۱۳۹۲ آبان ۱۶, پنجشنبه

عیسی که بود

   در نظر بعضی‌، عیسی یکی از انبیا بود، یکی از برجسته‌ترین آنها. بعضی دیگر او را معلم برجستۀ اخلاق و منادی محبت و بخشش می‌دانند. و عده‌ای دیگر، او را «مسیح‌» می‌نامند.
             در این بخش خواهیم کوشید شرح دهیم که عیسی مسیح برای چه آمد؛ چه کرد؟ رسالتش چه بود؟ یهودیان همزمانش او را که می‌پنداشتند؟ عیسی در نظر آنان چه مقامی داشت‌؟ اگر او دین و شریعتی جدید نیاورد، پس رسالتش چه بود؟ آیا او فقط آمد تا مردم را به محبت پند و اندرز دهد؟ اگر چنین بود، اصلاً آیا لازم بود که بیاید؟ چرا او را «مسیح‌» لقب دادند؟ هدف ما به‌طور کلی این خواهد بود که زندگی و تعالیم و معجزات عیسی را در چارچوب تاریخی‌اش بررسی کنیم و ببینیم در این چارچوب‌، تعالیم و کار او چه معنایی می‌داده است‌؟
             به‌عبارت روشنتر، ما می‌خواهیم همچون یک خبرنگار، به سرزمین فلسطین برویم‌، و از زندگی عیسای ناصری‌، ملقب به «مسیح‌» گزارشی مستند تهیه کنیم‌. برای این کار باید به دو هزار سال پیش باز گردیم‌، به شرایط تاریخی و فرهنگی و مذهبی آن روزگار. و اینک گزارش خبرنگار ما!

             نام او «عیسی‌» بود، یا به تلفظ درست عبری‌اش‌، «یشوعَه ». او را «عیسای ناصری‌» می‌خواندند چون در شهر کوچک ناصره بزرگ شده بود. و شاگردان و پیروانش او را «مسیح‌» لقب دادند، یعنی «مسح‌شده‌» یا «مبعوث‌شدۀ‌» خدا برای رسالتی خاص‌.
             در تب و التهاب یهودیان برای ظهور مسیحای موعود و رهایی ایشان از ستم حکومت‌های استعمارگر یونان و روم‌، مدعیان بسیاری برای مقام مسیحایی قد علم کردند.
 آرمان رشدی

تفسیر مزمور اول: "مقایسه زندگی ایماندار و زندگی غیر ایماندار"

تفسیر کتاب مقدس 
10/31/2013
9 آبان 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

نویسنده مزمور: ناشناس

مقدمه: مزمور اول راهی است به درون کتاب مزامیر. کسی که به پرستش خدا می پردازد، بایستی شریعت را نیز اجرا کند.این مزمور مانند کتاب امثال سلیمان است که موضوع آن شامل حکمت می باشد که در قالب شعر سرائیده شده است. شخص خوشبخت توسط دستورات الهی هدایت می شود. مزمور اول نصیحتی است درباره دو روش زندگی با مثال های مثبت و منفی. اما فقط طریق ایمان توجه خدا را جلب می کند و او را خشنود می سازد. خدا انسان را بر اساس جنسیت یا ملیتش داوری نمی کند، بلکه بر اساس ایمان و واکنش مثبتی که به اراده او نشان می دهد. مزمور اول در نزد یهودیان، به مزمور شریعت و حکمت نیز معروف است.

آیه اول: خوشا به حال کسی که با بدکاران مشورت نمی کند و راه گناهکاران را در پیش نمی گیرد و با کسانی که خدا را مسخره می کنند، همنشین نمی شود.

آیه اول: خوشا به حال... شخص خوشبخت، شادمان است زیرا لطف و رحمت خداوند به فراوانی نصیب او گردیده است. مسیح نیز از همین واژه "خوشابه حال" در متی فصل پنجم آیات سوم تا یازدهم استفاده نمود که به معنای سعادت واقعی است.
شخصی که... اشاره به ایماندار و فرد خداشناس است. در این مزمور او الگویی است برای دیگران.
بدکاران...گناهکاران... نویسنده مزمور به یهودیان اشاره می کند. اما به طور کلی مقصود نویسنده کسانی می باشند که زندگی آن ها توسط خداوند تغییر نیافته و نحوه زندگی آن ها خدا را خشنود نمی سازد.
با بدکاران مشورت نمی کند و راه گناهکاران را در پیش نمی گیرد و با کسانی که خدا را مسخره می کنند، همنشین نمی شود...
عده ای علی رغم ایمان به خدا، همرنگ جماعت گناهکاران می شوند و تحت تاثیر اعمال و گفتار گناهکاران قرار می گیرند. در نتیجه خلق و خوی این افراد به تدریج عوض شده و شخصیت آن ها بازتاب همان گناهکاران و بدکاران می شود. آیه اول نصحیتی مثبت است که به یک نمونه منفی تبدیل می شود. این آیه مراحل تدریجی تبدیل شدن شخص مثبت به فرد منفی را گام به گام شرح می دهد. ابتدا شخص ایماندار با گناهکاران همراه می شود، سپس از ایمان به خدا دست می کشد (شاید هم دچار شک و تردید شود) و سرانجام با افراد شرور همنشین می شود.
کسانی که خدا را مسخره می کنند، در واقع شریعت او و عملکرد الهی را زیر سئوال می برند. آن ها متکبر و مغرور هستند (امثال سلیمان فصل بیست و یکم آیه 24). کسی که همه چیز را به باد تمسخر می گیرد، از تنبیه هم درس فرا نمی گیرد (امثال سلیمان فصل سیزدهم آیه اول). شخصی که کارش مسخره کردن است از نزدیک شدن به افراد دانا خودداری می کند، چون دوست ندارد سرزنش آن ها را بشنود (امثال سلیمان فصل پانزدهم آیه 12). تمسخر باعث نزاع، مجادله و فحاشی می شود. کلام خدا می فرماید که این شخص باید از محفل یا جامعه اخراج شود (امثال سلیمان فصل بیست و دوم آیه دهم). آدم احمقی که همه را مسخره می کند، می تواند شهری را به آشوب بکشاند، در حالی که شخص دانا می کوشد صلح و آرامش را برقرار نماید ( امثال سلیمان فصل بیست و نهم آیه هشتم). آن ها همواره طریق زندگی ایمانداران را تمسخر می کنند. سایه سنگین تاثیر تمسخرکنندگان ما را از تابش شادی بخش حضور خدا دور می کند.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "تفسیر کتاب مقدس" محفوظ است. درج کامل مقالات "تفسیر کتاب مقدس" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.

پاسخ به شخصی که وجود خدا را انکار می کند

 دفاعیات مسیحی

چرا معجزه خدا را در زندگی ام انکار کنم؟ مگر شما روز تولد یا فارغ التحصیل تان را انکار می کنید؟ اگر معجزه در زندگی شما رخ نداده، به علت بی ایمانی خودتان است. مسیح فرمود:"این معجزات همراه "ایمانداران" خواهد بود". دویست سال قبل، شکاکان و ناباوران به ادیسون و گراهام بل می خندیدند، چون ادعای آنان مبنی بر چراغ برق و تلفن را خیال پردازی و تصور ناشی از جنون می پنداشتند. شاید برخی از این ناباوران، این نبوغ و استعداد را داشتند که چراغ برق یا تلفن را اختراع کنند، اما پیوستن آنان به جرگه شکاکان و ناباوران، این اختراعات را به تعویق انداخت. امروزه هیچکس به ادیسون و گراهام بل نمی خندد یا آن ها را احمق نمی نامد. برای بی ایمان هیچ اتفاقی نمی افتد، چون باور ندارد. مسیح از دو نابینا پرسید:"آیا ایمان دارید که من می توانم شما را شفا دهم؟" در واقع ایمان آن دو را آزمایش کرد و بعد آن ها را شفا داد. به عبارت دیگر، مسیح گفت که می خواهی معجزه را ببینی و زندگی تان تغییر کند؟ بنابراین، به قدرت مطلق خدا ایمان داشته باش. با نگرش منفی و ناباوری، هیچ اتفاقی رخ نمی دهد و شما تا آخر عمر هم چنان به مخالفت ادامه می دهید، چون معجزه را به علت بی ایمانی و ناباوری تجربه نکرده اید.

جادوگران مصری چگونه توانستند معجزه خدا را تکرار کنند؟ (خروج فصل هفتم آیات هشتم تا دوازدهم)



 دفاعیات مسیحی
11/07/2013
16 آبان 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

فرعون با خدایان زیادی آشنا بود و سرزمین مصر پر بود از انواع و اقسام خدایان. اما نام یهوه برایش تازگی داشت. فرعون پیش خود فکر کرد که اگر این یهوه خدای عبرانی هایی است که برای او بردگی می کنند، نمی تواند چنان قدرتمند باشد. او هنوز نشانه ای از قدرت خدا را ندیده بود. بنابراین، خدا به موسی و هارون فرمود:"این بار پادشاه مصر از شما معجزه ای خواهد خواست. پس هارون عصای خود را در حضور فرعون به زمین اندازد و عصا، مار خواهد شد" (خروج فصل هفتم آیه 9).
موسی و برادرش هارون پیش فرعون رفتند و همان طور که خداوند فرموده بود، هارون عصای خود را پیش پادشاه و درباریان به زمین انداخت و عصا مار شد. اما فرعون جادوگران مصری را احضار کرد و آن ها نیز به کمک افسون های خود، همین عمل را انجام دادند. آن ها عصای خود را بر زمین انداختند و عصاهای شان به مار تبدیل شد. اما مار هارون، همه مارهای جادوگران را بلعید.
بعضی از جادوگران مصر با قدرت شیطان اعمال شگفت انگیزی انجام می دادند، زیرا پرستش خدایان متعلق به ارواح پلید، جزئی از آداب مذهبی شان بود. مثلا برخی از جادوگران می توانستند آن چنان مارها را افسون کنند که به عصا یا چوب سفت تبدیل می شدند. برخی معتقدند که عصای جادوگران به صورت مار در نیامد بلکه فقط با قدرت شیطان حرکت می کرد. اما گزارش کتاب خروج (موسی به عنوان شاهد عینی)، از تبدیل شدن عصاها به مار حکایت می کند. فرعون از مشاهده مار موسی و هارون چندان تعجب نکرد. او جادوگران خود را احضار کرد تا به موسی و هارون ثابت کند، خدایان مصری هم قادر به معجزه هستند. جادوگران فرعون نیز با قدرت شیطان موفق شدند همین کار را انجام دهند. اما مار هارون، همه مارهای جادوگران را بلعید تا فرعون و همفکرانش دریابند که قدرت خدا ورای سحر و جادوی جادوگران است. جادوگران قادر نبودند تا مانع بروز بلایا و مصیبت هایی شوند که خداوند بر مصر نازل کرد. اگر جادوگران مانند خدا قدرتمند بودند، می بایست بلایا را دفع می کردند.
از این واقعه نکاتی را فرا می گیریم:
معجزه الهی با حقیقت ارتباط دارد، در حالی که پیامد و نتیجه معجزه شیطان، باعث لغزش و گمراهی است. معجزه خدا فرد منفی را به شخص مثبت و مفید تبدیل می کند. اما معجزه شیطان شخص منفی را به فرد شریر مبدل می سازد (اعتقادات انسان را از ثمرات آن می توان شناخت). معجزه خداوند همواره با موفقیت و ثمرات نیکو همراه است، اما معجزات شیطان به شرارت، تباهی و نابودی می انجامد. شیطان می تواند بعضی از کارهای خدا را تقلید کند و از این طریق مردم را گمراه سازد. اما ثمرات گمراهی خیلی زود آشکار می شود: جنایت، شرارت، بی اعتمادی، استبداد، وحشت، ترور...

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است