۱۳۹۲ مهر ۷, یکشنبه

کولسیان باب ۳

۹ دیگر دروغ نگوئید، زیرا با آن آدمی که در سابق بودید و عاداتش ، قطع رابطه کرده اید. ۱۰ و زندگی را به صورت انسان تازه ای شروع کرده اید ـ انسانی که پیوسته در شباهت خالق خود به شکل تازه ای در می آید ـ تا رفته رفته به معرفت کامل خدا برسد.

افسسیان باب ۴

۲۵ پس دیگر به هیچ وجه دروغ نگوئید ، بلکه همیشه به دیگران راست بگوئید ،زیرا همۀ ما اعضای یک دیگریم .

یوحنا باب ۱۶

۵ اما اکنون پیش کسی که مرا فرستاد می روم و هیچیک از شما نمی پرسد: کجا می روی؟ ۶ ولی چون این چیزها را به شما گفتم دلهای شما پراز غم شد. ۷ با وجود این، این حقیقت را به شما می گویم که رفتن من برای شما بهتر است زیرا اگر من نروم پشتیبانتان پیش شما نمی آید اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد ۸ و وقتی او می آید جهان را در مورد گناه و عدالت و مکافات متقاعد می سازد. ۹ گناه را نشان خواهد داد چون به من ایمان نیاوردند، ۱۰ عدالت را مکشوف خواهد ساخت چون من پیش پدر می روم و دیگر مرا نخواهند دید ۱۱ و واقعیت مکافات به آنها ثابت می شود چون حکمران این جهان محکوم شده است. ۱۲ « چیزهای بسیاری هست که باید به شما بگویم ولی شما فعلاً طاقت شنیدن آنها را ندارید. ۱۳ در هر حال، وقتی او که روح راستی است بیاید شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد زیرا از خود سخن نخواهد گفت بلکه فقط در بارۀ آنچه بشنود سخن می گوید و شما را از امور آینده باخبر می سازد. ۱۴ او مرا جلال خواهد داد زیرا حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود. ۱۵ هر چه پدر دارد از آن من است و به همین دلیل بود که گفتم: حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود.

قرنتیان اول باب ۱۵

۳ آنچه را که به من رسیده بود ـ یعنی مهمترین حقایق انجیل را بشما سپردم و آن این است که مطابق پیش گوئی های تورات و نوشته های انبیاء ، مسیح برای گناهان ما مرد ۴ و مدفون شد و نیز بر طبق کتاب مقدس در روز سوم زنده گشت

قانون شاهانه کتاب مقدس کدام است ؟

عمانوئیل
یعقوب باب ۲
۸ اگر شما قانون شاهانه ای را که در کلام خدا است و می فرماید : « همسایه خود را مثل نفس خود محبت کن » بجا آورید کاری نیکو کرده اید.

از دیدگاه کتاب مقدس خصوصیات اخلاقی یک زن (مادر و همسر) نمونه چگونه است ؟

عمانوئیل
امثال باب ۳۱
خصوصیات یک زن لایق
۱۰ زن لایق را چه کسی می تواند پیدا کند؟ ارزش او از جواهرات هم زیادتر است. ۱۱ او مورد اعتماد شوهر خود می باشد و نمی گذارد که شوهرش به چیزی محتاج شود. ۱۲ سراسر عمرش به شوهر خود خوبی می کند نه بدی. ۱۳ پشم و کتان را می گیرد و با دستهای خود آنها را می ریسد. ۱۴ او برای تهیه خوراک مانند کشتیهای تاجران به راه های دور می رود. ۱۵ پیش از آن که هوا روشن شود از خواب برمی خیزد و برای خانواده خود خوراک آماده می کند و دستورات لازم را به کنیزان خود می دهد. ۱۶ مزرعه ای را انتخاب می کند و بعد از فکر و بررسی آن را می خرد و با دسترنج خود تاکستانی را آباد می کند. ۱۷ او نیرومند و پرکار است. ۱۸ ارزش چیزهایی را که درست می کند، می داند و شبها تا دیر وقت کار می کند. ۱۹ با دستهای خود نخ می ریسد و پارچه می بافد. ۲۰ از روی سخاوت به مردم فقیر کمک می کند. ۲۱ از برف و سرما نمی ترسد، زیرا برای اهل خانه خود لباس گرم دوخته است. ۲۲ برای خود نیز لباسهای زیبا از پارچه های کتان ارغوانی می دوزد. ۲۳ شوهرش از مردان با نفوذ و محترم شهر است. ۲۴ او لباس و کمربند تهیّه می کند و به تاجران می فروشد. ۲۵ او زنی است قوی و باوقار و از آینده بیم ندارد. ۲۶ تمام سخنانش پر از حکمت و نصایحش محبّت آمیز است. ۲۷ تنبلی نمی کند و احتیاجات خانواده خود را فراهم می نماید. ۲۸ فرزندانش از او راضی هستند و شوهرش او را ستایش می کند و می گوید: ۲۹ «تو بر همه زنان خوب و صالح برتری داری.» ۳۰ جمال و زیبایی فریبنده و ناپایدار است، امّا زنی که از خداوند می ‌ترسد، قابل تحسین است. ۳۱ پاداش کارهایش را به او بدهید و همگی او را تحسین کنید.

پطرس دوم باب ۲

۱۹ و ایشان‌ را به‌ آزادی‌ وعده‌ می‌دهند و حال‌ آنکه‌ خود غلام‌ فساد هستند، زیرا هرچیزی‌ که‌ بر کسی‌ غلبه‌ یافته‌ باشد، او نیز غلام‌ آن‌ است‌.

تعلیم کتاب مقدس در خصوص اطاعت چیست ؟

عمانوئیل
متی باب ۷
دو خانه
۲۴ پس کسی که سخنان مرا می شنود و به آنها عمل می کند مانند شخص دانائی است که خانه خود را بر سنگ بنا نمود. ۲۵ باران بارید، سیل جاری شد و باد وزیده بر آن خانه زورآور گردید، اما آن خانه خراب نشد زیرا شالوده آن بر روی سنگ بود. ۲۶ اما هر که سخنان مرا بشنود و به آنها عمل نکند مانند شخص نادانی است که خانه خود را بر روی شن بنا کرد. ۲۷ باران بارید، سیل جاری شد و باد وزیده به آن خانه زورآور گردید و آن خانه فرو ریخت و چه خرابی عظیمی بود!»

یوحنا باب ۱۵
۹ همانطور که پدر مرا دوست داشته است من هم شما را دوست داشته ام. در محبت من بمانید. ۱۰ اگر مطابق احکام من عمل کنید در محبت من خواهید ماند، همانطور که من احکام پدر را اطاعت نموده ام و در محبت او ساکن هستم. ۱۱ « این چیزها را به شما گفته ام تا شادی من درشما باشد و شادی شما کامل گردد. ۱۲ حکم من این است که یکدیگر را دوست بدارید، همانطور که من شما را دوست داشتم. ۱۳ محبتی بزرگتر از این نیست که کسی جان خود را فدای دوستان خود کند. ۱۴ شما دوستان من هستید اگر احکام مرا انجام دهید. ۱۵ دیگر شما را بنده نمی خوانم زیرا بنده نمی داند اربابش چه می کند. من شما را دوستان خود خوانده ام زیرا هر چه را از پدر خود شنیدم برای شما شرح دادم. ۱۶ شما مرا برنگزیده اید بلکه من شما را برگزیده ام و مامور کردم که بروید و میوه بیاورید ــ میوه ای که دائمی باشد تا هر چه بنام من از پدر بخواهید به شما عطا نماید. ۱۷ حکم من برای شما این است که یکدیگر را دوست بدارید.»

رومیان باب ۱۳
وظیفه ما نسبت به زمامداران
۱ همه باید از اولیاء امور اطاعت نمایند زیرا بدون اجازۀ خدا هیچ قدرتی وجود ندارد و زمامداران فعلی را خدا منصوب کرده است. ۲ از این جهت هر که با آنها مخالفت کند با آنچه خدا برقرار کرده است مخالفت می کند و بااین عمل خود را محکوم خواهد ساخت ، ۳ زیرا فرمانروایان باعث وحشت نیکوکاران نیستند بلکه بدکاران باید از آنها بترسند . آیا می خواهی از زمامداران ترسی نداشته باشی ؟ در اینصورت نیکی کن و او ترا خواهد ستود. ۴ چونکه او خادم خدا است و برای خیریت تو کار می کند اما اگر کار نادرست انجام دهی از او هراسان باش زیرا او بی سبب صاحب شمشیر نیست بلکه خادم خداست تا غضب خدا را در مورد خطاکاران اجرا نماید. ۵ بنابراین باید از صاحبان قدرت اطاعت کنید ، نه تنها بسبب غضب خدا بلکه بخاطر آسایش وجدان خود نیز. ۶ و بهمین سبب است که شما مالیات می پردازید زیرا اولیاء امور، خادمین خدا هستند و به این دلیل مشغول انجام وظایف خود می باشند. ۷ پس دین خود را نسبت به همه ادا کنید: مالیات را بمستحق مالیات و عوارض را به مأمور وصول عوارض بپردازید و آنکسی را که سزاوار احترام است احترام کنید و صاحبان عزت را عزیز بدارید.

یعقوب باب ۱
۲۲ شما باید بر طبق کلام او عمل کنید و فقط با شنیدن خود را فریب ندهید ، ۲۳ چون کسی که به کلام گوش می دهد ولی بر طبق آن عمل نمی کند مانند مردی است که به آینه نگاه می کند و قیافه طبیعی خودرا در آن می بیند. ۲۴ او خود را می بیند ولی همین که از جلوی آینه دور می شود فراموش می کند که قیافه اش چگونه بود. ۲۵ اما کسی که با دقت به شریعت کامل و آزادی بخش نگاه کند و همیشه متوجه آن باشد و شنوندهً فراموشکاری نباشد بلکه مطابق آن رفتار کند ، خداوند تمام کارهای او را برکت خواهد داد.

پطرس اول باب ۲
۱۳ به خاطر خداوند ، مطیع همهً قدرتهای انسانی باشید ، خواه پادشاه که مافوق همه است ، ۱۴ خواه فرمانداران که از طرف او مأمور شده اند که بدکاران را تنبیه و نیکوکاران را تشویق نمایند. ۱۵ ارادهً خدا این است که شما با اعمال نیک خود جلوی سخنان جاهلانه مردمان احمق را بگیرید. ۱۶ مثل افرادی که کاملا آزاد هستند زندگی کنید ، اما نگذارید این آزادی شما بهانه ای برای رفتار ناشایست باشد ، زیرا شما هنوز بندگان خدا هستید. ۱۷ همه را محترم بشمارید ، برادران خود را دوست بدارید ، از خدا بترسید و شاه را محترم بدانید.

منظور کتاب مقدس از تولد دوباره چیست ؟

عمانوئیل

یوحنا باب ۳
عیسی و نیقودیموس
۱ یک نفر از فریسیان به نام نیقودیموس که از بزرگان قوم یهود بود، ۲ یک شب نزد عیسی آمد و به او گفت:« ای استاد، ما می دانیم تو معلمی هستی که از طرف خدا آمده ای زیرا هیچکس نمی تواند معجزاتی را که تو می کنی انجام دهد مگر آنکه خدا با او باشد.» ۳ عیسی پاسخ داد:« یقین بدان تا شخص از نو تولد نیابد نمی تواند پادشاهی خدا را ببیند.» ۴ نیقودیموس گفت:« چطور ممکن است شخص سالخورده ای از نو متولد شود؟ آیا می تواند باز به رحم مادر خود برگردد و دوباره تولد یابد؟» ۵ عیسی پاسخ داد: « یقین بدان که هیچکس نمی تواند به پادشاهی خدا وارد شود مگر آنکه از آب و روح تولد یابد. ۶ آنچه از جسم تولد بیابد جسم است و آنچه از روح متولد گردد روح است. ۷ تعجب نکن که به تو می گویم همه باید دوباره متولد شوند. ۸ باد هر جا که بخواهد می وزد. صدای آن را می شنوی اما نمی دانی از کجا می آید یا به کجا می رود. حالت کسی هم که از روح خدا متولد می شود همین طور است.» ۹ نیقودیموس در جواب گفت:« این چطور ممکن است؟» ۱۰ عیسی گفت:« آیا تو که یک معلم بزرگ اسرائیل هستی این چیزها را نمی دانی؟ ۱۱ یقین بدان که ما از آنچه می دانیم سخن می گوئیم و به آنچه دیده ایم شهادت می دهیم، ولی شما شهادت ما را قبول نمی کنید. ۱۲ وقتی در بارۀ امور زمینی سخن می گویم و آنرا باور نمی کنید، اگر در بارۀ امور آسمانی سخن بگویم چگونه باور خواهید کرد؟ ۱۳ کسی هرگز به آسمان بالا نرفت مگر آنکس که از آسمان پائین آمد، یعنی پسر انسان که جایش در آسمان است. ۱۴ همانطوریکه موسی در بیابان مار برنجی را بر بالای تیری قرار داد، پسر انسان هم باید بالا برده شود ۱۵ تا هر کس به او ایمان بیآورد صاحب حیات جاودان گردد. ۱۶ زیرا خدا جهانیان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان بیاورد هلاک نگردد بلکه صاحب حیات جاودان شود ۱۷ زیرا خدا پسر خود را به جهان نفرستاد که جهانیان را محکوم نماید بلکه تا آنان را نجات بخشد. ۱۸ هر کس به او ایمان بیآورد محکوم نمی شود اما کسی که به او ایمان نیاورد در محکومیت باقی می ماند، زیرا به اسم پسر یگانه خدا ایمان نیاورده است. ۱۹ حکم محکومیت این است که نور به جهان آمد ولی مردم به علت اعمال شرارت آمیز خود تاریکی را بر نور ترجیح دادند، ۲۰ زیرا کسی که مرتکب کارهای بد می شود از نور متنفر است و از آن دوری می جوید مبادا اعمالش مورد ملامت واقع شود. ۲۱ اما شخص نیکوکار به سوی نور می آید تا روشن شود که اعمالش در اتحاد با خدا انجام شده است .»

فیلیپیان باب ۴

۹ تمام چیزهائی را که از من آموختید و بدست آوردید یعنی آنچه را از من شنیدید سرمشق خود ساخته به عمل آورید که در این صورت خدائی که منبع آرامش است با شما خواهد بود.

چرا خدا به ابراهیم گفت که پسرت را قربانی کن، در حالی که در شریعت ( لاویان فصل هجدهم آیه بیست و یکم و فصل بیستم آیه دوم) می خوانیم که او قربانی انسان را ممنوع اعلان کرد؟

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

در ابتدا باید توجه کنیم که در کتاب پیدایش فصل بیست و دوم آیه اول چنین نوشته شده:"خدا ابراهیم را امتحان کرد". امتحان خدا بدین معنا است که ما فرصت یابیم تا محبت والای خود را به خدا اثبات کنیم و به سطح اخلاقی و روحانی رفیع تری نائل آییم. هدف خدا این نبود که اسحاق قربانی شود، همان طور که کتاب پیدایش توضیح داده است که خداوند مانع از قربانی شدن فرزند ابراهیم شد. با این توصیف، یا ابراهیم نافرمانی می کرد و اسحاق هرگز قربانی نمی شد و یا همان طور که متن کتاب پیدایش را خوانده ایم ابراهیم آماده قربانی پسرش بود، ولی خدا مانع گردید.
امتحان ابراهیم به سه دلیل یعنی حیطه تضاد، مخصوصا سخت بود:
یک. تضاد میان محبت ابراهیم به پسرش و محبت نسبت به خدا. به عبارت دیگر، میل به حفظ اسحاق و میل به اطاعت از خدا. محبت ابراهیم به پسرش عمیق بود، زیرا مدت طولانی انتظار تولد پسر را تحمل کرده بود. خدا این دلبستگی ابراهیم به اسحاق را در آیه دوم با کاربرد ضمایر شخصی مورد تاکید قرار می دهد:"پسر خود را که یگانه توست و او را دوست می داری یعنی اسحاق را بردار" عمق محبت پدری، اندوه از دست دادن و دشواری اطاعت را عمیق کرده بود.
دو. تضاد ظاهری میان شفقت خدا و تقاضایش را نشان می دهد. خدا چگونه می توانست به پدری حکم کند که پسرش را بکشد، در حالی که چنین عملی مخالف هر نوع اصلی است که او مقرر نموده است؟ پاسخ را در آنچه که رخ داد می یابیم. نجات اسحاق از همان ابتدا بخشی از نقشه خدا بود. آنچه که خدا می خواست قربانی جسمی نبود، بلکه قربانی روحانی بود. او خواهان رضایت ابراهیم در باز پس گرداندن با ارزش ترین چیزی که خداوند به او عطا کرده بود، یعنی پسر محبوبش به خدا بود. در واقع، نجات اسحاق برای همیشه به یهودیان می فهماند که خدا قربانی های انسانی نمی خواهد.
سه. این حکم، از این لحاظ برای ابراهیم دردآور بود که ظاهرا خدا عهد را باطل کرده و وعده خدا مبنی بر "توسط اسحاق است که تو صاحب نسلی می شوی که وعده اش را به تو دادم"(پیدایش فصل بیست و یکم آیه دوازدهم)، غیر ممکن می ساخت. هیچ توضیحی به ابراهیم اندوهگین داده نمی شود و او برای منطقش، هیچ تکیه گاهی نداشت. تنها ایمان به حکمت و شفقت خدا او را تقویت می کرد.
خدا به ابراهیم دستور داد که به یکی از کوه های منطقه موریا برود و اسحاق را قربانی نماید. ابراهیم نمی دانست که ناحیه موریا مشتمل است بر کوهستان های اطراف اورشلیم که شامل کوه موریا و جلجتا می باشد. موریا در واقع تجسم نبوتی جلجتا بود.
کارد بالا رفته بود تا در قلب اسحاق فرو رود. در این هنگام، و تنها در این هنگام خدا مداخله کرده، ابراهیم را باز داشت. بیشتر از این ضرورت نداشت، زیرا ابراهیم از نظر روحانی، پسرش را به طور کامل قربانی کرده بود. ایمان ابراهیم از سوی خدا پذیرفته شد:"الان دانستم که تو از خدا می ترسی، چون که پسر یگانه خود را از من دریغ نداشتی" (پیدایش فصل بیست و دوم آیه دوازدهم).
با این توصیف، پدر آسمانی ما پسرش را قربانی کرد تا بدین ترتیب نجات یابیم. خدا نگذاشت ابراهیم پسرش را قربانی کند، در حالی که پسر خود عیسی را از مردن بر صلیب نرهاند. اگر عیسی نمرده بود، بقیه انسان ها هلاک می شدند. خدا یگانه پسرش را فرستاد تا برای ما بمیرد تا ما از زندگی جاویدان بهره مند شویم.
در دوران باستان، قربانی کردن کودکان برای بت ها، عملی رایج بود. مثلا عمونی ها برای خدای ملی خود، یعنی مولک، اطفال را قربانی می کردند و این کار جزء فرایض دینی شان بود. این کار را بهترین هدیه می دانستند که می توانست موجب رفع بلا یا فرو نشستن خشم خدایان شود. اما خدا صریحا اعلان کرد که این عمل، زشت و نفرت انگیز است و اکیدا ممنوع می باشد، زیرا:
یک.قتل است و از این رو بر خلاف شریعت خدا
دو. نابودی رقت انگیز یک انسان است
سه. به آیین پرستش بت ها مربوط می شود.
متاسفانه امروزه در برخی از کشورها مردم تمایل دارند تا فرزندان شان به خاطر اجرای سیاست دولتمردان کشته شوند.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.

آیا نسب نامه های کتاب مقدس، زمان آفرینش انسان را نشان می دهند؟ چه تفاوتی میان نسب نامه های متی و لوقا وجود دارد؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

پاسخ این است که در تمام کتاب مقدس هیچ تاریخی در مورد ابتدای خلقت پیدا نمی شود. نویسندگان عبری کتاب مقدس، با اصطلاحات روزگار باستان نسب نامه ها را نوشته اند. مثلا اصطلاح "پدر" را به معنی "پدر" و یا "جد" به کار برده اند. علاوه بر این در دوران باستان، افرادی که رتبه مهمی نداشته اند و کم اهمیت بوده اند، از شجره نامه حذف گردیده اند. طبق تحقیقات باستان شناسان، بر طبق عادت مردم خاورمیانه در زمان باستان در مورد نسب نامه ها، می توان با اطمینان گفت که فقط افراد مهم ذکر شده اند. این مثال را در انجیل متی فصل اول آیات اول تا هفدهم پیدا می کنیم. در این نسب نامه، سه تن از پادشاهان حذف شده اند (اخزیا، یوآش، امصیا) و یورام به عنوان پدر عزیا ذکر شده، در حالی که پدربزرگش بوده است. باستان شناسان معتقدند که شجره نامه های مندرج در کتاب پیدایش کامل نیست. در نتیجه، پیدایش بشریت به دوران دورتری بر می گردد.
متی کتابش را برای خوانندگان یهودی نوشت. او تاریخ اسرائیل را به سه مجموعه چهارده نسلی تقسیم می کند، اما احتمال دارد تعداد افراد هر گروه بیش از آن باشد که متی در شجره نامه آورده است. شجره نامه های باستانی اغلب تاریخ را خلاصه می کنند، به این معنی که همه نسل ها به طور دقیق در آن ها آورده نمی شود. از این رو عبارت "پدر" را می توان "جد" یا "از نسل" ترجمه کرد.
از آن جا که مریم به هنگام باردار شدن باکره بود، متی یوسف را پدر عیسی نمی نامد، بلکه او را فقط به عنوان شوهر مریم معرفی می کند. هم مریم و هم یوسف مستقیما از نسل داود پادشاه بودند.
در انجیل لوقا، نسب نامه عیسی از طریق خاندان مریم دنبال شده است. نسب نامه متی به ابراهیم می رسد و نشان می دهد که عیسی با همه یهودیان خویشاوندی دارد. نسب نامه لوقا به آدم می رسد و بیانگر این است که عیسی با تمام بشریت خویشاوند است. این نسب نامه با تصویری که لوقا از عیسی به عنوان منجی تمامی جهان به دست می دهد، منطبق است.
در نسب نامه لوقا با نام هالی روبرو می شویم. هالی در واقع پدر زن یوسف بود. بنابراین، نسب نامه ای که لوقا ارائه داده است در واقع نسب نامه مریم می باشد که لوقا احتمالا شخصا از مریم گرفته است. به خاطر اهمیتی که لوقا در انجیلش به زنان می دهد، به جاست که او نسب نامه مریم را ارائه دهد.


مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.