۱۳۹۲ مرداد ۱, سه‌شنبه

فیلیپیان باب 27:1

به هر حال ، طوری زندگی کنید که رفتار شما شایستۀ انجیل مسیح باشد و من چه بیایم و شما را ببینم و چه نیایم ، مایلم در بارۀ شما بشنوم که در یگانگی روح پا برجا هستید و با همآ هنگی پیوسته دست به دست یکدیگر داده به خاطر ایمان انجیل تلاش می کنید.

چگونه خدایی نیکو، انسان ها را به جهنم می فرستد؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی

به یک معنا، خدا کسی را به جهنم نمی فرستد. ما خودمان خود را به آن جا می فرستیم. خدا هر کاری لازم را برای ما انجام داده است تا بخشیده شویم، فدیه بیابیم، طاهر شویم و برای آسمان مناسب گردیم. تنها چیزی را که باقی می ماند این است که هدیه نجات را از خدا دریافت کنیم. اگر آن را رد کنیم، خدا راه دیگری نخواهد داشت جز این که انتخاب خودمان را به ما دهد. فراموش نکنید که انسان اراده آزاد دارد. برای کسی که نمی خواهد با خدا باشد، حتی بهشت نیز جهنم خواهد بود.
تاریخ نشان داده که انسان ها مسئول بروز گناه و مرگ در عالم هستی بوده اند. نباید از یاد ببریم که خطاهای بشریت نیز موجب بسیاری از بدبختی ها و رنج ها در جهان امروز است. متاسفانه تقلب و کلاهبرداری، دروغگویی، دزدی و خودخواهی که وجه مشخصه جامعه امروز ما هستند، همگی محصولی از رنج را به بار می آورند.
دشوار است که خدا را مسئول این ها بدانیم. این رنج ها ریشه هاش در خطایای انسان است، بنابراین، قابل توجه است که چه مقدار از رنج در اثر این امر پدید می آید

آیا باید به کلیسا کمک مالی کنیم؟



پاسخ ایمانداران به کسانی که وجود خدا را انکار می کنند

چرا معجزه خدا را در زندگی ام و تغییر و تحول مثبت در درون خود را انکار کنم؟ مگر شما روز تولد یا مهاجرت تان را انکار می کنید؟ اگر معجزه در زندگی شما رخ نداده، به علت بی ایمانی خودتان است. مسیح فرمود:"این معجزات همراه "ایمانداران" خواهد بود". دویست سال قبل، شکاکان و ناباوران به ادیسون و گراهام بل می خندیدند، چون ادعای آنان مبنی بر چراغ برق و تلفن را خیال پردازی و تصور ناشی از جنون می پنداشتند. شاید برخی از این ناباوران، این نبوغ و استعداد را داشتند که چراغ برق یا تلفن را اختراع کنند، اما پیوستن آنان به جرگه شکاکان و ناباوران، این اختراعات را به تعویق انداخت. امروزه هیچکس به ادیسون و گراهام بل نمی خندد یا آن ها را احمق نمی نامد. برای بی ایمان هیچ اتفاقی نمی افتد، چون باور ندارد. مسیح از دو نابینا پرسید:"آیا ایمان دارید که من می توانم شما را شفا دهم؟" در واقع ایمان آن دو را آزمایش کرد و بعد آن ها را شفا داد. به عبارت دیگر، مسیح گفت که می خواهی معجزه را ببینی و زندگی تان تغییر کند؟ بنابراین، به قدرت مطلق خدا ایمان داشته باش. با نگرش منفی و ناباوری، هیچ اتفاقی رخ نمی دهد و شما تا آخر عمر هم چنان به مخالفت ادامه می دهید، چون معجزه را به علت بی ایمانی و ناباوری تجربه نکرده اید.

دفاعیات مسیحی

                                               

اظهارات تهدید آمیز محسنی اژه ای درباره بازگشت ایرانیان خارج از کشور

آیا خدا با تک همسری موافق است یا چند همسری؟

دفاعیات مسیحی

آیا عهد جدید روز سبت را حذف کرد؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

در عهد جدید، هیچ گونه تعلیمی مبنی بر حذف روز سبت وجود ندارد. در عهد عتیق، خداوند روز سبت را به عنوان روز استراحت انتخاب نمود. یک روز استراحت، این فرصت را به جسم و روان انسان می دهد تا برای شش روز کار آمادگی کسب کند. در دنیای باستان، این امتیاز نوین و منحصر به فردی بود که خدا به قوم اسرائیل عطا فرمود. با این توصیف، رهبران یهود، قوانین و تبصره های زیادی برای روز سبت نوشتند (در متن کتاب مقدس این قوانین اضافی وجود ندارد) که مسیح را وادار به واکنش نمود. رهبران یهود این تصور را در مردم ایجاد کرده بودند که انسان برای سبت پدید آمده است، در حالی که مسیح فرمود که سبت برای انسان به وجود آمده است. به عبارت دیگر، سبت فقط روز استراحت و تعمق بیشتر در کلام خداوند بود. همین.
در شریعت موسی و هم چنین عهد عتیق، قانونی که تغییر روز استراحت را از شنبه به روز دیگر منع کند، وجود ندارد. وجود چنین قانونی ضروری نبود. در واقع، خداوند آینده را می دید و می دانست که دوران انقلاب صنعتی فرا خواهد رسید و شرایط زندگی انسان ها به گونه ای دیگر شکل خواهد گرفت. در دنیای امروز، تعطیلی فرودگاه، بیمارستان، هتل ،آتش نشانی، مخابرات، رادیو و تلویزیون، نیروگاه برق... غیر ممکن و محال است. عدم فعالیت این گونه مراکز مصادف است با فاجعه. هم چنین مردم برای استراحت و رفع خستگی به مراکز تفریحی نظیر سینما، شهربازی، رستوران، پارک... می روند و اوقات فراغت خود را می گذرانند. در هر حال، کسانی که در تعطیلات آخر هفته کار می کنند، بایستی یک روز را درهفته به استراحت بپردازند.
از طرف دیگر، به نظر می آید که روز شنبه (سبت) مختص یهودیان بود و نه کلیسا. مسیحیان برای یادآوری قیام مسیح از مردگان، در روزهای یکشنبه مراسم گردهمایی را تشکیل دادند و پس از قرن ها یکشنبه، به عنوان روز استراحت انتخاب شد. اما به احترام یهودیان و شریعت موسی، شنبه نیز در کشورهای مسیحی به عنوان روز تعطیل قلمداد می شود. دلیل دیگراین تصمیم گیری، برای جلوگیری از اختلال درفعالیت های اقتصادی یهودیان و مسیحیان بود.
بنابراین، یک روز در هفته را به عنوان روز استراحت و تجدید قوا در نظر داشته باشید.

محاکمه گالیله: آیا مسیحیت و علم تفاوت دارند؟



آیا مسیح واقعا می تواند زندگی انسان را تبدیل کند؟

مترجم: آرمان رشدی 

نمی توان منکر این واقعیت شد که عیسی واقعا وجود داشته و این که زندگی اش تاریخ بشریت را به گونه ای بنیادین دگرگون کرده است. عیسی مسیح در طول دو هزار سال در حال تبدیل زندگی انسان ها از مرحله منفی به مثبت بوده است.
در قرن نوزدهم میلادی، چارلز برادلا، ملحد مشهور آن روزگار، از یک مسیحی خواست تا درباره ادعاهای مسیحیت با او به بحث بنشیند. مرد مسیحی که هیو پرایس هیوز نام داشت، مبشر فعالی بود که در میان بینوایان لندن خدمت می کرد. هیوز به برادلا گفت که به یک شرط حاضر است با او مباحثه کند.
هیوز گفت:"پیشنهاد می کنم که هر یک از ما برای اثبات عقایدمان، از میان انسان هایی که در اثر تعالیم ما زندگی فلاکت بار و گناه آلود رهایی یافته باشند، صد نفر را بیاوریم.
برادلا سکوت کرد. هیوز گفت:"اگر نمی توانی صد نفر را بیاوری، لطفا پنجاه نفر را دعوت کن".
پاسخ برادلا هم چنان سکوت بود. هیوز گفت:"پس فقط بیست نفر را بیاور". برادلا پاسخی نداشت.
سرانجام هیوز تعداد را به یک نفر رساند. برادلا باید یک نفر را می یافت که زندگی اش در اثر اعتقاد به الحاد و بی خدایی بهبود یافته باشد و هیوز موظف بود صد نفر را بیاورد. در این صورت او حاضر بود که در این شرایط با او مباحثه کند. برادلا از مناظره صرفنظر کرد.
طرز فکر بسیاری از انسان های امروزی واقعا حیرت آور است. اگر چیزی را نتوانی به طور علمی ثابت کنی، به نظر آن ها آن چیز حقیقت ندارد. این طرز فکر اشتباه است. مثلا خیلی چیزها را می توان از نظر تاریخی/قانونی ثابت کرد و حقیقت دارند. علم صرفا به ارزیابی پدیده از طریق آزمایش و مشاهدات مکرر می پردازد. با این توصیف، آنچه امروز صبح برای شما اتفاق افتاد، آیا دوباره تکرار می شود تا از نظر علمی مورد قبول واقع شود؟ اما از نظر تاریخی می توان ثابت کرد که شما امروز در محل کار و یا دانشگاه بوده اید. مثلا دوستان تان شما را در کلاس دیده اند و استاد حضور شما را در کلاس به خاطر دارد. هم چنین یادداشت های سخنرانی استاد را با دست خط خودتان دارید. اثبات به روش علمی برای اثبات امور شخصی و رویدادهای تاریخی مناسب نیست. اثبات به روش علمی را فقط برای ثابت کردن وقایع قابل تکرار می توان به کار برد.
آیا می توان سه متر محبت و چهار کیلو عدالت را با روش علمی ثابت کرد؟ اما احمقانه است که واقعی بودن محبت و عدالت را انکار کنیم. آیا می توان با روش علمی ترور لینکلن را تکرار کنیم؟ آیا توسط علم می توانیم به دوران ناپلئون برویم و او را مشاهده کنیم؟
روش علمی به سئوالاتی از قبیل آیا زکریای رازی وجود داشت؟ یا عیسی مسیح چگونه شخصی بود؟ نمی تواند پاسخ دهد. این سئوالات از حوزه اثبات به روش علمی خارج می باشند. باید جواب این سئوالات را به روش تاریخی یافت.
اگر برخی از نویسندگان مسیح را اسطوره جلوه می دهند، کارشان بر شواهد و قرائن تاریخی استوار نیست. برای یک مورخ بی طرف، تاریخ عیسی به اندازه تاریخ ژولیوس سزار بدیهی و مسجل است. فرضیه های مربوط به اسطوره بودن شخصیت عیسی هیچ گاه از سوی مورخین مطرح نمی شود.
اگر هنگامی که عیسی ادعاهایش را اظهار می کرد که خدا است و می دانست که او خدا نیست، پس دروغگویی بیش نبود. او ریاکار نیز بود چون به دیگران آموزش می داد که بدون توجه به نفع شخصی شان، راستگو و درستکار باشند، در حالی که زندگی خودش دروغ بزرگی بیش نبود. اگر او نمی توانست ادعاهایش را بر مبنای حقیقت ثابت کند، پس او واقعا دروغگو بود. و بالاخره چرا باید به علت ادعاهای غیر واقعی اش، جان خود را بر صلیب از دست بدهد؟
شخصی که فقط یک انسان باشد و ادعای خدایی کند، نمی تواند استاد اخلاقیات باشد. عیسی گناهان را آمرزید. بیماران را شفا داد. مردگان را زنده کرد. درباره عملکرد روح القدس، تاسیس کلیسا و هم چنین مرگ خود و رستاخیزش از مردگان، ویرانی اورشلیم در هفتاد میلادی به درستی پیشگویی کرد. او اکنون نیز زندگی مردم را تغییر می دهد و تاثیر مثبت او در زندگی افرادی که توسط او متحول شده اند، کاملا ملموس و مشخص است. اگر درباره الوهیت مسیح شک دارید، لطفا با خدا دوست و صمیمی شوید، تا ابهام برای همیشه رفع شود. این تجربه را ایمانداران مسیحی کسب کرده اند.