دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یک. گناه عواقب و پیامدهای وحشتناکی دارد، همان گونه که رفتار نیکو تاثیر مثبت و مفیدی بر خانواده و جامعه می گذارد. اگر مردم گناه کنند و قوانین را نادیده بگیرند و اتفاقی رخ ندهد، اطاعت از خدا معنا و مفهوم خود را از دست می دهد.
دو. گاهی تا وقتی تاثیر منفی یک نگرش، مشاهده و احساس نشود، مردم هرگز از آن ایدئولوژی دست نمی کشند. اتفاقات ناگوار و ناخوشایند سبب می شود که انسان ها درباره آن نگرش تجدید نظر کنند. این نکته ای است که در مناسبات روزمره بارها تجربه کرده اید. شخصی به نظر انسان خوبی است، اما بعد از مدتی همنشینی، درمی یابید که آن شخص مکار و حیله گر است.
سه. خدا اجازه می دهد اتفاقاتی رخ دهد تا برای پیشگیری از آن اقدام کنیم. مثلا ریشه قحطی، ضعف مدیریت و برنامه ریزی است. به یاد بیاورید زمانی که یوسف قحطی را در مصر پیشگویی کرد، راه حل هم ارائه داد: ذخیره محصولات. باستان شناسان کانال های آب را در مصر کشف کردند که برای آبیاری زمین های کشاورزی، ذخیره آب و هم چنین جلوگیری از طغیان رود ها ساخته شده بودند. بنابراین، مدیریت و برنامه ریزی یک اصل اساسی است. اگر حکومتی توجهی به مدیریت آب و غذا ندارد، چرا مخالفان، خدا را مقصر قلمداد می کنند؟ امروزه سازمان ها و نهادهای بسیاری به مناطق محروم کمک رسانی می کنند. آیا این لطف و حمایت خداوند را نشان نمی دهد؟ اگر مخالفان خدا واقعا دلسوز همنوع خود هستند، داوطلبانه به این گونه سازمان ها ملحق شوند.
چهار. مشکلات و بحران ها ناشی از گزینه های اشتباه و نقاط ضعف انسان ها است. انسان کامل نیست، اما می توان با پرهیز از انتخاب های غلط و یافتن راه حل، نقاط ضعف را از بین برد. به یاد آورید: کودکان از درد آمپول گریزان هستند، اما تزریق آمپول به نفع سلامتی آنان است.
پنج. مشکلات ما را به جلو هل می دهد و باعث تغییر وضعیت زندگی می شود. مثلا مشکلات مالی مردم را به خود می آورد تا به ادامه تحصیل و یادگیری حرفه و فن روی آورند و خود را در محل کار ارتقاء دهند.
شش. با تحمل درد و رنج، می توانیم دیگران را بهتر درک کنیم و برای خدمت و مشاوره به آن ها علاقه نشان دهیم. بدین ترتیب محبت خدا از طریق کمک ما به دیگران ظاهر خواهد شد.
هفت. اختراعات و کارهای بزرگ توسط کسانی انجام گرفته که اشتیاق شدیدی برای رفع مشکل داشته اند.
یک. گناه عواقب و پیامدهای وحشتناکی دارد، همان گونه که رفتار نیکو تاثیر مثبت و مفیدی بر خانواده و جامعه می گذارد. اگر مردم گناه کنند و قوانین را نادیده بگیرند و اتفاقی رخ ندهد، اطاعت از خدا معنا و مفهوم خود را از دست می دهد.
دو. گاهی تا وقتی تاثیر منفی یک نگرش، مشاهده و احساس نشود، مردم هرگز از آن ایدئولوژی دست نمی کشند. اتفاقات ناگوار و ناخوشایند سبب می شود که انسان ها درباره آن نگرش تجدید نظر کنند. این نکته ای است که در مناسبات روزمره بارها تجربه کرده اید. شخصی به نظر انسان خوبی است، اما بعد از مدتی همنشینی، درمی یابید که آن شخص مکار و حیله گر است.
سه. خدا اجازه می دهد اتفاقاتی رخ دهد تا برای پیشگیری از آن اقدام کنیم. مثلا ریشه قحطی، ضعف مدیریت و برنامه ریزی است. به یاد بیاورید زمانی که یوسف قحطی را در مصر پیشگویی کرد، راه حل هم ارائه داد: ذخیره محصولات. باستان شناسان کانال های آب را در مصر کشف کردند که برای آبیاری زمین های کشاورزی، ذخیره آب و هم چنین جلوگیری از طغیان رود ها ساخته شده بودند. بنابراین، مدیریت و برنامه ریزی یک اصل اساسی است. اگر حکومتی توجهی به مدیریت آب و غذا ندارد، چرا مخالفان، خدا را مقصر قلمداد می کنند؟ امروزه سازمان ها و نهادهای بسیاری به مناطق محروم کمک رسانی می کنند. آیا این لطف و حمایت خداوند را نشان نمی دهد؟ اگر مخالفان خدا واقعا دلسوز همنوع خود هستند، داوطلبانه به این گونه سازمان ها ملحق شوند.
چهار. مشکلات و بحران ها ناشی از گزینه های اشتباه و نقاط ضعف انسان ها است. انسان کامل نیست، اما می توان با پرهیز از انتخاب های غلط و یافتن راه حل، نقاط ضعف را از بین برد. به یاد آورید: کودکان از درد آمپول گریزان هستند، اما تزریق آمپول به نفع سلامتی آنان است.
پنج. مشکلات ما را به جلو هل می دهد و باعث تغییر وضعیت زندگی می شود. مثلا مشکلات مالی مردم را به خود می آورد تا به ادامه تحصیل و یادگیری حرفه و فن روی آورند و خود را در محل کار ارتقاء دهند.
شش. با تحمل درد و رنج، می توانیم دیگران را بهتر درک کنیم و برای خدمت و مشاوره به آن ها علاقه نشان دهیم. بدین ترتیب محبت خدا از طریق کمک ما به دیگران ظاهر خواهد شد.
هفت. اختراعات و کارهای بزرگ توسط کسانی انجام گرفته که اشتیاق شدیدی برای رفع مشکل داشته اند.