۱۳۹۳ مرداد ۲۹, چهارشنبه

مانع رشد و پیشرفت، در ذهن شماست

مطالعه کتاب مقدس

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

چند دهه قبل کارشناسان اعلان کردند که هیچ دونده ای قادر نیست رکورد یک مایل را در چهار دقیقه بشکند. "کارشناسان" جوانب را به دقت بررسی کردند تا ثابت کنند که شکستن رکورد یک مایل در چهار دقیقه غیر ممکن است. سال ها گذشت و هیچکس در کم تر از چهار دقیقه یک مایل ندوید.
تا این که یک روز مرد جوانی پیدا شد که به نظر کارشناسان اعتقادی نداشت. او به غیر ممکن ها فکر نکرد. او نگذاشت که آن اظهار نظر منفی کارشناسان در ذهنش زندانی بسازد. او معتقد بود که می توان رکورد را شکست. شروع به آموزش و تمرین کرد. از کوشش و پشتکار دست برنداشت. و عاقبت ادعای کارشناسان را باطل کرد. او کاری کرد که کارشناسان گفته بودند، غیر عملی است. نام این ورزشکار "راجر بنیستر" بود.
در طول ده سال بعد از رکوردشکنی بنیستر، 336 دونده دیگر در کم تر از چهار دقیقه دویدند! در ظرف یک دهه بیش از سیصد نفر از موقعیت های جغرافیایی گوناگون جهان توانستند آن را انجام دهند. چه اتفاقی افتاد؟ جواب خیلی ساده است. در ذهن ورزشکاران قبلی، دویدن یک مایل فقط در چهار دقیقه امکان پذیر بود. بعد از رکوردشکنی بنیستر، ذهنیت ورزشکاران تغییر کرد، چون آن ها معتقد شدند می توان در کم تر از چهار دقیقه یک مایل را دوید!
نکته کلیدی این جاست: شما هرگز فراتر از موانع ذهنی خود نمی روید. اگر فکر می کنید که نمی توانید کاری انجام دهید، هرگز نخواهید توانست. نبرد، درون ذهن شماست. اگر در ذهن خودتان شکست بخورید، همان موقع نبرد را باخته اید. اگر فکر می کنید به اهداف خود نمی رسید، هرگز اهداف خود را نخواهید دید.
شاید یک عده کارشناس به شما گفته اند که هرگز موفق نخواهید شد. مردم هم همین ادعا را تکرار می کنند:"شما هرگز موفق نخواهید شد. آنچه برای موفقیت لازم دارید، ندارید. غیرممکن است. عملی نیست...". به این دروغ ها گوش ندهید. اگر ادیسون، گراهام بل، راجر بنیستر، بیل گیتس و مخترعان دیگر، حرف های منفی کارشناسان و مردم را باور می کردند، امروز نحوه زندگی ما مانند اوایل قرن نوزدهم بود!
امروز شکستن رکورد یک مایل در کم تر از چهار دقیقه برای دوندگان حرفه ای معمولی است. دیگر کار بزرگی محسوب نمی شود. راجر بنیستر یک استاندارد جدید را پایه گذاری کرد. او مسیر را باز کرد. اما نگاهی کنیم به کتاب مقدس. خدا برای قوم اسرائیل برنامه و نقشه بسیار عالی داشت. بنابراین آن ها را با معجزات شگفت انگیز از دوران ستم و بردگی آزاد کرد تا به سرزمینی که برای آن ها تدارک دیده بود، بروند. وقتی از سرزمین مصر خارج شدند، یک راست به سمت کنعان حرکت کردند. این سفر، مطابق روزگار آن ها، یازده روز به طول می انجامید. اما رسیدن به کنعان، چهل سال طول کشید. چرا؟ چرا آن ها در بیابان سرگردان شدند و بارها و بارها یک کوه را دور زدند؟
خدا می خواست برای قوم اسرائیل کار جدیدی انجام دهد، اما آن ها درک نمی کردند. قوم اسرائیل توسط ستمگران در مدت طولانی سرکوب شده بود. در نتیجه آنان ذهنیت ضعیف و شکست خورده ای داشتند. تمرکز آن ها فقط بر مشکلاتی بود که در بیابان با آن روبرو بودند. در نتیجه، همیشه در حال گله و شکایت بودند. بنابراین، نسل اول اجازه حضور در سرزمین کنعان را نیافت و همگی در بیابان مردند.
خداوند دوست دارد که ما رشد کنیم. خداوند عاشق پیشرفت و ترقی ماست. خدا نمی خواهد که به چرخیدن در یک دایره ادامه دهیم و سال از پی سال در وضعیت ثابت باقی بمانیم. مهم نیست که در گذشته چه بر سر شما آمده. مهم نیست از چه موانع و مشکلاتی رنج برده اید، یا چه کسی سعی در مانع تراشی بر سر راه پیشرفت شما کرده. امروز، روز جدیدی است و خدا می خواهد کار جدیدی بکند. او چیزهای بزرگی برای شما در راه دارد. از گله و شکایت دست بکشید و به خدا اعتماد کنید. نگذارید اشتباهات گذشته و هم چنین گذشته ناکام و دردناک شما، آینده تان را تعیین کند.
اگر با کمک روح القدس، نگرش ایمان را به خدا حفظ کنید، شاهد تغییر و تحول خواهید بود. به یاد داشته باشید: شما نمی توانید در حالی که به شکست و ناکامی فکر می کنید، انتظار داشته باشید که خدا زندگی تان را سرشار از شادی، برکت و معجزه کند. این دو مقوله با هم جمع نمی شوند. در کمال تعجب بسیاری از مردم چارچوب ذهنی محدود و بسته ای دارند: کوچک فکر می کنند، کوچک باور می کنند و کوچک انتظار دارند. و تعجب می کنند که چرا هرگز اتفاق بزرگی برای آن ها رخ نمی دهد. این طرز فکر خودشان است که آن ها را در شکست باقی گذاشته است. اما خدا می خواهد که همین امروز حرکت کنید. بنابراین، منفعل نباشید. قدم اول را بردارید. خدا می خواهد از طریق شما کار بسیار برجسته ای انجام دهد. او می خواهد شما آن کسی باشید که برمی خیزد و به چارچوب منفی و شکست خورده در خانواده تان، خاتمه می دهد. اگر در راه ایمان به خدا قدم بگذارید و با روح القدس همکاری داشته باشید، به ماورای موانع گذشته قدم خواهید گذاشت و معجزه را خواهید دید. شکستن این موانع با کمک خدا، امکان پذیر است. شکستن این موانع، زندگی شما و خانواده تان را عوض خواهد کرد. بنابراین، تسلیم نشوید. رشد کنید. اراده خدا این است که رشد نمایید.

از آدم تا نوح، میانگین عمر 800 سال بود. چرا انسان ها عمر طولانی داشتند؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

میانگین عمر در دنیای امروز 80 سال است. برخی از تحقیقات نشان داده که در دو قرن اخیر بیست تا سی سال به عمر انسان افزوده شد. علت افزایش عمر به دلیل پیشرفت علم در معالجه بیماری ها بوده است. اما زندگی کردن برای 800 تا 900 سال غیرممکن به نظر می رسد. پس چگونه انسان هایی که قبل از نوح زندگی می کردند، دارای عمر طولانی بوده اند؟

افزایش یا کاهش طول عمر به ترکیب عواملی نظیر زیست شیمیایی، فعالیت غدد داخلی، تغذیه، زیست محیطی و تاثیر اتمسفر زمین ارتباط دارد. انسان های اولیه از لحاظ جسمی، تغذیه و اتمسفر در شرایط عالی به سر می بردند. حتی بعد از جدایی از خدا و رخنه گناه، شرایط هم چنان برای آدم و حوا و نسل آنان، بسیار مطلوب و عالی بود.

به هنگام مطالعه کتاب مقدس، درمی یابیم که بعد از طوفان سهمگین دوران نوح، عمر انسان ها به طور ناگهانی کاهش یافت. در پیدایش فصل 8 آیه 22 می خوانیم:" سرما و گرما، زمستان و تابستان و روز و شب برقرار خواهد بود".
این عبارت به تغییرات اساسی آب و هوا و محیط زیست اشاره می کند. تا قبل از طوفان باران نبود، بلکه مه وجود داشت (پیدایش فصل 2 آیات 5- 6). به همین دلیل مردم به هشدار نوح توجهی نمی کردند، زیرا قبل از آن باران و سیل ندیده بودند. در دوران قبل از طوفان، زمین توسط مه سنگین سیراب می شد، اما تغییر آب و هوا به کاهش سریع عمر منجر گردید و نسل های بعدی عمرشان کم و کم تر شد. قبل از طوفان، عمر انسان ها به 900 سال هم می رسید، در حالی که در بعد از طوفان عمر انسان به 200 و سپس 100 سال محدود شد.

علم نجوم ثابت کرده که چگونه خداوند اجازه داد انسان در قبل از طوفان بزرگ، از عمر طولانی برخوردار باشد. در آن زمان لایه اوزون بسیار ضخیم بود، به طوری که مانع تابش اشعه ماورای بنفش به زمین می گردید. بعد از طوفان، این لایه به تدریج نازک شد و اشعه ماورای بنفش به زمین راه یافت. حضور این اشعه، سبب پیری زودرس سلول های بدن انسان شد. این اشعه در اثر انفجار ستارگان در فضا آزاد و منتشر گردید.

انسان های آن روزگار مانند امروز اطلاعات پزشکی نداشتند، با این حال عوامل زیست محیطی، تغذیه و فعالیت غدد درون و شیمیایی بدن در وضعیت عالی بودند. بعد از طوفان، این عوامل دستخوش تغییر و تحول شدند و بدین سان عمر انسان ها کاهش یافت.

عامل دیگری که به کاهش عمر انسان منتهی گردید، کدهای ژنتیکی بود. با گذشت چند نسل، کدهای ژنتیک دچار نقص شد. آدم و حوا در مقابل بیماری ها بسیار مقاوم بودند، اما نسل های بعدی این امتیاز برتر ژنتیکی را به تدریج از دست دادند. در نتیجه، بدن انسان به بیماری و مرگ جسمانی آسیب پذیر شد.

در کتیبه های قبل از طوفان بزرگ (دوران نوح) به عمر طولانی پادشاهان اشاره شده است. هم چنین پارسیان، مصریان، هندوها، یونانی ها و دیگر اقوام روایاتی از عمر طولانی ساکنان اولیه زمین داشته اند. چنین روایاتی چگونه می توانستند به وجود آیند، مگر آن که این واقعیت را بپذیریم که انسان های اولیه عمر طولانی داشتند. 


عکس: ‏از آدم تا نوح، میانگین عمر 800 سال بود. چرا انسان ها عمر طولانی داشتند؟

03/14/2014
23 اسفند 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

میانگین عمر در دنیای امروز 80 سال است. برخی از تحقیقات نشان داده که در دو قرن اخیر بیست تا سی سال به عمر انسان افزوده شد. علت افزایش عمر به دلیل پیشرفت علم در معالجه بیماری ها بوده است. اما زندگی کردن برای 800 تا 900 سال غیرممکن به نظر می رسد. پس چگونه انسان هایی که قبل از نوح زندگی می کردند، دارای عمر طولانی بوده اند؟

افزایش یا کاهش طول عمر به ترکیب عواملی نظیر زیست شیمیایی، فعالیت غدد داخلی، تغذیه، زیست محیطی و تاثیر اتمسفر زمین ارتباط دارد. انسان های اولیه از لحاظ جسمی، تغذیه و اتمسفر در شرایط عالی به سر می بردند. حتی بعد از جدایی از خدا و رخنه گناه، شرایط هم چنان برای آدم و حوا و نسل آنان، بسیار مطلوب و عالی بود. 

به هنگام مطالعه کتاب مقدس، درمی یابیم که بعد از طوفان سهمگین دوران نوح، عمر انسان ها به طور ناگهانی کاهش یافت. در پیدایش فصل 8 آیه 22 می خوانیم:" سرما و گرما، زمستان و تابستان و روز و شب برقرار خواهد بود". 
این عبارت به تغییرات اساسی آب و هوا و محیط زیست اشاره می کند. تا قبل از طوفان باران نبود، بلکه مه وجود داشت (پیدایش فصل 2 آیات 5- 6). به همین دلیل مردم به هشدار نوح توجهی نمی کردند، زیرا قبل از آن باران و سیل ندیده بودند. در دوران قبل از طوفان، زمین توسط مه سنگین سیراب می شد، اما تغییر آب و هوا به کاهش سریع عمر منجر گردید و نسل های بعدی عمرشان کم و کم تر شد. قبل از طوفان، عمر انسان ها به 900 سال هم می رسید، در حالی که در بعد از طوفان عمر انسان به 200 و سپس 100 سال محدود شد. 

علم نجوم ثابت کرده که چگونه خداوند اجازه داد انسان در قبل از طوفان بزرگ، از عمر طولانی برخوردار باشد. در آن زمان لایه اوزون بسیار ضخیم بود، به طوری که مانع تابش اشعه ماورای بنفش به زمین می گردید. بعد از طوفان، این لایه به تدریج نازک شد و اشعه ماورای بنفش به زمین راه یافت. حضور این اشعه، سبب پیری زودرس سلول های بدن انسان شد. این اشعه در اثر انفجار ستارگان در فضا آزاد و منتشر گردید. 

انسان های آن روزگار مانند امروز اطلاعات پزشکی نداشتند، با این حال عوامل زیست محیطی، تغذیه و فعالیت غدد درون و شیمیایی بدن در وضعیت عالی بودند. بعد از طوفان، این عوامل دستخوش تغییر و تحول شدند و بدین سان عمر انسان ها کاهش یافت. 

عامل دیگری که به کاهش عمر انسان منتهی گردید، کدهای ژنتیکی بود. با گذشت چند نسل، کدهای ژنتیک دچار نقص شد. آدم و حوا در مقابل بیماری ها بسیار مقاوم بودند، اما نسل های بعدی این امتیاز برتر ژنتیکی را به تدریج از دست دادند. در نتیجه، بدن انسان به بیماری و مرگ جسمانی آسیب پذیر شد. 

در کتیبه های قبل از طوفان بزرگ (دوران نوح) به عمر طولانی پادشاهان اشاره شده است. هم چنین پارسیان، مصریان، هندوها، یونانی ها و دیگر اقوام روایاتی از عمر طولانی ساکنان اولیه زمین داشته اند. چنین روایاتی چگونه می توانستند به وجود آیند، مگر آن که این واقعیت را بپذیریم که انسان های اولیه عمر طولانی داشتند. 

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏


پاسخ به مخالفان مسیحیت

دفاعیات مسیحی

مهران پورپشنگ

مخالفان ادعا می کنند که کتاب مقدس تحریف شده، زیرا به نقاط ضعف پیامبران اشاره کرده است. در پاسخ باید گفت که اگر خدا عده ای را کاملا مقدس می آفرید، این پرسش برای مردم مطرح می شد که چرا خدا تفاوت و تبعیض قائل شده است؟ چرا من باید برای دست یابی به پاکی و قدوسیت، سعی و تلاش کنم تا مقبول خدا واقع شوم، در حالی که دیگری کاملا مقدس و کامل آفریده شده؟ طبق نگرش مسیحیت، افراد در هر مقام و موقعیت باید وفاداری خود را به خدا "ثابت" کنند. هنگامی شما می توانید ادعای وفاداری کنید که قبل از آن فرصت بی وفا بودن داشته اید، ولی خودتان برگزیدید که وفادار بمانید. خدا افرادی را می خواهد که با "خواست و اراده خودشان"، وفاداری خود را ثابت کرده اند و نه این که عده ای کاملا مقدس را خلق کند. باید بدانیم خدا کیست؟ انسان کیست؟ ما انسان هستیم. هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم. انسان ها به فیض و رحمت خدا نیازمندند. خوشبختانه کتاب مقدس به نقاط ضعف رسولان و پیامبران اشاره کرده است تا از آن ها بت نسازیم، بلکه تمرکز ما بر خداوند باشد. به یاد داشته باشیم: انسان حاصل هدف خدا و برای هدف خدا به دنیا آمده است. کتاب مقدس، نقاط ضعف پیامبران را مخفی نکرده، بلکه آن را با صداقت بیان نموده است، چرا که آنان انسان های مافوق طبیعی نبوده اند. پولس رسول چنین نوشت: "ما ضعیف هستیم، لیکن با قوت خدا زیست خواهیم کرد" (دوم قرنتیان فصل 13 آیه 5). هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم.