نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی از ادعاهای مخالفان مسیحیت، تناقض و تضاد در محتوای اناجیل است. این ادعای آنان، سئوالاتی را مطرح می سازد:
یک. متن اصلی اناجیل موجود نیست، بنابراین منتقدان چگونه پی برده اند که متن کنونی با متن اصلی متفاوت است؟ متن اصلی شاهنامه فردوسی یا گلستان سعدی وجود ندارد. بنابراین آیا می توانیم ادعا کنیم که این دو اثر ادبی قابل اعتماد نیستند؟
دو. در کدام قرن تحریف انجام شده است؟ در کدام کشور و شهر اناجیل دستکاری شده است؟ از قرن دوم و سوم میلادی به بعد، نسخه های زیادی از کتاب مقدس در قاره های اروپا، آسیا و آفریقا به زبان های مختلف در دسترس مردم بود. اگر کسی تصمیم داشت کتاب مقدس را تحریف کند، چگونه می توانست نسخه های سراسر دنیا را جمع آوری کرده و شروع کند به تحریف کردن؟
سه. تحریف اناجیل توسط چه کسی یا کسانی انجام شده است؟ اگر در قرون دوم میلادی به بعد اناجیل تحریف شده، چرا کلیساهایی که نسخه های معتبر و موثق را در اختیار داشته اند، اعتراض نکردند؟ چرا پدران کلیسا به تغییرات متن اناجیل اشاره نکرده اند؟ چرا در نقل قول های پدران کلیسا از آیات اناجیل، تضاد مشاهده نمی شود؟ چگونه نسخه تحریف شده در اختیار کلیساهایی قرار گرفت که نسخه های معتبر را داشتند؟ باید از منتقدان پرسید که آیات تغییر یافته چه سود و منفعتی عاید رهبران کلیساها می کرد؟ مثلا اگر در آیات تغییر داده شده می خواندیم که مسیح فرموده به جای ده درصد که در شریعت یهود ذکر شده، شما باید سی درصد از درآمد خود را به کلیسا بدهید، یا رهبران کلیسا به جای یک زن، باید با هفت زن ازدواج کنند، یا کسانی که با رهبران کلیسا مخالفت نمایند، اعدام شوند... درمی یافتیم که همه احکام مذکور به نفع کشیش ها است!
اگر ادعای مخالفان صحیح بود، چگونه مارتین لوتر(کشیش کاتولیک) به تضاد رفتار رهبران فرقه کاتولیک با متن کتاب مقدس پی برد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد؟
منتقدان می گویند لزومی نداشت تا چهار انجیل نوشته شود. یک انجیل کافی بود. در پاسخ باید گفت که اگر فقط یک انجیل وجود داشت، مخالفان این ادعا را مطرح می کردند که چرا فقط یک شاهد وجود دارد؟ چگونه بدانیم ادعای این شاهد صحیح و موثق است؟ چرا سایر شاگردان که شاهد معجزات، تعالیم و مرگ و زنده شدن مسیح بوده اند و صعود او را به آسمان مشاهده کردند، سرگذشت استاد خود را به رشته تحریر درنیاوردند؟ آیا در دادگاه از چند نفر شاهد سئوال نمی شود؟ مطابق شریعت یهود شهادت چند نفر در دادگاه، مانع از دروغگویی و ایجاد شک و تردید می گردید (تثنیه فصل 17 آیه 6).
باور این نکته برای مردم غیر ممکن است که عده ای بدانند که تبلیغ آن ها دروغ است، اما به خاطر همان ادعای دروغ جان خود را از دست بدهند. طبق روایت تاریخ، یازده شاگرد مسیح، به خاطر ادعاهای شان شهید شدند. یوحنا هم دوران سخت زندان را گذراند.
هنگامی که از تناقض و تضاد سخن به میان می آید آیا مقصود این است که یک انجیل ادعا کرده مسیح خداوند است و انجیل دیگر او را پیامبر معرفی نموده؟ آیا یک انجیل مصلوب شدن مسیح را تایید نموده و انجیل دیگر مرگ مسیح را تکذیب کرده است؟ آیا یک انجیل زنده شدن مسیح بعد از مرگ را ثبت کرده و انجیل دیگر آن را تایید نکرده است؟ آیا یک انجیل مکان تولد عیسی را بیت الحم ذکر کرده و انجیل دیگر شهر دیگری را به عنوان محل تولد نام برده است؟ آیا یک انجیل می گوید که مسیح در اورشلیم مصلوب شد و انجیل دیگر شهر دیگری را معرفی می کند؟
مخالفان نیز به خوبی می دانند که این گونه تناقض ها و تضادها در اناجیل وجود ندارد. بنابراین، در اناجیل از نقطه نظر تعلیمات الهیاتی و هم چنین ذکر وقایع و مکان رخدادها هیچ گونه تضادی مشاهده نمی شود.
یک نویسنده صرفا به گزارش اتفاق بسنده کرده و دیگری جزئیات را افزوده. اگر جزئیات بر خلاف آن واقعه، تعلیم و مکان جغرافیایی بود که در اناجیل دیگر ذکر شده، آن را تناقض می نامیدیم. مثلا اگر می خواندیم که "مسیح از قایق پیاده شد و قدم به ساحل اورشلیم گذاشت، جایی که محل تولد او بود" فورا درمی یافتیم که اشتباهات جغرافیایی در متن وجود دارد. بدون تردید، شاگردان مسیح و یهودیان نیز در همان قرن اول میلادی از این آیه انتقاد می کردند و آن انجیل، مشکوک و جعلی معرفی می گردید. مرقس به تولد مسیح اشاره نکرده، در حالی که متی تولد مسیح تشریح کرده است. لوقا جزئیات بیشتری را در مورد تولد مسیح ارائه داده.
پس درمی یابیم آنچه تضاد تلقی می شود ناشی از جهان بینی الهیاتی ادیان است که با هم متضاد و متفاوت هستند. مثلا مسیحیت می گوید که مسیح خداوند است و هم چنین مرگ و قیام او را تایید می کند، در حالی که ادیان دیگر الوهیت مسیح و مرگ و قیام او را انکار می کنند.
نسخه های قدیمی عهد جدید نه فقط توسط کارشناسان ترجمه شده، بلکه با کتاب مقدس کنونی و گزارش های مورخان قرن اول میلادی تطبیق و مقایسه شده است.