مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
شخصی به کشیش گفت:"جناب کشیش، من نمی توانم رئیسم را تحمل کنم. او من را خیلی عصبانی می کند. نمی دانم چرا از صبح تا شب باید با او کار کنم. خدا کی می خواهد این مرد را عوض کند؟"
شوهری گلایه می کرد:"خدایا، چرا من را با این زن یک جا گذاشتی؟ او هیچ کاری را درست انجام نمی دهد. حتی آشپزی بلد نیست. فقط همش نق می زند و ایراد می گیرد..."
این آزمون ایمان شماست. این خداست که دارد ناخالصی های شخصیت شما را آشکار می کند. خدا به عمد از این موقعیت ها استفاده می کند تا من مشکل را در خودم پیدا کنم و آن را اصلاح کنم. خدا ما را با مشکلات روبرو می کند تا بتوانیم بالغ شویم و به سطح جدیدی صعود کنیم. به عبارت دقیق تر، آن کسی بشویم که او می خواهد.
خدا به همین ترتیب از مردم در زندگی ما استفاده می کند تا رشد کنیم. او افرادی را مانند همسر، خانواده همسر، بچه های تان، مدیر و همکاران در محل کار... که از نقشه الهی بی خبر هستند، به کار می گیرد تا ناخالصی های شخصیت تان آشکار شود. در واقع، خدا می خواهد شما را عوض کند. بنابراین، به عمد ترتیبی می دهد که شما نزدیک شخصی باشید که اعصاب تان را خرد کند. ممکن است سعی دارد به شما بیاموزد که چطور دشمنان تان را دوست بدارید. محبت به دشمنان با کمک روح القدس (خدا) امکان پذیر است. روح القدس، محبت الهی و مافوق طبیعی را در درون شما قرار می دهد تا قادر باشید دشمن خود را دوست داشته باشید. این یک تجربه شگفت انگیز و بی نظیر است.
خدا می خواهد شما را مقاوم کند و یادتان بدهد که چگونه در مشکلات و بحران ها، صبر و تحمل داشته باشید. به یاد داشته باشید: خدا هیچکس را که شما با او سروکار دارید، عوض نمی کند تا وقتی اول خود شما را عوض کند. اگر دست از گله و شکایت درباره اطرافیان تان بردارید و در عوض شروع کنید به نگاه کردن به درون خود و با خدا در اصلاح نقاط ضعف خود همکاری کنید، خدا هم اطرافیان تان را عوض خواهد کرد.
چوپانی همیشه از بزهایش شکایت داشت و می گفت:" این بزها کاسه صبرم را لبریز کردند. خدا یا جان من را می گرفت یا شر این بزها را کم می کرد". روزی پیام شیرین انجیل را شنید و قلب خود را به خداوند تقدیم کرد. مدتی گذشت. دوستانش از او پرسیدند:"هنوز هم بزها تو را اذیت می کنند؟" چوپان جواب داد:"نمی دانم چه اتفاقی افتاده. از زمانی که قلبم را به مسیح دادم، بزهایم هم عوض شدند و دیگر مثل سابق اذیت نمی کنند!" خدا بیش از این که به تغییر اوضاع و شرایط ما علاقمند باشد، به تغییر خود ما علاقمند است.
اگر یاد بگیریم که با کمک خدا نقاط ضعف خود را اصلاح کنیم، از برکات و معجزات خدا که وارد زندگی ما می شوند، شگفت زده خواهیم شد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
شخصی به کشیش گفت:"جناب کشیش، من نمی توانم رئیسم را تحمل کنم. او من را خیلی عصبانی می کند. نمی دانم چرا از صبح تا شب باید با او کار کنم. خدا کی می خواهد این مرد را عوض کند؟"
شوهری گلایه می کرد:"خدایا، چرا من را با این زن یک جا گذاشتی؟ او هیچ کاری را درست انجام نمی دهد. حتی آشپزی بلد نیست. فقط همش نق می زند و ایراد می گیرد..."
این آزمون ایمان شماست. این خداست که دارد ناخالصی های شخصیت شما را آشکار می کند. خدا به عمد از این موقعیت ها استفاده می کند تا من مشکل را در خودم پیدا کنم و آن را اصلاح کنم. خدا ما را با مشکلات روبرو می کند تا بتوانیم بالغ شویم و به سطح جدیدی صعود کنیم. به عبارت دقیق تر، آن کسی بشویم که او می خواهد.
خدا به همین ترتیب از مردم در زندگی ما استفاده می کند تا رشد کنیم. او افرادی را مانند همسر، خانواده همسر، بچه های تان، مدیر و همکاران در محل کار... که از نقشه الهی بی خبر هستند، به کار می گیرد تا ناخالصی های شخصیت تان آشکار شود. در واقع، خدا می خواهد شما را عوض کند. بنابراین، به عمد ترتیبی می دهد که شما نزدیک شخصی باشید که اعصاب تان را خرد کند. ممکن است سعی دارد به شما بیاموزد که چطور دشمنان تان را دوست بدارید. محبت به دشمنان با کمک روح القدس (خدا) امکان پذیر است. روح القدس، محبت الهی و مافوق طبیعی را در درون شما قرار می دهد تا قادر باشید دشمن خود را دوست داشته باشید. این یک تجربه شگفت انگیز و بی نظیر است.
خدا می خواهد شما را مقاوم کند و یادتان بدهد که چگونه در مشکلات و بحران ها، صبر و تحمل داشته باشید. به یاد داشته باشید: خدا هیچکس را که شما با او سروکار دارید، عوض نمی کند تا وقتی اول خود شما را عوض کند. اگر دست از گله و شکایت درباره اطرافیان تان بردارید و در عوض شروع کنید به نگاه کردن به درون خود و با خدا در اصلاح نقاط ضعف خود همکاری کنید، خدا هم اطرافیان تان را عوض خواهد کرد.
چوپانی همیشه از بزهایش شکایت داشت و می گفت:" این بزها کاسه صبرم را لبریز کردند. خدا یا جان من را می گرفت یا شر این بزها را کم می کرد". روزی پیام شیرین انجیل را شنید و قلب خود را به خداوند تقدیم کرد. مدتی گذشت. دوستانش از او پرسیدند:"هنوز هم بزها تو را اذیت می کنند؟" چوپان جواب داد:"نمی دانم چه اتفاقی افتاده. از زمانی که قلبم را به مسیح دادم، بزهایم هم عوض شدند و دیگر مثل سابق اذیت نمی کنند!" خدا بیش از این که به تغییر اوضاع و شرایط ما علاقمند باشد، به تغییر خود ما علاقمند است.
اگر یاد بگیریم که با کمک خدا نقاط ضعف خود را اصلاح کنیم، از برکات و معجزات خدا که وارد زندگی ما می شوند، شگفت زده خواهیم شد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.