۱۳۹۲ شهریور ۲۷, چهارشنبه

آیا خون عیسی به گردن پیلاطس فرماندار رومی اورشلیم است که حکم مصلوب شدنش را صادر نمود ؟

عمانوئیل
خیر

متی باب ۲۷
۲۲ پیلاطس پرسید :« پس با عیسای معروف به می سح چه کنم ؟» و آنان یک صدا گفتند: « مصلوبش کن.» ۲۳ پیلاطس سئوال کرده گفت :« چرا ؟ چه گناهی کرده است؟» اما آنان با فریادی بلندتر گفتند:« مصلوبش کن.» ۲۴ وقتی پیلاطس دید که دیگر فایده ای ندارد و ممکن است شورشی ایجاد شود ، آب خواست و پیش چشم مردم دستهای خود را شست و گفت : « من از خون این مرد بری هستم ! شما مسئولید !» ۲۵ مردم یک صدا فریاد کردند: « خون این مرد به گردن ما و فرزندان ما باشد !» ۲۶ پس از آن براباس را برای آنان آزاد کرد و دستور داد عیسی را تازیانه بزنند و بسپارند تا مصلوب گردد.

آیا خدا خشن است؟

دفاعیات مسیحی
09/17/2013
26 شهریور 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

بسیاری بعد از خواندن عهد عتیق، به این نتیجه می رسند که خدا خشن و بی رحم است. مثلا در دوم پادشاهان ذکر شده که خداوند فرشته اش را فرستاد تا صد و هشتاد و پنج هزار سرباز آشوری را به قتل برساند. یا در کتاب یوشع خدا به قوم اسرائیل دستور داد تا ساکنان کنعان را قتل عام کند...
برای درک کتاب مقدس بایستی فصل های قبل و بعد از ماجرا و هم چنین تمام کتاب را به دقت مطالعه کرد. گاهی لازم است به باستان شناسی و فرهنگ دوران باستان رجوع کنیم تا اطلاعات بیشتری از جزئیات کسب کنیم.
اما بسیاری از مردم حوصله مطالعه دقیق و موشکافانه را ندارند. آن ها فقط سئوال می کنند که چرا خدا دستور قتل جمعی را صادر کرد؟ چه هدفی در این خشونت وجود داشت؟
نخست باید بدانیم که در دنیای خشن و بی رحمی زندگی می کنیم. بعد از نااطاعتی آدم و حوا از فرمان خدا، دنیا سقوط کرد و آغشته به گناه شد. متاسفانه آدم و حوا بعد از نافرمانی، به جای توبه و پشیمانی، تقصیر را به گردن یکدیگر انداختند. رفتار آنان از عذر خواهی، فروتنی و ندامت حکایت نمی کرد. در نتیجه، نسل های بعدی آنقدر از خدا دور شدند که به بت پرستی، جنایت و خشونت رو آوردند. بنابراین، خدا عامل خشونت نبود، بلکه جدایی انسان از خدا به واسطه اراده آزاد سبب شد تا خشونت جهان را فرا بگیرد.
در ابتدای خلقت، خدا انسان ها را خشن و وحشی خلق نکرد. بعد از رخنه گناه بود که قائن برادرش هابیل را کشت. امروزه اخبار رادیو و تلویزیون از جنگ، تجاوز، قتل، بی رحمی گزارش می دهند. در حالی که عده ای فکر می کنند خوردن غذا، انسان را نجس می کند، مسیح مشکل دنیا را در پرورش افکار منفی می دید. طبق نگرش مسیح، افکار منفی انسان را آلوده و منحرف می سازد. به عبارت دیگر، زندگی از افکار انسان شکل می گیرد و بر اطرافیان و جامعه تاثیر می گذارد.
نکته دیگر آن که ریشه اصلی خشونت در امور مالی، تربیت خانوادگی، آسیب های روانی نیست. وقتی روح انسان از خدا دور باشد، او به موجودی کاملا خودخواه، وحشی و بی رحم تبدیل می شود. بنابراین، ریشه اعمال خشونت آمیز در عدم ارتباط با خدا به وجود می آید.
حال این سئوال مطرح می شود که اگر عدم ارتباط با خدا علت اصلی خشونت است، چرا خدا به خشونت متوسل می گردد؟
اگر تاریخ و هم چنین کتاب دوم پادشاهان را به دقت بخوانیم، سپاهیان امپراطوری آشور شهرها و روستاهای زیادی رادر سرزمین های مختلف ویران کردند و عده زیادی از مردم را به قتل رساندند. اما خداوند برای قوم اسرائیل نقشه دیگری داشت. او می خواست تا این قوم، او را به مردم جهان معرفی کنند. مسیح بایستی در قوم خداترس یهود متولد می شد تا نقشه نجات انسان اجرا شود. اگر خدا از قوم اسرائیل در برابر سپاهیان بی رحم آشور حمایت نمی کرد، امروز مسیحیت (و هم چنین این مقاله) وجود نداشت. بی تردید، بدون مسیحیت من و شما به خشونت جامعه دامن می زدیم. شاید به یک گروه تروریستی یا تبهکار ملحق می شدیم. و یا وقتی دنیا برای ما غیر قابل تحمل می شد با تیراندازی به سوی مردم، به زندگی خود و دیگران خاتمه می دادیم.
سنخاریب، پادشاه آشور در پیامی به مردم اورشلیم، خدای قوم اسرائیل را ناتوان معرفی کرد. او پیش از حمله به سرزمین اسرائیل، خدایان زیادی را نابود کرده بود. پس پادشاه آشور به این نتیجه رسید که خدای اسرائیل هم چیزی مانند سایر بت های سنگی و چوبی سرزمین های دیگر است. شاید او تاریخ اسرائیل را مطالعه کرده بود، اما به آن اعتقاد و ایمان نداشت. در نظر او آن روایات، تاریخ واقعی نبودند بلکه فقط افسانه هایی از سرزمین یهود بودند. خداوند با قتل سپاهیان آشور ثابت کرد که تاریخ اسرائیل افسانه نبوده است.

مخالفان کتاب مقدس این سئوال را مطرح می کنند که چرا خدا که سرشار از رحمت و محبت است، به قوم اسرائیل دستور داد، تا ساکنان کنعان (سرزمینی که امروزه فلسطین و اسرائیل نامیده می شوند) را قتل عام کنند؟
اگر مخالفان با دقت کتاب مقدس را خوانده باشند، ابتدا درمی یابند که نسل اول قوم اسرائیل که شاهد عینی معجزات بزرگ خداوند در مصر و صحرای سینا بود، به علت گله و شکایت و کم ایمانی، اجازه نیافتند تا وارد سرزمین موعود شوند. از آن نسل فقط دو مرد وفادار به خدا یعنی یوشع و کالیب با خانواده شان به همراه نسل دوم وارد سرزمین کنعان شدند. حتی خود موسی نیز به علت نااطاعتی از ورود به کنعان منع شد. خداوند بارها و بارها در دوران عهد عتیق، قوم اسرائیل را به علت نااطاعتی و بت پرستی تنبیه کرد و حتی آن ها را به تبعید فرستاد. بنابراین، خدا تبعیض قائل نشد. در تبعید بود که قوم اسرائیل هرگز به بت پرستی رو نیاورد، بلکه به شریعت خداوند وفادار ماند.
اشاره های کتاب مقدس و کشفیات باستان شناسی بیانگر آن است که کنعان سرزمین بت پرست ها بود. آن ها نه فقط بسیار بی رحم بودند، بلکه به هنگام پرستش بت های شان، با حیوانات رابطه جنسی برقرار می کردند، زنان جوان، دختران، کودکان و حتی نوزادان را برای خدایان شان قربانی می کردند و در مقابل بت های خود به زنا و همجنس بازی می پرداختند. در نتیجه، خداوند کراهت داشت تا قوم برگزیده او در کنار این اقوام زندگی کنند. خداوند بارها به قوم اسرائیل هشدار داد که با این مردمان شرور ارتباط برقرار نکنند.
نکته جالب این است که کنعانیان درباره معجزات خدای اسرائیل در مصر و صحرای سینا کاملا اطلاع داشتند. خداوند، در طی سال های سرگردانی و توقف یهودیان در صحرای سینا، به کنعانیان فرصت داد تا به خود بیایند و توبه کنند. اما آن ها اعتنایی نکردند و به راه و روش گناه آلود خود ادامه دادند. در دوران یوشع، بر خلاف دستور خدا، قوم اسرائیل ساکنان شرور و بت پرست کنعان را کاملا نابود نکرد، بلکه حتی در مواردی با آن ها سازش نمود و نتیجه این اشتباه یهودیان را در کتاب داوران می بینیم. تاثیر منفی که بت پرست ها بر نسل های بعدی قوم اسرائیل گذاشتند، در عهد عتیق و تاریخ باستان به ثبت رسیده است. هنگامی که خدا به علت بت پرستی، یهودیان را ترک می کرد، قوم اسرائیل ضعیف می شد و تحت سلطه کنعانیان و دیگر اقوام بت پرست قرار می گرفت. آن قوم ها همواره از دشمنان قسم خورده اسرائیل بودند. به عبارت دیگر، دشمنی آن قوم ها و هم چنین انتقال فرهنگ بت پرستی و منحط اخلاقی شان، بارها و بارها قوم اسرائیل را به ضعف و انحراف کشاندند.
باید از مخالفان کتاب مقدس پرسید که آیا خودشان حاضر هستند با همسایگان خلافکار و افراد بزهکار در یک محله و کوچه زندگی کنند؟ آیا اجازه می دهند که فرزندشان با فرزندان چنین خانواده هایی دوست و هم بازی شود؟
با این توصیف، در کتاب یونس می خوانیم که ملوانان بت پرست و هم چنین اهالی شهر نینوا توبه کردند و خداوند از نابودی آن ها صرف نظر کرد. در ضمن، راحاب و خانواده اش که از ساکنان کنعان بودند، به خدای اسرائیل ایمان آوردند و از مرگ حتمی نجات یافتند. نام راحاب در نسب نامه مسیح موجود است. هم چنین در عهد جدید از راحاب به عنوان قهرمان ایمان یاد شده است (عبرانیان فصل یازدهم).
قوم اسرائیل می بایست در سرزمین کنعان اسکان می یافت تا از آن منطقه خدای حقیقی را به دنیای باستان معرفی نماید، اما وجود اقوام سرکش و شرور که حاضر به پذیرش خدای اسرائیل نبودند و علی رغم پیروزی ها و معجزاتی که خدا برای یهودیان انجام داد، به مخالفت و ستیز می پرداختند، مانع بزرگی برای نقشه خداوند بودند.
خداوند از خشونت استفاده کرد تا عدالت را اجرا کند و مانع از اشاعه بت پرستی، فساد اخلاق و نابودی نقشه نجات بشر توسط عیسی مسیح شود.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.

آدم‌های خوش‌خواب!

Radio Mojdeh
سالها است که دیگر مانند سابق، به خوابِ راحت نمی‌روم. یا دیر خوابم می‌بَرَد و یا مرتب بیدار می‌شوم. به یاد دورۀ جوانی‌ام می‌افتم که وقتی سرم را روی بالش می‌گذاشتم، به خواب می‌رفتم و فقط صبح بیدار می‌شدم! در دلم می‌گویم: "خوش به حال آدم‌های خوش‌خواب!" اما وقتی به خواب خودم فکر می‌کردم، به یاد خوابِ شاگردان مسیح در شب آخر زندگی زمینی او افتادم. گویا آنها نیز آدم‌های خوش‌خوابی بودند! می‌گویید چطور؟

عیسی در شبی که می‌رفت تا به دست مخالفینش گرفتار شود، شب‌هنگام به‌همراه شاگردانش، به باغی در نزدیکی اورشلیم رفت. او قبلاً بارها به ایشان گفته بود که در آن شب بازداشت خواهد شد. در آن باغ، مسیح به شاگردانش فرمود که بیدار باشند و دعا کنند، و خودش کمی دورتر رفت تا دعا کند. اما هر بار که بازمی‌گشت، ایشان را در خواب می‌دید!

چقدر برای ما پیش می‌آید که در اثر مشغله‌های زندگی یا از فرط خستگی، دعا را از یاد می‌بریم! اما شاید درست در همان لحظه باشد که بیش از هر وقت دیگری، به دعا نیاز داریم. شاگردان مسیح درست در بحرانی‌ترین لحظات، به خواب رفتند، به خواب غفلت! آیا اصلاً دعا می‌کنیم؟ مسیح بارها به شاگردانش فرمود که دعا کنند. "بيدار باشيد و دعا کنيد تا دچار وسوسه نشويد." (انجیل متی ۲۶:۴۱). آیا در خواب غلفت هستیم، یا هشیار و بیدار در دعا؟ کاش جزو آدم‌های "خوش‌خواب" نباشیم!

آیا خدای عهد عتیق با خدای عهد جدید تفاوت دارد؟

دفاعیات مسیحی
09/18/2013
27 شهریور 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

وقتی عهد عتیق و هم عهد جدید را با دقت بخوانیم، مشخص می شود که خدا در این دو عهد با هم متفاوت نیست و خشم و محبت او در هردو دیده می شود. در ابتدای کتاب پیدایش می بینیم که خدا دنیا را خلق می کند و مانند استادی مهربان به خلقت خود نگاه می کند. خدا از تمام چیزهایی که آفرید، خشنود شد، چون از هر لحاظ عالی بود. خدا آدم و حوا را وحشی و خشن خلق نکرد و آن ها را در محیط ناامن قرار نداد. آن ها در باغ بزرگ و زیبا که دارای معادن و درختان میوه زندگی می کردند. هوا بسیار پاک و لطیف بود. خدا نمی خواست انسان بدون هدف زندگی کند. او به انسان آموخت که چگونه بر روی زمین کار کند. انسان با خدا دوست و صمیمی بود.
در سراسر عهد عتیق، خدا را دلسوز و وفادار می بینیم. در عهد جدید، این محبت کامل تر ارائه شده است. در عهد عتیق، خدا مانند پدر با قوم اسرائیل رفتار نمود. وقتی یهودیان مرتکب گناه می شدند و به پرستش بت ها می پرداختند، خدا آن ها را تنبیه می کرد. زمانی که بت پرستی را ترک می کردند، او آن ها را نجات می داد. این همان رفتاری است که خدا با مسیحیان دارد. مثلا در عبرانیان فصل دوازدهم آیه ششم می خوانیم:"اگر خدا تو را تنبیه می کند، به این علت است که دوستت دارد، زیرا فرزند او هستی".
در عهد عتیق و عهد جدید، خشم و داوری خدا را می بینیم. رومیان فصل اول آیه هجدهم می گوید:"خدا خشم و غضب خود را بر تمام اشخاص گناهکار و نادرست که از حقیقت گریزانند، نازل می کند".
یهودیان وقتی از پیلاطس درخواست اعدام مسیح را کردند، گفتند:"خونش به گردن ما و فرزندان ما باشد!" (متی فصل بیست و هفتم آیه بیست و پنجم)
مسیح به واقعه هفتاد میلادی اشاره کرد (لوقا فصل بیت و یکم). زمانی که تیطس، سردار رومی، اورشلیم را ویران کرد و بسیاری از یهودیان را کشت. هیتلر نیز میلیون ها یهودی را به قتل رساند. امروزه، همسایگان اسرائیل دشمنان قسم خورده هستند و روحیه ضد یهودی در سراسر جهان مشاهده می شود.
در دوران تاسیس کلیسا، خداوند حنانیا و سفیره را به علت فریب و دروغگویی مجازات کرد و زن و شوهر مردند (اعمال رسولان فصل پنجم).
پولس که زمانی مخالف سرسخت مسیحیت بود، در تعقیب مسیحیان رهسپار دمشق شد. در راه با مسیح مواجه شد. پولس از روی اسب به زمین افتاد و به مدت چند روز نابینا شد (اعمال رسولان فصل نهم). او با حقیقت انجیل روبرو گردید و متحول شد.
در همان سال های اول فعالیت کلیسا، فرشته خداوند هیرودیس پادشاه را که به کلیسا جفا می رساند، کشت (اعمال رسولان فصل دوازدهم آیه بیست و سوم).
در اعمال رسولان فصل سیزدهم، جادوگری که مانع بشارت پولس و برنابا شد، به طور موقت کور شد.
در طی تاریخ کلیسا، مسیحیان ریاکار و دشمنان مسیحیت با مجازات الهی مواجه شدند. داوری خدا جنبه بین الملی نیز دارد: امپراطوری روم که زمانی مسیحیان را دستگیر و اعدام می کرد، امروزه وجود ندارد. در دوران قبل از اسلام، رهبران مذهبی زرتشتی، عزم خود را جزم کردند تا مسیحیت را از امپراطوری پارس محو سازد. امروزه در سراسر جهان، زرتشتیان اقلیت مذهبی هستند و از آن قدرت و نفوذ دوران باستان بی بهره اند.
هیتلر خودکشی کرد و استالین توسط همکارانش کشته شد. حکومت هایی مانند کوبا و کره شمالی که مسیحیان را تحت آزار و شکنجه قرار می دهند، دستخوش بحران های سیاسی و اقتصادی هستند. مردم این دو کشور در فقر و فلاکت به سر می برند. هیچکس تمایلی ندارد تا به این دو سرزمین مهاجرت کند.
خدا حاکم است. او از هر قدرتی در جهان برتر است. خدا با هیچ رهبر، حکومت یا مذهبی قابل مقایسه نیست. او تاریخ را تحت کنترل دارد تا ایمانداران واقعی را در رابطه ای پر محبت با خودش پیوند دهد.شرارت و بی عدالتی برای همیشه حاکم نخواهد شد. داوری خدا به همه این چیزها خاتمه خواهد داد.
وقتی تاریخ و کتاب مقدس را مطالعه می کنیم، به وضوح می بینیم که خدای عهد عتیق و عهد جدید یکیست. در تمام کتاب مقدس می بینیم که خدا با محبت و فیضش مردم را به برقراری رابطه ای مخصوص با خود فرا می خواند، نه به خاطر اینکه آنها لیاقت این رابطه را دارند، بلکه چون او خدایی پر از فیض و رحمت است.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.

منتقدان معتقدند که در کتاب پیدایش غیر منطقی است که در روز اول از نور سخن به میان می آید، در حالی که علت این نور (خورشید) سه روز بعد آفریده شد.

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

تقریبا تمام کسانی که شناخت متوسطی از علم و کتاب مقدس دارند، می توانند به راحتی جواب این ایراد را بدهند. می دانیم که خورشید تنها منبع نور در جهان نیست و مهم تر از این که متن کتاب پیدایش الزاما به این معنی باشد که خورشید در روز چهارم آفریده شد (در زبان عبری، واژه روز به معنای بیست و چهار ساعت و هم چنین دوران طولانی است). تراکم توده های مه و بخار، مانع از رویت خورشید از روی زمین تا روز (دوران) چهارم بوده است. به عبارت دیگر، بعد از این که مه و بخار فرو نشست، خورشید از پشت ابرها نمایان شد. شاید قبل از این، نور خورشید مانند روزهای ابری و مه آلود بر زمین می تابیده است. در چنین حالتی هر چند خورشید قابل رویت نیست، ولی نور آن به زمین می رسد.
در پیدایش فصل اول، آیه دوم به آب اشاره شده است. در واقع همه چیز دلالت بر آن دارد که در نخستین مرحله شکل گیری عالم هستی، توده ای گاز وجود داشته است. آب نیز در حالت گاز نیز می باشد که بخار نامیده می شود. در مرحله اول آفرینش زمین، آب نیز حداقل به صورت بخار وجود داشته و همین آب یکی از دلایل وجود حیات بر روی زمین بوده است. همان طور که می دانیم در فرمول آب، اکسیژن وجود دارد و سلول بدون اکسیژن قادر به رشد و تکثیر نیست.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.