۱۳۹۲ مرداد ۱۹, شنبه

مطالعه کتاب مقدس
عیسی بیماران زیادی را شفا بخشید و روح های ناپاک بسیاری را از دیوانه ها بیرون کرد، اما اجازه نداد ارواح ناپاک چیزی بگویند، زیرا مسیح را می شناختند (مرقس فصل اول آیه سی و چهارم)
چرا عیسی نمی خواست ارواح پلید هویت او را اعلام کنند؟ 
یک. عیسی با ساکت کردن ارواح، قدرت و اقتدار خود را بر آنان نشان داد. 
دو. عیسی می خواست مردم در اثر سخنان و اعمال او، پی ببرند که او مسیح است، نه در اثر گفته های ارواح. 
سه. مسیح می خواست مسیح بودن خود را در آن زمانی که خود در نظر داشت بر مردم آشکار سازد، نه در آن زمان که شیطان می خواست. شیطان می خواست مردم عیسی را به خاطر محبوبیتش پیروی کنند، نه به خاطر پسر خدا بودن او.

کیست که بداند در این عمر کوتاه و بیهوده که همچون سایه در گذر است، چه چیز برای انسان خوب است؟ کیست که بداند در آینده در زیر این آسمان، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ (جامعه فصل ششم آیه دوازدهم)
ما نمی دانیم آینده آبستن چه رویدادهایی است. اما می دانیم آینده در دست کیست. فقط خدا می داند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. هیچ انسانی از آینده خبر ندارد، بنابراین هر روز را باید برای همان روز زندگی کرد. ما در همه نقشه های خود باید به خدا نگاه کنیم، نه صرفا به آینده.

کسی که از انسان می ترسد، گرفتار می شود، اما شخصی که به خداوند توکل می کند، در امان می ماند. (امثال سلیمان فصل بیست و نهم آیه بیست و پنجم)
ترس از انسان می تواند دست و بال تان را کاملا ببندد و نگذارد هیچ کاری کنید. در موارد حاد، حتی ممکن است چنان بترسید که نتوانید از خانه بیرون بروید. برعکس، ترس از خدا، یعنی احترام گذاشتن و اعتماد به او، ما را آزاد می سازد. بنابراین، چرا باید از کسانی بترسید که نمی توانند به شما آسیب ابدی وارد سازند؟ به جای ترسیدن از انسان، از خدا باید ترسید که می تواند ضرر و آسیب از جانب دیگران را برای کسانی که به او توکل و اعتماد دارند، به خیریت تبدیل کند.

هر که بر نقشه های خود تکیه می کند احمق است، ولی آنانی که از تعالیم خدا پیروی می نمایند، در امان می باشند. (امثال سلیمان فصل بیست و هشتم آیه بیست و ششم)


انسان هیچ گاه از آینده خود خبر ندارد و به درستی نمی داند تصمیماتی که گرفته در نهایت چه عواقبی در پی خواهد داشت. کسی که کاملا به خود متکی است، به واسطه اعلام بی نیازی خویش، موجب محکومیت خود می شود، اما شخص دانا به خدا اتکاء می کند و محفوظ می ماند.

ای خداوند، بگذار آنانی که با اشک می کارند، با شادی درو کنند. کسانی که با امید و انتظار بیرون رفته بذر می افشانند، با شادی محصول خود را باز خواهند آورد. (مزمور صد و بیست و ششم آیات پنجم و ششم)
توانایی خدا برای احیای حیات، فوق از درک و فهم ما است. اگر جنگلی بسوزد و از بین برود، باز امکان رشد مجددش وجود دارد. استخوان شکسته شفا می یابد. حتی غم و اندوه نیز همیشگی نیست. اشک های ما می تواند بذرهایی باشند که در زمین شادی رشد می کند، زیرا خدا قادر است از مصیبت، نیکویی به بار آورد. وقتی بار غم بر شانه های تان سنگینی می کند، بدانید که زمان غم و اندوه شما به زودی پایان خواهد رسید و مجددا به شادی دست خواهید یافت. وقتی انتظار می کشیم، باید صبور باشیم. محصول بزرگ شادی الهی، به وقت درو نزدیک می شود.

از مردمان ریاکار و متظاهر بیزارم، اما احکام تو را دوست دارم. (مزمور صدو نوزدهم آیه صد و سیزدهم)


برای اطاعت از خدا، حد وسط وجود ندارد. شما باید موقعیت خود را مشخص سازید. یا از او اطاعت می کنید یا نمی کنید. یا کاری را که او دوست دارد انجام می دهید یا کاری را که خودتان دوست دارید. تصمیم بگیرید که از خدا اطاعت کنید و با سراینده مزمور بگویید: "احکام تو را دوست دارم."

هر خشمی گناه نیست. همان طور که خدا نیز خشمگین می شود،خشمی که همواره مقدس و خالص است. آن خشمی است ناشی از محبت، که بدی کسی را نمی خواهد، خشمی است که نسبت به شخص، دوستانه است، اما نسبت به گناه دشمن. منظور عیسی در موعظه بالای کوه، اشاره به خشمی است ناشی از غرور، جاه طلبی، نفرت، بدخواهی و انتقام. متی فصل پنجم آیات 21-26

اگر فقط آنانی را دوست بداریم که ما را دوست دارند، از کلاهبرداران بهتر نیستیم. اگر فقط به ایمانداران سلام گوییم، از خدانشناسان بهتر نیستیم. آنان نیز به یکدیگر سلام می گویند. سئوالی که عیسی طرح کرد، این است: چه برتری دارید؟ آنچه که شخص مسیحی را از دیگران متفاوت می سازد، همین خاص بودن او است. علامت مرغوبیت یک مسیحی همین است. متی فصل پنجم آیات 46-48

دعای ایمانداران باید واقعی و صادقانه باشد نه ریاکارانه. باید فکورانه باشد و نه مکانیکی. عیسی می خواهد که قلب و فکر ما در آنچه می گوییم دخیل باشد. آنگاه دعا حالت حقیقی خود را می یابد و دیگر تکرار بی معنای کلمات یا وسیله ای برای جلال دادن خود نخواهد بود، بلکه رفاقت و مشارکی راستین با پدر آسمانی مان. متی فصل ششم آیات 7-8

سختی ها و مشکلات، ایمان ما را می آزمایند و مسیحیان حقیقی را از مسیحیان کاذب جدا می سازند. لطفا متی فصل هفتم آیات بیست و چهارم تا بیست هفتم را مشاهده کنید. گیاهان برای رشد و نمو به خورشید نیاز دارند. اما اگر ریشه نداشته باشند، همان خورشید آن ها را می کشد. اگر ریشه های روحانی ما در مسیح عمیق باشد، در پی هیچ خاک دیگری نخواهد بود

در داستان دستگیری زنی به هنگام ارتکاب زنا، که در یوحنا فصل هشتم آیات یکم تا هشتم نقل شده، درس بزرگی برای ما دارد: چقدر ما به سرعت سنگ برداشته، به سوی برادر و خواهر مسیحی خود پرتاب می کنیم! این سنگ ها چیزهایی هستند مانند بدگویی، تهمت، شهادت دروغ... بگذارید که ابتدا به خود بنگریم، آن گاه مشاهده خواهیم کرد که شایسته پرتاب سنگ به هیچکس نیستیم، مگر به خودمان

دوستان ایوب، نه فقط کنارش بودند، بلکه سکوت اختیار کردند، حداقل در ابتدا. ایوب فصل دوم آیه سیزدهم. وقتی دیگران دچار رنج و سختی هستند، سخنرانی نکنید. شما همان قدر از علت رنج بی خبرید که آن ها هستند. فقط در کنارشان حضور داشته باشید و سکوت کنید. این کار تاثیر عظیمی خواهد داشت
مطالعه کتاب مقدس

خار در جسم. دوم قرنتیان فصل دوازدهم آیه هفتم

ضعف ها و سختی ها ما را فروتن می سازد. خدا نمی تواند به راحتی از شخص مغرور استفاده کند. لذا می بینیم که هر چند خدا، پولس را به انواع عطایای روحانی و قابلیت های فکری مجهز کرده بود، ولی در عین حال برای فروتن کردن او، خاری در جسم او گذاشته بود. پس اگر خاری در جسم خود داریم، از شکایت دست برداشته و بدانیم این سختی و مشکل برای رشد شخصیت و شبیه شدن به مسیح به ما داده شده است
مطالعه کتاب مقدس 
مسیحیان قرنتس مغرور شده بودند. آن ها گمان می بردند که استوار هستند و دچار لغزش نشده و سقوط نخواهند کرد. مواظب باشیم ما در دام چنین غرور روحانی گرفتار نشویم. به مجرد آن که چنین فکری به ذهن ما خطور کند، از همان لحظه، سقوط روحانی ما شروع خواهد شد. فقط به وسیله فیض خداوند است که ما قادر به ایستادن خواهیم بود. فیضی که هر روزه شامل حال مان می شود. لطفا اول قرنتیان فصل دهم آیه دوازدهم را بخوانید

مطالعه کتاب مقدس