۱۳۹۳ آذر ۱۸, سه‌شنبه

چرا خدای نیکو و مهربان به درد و رنج مردم خاتمه نمی دهد؟ (بخش سوم)

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

چرا خدا ما را طوری نساخت که نتوانیم گناه کنیم؟

هر شخص آزاد و مختار آفریده شده تا بتواند در مورد سرنوشت خویش به انتخاب و تصمیم گیری دست بزند. تردیدی نیست که خدا می توانست طوری انسان را خلق کند که قادر به گناه نباشد، اما اگر چنین کرده بود، ما انسان نبودیم، بلکه مانند ماشین یا عروسک کوکی می شدیم! مثلا خدا تکمه را فشار می داد و ما جواب می دادیم:"سلام. صبح بخیر. خدایا، دوستت دارم". در ضمن، دیگر عشقی وجود نداشت. عشق امری داوطلبانه است. انتخاب های ما داوطلبانه است. آیا دوست داشتید خدا شما را مانند عروسک کوکی می ساخت؟

خداوند در دانایی مطلق خویش می دانست که در دنیایی که انسان ها از آزادی برخوردارند، رضایت و خشنودی به مراتب عمیق تر و باشکوه تر از دنیایی است که انسان ها را مانند عروسک و آدم آهنی در خود جای داده است.

ما چطور می توانیم به خاطر کاری که آدم و حوا هزاران سال پیش انجام داده اند، گناهکار محسوب شویم؟

بسیاری تصور می کنند که خدا عادل نیست که ما را به خاطر گناه آدم و حوا محکوم می کند. بنابراین، ادعا می کنند که خدا زائیده ذهن بشر است. این ادعا سبب سئوالاتی می شود: آیا شما در زندگی تان هرگز دروغ نگفته اید؟ آیا در طول زندگی تان، تمام موارد اخلاقی را یکی پس از دیگری انجام داده اید؟ اگر پاسخ مخالفان به سئوال اول منفی است و جواب سئوال دوم مثبت است، پس کاملا حق با منتقدان است: این خدا زائیده ذهن مسیحیان است.

اما این اشخاص فراموش می کنند که گناهانی که با اراده آزاد خود مرتکب می شوند، ثابت می کند که چه تنگاتنگ با آدم و حوا و طبیعت آن دو همسان هستند. سرشت همه انسان ها یکی است و مستعد نافرمانی هستند. در نتیجه، خدا انسان ها را برای گناهانی که مرتکب می شوند، زیر حکم می برد. از آن جایی که گناهکاریم، به بخشش نیاز داریم و نه به جستجوی حکم عادلانه در خصوص وضعیت خودمان.

خدا قدوس است و نمی تواند گناه را تحمل کند. همه گناهکارند و هر گناهی مستحق مجازات است. اگرچه ما مستحق مجازات مرگ بودیم، اما مسیح گناهان ما را بر خود گرفت و با مرگ خود بر صلیب، تاوان گناهان ما را پرداخت. حال، راه دوستی با خدا باز شده است. با ایمان به عملکرد او، به جای دشمنی و سرگردانی، ما دوستان خدا می شویم.

آیا خدا قادر به کنترل و مهار مشکلات جهان است؟

اگر خدا نتواند چیزی را کنترل کند، اکنون باید زمین به سمت خورشید برود و سیارات به یکدیگر برخورد کنند! حوادث طبیعی هیچگاه اتفاقی و تصادفی نیست و خدا را هرگز غافلگیر نمی کند. زمانی که خدا دنیا را آفرید، همه چیز عالی بود. نتیجه گیری منطقی آن است که بپذیریم که زمان، فضا و ماده از خودشان نمی توانستند به وجود آیند، بلکه از "علت" که ازلی، نامحدود و غیرمادی است، آفریده شده اند. اگر این "علت" فیزیکی بود و در چارچوب و کنترل قانون طبیعت قرار داشت، هرگز نمی توانست خالق باشد. "علت" ازلی، نامحدود و غیر مادی است.

خداوند برای رفع مشکلات ناتوان نیست. یکی از خصوصیات او قادر مطلق است. او دنیا را با قدرت شگفت انگیزش آفرید. خلقت، قدرت خدا را نشان می دهد.

پرسش مخالفان: چرا خدا برای رفع مشکلات جهان اقدامی نمی کند؟

اگر خدا بخواهد در اراده آزاد انسان دخالت کند، همین مخالفان وجود خدا اعتراض خواهند کرد که چرا خدا در امور روزمره مداخله می کند. اگر خدا شخص متخلف را به هنگام ارتکاب جرم مجازات کند، مخالفان باز هم اعتراض می کنند که چرا خدا به او فرصت نداد. شاید به مرور زمان، اصلاح می شد.

اگر خدا همین امروز دست به اصلاحات مفید بزند و عدل و انصاف در دنیا حاکم شود، از آن جا که درون انسان ها به علت سوء استفاده از اراده آزاد و نافرمانی از خدا، شریر و منفی شده است، ساعاتی بعد از برقراری عدالت و انصاف، اشخاصی مرتکب جرم و جنایت می شوند و دوباره اوضاع بی ثبات می شود. ابتدا باید درون انسان تغییر یابد. تغییر وضع ظاهر، کمکی به حل مسئله نمی کند.

خدا هر کاری لازم را برای ما انجام داده است تا بخشیده شویم، فدیه بیابیم، طاهر شویم و برای آسمان مناسب گردیم. تنها چیزی را که باقی می ماند این است که هدیه نجات را از خدا دریافت کنیم. حتی خدا ما را با مشکلات و بحران ها مواجه می سازد تا به خود آییم، از خودخواهی و ارتکاب گناه دست برداریم و به سوی خدا بازگشت نماییم. اگر آن را رد کنیم، خدا راه دیگری نخواهد داشت جز این که انتخاب خودمان را به ما دهد.