۱۳۹۳ خرداد ۷, چهارشنبه


از تو برای نجات وتولد دوباره‌ام سپاسگذارم و دعا می‌کنم نور و ملکوتت پیوسته در زندگی من باشد. دعا می‌کنم برای آنانی که ملکوت تو را نشناخته‌اند و از تو می‌خواهم تا عیسی مسیح را وسیله نجات آنها قرار دهی.

چرا پولس فرمان داد که زنان به هنگام دعا و نیایش حجاب را رعایت کنند؟ (اول قرنتیان فصل یازدهم آیات دوم تا شانزدهم)

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

امروزه برخی از ایمانداران با اعتقاد به اینکه می‌باید کلام خدا را همانگونه که هست جزء به جزء اطاعت کرد بر مسئلۀ پوشش سر برای زنان به هنگام پرستش خداوند تأکید می‌ورزند. این گروه بر این باورند که پولس در رساله اول قرنتیان فصل یازدهم فرمانی واضح و عاری از ابهام به کلیسا می‌دهد که قابل اطلاق به مسیحیان در همۀ اعصار می‌باشد.
باید اذعان داشت که چنین رویکرد تفسیری مشکلات عدیده‌ای را برای مسیحیان به‌بار آورده است، زیرا که کلام خدا در وهلۀ اول خطاب به مخاطبین اولیۀ آن است (کلیسای شهر قرنتس) که در شرایط خاص تاریخی، فرهنگی و اجتماعی خود می‌زیستند. از این رو، برای درک بهتر پیام پولس برای عصر خویش، نخست می‌باید به بازسازی وضعیتی بپردازیم که در آن پولس فرمان پوشش سر را به زنان کلیسای قرنتس اعلام می‌کند. بنابراین در ابتدا باید از خود بپرسیم چرا پولس چنین فرمانی را به ایمانداران شهر قرنتس می‌دهد؟ عدم پوشش سر از جانب زنان سبب بروز چه مشکلاتی برای کلیسای شهر قرنتس می‌شد؟
شهر قرنتس در جنوب غربی تنگه ای قرار دارد که دو قطعه از شبه جزیره بالکان را به هم مربوط می سازد. این منطقه، گرچه از نظر کشاورزی حاصلخیز نبود، اما از لحاظ بازرگانی نقطه مهمی قلمداد می شد، زیرا راه های تجاری از شمال به جنوب در خشکی و از شرق به غرب در دریا، به هم متصل می کرد. به همین دلیل، شهر قرنتس که در نقطه ای حساس از این چهار راه تجاری قرار گرفته بود، خیلی سریع از ثروتی بیکران برخوردار شد. در سال 146 قبل از میلاد، طی جنگ های یونان و روم، شهر قرنتس به تصرف روم درآمد و با خاک یکسان شد و اهالی آن کشته یا به عنوان برده فروخته شدند. بازسازی شهر نیز ممنوع شد. تا این که سرانجام، در سال 46 قبل از میلاد، ژولیوس سزار شهر را مجددا بنا کرد. اما ساکنین جدید شهر، از نظر فرهنگی و ترکیب نژادی، هیچ گونه وجه اشتراکی با ساکنین قبلی نداشتند.
هنگامی که پولس در سال 50 میلادی به قرنتس آمد، این شهر سومین شهر مهم و پرجمعیت امپراطوری روم (پس از روم و اسکندریه) محسوب می شد. چنین رشد و شکوفایی چشمگیر، علت دیگری نمی توانست داشته باشد، به جز ثروت. مردم از هر نژاد، ملیت، مذهب، طبقه و پیشه در این شهر گرد آمده بودند: یهودی، یونانی، رومی، بازرگان، دریانورد، هنرمند، فیلسوف... و شهر حالت بین المللی داشت. این حالت بین المللی، در کلیسا نیز به چشم می خورد. پولس به این نکته اشاره می کند که "بعضی از ما یهودی هستیم و بعضی غیر یهودی، بعضی غلام هستیم و بعضی آزاد" (اول قرنتیان فصل دوازدهم آیه سیزدهم).
این شهر در زمینه فساد اخلاق زبانزد دنیای آن روزگار بود، طوری که وقتی می خواستند بگویند فلان شخص از نظر اخلاقی منحرف و فاسد است، می گفتند "قرنتسی" است. در معبد الهه عشق که بر تپه مشرف به شهر واقع بود، صدها روسپی مذهبی به خدمت مشغول بودند. امروزه در موزه شهر قرنتس، تالاری را اختصاص داده اند به اشیایی که طی حفاری ها از معبد خدای شفا کشف شده است. مردم شهر از قسمت هایی از بدن که می خواستند شفا بیابند، شکلی درست می کردند و در معبد می گذاشتند. مثلا اشکال مربوط به آلات جنسی انسان به وفور یافت شده است که این امر، نشان دهنده بارز رواج گسترده بیماری های ناشی از گناهان جنسی است.
پولس در سال پنجاه میلادی به قرنتس آمد (اعمال رسولان فصل هجدهم). ابتدا طبق عادت پولس، در معبد یهودیان (کنیسه) درباره عیسی مسیح شهادت داد. در اثر خدمات بشارتی پولس، عده زیادی یهودیان و غیر یهودیان به خداوند عیسی ایمان آوردند و کلیسای قرنتس تاسیس شد. پس از هجده ماه اقامت، پولس قرنتس را ترک کرد و عازم شهر افسس شد.
اما برمی گردیم به موضوع مورد بحث: منظور پولس از پوشاندن سر یا پوشش سر زنان به هنگام دعا چیست؟ بر طبق نوشته ها و گزارش های باستانی یونان، زنان معمولا با سر پوشیده در ملاءعام ظاهر می شدند. مثلا یکی از این گزارش ها توسط پلوتارخ در قرن اول میلادی چنین نوشته:"رسم معمولا بر آن است که زنان با سر پوشیده در محافل عمومی ظاهر شوند و مردان با سر برهنه." از آن جا که قرنتس نیز یکی از شهرهای مستعمره روم بود، به احتمال قریب به یقین چنین پوششی در آن متداول بوده است. یکی از نویسندگان معاصر پلوتارخ، به نام دیوکریزوستوم با تاسف اظهار می دارد که این رسم رو به انحطاط است.
از سوی دیگر، در شهر قرنتس مجسمه‌هایی با موهایی بلند وجود داشت که سمبل خدایان و نه انسان بودند. در پرستش یکی از الهه‌های شهیر یونان به‌نام ایزیس (Isis)، زنان بدون پوشش سر دست به نیایش می‌زدند. چنین به نظر می‌آید که پولس درصدد بود تا هر تصویری را که تداعی‌کننده پرستش بت‌پرستان بود از کلیسا بزداید و از این رو بر حجاب زنان تأکید می‌ورزد. به‌علت فساد زبانزد شهر قرنتس و تعداد بی‌شمار روسپیان مذهبی، پولس در پی آن است تا با تأکید بر حجاب زنان در مکانهای عمومی بر تمایز قداست مسیحیان با این گونه زنان تأکید ورزد.
بنابراین، مسئلۀ حجاب زنان چه از نقطه نظر موارد مشابه آن در آداب و نیایش‌های بت‌پرستانۀ یونان باستان و همچنین فساد زبانزد شهر قرنتس، امر و عرفی رایج برای ایمانداران تلقی می‌شد. لازم به تذکرست که اکثر محققان معتقدند که روسری در آن زمان صورت را نمی‌پوشاند بلکه حجابی بود که تا روی شانه‌ها امتداد داشت.
دلیل نیرومند دیگر که فرمان پولس را به‌خوبی توجیه می‌کند مسئله پرستش و تمرکز آن بر خداست. کاملاً آشکار است که اگر کلیسا به سالن مُد تبدیل شود، توجه و تمرکز به جای خدا به دیگران معطوف می‌شود (اول تیموتائوس فصل دوم آیات نهم و دهم). پولس حتی از فرشتگان به‌عنوان حافظان نظام الهی سخن به‌میان می‌آورد، نظامی که در آن تمام نیایش و عبادت ما می‌باید معطوف به خدا باشد (اول قرنتیان فصل یازدهم آیه دهم). از این‌رو، پولس از زنان کلیسای قرنتس می‌خواهد که با نگذاشتن روسری کاری نکنند که کلیسا به‌جای وقف به خدا صحنۀ خودنمایی آنان گردد.
نتیجه گیری:
۱- فرمان پولس مبنی بر حجاب زنان را باید در چارچوب فرهنگی یونان باستان و تقابل آن با هنجارهای کلیسا در آن عصر درک کرد.
۲- این فرمان با توجه به فضای پرستشی اول قرنتیان فصل یازدهم معطوف به این نکته است که هیچ امر و شخصی نباید توجه ما را از خدا به هنگام عبادت بردارد. درواقع اصل پایدار تعلیم کلام خدا در این بخش نه مسئلۀ حجاب زنان، بلکه تمرکز کامل به خدا و عبادت اوست و کلیسا باید برای تحقق این امر تمام هم و غم خود را صرف کند.

تعمید نوزادان و خردسالان

نویسنده: آرمان رشدی
در عهدجدید مستقیماً به تعمید نوزادان و خردسالان اشاره‌ای نشده است. دلیل این امر واضح است. در دورۀ رسولان، این یهودیانِ بزرگسال بودند که ایمان می‌آوردند که عیسای ناصری همان مسیح موعود است. در نتیجه، فقط به تعمید بزرگسالان اشاره شده است. اما در این خصوص، باید به چند نکته توجه کرد.
اولاً عهدجدید در بستر جامعه‌ای مردسالار نوشته شده است. در چنین جوامعی، هرگاه پدر یک خانواده تغییر دین و مسلک می‌داد، تمام خانواده نیز می‌بایست از او تبعیت کنند. در چنین شرایطی، بعید نیست که در روز پنطیکاست آن سه هزار نفر به‌همراه همسران و فرزندان خود تعمید گرفته باشند. البته، این فقط یک حدس است.
دوم، در کتاب اعمال رسولان به دو نفر اشاره شده که همراه با اهل خانه‌شان تعمید گرفتند. یکی خانمی بود به نام لیدیه (اعمال ۱۶:‏۱۵)، و دیگری همان زندانبان فیلیپی (اعمال ۱۶:‏۳۳). از آنجا که در آن دوره، نه کسی به فکر جلوگیری از بارداری بود و نه وسیله‌ای برای این کار وجود داشت، آیا نمی‌توان تصور کرد که در میان این «اهل خانه»، فرزندان خردسال نیز وجود داشته است؟
سوم، فراموش نکنیم که تا همین صد سال قبل، پیش از آنکه بهداشت و درمان رواج یابد، فرزند زیاد نعمت به‌شمار می‌آمد. علت این بود که اولاً فرزندان به امور خانواده کمک می‌کردند، ثانیاً تعداد زیادی از کودکانی که به دنیا می‌آمدند، در همان سنین پایین، در اثر بیماریهای ساده، از میان می‌رفتند. در نتیجه، همیشه در هر خانواده‌ای، فرزند خردسال نیز وجود داشت. از آنجا که طبق اعتقاد سنتی، تعمید وسیلۀ انتقال فیض خدا به‌حساب می‌آید، خانواده‌ها سریعاً نوزادان را تعمید می‌دادند تا اگر فوت کردند، از فیض خدا محروم نمانند. ما امروز این امور ساده را از یاد می‌بریم و تصور می‌کنیم که در زمان پولس رسول نیز، اشخاصی مانند لیدیه یا زندانبان فیلیپی، صاحب دو یا حداکثر سه فرزند بودند!
ذکر این نکات باعث می‌شود درک کنیم چرا در کلیساهای سنتی، مانند کلیساهای ارتودکس، کاتولیک، لوتری، پرزبیتری، انگلیکن و متودیست، نوزادان و خردسالان را تعمید می‌دهند، گرچه به این امر به‌طور مستقیم در عهدجدید اشاره‌ای نشده است.