دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
دو. وقتی یحیی به زندان افتاد، دچار تردید شد که آیا عیسی واقعا همان مسیح موعود است یا نه. او دو نفر از شاگردان خود را نزد مسیح فرستاد تا از او بپرسند:"آیا تو همان مسیح موعود هستی، یا هنوز باید منتظر آمدن او باشیم؟" عیسی در جواب آنان فرمود:"نزد یحیی بازگردید و آنچه را دیده اید و شنیده اید، برای او بیان کنید که چگونه نابینایان بینا می شوند، لنگ ها راه می روند، جذامی ها شفا می یابند، ناشنواها شنوا می گردند، مرده ها زنده می شوند و فقرا پیغام نجاتبخش خدا را می شنوند" (متی فصل 11 آیات 4- 5).
وقتی مسیح و رسولان از مردم می خواستند ایمان بیاورند، منظورشان "ایمانی کورکورانه" نبود، بلکه ایمانی "منطبق بر عقل و منطق". شخصی که زندگی اش توسط خداوند متحول شده و به انسان مفید و مثبت تغییر یافته، نمی تواند این تجربه غنی و ارزشمند را که با چشمان خود مشاهده کرده (شاهد عینی) و با فکر، اراده و احساسات (عقل و منطق) پذیرفته، هرگز فراموش کند. روح القدس در قلوب افراد، ایمانی کورکورانه و بی اساس به عمل نمی آورد.
سه. پولس خطاب به اعضای کلیسای قرنتس نوشت:"اگر مسیح زنده نشده، ایمان شما بی فایده است و هنوز زیر محکومیت گناهان تان هستید. در این صورت، تمام ایماندارانی که تا به حال مرده اند، نابود شده اند. اگر امید ما به مسیح فقط برای زندگی در این دنیا باشد، از تمام مردم دنیا بدبخت تریم" (اول قرنتیان فصل 15 آیات 17- 19).
پیام پولس بر مرگ و قیام (زنده شدن) مسیح استوار بود. پس اگر قیامت مردگان وجود نداشته باشد، مسیح نیز قیام نکرده و بنابراین پیام پولس نادرست بوده است. در نتیجه، ایمان و نجات قرنتیان هم نادرست بوده است. اما از آن جا که قرنتیان نجات یافته اند، پس ایمان شان صحیح است، یعنی این که مسیح زنده شده است. در آیات بعدی، پولس نشان می دهد که چگونه قیامت مردگان، نتیجه منطقی قیام مسیح است.
چهار. یوحنا در نامه اش خطاب به ایمانداران مسیحی می نویسد:" او را با چشمان خود دیده ایم و سخنان او را شنیده ایم. با دست های خود او را لمس کرده ایم. این کلمه حیات بخش از جانب خدا آمد و خود را بر ما آشکار فرمود و ما شهادت می دهیم که او را دیده ایم، یعنی عیسی مسیح را" (اول یوحنا فصل 1 آیات 1-2).
توجه کنید: یوحنا از ضمیر فاعلی مفرد (شنیده ام، دیده ام...) استفاده نمی کند. تجربه دیدن و لمس کردن و شنیدن عیسی مسیح، فقط یک تجربه شخصی یوحنا و یا حاصل مکاشفه خاصی به شخص او نبوده است. بسیاری مسیح را پیش از مرگش و پس از زنده شدن او از مردگان دیده اند. کافی است به شهادت رسولان و شاهدان عینی عیسی مسیح ایمان آورده، توبه کنیم. آنگاه وارد خانواده خدا خواهیم شد.
پنج. مسیح فرمود:"حقیقت را خواهید شناخت(نه این که از آن غافل خواهید ماند) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد (یوحنا فصل 8 آیه 32). به عبارت دیگر مقصود مسیح این بود که به جای باور کورکورانه، حقیقت را "تجربه" کنید. پولس رسول فرمود:"می دانم به که ایمان آوردم" (دوم تیموتاوس فصل 1 آیه 12). ایمان همانا اطمینان دل است بر اساس شواهد و قرائن کافی.
مسیحیت محدود به اصول اعتقادات نیست، بلکه شامل تجربیات هم می باشد. ایمان کورکورانه آن است که انسان به چیزی ایمان و اعتقاد داشته باشد که آن را هرگز تجربه و مشاهده نکرده است. تعصب یعنی ایمان کورکورانه به اصول اعتقاداتی در زندگی تجربه نشده است. چیزی را که تجربه نکرده ام، چرا باید به آن معتقد باشم؟
اگر خدا وجود دارد، پس وقوع معجزات غیرممکن نیست. بزرگ ترین معجزه مسیحیت، تغییر و تحول یک شخص منفی و غیرقابل تحمل است به فردی مثبت و مفید. یک انسان خشن و تندخو به شخص مهربان و فروتن تبدیل می شود. او می تواند به جای انتقام، با محبت الهی به دشمنان محبت کند. در مشکلات و بحران ها، صبر و تحمل و آرامش الهی جایگزین نومیدی، عصبانیت و افسردگی می شود. آیا این رخدادها معجزه نیست؟