۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

تعریف و توضیح ساده‌از تثلیث‌

 به‌عبارتی ساده‌، مسیحیت به یک خدای واحد عقیده دارد. اما این خدای واحد در درون خود دارای سه «شخص‌» می‌باشد، یعنی پدر و پسر (عیسی مسیح‌) و روح‌القدس‌. این هر سه شخص به یک اندازه «خدا» هستند؛ هیچیک از دیگری «بیشتر» یا «کمتر» خدا نیست‌. اما این سه شخص‌، «سه خدا» را تشکیل نمی‌دهند، بلکه یک خدای واحد را.
 درضمن‌، هر یک از این سه شخص‌، برای خود وجودی مستقل است‌، یعنی اینکه «پدر» نه پسر است و نه روح‌القدس‌. «پسر» نیز نه پدر است و نه روح‌القدس‌. «روح‌القدس‌» نیز نه پدر است و نه پسر.
 همچنین باید تذکر داد که منظور از تثلیث این «نیست‌» که خدا گاه خود را به‌صورت «پدر» متجلی می‌ساخت‌، گاه به‌صورت «پسر» و گاه به‌صورت روح‌القدس‌.
armanroshdi

تعریف "علمی" تثلیث‌

پیش از آنکه «تثلیث‌» را به‌زبانی ساده تعریف کنیم و توضیح دهیم‌، لازم است نخست تعریف «علمی‌» آن را ارائه دهیم‌. این تعریف «علمی‌» مورد قبول تمامی فرقه‌های مسیحی است و مرجع نهایی اعتقاد مسیحیان در خصوص این موضوع می‌باشد.
اصطلاح «تثلیث‌» از کلمه عربی «ثَلاثَه‌» به معنی «سه‌» می‌آید . بنابراین‌، تثلیث یعنی «سه بخش کردن‌… قائل به سه‌گانگی (در اُلوهیت‌) شدن ».
در کتاب فرهنگ لغات کتاب‌مقدس در مورد تثلیث آمده‌، نقل می‌کنیم‌؛ این فرهنگ‌، تثلیث را در سه عبارت ساده‌، اینچنین توضیح می‌دهد:‌ «1- خدایی نیست جز یکی‌؛ ۲- پدر، پسر، و روح‌القدس هر یک به‌طور کامل و ابدی خدا است‌. 3- پدر، پسر، و روح‌القدس هر یک شخص متمایزی می‌باشد. » اما خدای تثلیث قابل تجزیه نیست‌، یعنی نمی‌توان گفت که خدای پدر یک سومِ تمامیت خداست‌، و پسر نیز یک سوم و روح‌القدس هم یک سوم‌.
 اینها تعریف ساده و درضمن رسمی آموزه تثلیث می‌باشد. اکنون به تعاریف فنی‌تر که از کتاب‌های اصول اعتقادات متعلق به فرقه‌های مختلف مسیحیت اخذ شده‌، توجه بفرمایید.
  نخستین تعریف را از کتاب «الهیات مسیحی‌» نقل می‌کنیم‌. این کتاب معرف اعتقادات «آرمینیوسی‌» از فرقه پروتستان می‌باشد. در این کتاب‌، تثلیث چنین تعریف شده است‌:‌ «در الهیات مسیحی‌، اصطلاح "تثلیث اقدس‌" به این معنی است که در خدای واحد، سه شخصیت یا اُقنومِ مشخص وجود دارد که هم‌ذات بوده و به نام پدر و پسر و روح‌الْقُدُس معروف‌اند. ما خدای واحد را که دارای سه اقنوم می‌باشد، عبادت می‌کنیم‌. اعتقادنامه آتاناسیوس این اعتقاد را به این صورت بیان می‌کند:‌ "ما خدای واحد را که دارای تثلیث می‌باشد و تثلیث را که دارای وحدت می‌باشد، عبادت می‌نماییم‌. اقانیم ثلاثه از یکدیگر متمایز هستند، ولی ذات الهی را قابل تقسیم نمی‌دانیم‌. این سه اقنوم با یکدیگر دارای ابدیت و تساوی همانند می‌باشند، به‌طوری که ما وحدانیت کامل را در تثلیث‌، و تثلیث کامل را در وحدانیت عبادت می‌نماییم‌.»
  تعریف دیگری را از کتاب «خلاصه اعتقادات مسیحی‌» نوشته عالِم بزرگ الهیات‌، لوئیس برکوف (۱۸۷۴-۱۹۵۷) نقل می‌کنیم‌. این کتاب معرف اعتقادات «کالوینیستی‌» می‌باشد (اکثر پروتستانها پیرو این نظام عقیدتی هستند). در این کتاب‌، عقیدت تثلیث چنین تبیین شده است‌:‌ «کتاب‌مقدس تعلیم می‌دهد که خدا در عین حال که واحد است‌، به‌صورت سه شخص (یا اقنوم‌) وجود دارد، یعنی پدر و پسر و روح‌القدس‌… این سه در عین حال‌، چنان ماهیتی دارند که می‌توانند با یکدیگر وارد رابطه شخصی شوند. پدر می‌تواند با پسر سخن گوید و بالعکس‌، و هر دو می‌توانند روح‌القدس را صادر کنند. راز واقعی تثلیث در این است که هر یک از شخص‌ها از تمامی و کل ذات یا جوهر الهی برخوردار است‌، و اینکه این جوهر الهی خارج و جدا از این شخص‌ها موجودیت ندارد. این سه در ذات‌، یکی تابع دیگری نیست‌، گرچه می‌توان گفت که به ترتیب موجودیت‌، نخست پدر قرار دارد، دوم پسر، و سوم روح‌القدس‌. این ترتیب در نقش‌های ایشان نیز منعکس می‌باشد. »
  در کتاب «اصول اعتقادات کلیسای کاتولیک‌» نیز تثلیث اینچنین تبیین شده است‌:‌ «اصل جزمی تثلیث اقدس‌:‌ تثلیثْ واحد است‌. ما قائل به سه خدا نیستیم‌، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص‌، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات‌». شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است‌:‌ "پدر همانی است که پسر است‌، و پسر همانی است که پدر است‌، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است‌، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد." هر یک از این سه شخص همین واقعیت است‌، یعنی ذات‌، جوهر، یا ماهیت الهی‌. »
armanroshdi

عیسی سه روز بعد از تعمید را در کجا به سر برد؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ


منتقدان کتاب مقدس، روایات اناجیل متی، مرقس و لوقا را با گزارش یوحنا مبنی بر واقعه بعد از تعمید مسیح متناقض ارزیابی می کنند. در اناجیل متی، مرقس و لوقا تاکید شده که عیسی توسط روح القدس به بیابان برده شد و او مدت چهل روز در بیابان بود، در حالی که گزارش یوحنا این است که "روز بعد از تعمید"، عیسی دو شاگرد را انتخاب کرد. کدامیک از گزارش ها صحیح است؟
در انجیل یوحنا فصل اول، آیه پانزدهم می خوانیم که یحیی، در حال معرفی مسیح است. در ادامه آیه نوزدهم با این عبارت شروع می شود:"روزی سران قوم یهود از شهر اورشلیم، چند تن از کاهنان و دستیاران خود را نزد یحیی فرستادند تا بدانند آیا یحیی ادعا می کند که مسیح است یا نه". گفتگویی میان یحیی و فرستادگان رهبران مذهبی یهود انجام می شود. سپس در آیه بیست و نهم می خوانیم که یحیی می بیند که عیسی به سوی او می آید. در حین آمدن عیسی به نزد او، یحیی از فرصت استفاده کرده و مسیح را به جماعت معرفی می کند و در ادامه سخنانش می گوید:"من روح خدا را دیدم که به شکل کبوتری از آسمان آمد و بر عیسی قرار گرفت". اگر مسیح برای انجام تعمید نزد یحیی آمده بود، اعتراف یحیی مبنی بر دیدن روح خدا به شکل کبوتر در قبل از تعمید، با گزارش های متی، مرقس و لوقا در تناقض بود. در حالی که فصل اول، یوحنا گزارشی از تعمید مسیح ارائه نداده، بلکه صرفا به سخنان یحیی بسنده کرده است. در واقع، آیه بیست و نهم، بیانگر این موضوع است که یحیی چند هفته قبل از آن روز، عیسی را تعمید داده بود. عیسی بعد از تعمید گرفتن، ابتدا به صحرا رفت تا از سوی شیطان آزمایش شود. وقایع این بخش از گزارش یوحنا، بعد از بازگشت عیسی از بیابان رخ داده اند. عبارت "روز بعد از تعمید" توسط منتقدان و مخالفان برای بی اعتبار کردن مسیحیت اضافه شده و این عبارت در انجیل یوحنا فصل اول وجود ندارد. یوحنا به بیان و جزئیات موضوعاتی می پردازد که در سه انجیل دیگر ذکر نشده است. اگر چهار انجیل وقایع و تعالیم مربوط به زندگی مسیح دقیقا تکرار و کپی می کردند، چه نیازی به سه انجیل دیگر بود؟

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است

اگر مسیح خدا بود، چرا گفت خدای من، چرا من را ترک کردی؟ (متی فصل بیست و هفتم آیه 46)

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
11/30/2013
9 آذر 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

اگر به وجود خدا اعتقاد داشته باشید، تصور معجزه غیرممکن نیست. کسانی که فقط به خدا اعتقاد دارند می گویند:"دشوار است که باور کنیم انسانی بتواند خدا شود". پاسخ مسیحیان این است:"اما می توانیم باور کنیم که خدا می تواند انسان شود". خدا قادر مطلق است و می تواند معجزه کند. اما او هرگز نمی تواند مرتکب گناه گردد. برای خدا فرستادن انبیا بسیار بسیار آسان است. اما آمدنش به میان انسان ها، نشان می دهد که او عاشق انسان ها است. برخلاف ادعای ملحدها، خدا متکبر و مغرور نیست.
مسیح از رهبران مذهبی یهود سئوالی کرد. او پرسید که مسیح چه کسی است؟ پاسخ آن ها آن بود که او از نسل داود است. پاسخ آن ها درست بود، اما کامل نبود. سپس مسیح، مزمور صد و دهم آیه اول را نقل قول کرد:"خدا به خداوند من گفت: به دست راست من بنشین، تا دشمنانت را زیر پاهایت بیفکنم". اولین کاربرد واژه "خداوند" به خدای پدر و دومین به مسیح اشاره دارد.
اکنون عیسی سئوال دیگری را مطرح می کند:"چگونه ممکن است داود پسری از نسل خود را خداوند خود بخواند؟" رهبران مذهبی یهود پاسخی نداشتند. رابطه داود با خدا آنقدر صمیمی بود که با تثلیث مشکلی نداشت. اما رهبران مذهبی یهود فقط به خدا اعتقاد داشتند و می کوشیدند فرایض مذهبی را اجرا کنند. همین. اگر مسیح خدای پدر را خدا می خواند، شگفت انگیز نیست. سه شخصیت خدای واحدی را تشکیل می دهند. اگر من به شما بگویم: آقای فریبرز، به آن مفهوم نیست که من (نویسنده مقاله) کودک یا از جنس مونث هستم. برای احترام به شخصیت شما واژه آقا را به کار می برم. "خدا به خداوند من گفت" اگر این نکته را درک نکنید، تا آخر عمر باید بحث کنید. گفتگوی مسیح و پدر غیر طبیعی نیست. گفتگوی او با پدر نشان می داد که تثلیث واقعی است. زمانی که مسیح در جهان بود، دعای او به خدای پدر، نه فقط خدا بودن مسیح را زیر سئوال نمی برد، بلکه نشانه رابطه اش در تثلیث بود. مسیح، خدا را پدر می نامید. اما پیامبران می گفتند:"خدایا".
مسیح نماینده پدر و روح القدس در جهان بود. مانند سفیر یک دولت. مقصود این نیست که مسیحیان سه خدا را پرستش می کنند. اصلا چنین نیست. سه شخصیت خدای واحد را تشکیل می دهند.
مسیح هم مانند یک پیامبر، فرستاده خدا بود، اما عملکرد او ورای یک پیامبر بود. مثلا خود را با خدا برابر می دانست و می گفت: من و پدر یک هستیم. یا من قبل از ابراهیم وجود داشتم... این ها برای یهودیان حکم کفر گویی را داشت. دو بار قصد داشتند سنگسارش کنند. حتی شواهد تاریخی این نکته را تایید می کنند. از طرفی، چرا به نام مسیح خداوند، دعاها مستجاب می شود؟ چرا به نام مسیح خداوند زندگی منفی انسان ها به مثبت و مفید تبدیل می شود؟ اگر به نام عیسی خداوند اتفاقی رخ نمی داد، کاملا حق با مخالفان مسیحیت بود.
عبادت یهودیان همراه با ترس بود. خدا با ظاهر شدن به صورت یک طفل، همه را حیرت زده کرد. آیا می توان از یک طفل ترسید؟ خدا از طریق عیسی راهی برای ارتباط با انسان یافت که آمیخته به ترس نبود. به عبارت دیگر، خدا مانند یک نقاش، جزیی از نقاشی اش شد. یا مثل یک نمایشنامه نویس، خودش یکی از شخصیت های نمایشش شد. اگر خدا در قالب انسان مجسم نمی شد و مثلا مانند روح ظاهر می گردید، نمی توانست به خاطر گناهان انسان جان خود را فدا کند و خون از بدنش جاری نمی شد.
اگر خدا انسان می شد، انتظار داشتیم که به گونه ای منحصر به فرد وارد جهان شود.همه پیامبران طبق روال طبیعت از یک پدر و مادر به وجود آمدند، اما در مورد عیسی چنین نبود. عیسی پدر بشری نداشت. تولد او از یک دختر باکره واقعه ای است منحصر به فرد در تاریخ بشر. نخستین پیشگویی درباره مسیح در پیدایش فصل سوم آیه پانزدهم یافت می شود که خدا وعده می دهد که کسی از "نسل زن" متولد خواهد شد و شیطان را شکست خواهد داد. مسیح از "نسل زن" یعنی مریم باکره بود، نه از نسل مرد.
اگر مسیح اجازه نمی داد مصلوب شود، برای همیشه اعتبار خود را به عنوان نجات دهنده و پسر خدا از دست می داد. وقتی مسیح می پرسد:" خدای من، خدای من، چرا مرا تنها گذارده ای؟" اشاره به عملکرد تثلیث دارد(پدر، پسر، روح القدس). خدا بودن مسیح حتی در لحظه مرگش محرز بود. این خدای پدر نبود که جان می داد و نه خدای روح القدس که می مرد، بلکه قربانی خدا بود و نه چیزی کم تر، یعنی خدای پسر. در ارتباط صمیمانه با خدا متوجه خواهیم شد که روح القدس کیست و مسیح نیز شخصیت الهی دارد. مسیح بر روی صلیب غضب و لعنت کامل خدا را بر انسان های گناهکار احساس کرد. طی زمانی که عیسی بر صلیب آویخته شده بود، خدای پدر او را به راستی واگذاشت. گناه ما بر عیسی افتاد و او برای ما گناه شد(دوم قرنتیان فصل پنجم آیه بیست و یکم). در باغ جتسیمانی، فرشته ای آمد و عیسی را تقویت کرد، اما بر روی صلیب هیچکس او را تسلی و تقویت نداد. این بود بهایی که عیسی برای رستگاری ما، برای رهایی ما از خشم و غضب خدا پرداخت. به خاطر قربانی شدن عیسی، خدا اکنون گناهان ایمانداران را بخشیده و آن ها را عادل قلمداد کرده است. اکنون می توانیم مستقیما به حضور خدا بیاییم. عیسی آخرین قربانی بود. قربانی دیگر، هرگز ضروری نخواهد بود.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است