نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
بسیاری از مخالفان مسیحیت، عبارت "پسر خدا" را این طور استنباط می کنند که مسیحیان معتقدند که تولد عیسی مسیح حاصل رابطه جنسی خدا با یک دختر یهودی بوده است! در کتاب مقدس حتی یک آیه وجود ندارد که نگرش مخالفان را تایید نماید. کتاب مقدس بارداری معجزه آسای مریم را بدون ارتباط جنسی ذکر می کند (متی فصل 1 آیات 18- 24، لوقا فصل 1 آیات 26- 35). حتی قرآن نیز تولد عیسی از باکره (مریم آیات 16- 21، آل عمران آیات 37- 47) را تایید کرده است. قرآن حتی تایید می کند که مسیح بیماران را شفا داد و مردگان را زنده کرد (مریم آیات 29- 31، مائده 110) و سپس "خدا او را بالا برد" (نساء 158). بنابراین مسلمانان به تولد، معجزات و پایان غیر طبیعی زندگی عیسی بر زمین (یعنی صعود او به آسمان) ایمان دارند. مطابق نگرش قرآن، مسیح تنها پیامبری است که این سه ویژگی مذکور را با هم داشت. این موقعیت خاص، مسیح را تبدیل به منحصر به فرد ترین انسان ماورای طبیعی در جهان ساخته است. در آل عمران آیه 45 عیسی برتر از همه، چه در این عالم و چه در عالم آینده توصیف شده است. هم چنین در سوره نساء آیه 159 می خوانیم که انسان ها قبل از مرگ باید به عیسی مسیح ایمان بیاورند.
اعراب می دانند که در زبان عربی برای "پسر" دو کلمه وجود دارد: واژه "ولد" اشاره به پسری است که حاصل ارتباط جنسی است. بنابراین مسیح در چارچوب این تعریف نمی گنجد. کلمه دیگر "ابن" است که می تواند مفهوم استعاری داشته باشد، مانند "ابن سبیل" (پسر راه). در این مفهوم می توان مسیح را "ابن خدا" نامید.
در ادبیات مسلمانان، عبارات و اصطلاحاتی وجود دارد که انتظار ندارند کسی آن ها را تحت الفظی و مادی تعبیر کند، نظیر: "اسدالله (شیر خدا)، یدالله (دست خدا). مسیح نیز "روح الله" لقب گرفته است.
مسیحیان که صدها سال قبل از پیامبر اسلام می زیستند، درک اشتباه از "پسر خدا" را محکوم می کردند. لاکتانتیوس، یکی از نویسندگان مسیحی در اوایل قرن چهارم میلادی نوشت:"کسی که عبارت پسر خدا را می شنود، نباید حتی این تصور بسیار شرارت آمیز را به ذهن خود راه دهد که پسر خدا حاصل ازدواج و آمیزش با زن است."
اصطلاحات "پدر" و "پسر" با زاد و ولد مادی یا آفرینش خدای دیگر مترادف نیست، بلکه به روابط نزدیک و بی نظیر اشاره دارد. همان طور که مسلمانان قرآن (کلام الله) را الله نمی دانند، بلکه معتقدند که از الله صادر شده است. مسیحیان، مسیح را "کلمه خدا" می دانند که از ازل با خدا بوده است. در کتاب مقدس، کلماتی نظیر "مولود شدن" و "صادر شدن" نه به معنی جسمانی و جنسی، بلکه به مفهوم ارتباطی استفاده می شود.
مطابق دیدگاه مسلمانان، قرآن بیان اراده خدا است و ازلی و نامخلوق است. هر چند با خود خدا یکی است، ولی بیان فکر خدا و همانند او جاودانی است. بنابراین با نوعی کثرت در وحدت مواجه هستیم: چیزی که خدا نیست و با این حال با خدا یکی است. مسلمانان به دو وجود ابدی و نامخلوق اعتقاد دارند. علاوه بر این، مسلمانان به این نکته اشاره می کنند که پیامبر اسلام در آن واحد پیامبر، شوهر و رهبر بود. به عبارت دیگر، دین اسلام مبین کثرت در وحدت است.
آیا تثلیث غیر منطقی است؟
نمونه های تثلیث در طبیعت و زندگی روزمره مشاهده می شود. لطفا به مثال های زیر توجه کنید:
ترکیب رنگ های قرمز، سبز و آبی، نور سفید را پدید می آورد. از ترکیب اکسیژن، سوخت و گرما، آتش به وجود می آید. آب می تواند به سه صورت مشاهده شود: بخار، مایع و یخ. اتم از سه بخش تشکیل شده: پروتون، نترون و الکترون.
با اراده، عقل و احساسات تصمیم می گیریم و برنامه ریزی می کنیم. انسان از سه بخش تشکیل شده: روح، بدن و جان. در زندگی زناشویی حاصل زن، مرد و فرزند است. یک مرد می تواند شوهر، پدر و پسر پدرش باشد. سیاره زمین دارای زمین، دریا و هوا است. دی ان ای از سه بخش ساخته شده: فسفات، قند و باز آلی (ملکول باز).
1x1x1=1
جریان الکتریسیته، نور، گرما و صوت تولید می کند.
1x1x1=1
جریان الکتریسیته، نور، گرما و صوت تولید می کند.
جهان بینی الحاد: خدا وجود ندارد/ اگر خدا وجود داشته باشد، مهربان نیست
دیدگاه ادیان: خدا مهربان است
نگرش مسیحیت: خدا آنقدر جهان را محبت نمود که به میان انسان ها آمد و برای نجات بشر از گناه بهاء گزافی پرداخت (یوحنا فصل 3 آیه 16)
ملحدها می گویند که خدا وجود ندارد، چون هرگز به جهان نیامده است و خود را نشان نداده. آن ها برای تایید ادعای خود می گویند حتی ادیان دیگر هم تصدیق می کنند که خدا به میان انسان ها نیامده است. در حالی که نگرش مسیحیت این است که خدا به شباهت انسان درآمد. آیا می توان به خدایی اعتقاد داشت که جسم و انسان را می آفریند، اما نمی خواهد به میان آدم ها بیاید؟ مثل آن که پدر ما حاضر نیست به خانه بیاید، اما به ما می گوید که من مهربان هستم! به شما پول می دهم، نماینده ام را می فرستم، اما به میان اعضای خانواده نمی آیم! نماینده، سخنگوی من است و حتی جانش را برای حفاظت و مراقبت از شما فدا می کند! آیا شما این شخص را پدر مهربان می نامید؟ ادیان می گویند:"خدا مهربان است". اما نگرش مسیحیت این است که خدا آنقدر انسان ها را دوست داشت، که به شباهت بشر درآمد (یوحنا فصل 3 آیه 16).
اگر عالم هستی مانند قطره ای آب در برابر اقیانوس بیکران خداوند است، پس محبت او محدودیت ندارد. چگونه خدا می تواند به انسان درس فروتنی دهد، در حالی که خودش نمی خواهد فروتن شود؟ چگونه خدا می خواهد درس ایثار و فداکاری دهد، در حالی که حاضر نیست به میان انسان ها بیاید؟
خدا با عملکرد خودش نیز نشان می دهد که فقط سخنگو نیست.
برای خدا فرستادن انبیا بسیار بسیار آسان است. اما آمدنش به میان انسان ها، نشان می دهد که او عاشق انسان ها است. او به این جهان آمد تا به ما بگوید چقدر به انسان علاقه دارد. او با حضور فیزیکی در میان انسان ها، الگوی واقعی محبت را تعیین کرد. بنابراین، بر خلاف ادعای ملحدها، خدا مغرور و متکبر نیست. اگر به وجود خدا اعتقاد داشته باشید، تصور معجزه غیرممکن نیست. کسانی که فقط به خدا اعتقاد دارند می گویند:"دشوار است که باور کنیم انسانی بتواند خدا شود". پاسخ مسیحیان این است:"اما می توانیم باور کنیم که خدا می تواند انسان شود". خدا قادر مطلق است و می تواند معجزه کند.
برای خدا فرستادن انبیا بسیار بسیار آسان است. اما آمدنش به میان انسان ها، نشان می دهد که او عاشق انسان ها است. او به این جهان آمد تا به ما بگوید چقدر به انسان علاقه دارد. او با حضور فیزیکی در میان انسان ها، الگوی واقعی محبت را تعیین کرد. بنابراین، بر خلاف ادعای ملحدها، خدا مغرور و متکبر نیست. اگر به وجود خدا اعتقاد داشته باشید، تصور معجزه غیرممکن نیست. کسانی که فقط به خدا اعتقاد دارند می گویند:"دشوار است که باور کنیم انسانی بتواند خدا شود". پاسخ مسیحیان این است:"اما می توانیم باور کنیم که خدا می تواند انسان شود". خدا قادر مطلق است و می تواند معجزه کند.
مخالفان معتقدند که غیرممکن است که خدا بتواند انسان شود. این جمله یعنی خدا قادرمطلق نیست و نمی تواند معجزه تجسم را انجام دهد. از طرفی، تجسم، محبت و فروتنی خدا را به انسان نشان داد و نه غرور و تکبر را. تجسم نشان داد که خدا می خواهد با انسان ارتباط دوستانه و صمیمانه برقرار کند. خدا می خواهد بهترین دوست انسان باشد. او نمی خواهد که انسان فقط به او اعتقاد داشته باشد. یک دزد هم به خدا اعتقاد دارد. اما همان دزد، اگر با خدا دوست و صمیمی شود، آیا به دزدی ادامه خواهد داد؟
در هیچ جای کتاب مقدس نمی خوانیم که خداوند ادعا کرده که "خدا نمی تواند انسان شود"، بلکه بارها ذکر شده که "خدا مانند انسان نیست" که در این حالت، معنای کاملا متفاوتی را ارائه می دهد. در کتاب مقدس می خوانیم:
"خدا، انسان نیست که دروغ بگوید. او مثل انسان نیست که تغییر فکر دهد" (اعداد فصل 23 آیه 19).
"خدا دروغ نمی گوید و قصدش را عوض نمی کند. چون او انسان نیست که فکرش را تغییر دهد" (اول سموئیل فصل 15 آیه 29).
"من خدا هستم، نه انسان. من خدایی مقدس هستم و در میان شما ساکنم" (هوشع فصل 11 آیه 9).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر