آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود :((تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همه قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر, پسر وروح القدس تعمید دهید.))
۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه
مخالفان مسیحیت معتقدند که مسیح هرگز مدعی نشد که خداوند است. آیا متن کتاب مقدس ادعای مخالفان را تایید می کند؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یک. عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل دوم آیه یازدهم). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل چهاردهم آیه سی و سوم و فصل بیست و هشتم آیه نهم، انجیل یوحنا فصل نهم آیه38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
دو. عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:"چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟"(متی فصل بیست و دوم آیه 43).
سه. مسیح فرمود:"من و پدر یکی هستیم (یوحنا فصل دهم آیه 30). یهودیان بلافاصله خواستند او را سنگسار کنند. در موقعیت دیگر فرمود:"من قبل از ابراهیم وجود داشتم" رهبران مذهبی که طاقت شنیدن سخنان او را نداشتند، سنگ برداشتند تا او را بکشند (یوحنا فصل هشتم آیات پنجاه و هشتم و پنجاه نهم).
چهار. مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:"خداوند می فرماید". او با اقتدار تعلیم می داد:"اما من می گویم" (متی فصل های پنجم تا هفتم).
پنج. گفتگوی مسیح و پدر غیر طبیعی نیست. گفتگوی او با پدر نشان می داد که تثلیث واقعی است. زمانی که مسیح در جهان بود، دعای او به خدای پدر، نه فقط خدا بودن مسیح را زیر سئوال نمی برد، بلکه نشانه رابطه اش در تثلیث بود. مسیح، خدا را پدر می نامید. اما پیامبران می گفتند:"خدایا".
شش. شهادت یوحنا درباره مسیح:"گرچه جهان را او آفریده بود، اما زمانی که به این جهان آمد، کسی او را نشناخت" (یوحنا فصل اول آیه 10)
هفت. شهادت پولس درباره مسیح:"مسیح چهره دیدنی خدای نادیده است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد. در واقع، تمام هستی به وسیله عیسی مسیح به وجود آمد، یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است" (کولسیان فصل اول آیات 15-16)
هشت. پولس چنین نوشت::"همه به زبان خود اعتراف کنند که عیسی مسیح، خداوند است" (فیلیپیان فصل دوم آیه 11).
نه. نویسنده رساله به عبرانیان نوشت:"خدا جهان و تمام موجودات را توسط مسیح آفریده است. فرزند خدا منعکس کننده جلال خدا و مظهر دقیق وجود اوست" (عبرانیان فصل اول آیات دوم و سوم)
یک. عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل دوم آیه یازدهم). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل چهاردهم آیه سی و سوم و فصل بیست و هشتم آیه نهم، انجیل یوحنا فصل نهم آیه38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
دو. عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:"چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟"(متی فصل بیست و دوم آیه 43).
سه. مسیح فرمود:"من و پدر یکی هستیم (یوحنا فصل دهم آیه 30). یهودیان بلافاصله خواستند او را سنگسار کنند. در موقعیت دیگر فرمود:"من قبل از ابراهیم وجود داشتم" رهبران مذهبی که طاقت شنیدن سخنان او را نداشتند، سنگ برداشتند تا او را بکشند (یوحنا فصل هشتم آیات پنجاه و هشتم و پنجاه نهم).
چهار. مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:"خداوند می فرماید". او با اقتدار تعلیم می داد:"اما من می گویم" (متی فصل های پنجم تا هفتم).
پنج. گفتگوی مسیح و پدر غیر طبیعی نیست. گفتگوی او با پدر نشان می داد که تثلیث واقعی است. زمانی که مسیح در جهان بود، دعای او به خدای پدر، نه فقط خدا بودن مسیح را زیر سئوال نمی برد، بلکه نشانه رابطه اش در تثلیث بود. مسیح، خدا را پدر می نامید. اما پیامبران می گفتند:"خدایا".
شش. شهادت یوحنا درباره مسیح:"گرچه جهان را او آفریده بود، اما زمانی که به این جهان آمد، کسی او را نشناخت" (یوحنا فصل اول آیه 10)
هفت. شهادت پولس درباره مسیح:"مسیح چهره دیدنی خدای نادیده است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد. در واقع، تمام هستی به وسیله عیسی مسیح به وجود آمد، یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است" (کولسیان فصل اول آیات 15-16)
هشت. پولس چنین نوشت::"همه به زبان خود اعتراف کنند که عیسی مسیح، خداوند است" (فیلیپیان فصل دوم آیه 11).
نه. نویسنده رساله به عبرانیان نوشت:"خدا جهان و تمام موجودات را توسط مسیح آفریده است. فرزند خدا منعکس کننده جلال خدا و مظهر دقیق وجود اوست" (عبرانیان فصل اول آیات دوم و سوم)
وقتی زندگی معنا ندارد، به خدا اعتماد کنید
مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
پولس قبل از ایمان به مسیح، شخص متعصب مذهبی بود. او با تمام قوا و با تعصب به وظیفه ای که اعتقاد داشت عمل می کرد و آن وظیفه عبارت بود از نابودی کلیسای مسیح. تردیدی نیست که پولس درباره معجزات مسیح شنیده بود یا شاید با چشم خود دیده بود. ولی معجزات توجه او را جلب نکرد. او شاهد سنگسار شدن استیفان (اولین شهید مسیحی) بود و حتی متوجه شد که صورت استیفان مانند فرشتگان شد. ولی این هم توجه او را به مسیح جلب نکرد. تا این که او ماموریت یافت تا ایمانداران مسیحی را در دمشق دستگیر کند و به اورشلیم بیاورد. در راه دمشق، خدا توجه او را جلب کرد. او با تاباندن نور قوی، پولس را از روی اسب بر زمین انداخت. پولس به طور موقت نابینا شد. مسیح با او سخن گفت (اعمال رسولان فصل نهم).
اگر لازم بود پولس دچار نابینایی و خفت و خواری موقت شود تا توجهش به خدا جلب شود، واقعا ارزشش را داشت، زیرا بخش وسیعی از امپراطوری روم توسط او پیام انجیل را شنید. در زمان پولس بود که اولین کلیساها در اروپا تاسیس شدند. نیمی از عهدجدید توسط پولس نوشته شد. بنابراین، خدا حق داشت که آن گونه توجه او را جلب کند.
ممکن است بگویید:"اما من یک آدم عادی هستم. چطور ممکن است خدا از من استفاده کند؟ چه کاری از من برمی آید؟"
دوست عزیز، ما اغلب فراموش می کنیم که خدا وقتی به زندگی ما نگاه می کند، نه تنها گذشته ما را می بیند، بلکه آینده ما و آنچه را می توانیم انجام دهیم نیز می بیند. خدا از مردم معمولی مثل من و شما برای انجام کارهای خارق العاده استفاده می کند. خدا دنبال قدرت بزرگ نیست. دنبال تحصیلات بالا نیست. او فقط دنبال قلبی مشتاق می گردد. خدا دنبال توانایی نیست. او دنبال آمادگی می گردد.
اگر اندکی از آنچه را که قطعا دارید به خدا بدهید، او آن را می گیرد و چند برابر بیشتر می کند. او حتی بیش از آنچه تصور کنید، زندگی شما را پیش می برد. نقشه خدا برای زندگی شما بزرگ تر و عالی تر از آنی است که حتی تصورش را بکنید. خداوند نگاه نمی کند که ما چه هستیم، بلکه به این می نگرد که چه می توانیم بشویم، اگر در دست های او قرار بگیریم.
روزی به پشت سر خود و به آنچه که آن را بدترین حادثه می نامیم، نگاه می کنیم و می فهمیم که خدا از آن گرفتاری سود جسته تا ما را شکل بدهد و اصلاح کند. در نتیجه، خدا برای چیزهای خوبی که در پیش داریم آماده مان می کند. به عبارت دقیق تر، مشکلات و گرفتاری ها ما را به طرف چیز بهتر و حتی عالی تر هل می دهد.
گاهی ما در زندگی احتیاج به یک فشار داریم. خدا می خواهد ما دائما رشد کنیم، در نتیجه برای جلو راندن ما از یک گرفتاری استفاده می کند. او می گذارد تا فشار زندگی شما را به جلو هل دهد. از سوی دیگر، خدا از استعدادها و توانایی که در وجود هر کدام از ما گذاشته، خبر دارد. او می داند که شما قادر به انجام چه کارهایی هستید. بنابراین، هر کاری لازم باشد برای رساندن شما به هدف مورد نظرش انجام می دهد. خدا می داند اگر برای هدف های او کار کنیم، چه معجزات و اتفاقات عظیم روحانی به وقوع خواهند پیوست.
وقتی خدا شما را از محل امن خارج می کند، قدم به منطقه ایمان می گذارید. آن وقت حیران و متعجب خواهید شد که ببینید چه کارهایی را می توانید انجام دهید. وضعیت کنونی شما هرچه باشد، مطمئن باشید که خدا کارهایش را بدون دلیل انجام نمی دهد. اگر اجازه داده است مشکلات و سختی وارد زندگی شما شود، بدانید که برای آینده تان نقشه مهمی را در نظر گرفته است.
پولس قبل از ایمان به مسیح، شخص متعصب مذهبی بود. او با تمام قوا و با تعصب به وظیفه ای که اعتقاد داشت عمل می کرد و آن وظیفه عبارت بود از نابودی کلیسای مسیح. تردیدی نیست که پولس درباره معجزات مسیح شنیده بود یا شاید با چشم خود دیده بود. ولی معجزات توجه او را جلب نکرد. او شاهد سنگسار شدن استیفان (اولین شهید مسیحی) بود و حتی متوجه شد که صورت استیفان مانند فرشتگان شد. ولی این هم توجه او را به مسیح جلب نکرد. تا این که او ماموریت یافت تا ایمانداران مسیحی را در دمشق دستگیر کند و به اورشلیم بیاورد. در راه دمشق، خدا توجه او را جلب کرد. او با تاباندن نور قوی، پولس را از روی اسب بر زمین انداخت. پولس به طور موقت نابینا شد. مسیح با او سخن گفت (اعمال رسولان فصل نهم).
اگر لازم بود پولس دچار نابینایی و خفت و خواری موقت شود تا توجهش به خدا جلب شود، واقعا ارزشش را داشت، زیرا بخش وسیعی از امپراطوری روم توسط او پیام انجیل را شنید. در زمان پولس بود که اولین کلیساها در اروپا تاسیس شدند. نیمی از عهدجدید توسط پولس نوشته شد. بنابراین، خدا حق داشت که آن گونه توجه او را جلب کند.
ممکن است بگویید:"اما من یک آدم عادی هستم. چطور ممکن است خدا از من استفاده کند؟ چه کاری از من برمی آید؟"
دوست عزیز، ما اغلب فراموش می کنیم که خدا وقتی به زندگی ما نگاه می کند، نه تنها گذشته ما را می بیند، بلکه آینده ما و آنچه را می توانیم انجام دهیم نیز می بیند. خدا از مردم معمولی مثل من و شما برای انجام کارهای خارق العاده استفاده می کند. خدا دنبال قدرت بزرگ نیست. دنبال تحصیلات بالا نیست. او فقط دنبال قلبی مشتاق می گردد. خدا دنبال توانایی نیست. او دنبال آمادگی می گردد.
اگر اندکی از آنچه را که قطعا دارید به خدا بدهید، او آن را می گیرد و چند برابر بیشتر می کند. او حتی بیش از آنچه تصور کنید، زندگی شما را پیش می برد. نقشه خدا برای زندگی شما بزرگ تر و عالی تر از آنی است که حتی تصورش را بکنید. خداوند نگاه نمی کند که ما چه هستیم، بلکه به این می نگرد که چه می توانیم بشویم، اگر در دست های او قرار بگیریم.
روزی به پشت سر خود و به آنچه که آن را بدترین حادثه می نامیم، نگاه می کنیم و می فهمیم که خدا از آن گرفتاری سود جسته تا ما را شکل بدهد و اصلاح کند. در نتیجه، خدا برای چیزهای خوبی که در پیش داریم آماده مان می کند. به عبارت دقیق تر، مشکلات و گرفتاری ها ما را به طرف چیز بهتر و حتی عالی تر هل می دهد.
گاهی ما در زندگی احتیاج به یک فشار داریم. خدا می خواهد ما دائما رشد کنیم، در نتیجه برای جلو راندن ما از یک گرفتاری استفاده می کند. او می گذارد تا فشار زندگی شما را به جلو هل دهد. از سوی دیگر، خدا از استعدادها و توانایی که در وجود هر کدام از ما گذاشته، خبر دارد. او می داند که شما قادر به انجام چه کارهایی هستید. بنابراین، هر کاری لازم باشد برای رساندن شما به هدف مورد نظرش انجام می دهد. خدا می داند اگر برای هدف های او کار کنیم، چه معجزات و اتفاقات عظیم روحانی به وقوع خواهند پیوست.
وقتی خدا شما را از محل امن خارج می کند، قدم به منطقه ایمان می گذارید. آن وقت حیران و متعجب خواهید شد که ببینید چه کارهایی را می توانید انجام دهید. وضعیت کنونی شما هرچه باشد، مطمئن باشید که خدا کارهایش را بدون دلیل انجام نمی دهد. اگر اجازه داده است مشکلات و سختی وارد زندگی شما شود، بدانید که برای آینده تان نقشه مهمی را در نظر گرفته است.
اشتراک در:
پستها (Atom)