۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

نسخه های اصلی عهد جدید وجود ندارد. نسخه های کپی شده در طول تاریخ مسیحیت، تا چه اندازه قابل اعتماد می باشند؟

دفاعیات مسیحی

برای پاسخ به این سئوال، دو جنبه بررسی می گردد:
یک. تعداد نسخه های خطی 
دو. فاصله زمانی بین نگارش نسخه اصلی و رونویسی موجود.

مثلا از تاریخ تاسیدیدس (چهارصد قبل از میلاد) فقط هشت نسخه خطی موجود هستند که در حوالی نهصد میلادی یعنی تقریبا هزار و سیصد سال پس از نگارش نسخه اصلی، رونویسی شده اند. تاریخ هرودوت در سده چهارم قبل از میلاد نوشته شد، اما قدیمی ترین نسخه آن متعلق به نهصد میلادی است (یعنی هزار سیصد و پنجاه سال بعد از نگارش اصلی). نوشته های افلاطون در چهارصد قبل از میلاد به تحریر در آمد، اما در نهصد بعد از میلاد (هزار و سیصد و پنجاه سال بعد از نگارش اصلی) رونویسی شده است. سزار در قرن اول میلادی کتاب"جنگ با اقوام گل" را نوشت و حدود نهصد بعد از میلاد اولین نسخه آن رونویسی شد. با این حال، هیچ محقق آثار کلاسیک باستان حاضر نیست در خصوص اصالت و درستی نوشته های هرودوت یا افلاطون تردیدی به خود راه دهد، در حالی که هزار و سیصد سال از متن اصلی شان فاصله دارند. هیچکس درستی کتاب های تاریخی دوران باستان را به این علت که نسخه های اصلی شان را در دست نداریم، مورد سئوال قرار نمی دهد.

چنانچه نسخه های عهد جدید را با سایر آثار تاریخی دوران باستان مقایسه کنیم، شاید بهتر درک کنیم که عهد جدید از نظر گواهی نسخه های خطی تا چه حد غنی می باشد. تاکنون نسخه های یونانی عهد جدید، صد و نه پاپیروس، سیصد و هفت نسخه با حروف بزرگ، دو هزار و شصت نسخه با حروف کوچک و دو هزار و چهارصد و ده قرائت نامه که جمع این ها بالغ بر پنج هزار و ششصد و هشتاد و شش می گردد.

از حدود صدو ده میلادی از نسخه ها قطعات کوتاه باقی مانده است. حدود دویست میلادی برخی کتاب های عهد جدید موجود است. حدود دویست و پنجاه میلادی اکثر نسخه های کتاب های عهد جدید وجود دارد. حدود سیصد و پنجاه میلادی کتاب های عهد جدید به طور کامل وجود دارند.
بنابراین، فاصله زمانی بین سال های نگارش نسخه های اصلی و قدیمی ترین نسخه های رونوشت، آن قدر کوتاه است که هر گونه شک و تردید مبنی بر تفاوت نسخه اصلی با نسخه رونوشت را کاملا باطل می کند.
نقل قول های پدران کلیسا از کتاب های عهد جدید، نقش ثانوی بسیار مهم ایفا می کنند. این نقل قول ها چنان بی شمار و فراگیر می باشند که حتی اگر هیچ نسخه خطی از عهد جدید موجود نمی بود، می شد آن را فقط بر اساس نقل قول پدران کلیسا مجددا نگاشت. 

انجیل برنابا

دفاعیات مسیحی
یکی از ادعاهای های غیر مسیحیان این است که انجیل برنابا تنها انجیل شناخته شده ای است که توسط یکی از حواریون عیسی نوشته شده و تا به امروز باقی مانده است. اما شواهد تاریخی این ادعا را تایید نمی کند.
محققین و دانشمندان معتبر دنیا، انجیل برنابا را به دقت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده و مطلقا هیچ اساسی برای اعتبار و صحت آن پیدا نکرده اند، لذا اظهار چنین ادعایی عجیب به نظر می رسد.
قدیمی ترین نسخه از انجیل برنابا که به دست کارشناسان و محققین رسیده، مربوط به قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی است، یعنی حدود هزار و چهارصد سال بعد از دوران برنابا.
انجیل برنابا تا قبل از قرون پانزدهم یا شانزدهم میلادی هرگز مورد اشاره محققین و مورخین مسیحی و مسلمان قرار نگرفته و بدون شک اگر چنین کتابی در دوران قبل از قرن پانزدهم وجود داشت، حداقل اشاراتی به آن می کردند. ادعا می شود که این انجیل به زبان عربی موجود بوده، اما بسیاری از نویسندگان مسلمان نظیر ابن هیثم (قرن پنجم میلادی)، ابن تیمیا (قرن هشتم میلادی)، ابوالفضل سعودی (قرن دهم میلادی) و حاجی خلیفه ( قرن یازدهم میلادی) که آثارشان تا به امروز باقی مانده است، بدون شک اگر چنین کتابی وجود داشت، به آن اشاره می کردند. اما نه این نویسندگان مسلمان و نه هیچ شخص دیگری هرگز در قبل از قرن پانزدهم میلادی اشاره ای به انجیل برنابا نکرده اند.
از سوی دیگر، در آثار هیچ کدام از پدران یا معلم های کلیسا از قرن اول تا قرن پانزدهم میلادی، اشاره یا نقل قولی به چنین کتابی وجود ندارد. اگر انجیل برنابا وجود داشت و صحت و اعتبار آن مورد تایید قرار می گرفت، بدون تردید در این دوران هزار و پانصد سال، همانند دیگر کتاب های کتاب مقدس به دفعات زیاد مورد اشاره نویسندگان و مورخین مسیحی و هم چنین پدران کلیسا قرار می گرفت.
علاوه بر این، صرف نظر از اصالت و اعتبار انجیل برنابا، چنانچه این کتاب اصلا وجود داشت، قطعا مورد اشاره و نقل قول کسی و یا اشخاصی قرار می گرفت، ولی هیچ کدام از نویسندگان یا پدران کلیسا در طول این دوره هزار و پانصد ساله، هیچ اشاره ای به آن نکرده اند!
این کتاب حاوی اشتباهات تاریخی متعدد است و بیشتر بیانگر زندگی در اروپای غربی قرون وسطی است، خود نشان دهنده این واقعیت است که تاریخ نگارش آن به هیچ وجه نمی تواند به قبل از قرن پانزدهم میلادی برگردد. به عنوان مثال، در اشاره به سال یوبیل (یعنی هر پنجاه سال یک بار زمین ها کشت نمی شد، برده ها آزاد می شدند و ارث خانوادگی به کسانی که ارث خود را از بخت بد از دست داده بودند، بازگردانیده می شد)، انجیل برنابا می گوید که سال یوبیل هر صد سال یک بار می آید، در حالی که پیش از قرن چهاردهم میلادی، سال یوبیل هر پنجاه سال یک بار مرسوم بود. بیانیه پاپ وقت مبنی بر تغییر بزرگداشت سال یوبیل از پنجاه به صد سال در سال 1343 میلادی صادر شد و از آن تاریخ به بعد بود که کلیسای کاتولیک این مراسم را در دوره های صد ساله برگزار می کند.
نویسنده انجیل برنابا وقتی درباره "یوبیل صد ساله" سخن می گوید، تنها این فکر به ذهن انسان می رسد که او از بیانیه پاپ بونیفاس خبر داشته است. نویسنده انجیل برنابا چگونه می توانست از این بیانیه خبر داشته باشد، جز آن که در دوران پاپ بونیفاس یا بعد از آن زندگی کرده باشد؟
این اشتباه تاریخی واضحی است که ما را وامی دارد نتیجه بگیریم که ممکن نیست انجیل برنابا در قرن اول میلادی نوشته شده باشد.
از اشتباهات تاریخی انجیل برنابا می توان به موارد دیگری نیز اشاره کرد از جمله این که می گوید عیسی در زمان حکومت پیلاطس متولد شد، با این که شواهد تاریخی نشان می دهند پیلاطس تا سال 26 یا 27 میلادی به به حکومت نرسید. هم چنین به اشتباه فاحش جغرافیایی بر می خوریم: "عیسی سوار قایق شده و به ناصره رفت." هر کسی که حتی یک بار به فلسطین سفر کرده باشد، می داند که ناصره در ساحل هیچ دریا و دریاچه ای نیست. اشاره به بشکه های چوبی شراب (که در اروپای قرون وسطی استفاده می گردید) نیز از خطاهای نویسنده است. در فلسطین دوران عیسی به جای بشکه از مشک های شراب استفاده می کردند.
محتوا و تعالیم انجیل برنابا با کتاب مقدس کاملا متفاوت است و هرگز در طول تاریخ کلیسا مورد تایید قرار نگرفته است. تنها روایات معتبر مربوط به قرن اول که در مورد زندگی عیسی وجود دارد، همان است که در عهد جدید ذکر شده است. صحت و اصالت کتاب های عهد جدید با پشتوانه بی نظیر حدود شش هزار نسخه خطی به زبان یونانی است که مربوط به قرن دوم به بعد (قرون مختلف) می باشد و توسط کارشناسان و باستان شناسان مسیحی و غیر مسیحی تایید شده اند. این نسخه ها که در متن و محتوا هیچ گونه تفاوت و تناقضی ندارند، در موزه ها نگه داری می شوند و در معرض دیدگان عموم مردم و علاقمندان می باشند. 

از نو شروع کنید

زندگی هدفمند

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

شائول به عنوان اولین پادشاه اسرائیل انتخاب شد. او در ابتدا فروتن و خجالتی بود. سموئیل نبی تمام تلاشش را کرد تا شائول پادشاهی شود که خدا را خشنود کند. متاسفانه شائول به نااطاعتی و خودسری رو آورد. کتاب مقدس خودسری و نااطاعتی را با جادوگری و بت پرستی یکی می داند. بنابراین، تعجبی ندارد که خدا شائول را برکنار کرد و مقام پادشاهی را از او گرفت.
وقتی خدا فرمود که شائول را از مقام پادشاهی خلع خواهد کرد، سموئیل نبی دلشکسته و ناامید شد و برای او عزا گرفت. تصور کنید که سموئیل چه حالی داشته. او برای شائول یک عالم وقت و کوشش صرف نمود و نتیجه منفی از آب درآمد! شاید شما هم یک عالم وقت، کوشش و انرژی برای نقشه تان گذاشته اید، دعا کرده اید، شاید پول زیادی صرف کرده اید، اما اکنون می بینید که در بسته است و شما ناامیدید. از خدا می پرسید:"خدایا، چطور این نقشه را کنار بگذارم؟ همه چیز از دست می رود..." این باید همان احساس سموئیل نبی باشد: از پا افتاده، دل شکسته و نومید. وقتی او سرگرم قلب جریحه دارش بود، خدا سئوال مهمی از او پرسید:"سموئیل تا کی می خواهی برای شائول گریه و ناله کنی؟" (اول سموئیل فصل شانزدهم آیه اول).
وقتی به ناامیدی ادامه توجه نشان بدهیم، مانع می شویم که خدا برکات و کارهای جدیدش را به زندگی ما بیاورد.
خدا به سموئیل گفت:"به خانه یسی بیت لحمی برو، زیرا یکی از پسران او را برگزیده ام تا پادشاه اسرائیل بشود" (اول سموئیل فصل شانزدهم آیه اول). به عبارت دیگر، خدا به سموئیل گفت:"اگر دست از گریه و زاری برداری و به زندگی ات ادامه دهی، من به تو شروع جدید و بهتری را نشان خواهم داد".
به یاد داشته باشید که خدا همیشه نقشه دیگری دارد. این درست که شائول گزینه اول خدا بود. ولی وقتی نخواست از خدا اطاعت کند، خدا نگفت:"خوب سموئیل، خیلی متاسفم. شائول خرابکاری کرد و همه چیز نابود شد". نه، خدا همیشه می تواند با نقشه دیگری پیش بیاید. اگر دست از افسوس خوردن بردارید و در عوض به خدا اعتماد کنید، آینده تان از همیشه روشن تر خواهد شد.
وقتی می بینید علی رغم تلاش و کوشش، در بسته است، به جای نومیدی به خدا اعتماد کنید و بدانید که او نقشه دیگری دارد. نقشه ای بهتر. او می خواهد در زندگی شما کار جدیدی بکند. شما باید گذشته را رها کنید تا آماده دریافت نقشه جدید خدا باشید.
بیایید رو راست باشیم: گاهی به خاطر انتخاب نادرست، نافرمانی و ارتکاب به گناه، ما "نقشه الف" خدا را از دست می دهیم. خبر خوش این است که خدا یک "نقشه ب" و حتی "نقشه ج" هم دارد. او هر چه لازم باشد انجام می دهد تا ما را به سرمنزل نهایی برساند.
شاید این شما نباشید که انتخاب نادرست را کرده اید، بلکه تصمیم های احمقانه یک نفر دیگر سبب جریحه دار شدن قلب شما شده است. راه حل این است که با قدرت خداوند باید دست از فکر کردن بر آن بردارید. بگذارید گذشته در گذشته بماند. کسی را که سبب دردسر شما شده، با قدرت خدا (روح القدس) ببخشید و درست از همین جایی که امروز هستید، از نو شروع کنید. فکر کردن درباره ناامیدی های گذشته، مانع ظهور معجزات و برکات خدا می شود.
اگر سموئیل به خدا اعتماد نکرده بود و این جمله را بر زبان آورده بود:"خدایا، من اصلا نمی توانم این کار را بکنم. خیلی دلشکسته ام. خیلی از خودم مایه گذاشتم و حالا همش از دست رفته و تلف شده" ادامه کتاب اول سموئیل و تاریخ اسرائیل طوری دیگر رقم می خورد. به همین ترتیب اگر ما هم در ناامیدی های خود غرق شویم، خطر از دست دادن کارهای تازه ای را که خدا می خواهد در زندگی مان انجام دهد، پذیرفته ایم. به جای ناامیدی برخیزید و همپای زندگی پیش روید. خدا نقشه دیگری برای شما دارد. این نقشه از آنچه در تصورتان می گنجد، به مراتب بهتر است.