۱۳۹۳ آذر ۱۰, دوشنبه

درخواست تجدید نظر سه واعظ دگراندیش غیر تثلیثی و رفتارسختگیرانه دادگاه

وکیل این سه زندانی عقیدتی طی گفتگویی از آخرین وضعیت این افراد خبر داد، به گفته وی او تنها در روز دادگاه توانسته بود تا با موکلین خود ملاقاتی داشته باشد، او همچنین از ارائه درخواست فرجام خواهی برای احکام صادره به دادگاه تجدید نظر خبر داد.
به گزارش «محبت نیوز»، "وحید مشکانی فراهانی" وکیل سه واعظ دگر اندیش برانهامیست به نامهای "بهنام ایرانی" ، "رضا ربانی ملقب به سیلاس" و "عبدالرضا علی حق نژاد با نام ماتیاس" که در زندان مرکزی کرج محبوس هستند، طی یک گفتگوی تلفنی با رادیو زمانه اظهار داشت که تا پیش از جلسه برگزاری دادگاه موفق به دیدار موکلانش نشده است و تنها دقایقی پیش از شروع جلسه محاکمه در محوطه دادسرای انقلاب اسلامی کرج برای اولین بار با آنها روبرو می شود.
مشکانی فراهانی افزود؛ که در مهلت قانونی درخواست تجدید نظر در رای صادره دادگاه بدوی بر علیه متهمانش را تسلیم دادسرای کرج نموده است و منتظر تعیین شعبه دادگاه تجدید نظر می باشد تا به قاضی آن شعبه برای گرفتن اجازه ملاقات با موکلانش مراجعه نماید.
vahid-meshkani-lawyer
وحید مشکانی فراهانی، وکیل دادگستری
وکیل این سه زندانی عقیدتی درباره اینکه چرا با وجود صراحت در قانون برای حق ملاقات وکیل با موکل ، به او اجازه چنین کاری داده نشد؟ گفت که چنین اجازه ای در ظاهر داده شد. ولی وقت آن و زمان جلسه دادگاه را طوری تنظیم کرده بودند که در عمل چنین ملاقاتی بین من و موکلانم غیر ممکن شد.

او می گوید که وقت ملاقات که روز قبل از دادگاه بود با مخالفت مسئولین زندان روبرو شد. آنها با گرفتن بهانه های اداری از من خواستند برای تصحیح دستور ملاقات به شعبه دادگاه مراجعه نمایم. بنابراین چون اگر این کار را می کردم نمی توانستم در دادگاه حاضر شوم، فقط به گرفتن امضاء پای وکالتنامه های قانونی بسنده کردم.
وحید مشکانی فراهانی توضیح نداد که از سوی خانواده موکلین خود انتخاب شده است یا وکیل تسخیری منتخب دادگاه برای متهمان مذکور می باشد. اما توضیحات محتاطانه وی حاکی از این بود که دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی کرج علیه این سه نفر مواضع سختگیرانه ای اتخاذ نموده است.
جلسه دادگاه این سه واعظان دگر اندیش مذهبی پیرو ادوارد برانهام موسوم به مسیحیان غیر تثلیثی روز سه شنبه ۸ مهرماه (۳۱سپتامبر۲۰۱۴) در دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان کرج برگزار شد. برخی حقوقدانان معتقد بودند که در جریان آن دادگاه موارد قانونی مطرح در قانون آئین دادرسی به هیچ وجه رعایت نشده است. به این دلیل که مراحل قضائی پرونده آنها با اتهام دیگری انجام شد و در دادگاه با اتهام دیگری روبر شدند.
رای دادگاه انقلاب اسلامی علیه آقایان "بهنام ایرانی، رضا ربانی و عبدالرضا علی حق‌نژاد" که به فاصله کمی پس از برگزاری جلسه دادگاه صادر شد، متهمان را نسبت به اتهامات وارده مجرم شناخت و آنها را در مجموع به ۱۸ سال حبس تعزیری و نفی بلد به زابل و میناب محکوم نمود.
این رای بسیار سنگین در حالی صادر شد که این سه نفر جز سخنرانی و بحث درباره مسائل مذهبی در جلسات خانگی سابقه فعالیت دیگری نداشتند. بیشتر موضوع سخنرانی و بحث های آنها نیز به رد "تثلیث مسیحی" مربوط می شود که با قرائت رسمی حکومت جمهوری اسلامی از مسیحیت همخوانی دارد.
وکیل این سه دگر اندیش دربند همچنین در رابطه با وضع جسمانی بهنام ایرانی توضیح داد که او یک نوبت پیشتر از سوی دادگاه برای ادامه معالجات و عمل جراحی به بیمارستانی در خارج زندان اعزام شده است. اما اکنون خانواده او مدعی هستند که او از وضع جسمانی خوبی برخوردار نیست و نیاز دارد که در بیرون زندان معالجه شود. مشکانی فراهانی به رادیو زمانه گفت که نمی داند آیا امکانات درمانی داخل زندان برای درمان پزشکی موکل او کافی هست یا نه؟
بهنام ایرانی که برای اولین بار در سال ۱۳۸۵ دستگیر شده بود و پس از مدتی آزادی موقت از سال ۱۳۹۰ تا کنون در زندان می باشد، پیش از این محکوم به تحمل یک سال حبس قطعی و ۵ سال حبس تعلیقی بود. او که اکنون مشغول گذراندن دوران ۵ سال حبس تعلیقیش می باشد، بر اساس رای اخیر دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس دیگر نیز برای اتهام جدید خود محکوم شده است. گفته می شود که نامبرده باید حکم زندان جدیدش را در زندان شهرستان "زابل" سپری کند.
علیرضا علی حق‌نژاد در ۲۷ مردادماه ۹۰ و رضا ربانی در آذرماه ۹۲ به اتهام تبلیغ مسیحیت بازداشت شدند. آنها نیز در رای اخیر دادگاه اولیه هر کدام به شش سال حبس محکوم شده اند. در حکم دادگاه آمده که آنها باید دوره زندانشان را در زندان شهرستان "میناب " از توابع بندر عباس بگذرانند.
لازم به ذکر است که هر سه متهمان نامبرده وایسته به گروهی هستند که نام "کلیسای ایران" را برای خود انتخاب کرده اند. گروه موسوم به "کلیسای ایران" پیرو "ادوارد برانهام" واعظ آمریکائی معروف قرن بیستم می باشند. این گروه اصل پایه ای الهیات مسیحی به نام "تثلیث" را قبول نداشته و تعمید گرفتن مسیحیان ایرانی را در نام پدر، پسر و روح القدس را درست نمی دانند. از این رو آنان را غیر"تثلیثی" نیز می نامند.
به نظر می رسد که همین عقاید ویژه آنها درباره مسیحیان، آنان را به سوژه های خوبی برای دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی تبدیل کرده است تا به خیال خودشان با مطرح نگهداشتن نام این افراد از طریق دستگیری و آزار آنها باعث ایجاد سردرگمی در بین نوکیشان مسیحی بشوند.


اما با توجه به کم اثر بودن این تبلیغات بین مسیحیان ایران و حمایت مکرر مسیحیان از بازداشت شدگان دگر اندیش و درخواست آزادی آنها، به نظر می رسد دستگاههای اطلاعاتی که انتظار چنین برخوردی را نداشتند اکنون می خواهند با رفتارهای سختگیرانه تر پافشاری بیشتری بر نقشه های بی حاصل خود را نشان دهند.

آیا خدا مردم آفریقا را لعنت کرده است؟ (پیدایش فصل 9 آیات 24- 27

مطالعه کتاب مقدس

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

"نوح به کار کشاورزی مشغول شد و تاکستانی غرس نمود. روزی شراب که زیاد نوشیده بود، در حالت مستی در خیمه اش برهنه خوابید. حام، پدر کنعان، برهنگی پدر خود را دید و بیرون رفته به دو برادرش خبر داد. سام و یافث با شنیدن این خبر، ردایی روی شانه های خود انداخته عقب عقب به طرف پدرشان رفتند تا برهنگی او را نبینند. سپس او را با آن ردا پوشانیدند" (پیدایش فصل 9 آیات 20- 23).

اولین کار و فعالیت جدید بعد از طوفان، غرس یک تاکستان بود. نوح بعد از تهیه شراب، احتمالا روزی را برای جشن و شادی با خانواده اش تعیین کرد. اگر این جشن برای شکرگزاری از لطف و برکت خدابود، بایستی با قربانی حیوانات حلال شروع می گردید. اما به نظر می رسد که این فقط یک جشن خانوادگی بود، آن هم به خاطر موفقیت در غرس کردن تاکستان و درست کردن شراب (در واقع هدف او از کاشت و پرورش انگور، تهیه شراب بود). می توان حدس زد که نوح می خواست بعد از جشن و نوشیدن شراب، پسرانش را برکت دهد. این همان کاری است که اسحاق به هنگام پیری انجام داد. اسحاق در آخر عمر آرزو داشت که "خوراک خوشمزه ای" را که توسط "پسر محبوبش" عیسو پخته می شد، بخورد! (پیدایش فصل 27 آیات 3- 4).

اسحاق از فرمان خدا سرپیچی کرد. قبل از آن که پسران اسحاق متولد شوند، خدا به او و ربکا گفته بود که یعقوب (پسر کوچک شان) برکات عهد خدا با ابراهیم را دریافت خواهد نمود (پیدایش فصل 25 آیه 23). با این وجود، اسحاق نقشه کشید که عیسو را برکت دهد. بدون شک اسحاق می دانست که عیسو نخست زادگی خود را خوار شمرده (فصل 25 آیات 27- 34) و آن را به یعقوب فروخته است، از سوی دیگر، عیسو زنان بت پرست را به همسری گرفته بود (فصل 26 آیات 34- 35 و آیه 46). با این اعمال، عیسو صلاحیت خود را خدشه دار ساخته بود.

نوح آنقدر شراب خورد که مست گردید و برهنه و عریان به خواب فرو رفت! تردیدی نیست که نوح از اثرات شراب بی خبر نبود. مستی به عنوان یکی از گناهان قبل از طوفان ذکر نشده است. این نخستین اشاره به شرابخواری در کتاب مقدس است و دومین بار مربوط به مستی لوط می باشد (پیدایش فصل 19 آیات 30 به بعد). گناه نسبتا کوچک نوح، گناه پسر کوچک تر (حام) را در پی داشت:"غیبت کردن یا شوخی کردن درباره اشتباهات والدین". بار دیگر کتاب پیدایش بر تکرار تاریخ شهادت می دهد. بعد از طوفان، خلقت جدیدی پدید آمد و به دنبال آن سقوط رخ داد. نسل جدید بشر که نوح در راس آن قرار داشت، مانند نسل قبل از طوفان، در سراشیبی سقوط قرار گرفت.
" در حالت مستی در خیمه اش برهنه خوابید"

تاکید بر عریانی نوح می تواند به رابطه جنسی اشاره داشته باشد.
" برهنگی پدر خود را دید"

برخی از مفسران کتاب مقدس معتقدند که حام به اتفاق پسرش "کنعان" به مدت طولانی به نوح عریان و مست چشم دوخته بودند و شاید او را مسخره کرده و می خندیدند! این اتفاق باعث سرگرمی آنان شده بود.

نکته دیگر آن که در متن قدیمی عبری نوشته شده "حام آنچه را دیده بود، با شادی به برادرانش خبر داد" که می تواند بیانگر حالت تمسخر حام باشد و بدین ترتیب به اقتدار پدرش به عنوان مرد خدا آسیب رساند. در مقابل، شخصیت نجیب سام و یافث را که از وضعیت پدرشان دچار اندوه شده بودند، مشاهده می کنیم. آن ها فورا و با احترام پدرشان را پوشاندند.
نوح، کنعان را لعنت کرد (پیدایش فصل 9 آیات 24- 27)

"وقتی نوح به حال عادی برگشت و فهمید که حام چه کرده است، گفت:"کنعان ملعون باد. برادران خود را بنده بندگان باشد. خداوند سام را برکت دهد و کنعان بنده او باشد. خدا یافث را برکت دهد و او را شریک سعادت سام گرداند و کنعان بنده او باشد"

"کنعان ملعون باد"

حام سه پسر داشت به نام های کنعان، کوش و مصرایم. اما نوح فقط کنعان را هدف لعنت قرار می دهد. اگرچه در آیات قبل به طور مستقیم کنعان متهم به گناه نشده، اما وقتی نوح او را لعنت می کند، تردیدی باقی نمی ماند که او نیز مانند پدرش شاهد مستی و عریانی پدربزرگش بوده است. بدین ترتیب نوح با نبوتی که درباره سرنوشت نسل کنعان به زبان آورد، حام را نیز سخت تنبیه کرد.

بسیاری همواره این ادعا مطرح می کنند که خدا اعقاب حام را نفرین کرده است، در نتیجه وقتی اعقاب حام دریافتند که آفریقایی هستند، این نتیجه منطقی حاصل گردید که خدا بر علیه کلیه نسل های آفریقایی تبعیض قائل شد و آن شامل محکومیت ایشان به بردگی بود! واقعیت آن است که حداقل دو پسر حام به نام های کوش و مصرایم در آفریقا سکنی گزیدند (پیدایش فصل 10 آیات 6- 20). اما نسل کنعان فقط در شرق دریای مدیترانه سکونت کرد، در منطقه ای که بعدها به عنوان سرزمین کنعان شناخته شد (پیدایش فصل 10 آیات 15- 19) و امروزه اسرائیل نامیده می شود. این ادعای نامعقول که خدا مردم آفریقا را لعنت کرد تا برده شوند، صرفا بر پایه برداشت کاملا غلط از متن کتاب پیدایش به وجود آمده است. با این توصیف، هنوز هم مردم نگرش های مبنی بر تبعیض نژادی را در مورد سیاهان آفریقا و سیاه پوستان آمریکا با برداشتی غلط از متن کتاب مقدس توجیه می کنند.

دو اتهامی که علیه خدا مطرح شده، ناشی از سوءتفاهم و عدم درک روایات کتاب مقدس است. نخست این که "خدا" حام را برای آنچه انجام داده بود، لعنت نکرد، بلکه این "نوح" بود که از لعنت سخن گفت. علاوه بر این، نوح "کنعان" (پسر حام) را نفرین نمود:"کنعان، ملعون باد". نوح افزود:"کنعان برادران خود را بنده بندگان باشد. خدا یافث را برکت دهد و او را شریک سعادت سام گرداند و کنعان بنده او باشد" ( آیات 25- 26). بنابراین نوح، کنعان (پسر حام) را هدف لعنت خود قرار داد. او قاطعانه نسل کنعان را لعنت کرد.

شاید عده ای از خوانندگان بپرسند که اگر فقط کنعان لعنت شد، چرا مردم آفریقا در فقر به سر می برند؟

مشکل آفریقا ناشی از عوامل مختلف است از جمله عدم برنامه ریزی دولت ها و ضعف مدیریت غذا و آب. در دوران باستان، مصر یک ابرقدرت بود. در آن دوران، این کشور با احداث کانال های آب مانع از هدر رفتن آب و آسیب ناشی از طغیان رودها شد و زمین های کشاورزی را آبیاری کرد. اگر به یاد آورید یوسف قحطی در مصر را پیشگویی کرد و به دنبال آن راه حل ارائه داد. در نتیجه فرعون او را به مقام نخست وزیر و مسئول برنامه ریزی غذایی منصوب کرد. یا کشور مکزیک را در نظر بگیرید که مرز مشترک با آمریکا دارد. اکثر مردم مکزیک در فقر و فلاکت زندگی می کنند، در حالی که در آن طرف مرز وضعیت متفاوت است. کارشناسان و مردم مکزیک هم معتقدند که دولت های پیشین و فعلی مسئول عقب ماندگی مکزیک هستند.

"برادران خود را بنده بندگان باشد"

این لعنت زمانی که قوم اسرائیل وارد سرزمین موعود شد، به تحقق پیوست. اکثر اهالی سرزمین کنعان توسط یوشع (جانشین موسی) شکست خوردند و زیر سلطه قوم اسرائیل قرار گرفتند (رجوع کنید به کتاب یوشع).
در داستان زندگی نوح به ماجرای مستی او اشاره شده تا آگاه باشیم که حتی مردان پرهیزکار هم ممکن است گناه کنند و تاثیر بدی از خود بر جا گذاشته، خانواده شان را نیز گرفتار نمایند. انسان، خدا نیست. طبق نگرش کتاب مقدس، افراد در هر مقام و موقعیت باید وفاداری خود را به خدا "ثابت" کنند.

مستی نوح یک حادثه فرعی بود و نکته اصلی صدمه دیدن نسل کنعان به خاطر عمل زشت او می باشد. نسل یک شخص به خاطر گناهانش متحمل رنج خواهند شد. ما این امر را در دودمان قائن مشاهده کردیم.

بسیاری تصور می کنند که خدا عادل نیست که ما را به خاطر گناه آدم و حوا محکوم می کند. اما این اشخاص فراموش می کنند که گناهانی که با اراده آزاد خود مرتکب می شوند، ثابت می کند که چه تنگاتنگ با آدم و حوا و طبیعت آن دو همسان هستند. سرشت همه انسان ها یکی است و مستعد نافرمانی هستند. در نتیجه، خدا انسان ها را برای گناهانی که مرتکب می شوند، زیر حکم می برد. از آن جایی که گناهکاریم، به بخشش نیاز داریم و نه به جستجوی حکم عادلانه در خصوص وضعیت خودمان.
خدا قدوس است و نمی تواند گناه را تحمل کند. همه گناهکارند و هر گناهی مستحق مجازات است. اگرچه ما مستحق مجازات مرگ بودیم، اما مسیح گناهان ما را بر خود گرفت و با مرگ خود بر صلیب، تاوان گناهان ما را پرداخت. حال، راه دوستی با خدا باز شده است. با ایمان به عملکرد او، به جای دشمنی و سرگردانی، ما دوستان خدا می شویم.

واپسین سال های نوح (پیدایش فصل 9 آیات 28- 29)
"پس از طوفان، نوح 350 سال دیگر عمر کرد و در سن 950 سالگی وفات یافت".
نوح، این قهرمان بزرگ ایمان، زندگی اش را وقف خداوند نمود. با این توصیف، هیچ رویداد قابل توجه روحانی در سال های آخر زندگی اش همانند دوران قبل از طوفان مشاهده نمی شود.