دنیای ما دنیای توقعات بیجا و غرغر و شکایت و عدم قناعت می باشد. یکی از اثرات گناه در انسان عدم شکرگزاری و قانع بودن است. انسان به علت عدم تشکر و شکرگزاری ضربه های زیاد روحی، روانی و جسمی خورده است. بعضی هستند که اصلا" نمی توانند تشکر کنند!!!
خدای ما خدایی است که انتظار دارد ما قلبی شکرگزار داشته باشیم. درمزمور 50: 8-23 خدا از افرادی سخن می گوید که قربانیهای خوبی می گذرانند ولی قلب شکرگزار ندارند. خدا طالب قربانیهای ما نیست. طالب خدمات و از خود گذشتگیهای ما نیست. او طالب قلبی است که قدردان است.
در زندگی من خدا اعمال عظیم زیادی کرده است. شفاها و معجزات و جواب دعاها و موقعیتهای عالی و خانواده خوب و همسر خوب و خیلی چیزها که بهانه ای برای غرغر و شکایت ندارم، ولی اعتراف می کنم که با تمام این همه برکات من شخص منفی بوده ام و بسیار غرغر و شکایتها کرده ام. این طبیعت گناه آلود انسان است و نیز قلب فراموش کار انسان که کارها و اعمال عظیم خدا را فراموش می کند.
در سال 1860 کشتی ای در ساحل دریاچه میشیگان، نزدیک ایوانستون غرق شد. ادوارد اسپنسر شخصی بود که در این حادثه که عده ای در حال غرق شدن بودند 17 بار از ساحل به دریا رفت و 17 نفر را از غرق شدن نجات داد. پس از این واقعه سلامتی او آرام آرام به قهقرا رفت و بالآخره فوت شد. در روز تدفین او معلوم شد که هیچکدام از آن 17 نفر از او بخاطر کار شجاعانه ای که انجام داده بود، تشکر نکرده بودند. حتی یک تشکر خشک و خالی.
در کلام خدا می خوانیم که ده جذامی از مسیح شفا یافتند ولی فقط یکی از آنها برگشت و از مسیح تشکر کرد. شاید علتی که آن 9 نفر تشکر نکردند این بود:
1- یکی منتظر شد ببیند آیا واقعا" شفا یافته یا خیر.
2- یکی منتظر شد ببیند آیا شفا تا آخر ادامه خواهد یافت یا موقتی است.
3- یکی گفت بالآخره یک روز مسیح را خواهم دید و از او تشکر خواهم کرد.
4- یکی فکر کرد که من شاید اصلا" جذام نداشتم.
5- یکی فکر کرد من بالآخره به نوعی شفا را می یافتم.
6- یکی جلال را به کاهنان داد.
7- یکی گفت: من فکر نمی کنم عیسی آنچنان هم کاری کرده باشد.
8- یکی گفت: هر رهبر مذهبی می توانست این کار را بکند.
9- و بالآخره آخری گفت من اصلا" در حال شفا یافتن بودم.
در سال 1860 کشتی ای در ساحل دریاچه میشیگان، نزدیک ایوانستون غرق شد. ادوارد اسپنسر شخصی بود که در این حادثه که عده ای در حال غرق شدن بودند 17 بار از ساحل به دریا رفت و 17 نفر را از غرق شدن نجات داد. پس از این واقعه سلامتی او آرام آرام به قهقرا رفت و بالآخره فوت شد. در روز تدفین او معلوم شد که هیچکدام از آن 17 نفر از او بخاطر کار شجاعانه ای که انجام داده بود، تشکر نکرده بودند. حتی یک تشکر خشک و خالی.
در کلام خدا می خوانیم که ده جذامی از مسیح شفا یافتند ولی فقط یکی از آنها برگشت و از مسیح تشکر کرد. شاید علتی که آن 9 نفر تشکر نکردند این بود:
1- یکی منتظر شد ببیند آیا واقعا" شفا یافته یا خیر.
2- یکی منتظر شد ببیند آیا شفا تا آخر ادامه خواهد یافت یا موقتی است.
3- یکی گفت بالآخره یک روز مسیح را خواهم دید و از او تشکر خواهم کرد.
4- یکی فکر کرد که من شاید اصلا" جذام نداشتم.
5- یکی فکر کرد من بالآخره به نوعی شفا را می یافتم.
6- یکی جلال را به کاهنان داد.
7- یکی گفت: من فکر نمی کنم عیسی آنچنان هم کاری کرده باشد.
8- یکی گفت: هر رهبر مذهبی می توانست این کار را بکند.
9- و بالآخره آخری گفت من اصلا" در حال شفا یافتن بودم.
اما فراموش نکنیم که یک جذامی بود که با تمام قلب ایمان داشت مسیح او را شفا داده و شایسته تمام جلال و شکرگزاری است و همان لحظه برگشت و از او تشکر کرد.
خدا از ما قلبی شکرگزار می خواهد. اصولا" کسی که زیاد غرغر و شکایت و ناله می کند کمبود پری روح القدس دارد. شما دری را دیده اید که لولای آن روغن ندارد. همیشه صدا می دهد. صدای غرغر و شکایت و ناله. کسی که روغن روح القدس را کم دارد شکایت و غرغر و ناله می کند. در کلیسا نیز چنین است وقتی می بینید کسی پیوسته غرغر می کند و هیچوقت شکرگزار نیست بدانید کمبود پری روح القدس دارد. او احتیاج دارد به پای خالق خود بیافتد و بگوید خداوندا مرا از روغن آسمانی پر کن تا جایی برای غرغر و ناله نباشد. مرا مسح کن تا تازه شوم. مرا لمس کن و مرا عوض کن.
عجیب است که همین شخصی که غرغر می کند هیچوقت آماده نیست با کسی که پیوسته شکایت می کند همنشین شود و 5 یا 10 دقیقه با او صحبت کند. اگر ما انسانها حاضر نیستیم چند لحظه ای با افراد نالان و غرغرو بنشینیم چطور انتظار داریم خدای ما این همه شکایت و ناله بشنود.
بیایید امروز به این خداوند بگوییم دوستش داریم و برای همه نعمتها و برکات و هدیه های او از او تشکر می کنیم. به او بگوییم که او برای ما کارهای بزرگ انجام داده است که غیر قابل وصف است.
یاد بگیریم که از همدیگر تشکر کنیم. نه فقط از خداوند بلکه از یکدیگر نیز. چقدر از برادر و خواهری که شما را خدمت می کند و برایتان دعا می کند یا گاهی اوقات به شما هدیه ای می دهد یا به ملاقات شما می آید از او تشکر می کنید. ببینید پولس رسول بخاطر هدیه ای که از کلیسای فیلیپی دریافت کرده چگونه تشکر می کند: ( فیلیپیان 4: 10-20).
پولس عادت داشت که اکثرا" در آغاز هر رساله اش از کلیسایی تعریف کند و از آنها تشکر کند و خدا را به خاطر آن کلیسا شکرگزاری کند. در فیلیپیان 1:3؛ افسسیان 1: 15و 16؛ کولسیان 1: 3؛ اول تسالونیکیان 1: 2؛ دوم تسالونیکیان 1: 3؛ دوم تیموتاوس 1: 3؛ فیلیمون 4؛ دوم قرنتیان 1: 3؛ اول قرنتیان 1: 4
چه عادت زیبایی!!! اینطور نیست.
در تمام رسالاتش بجز رساله غلاطیان او بخاطر همه ایمانداران از خدا تشکر می کند. این طبیعت زیبای شخص روحانی است.
آیا حاضر هستی از امروز بخاطر همه زیباییهای ایمانداران کلیسایت شکرگزار باشی و فقط ضعفها را نبینی بلکه نقاط قوت را نیز ببینی و شکرگزار باشی.
افسسیان 5: 20 به جهت هر چیز شکر کنید.
فیلیپیان 4: 6 با شکرگزاری مسئولات خود را عرض کنید.
کولسیان 4: 2 با شکرگزاری بیدار باشید.
اول تسالونیکیان 5: 18 در هر وضعی شکرگزار باشید.
این تقاضا برای شکرگزاری پایان ندارد.
فرزندان از پدر و مادرتان و از معلمانتان و از دوستانتان تشکر کنید.
پدران و مادران از فرزندان و از یکدیگر تشکر کنید.
اعضای کلیسا از شبانتان و از ایمانداران و خادمین کلیسا تشکر کنید.
شبانان از اعضایتان تشکر کنید.
سعی کنیم این روحیه شکرگزاری را به همه جا سرایت دهیم.
یکی از نشانه های شخص روحانی این است که شخصی شکرگزار است و کسی که شکرگزار نیست می تواند جسمانی باشد. سعی کنیم با تمام وجود و احساسات و فکر از یکدیگر تشکر کنیم . وقتی یاد بگیریم از یکدیگر تشکر کنیم، آنگاه خواهیم توانست نسبت به خداوند نیز شکرگزار باشیم. چون اگر برادری که می بینید نمی توانید محبت کنید چگونه خدایی را که ندیده اید محبت کنید. (اول یوحنا 4: 20)
اگر یک چیز از این پیغام می خواهید در شما باقی بماند این است که شخصی شکر گزار باشید.
آمین.
کشیش ورژ باباخانی