدا، عادل شمرده شد. در نتیجه، ختنه چیزی جز علامت و نشان عدالت نبود. به عبارت دیگر، قبل از ختنه فیزیکی، قلب ابراهیم ختنه روحانی شد که تجربه ای است درونی بر قطع ریشه گناه از وجود انسان و جدایی از دنیا و آنچه که خلاف پیروی از خدا است. از آن جا که ابراهیم پیش از مختون شدن فیزیکی، عادل شمرده شده بود، او را می توان پدر همه نامختون ها (کسانی که سنت ختنه را انجام نداده اند) یعنی غیر یهودیان به حساب آورد که همان نوع ایمان را دارا هستند. اما چون ابراهیم سال ها بعد مختون شد، پدر روحانی همه مختونان یعنی یهودیانی است که ایمانی نظیر او دارند. در حالی که شریعت گراها که مدعی پیروی از مسیح بودند، منکر این حقیقت می شدند که کار مسیح روی صلیب برای نجات انسان ها کفایت می کند.
کاری که شریعت گراها می کردند، به قدری بد بود که پولس برای محکوم کردن عمل آن ها، از جمله شدیداللحنی استفاده می کند:"اگر کسی بخواهد راه دیگری برای نجات به شما معرفی کند، به غیر از آن راهی که ما به شما اعلام کردیم، خدا او را لعنت کند، حتی اگر این شخص من باشم. اگر فرشته ای نیز از آسمان فرود آید و شما را به سوی راه دیگری هدایت کند، لعنت خدا بر او باد" (غلاطیان فصل اول آیات هشتم و نهم).
پولس می گوید حتی اگر فرشته ای از آسمان هم بیاید و پیام دیگری را موعظه کند، لعنت ابدی بر او باد. قطعا چنین فرشته ای از جانب خدا نیست. این پاسخی است مناسب به پیک جهنم. جالب است که پولس لعنت را شامل حال خود هم می کند. حقیقت انجیل هرگز تغییر نمی کند. لحن پولس تند و قاطع است، چون این مساله مرگ روحانی و زندگی روحانی می باشد و با ابدیت انسان سرو کار دارد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.