۱۳۹۲ آبان ۲۷, دوشنبه

غلبه بر ناامیدی ها

مطالعه کتاب مقدس Bible Study 
17 آبان 1392

11/08/2013
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

بیایید رو راست باشیم. همه ما گاهی با ناامیدی روبرو می شویم. مهم نیست چقدر با ایمانید یا چه آدم خوبی هستید. دیر یا زود کسی یا چیزی شما را خواهد لرزاند. این اتفاق ممکن است چیز ساده ای باشد، مثل به دست نیاوردن آن ترفیعی که واقعا امیدش را داشتید، یا واجد شرایط نبودن برای مسئولیت مهم. ممکن است چیز جدی تری باشد: از هم گسیختن زندگی زناشویی، مرگ یک عزیز، یک بیماری لاعلاج خطرناک... خلاصه هر چه باشد ناامیدی این توانایی را دارد که شما را از خط خارج کند و ایمان تان را نابود سازد.
بنابراین ناامیدی ها خواهند آمد. پس باید یاد بگیرید که چگونه در مسیر ایمان باقی بمانید.
اغلب غلبه بر ناامیدی و رها کردن گذشته، دو روی سکه اند. مثلا وقتی مرتکب خطا یا گناه می شوید، به آن دو دستی نچسبید و خود را خسته و درمانده نکنید. توبه کنید و اجازه دهید تا خط ارتباط میان شما و خدا همیشه برقرار باشد. اشتباه را بپذیرید، توبه کنید و هم پای زندگی پیش بروید. به یاد داشته باشید: در رها کردن اشتباه ها و گناهان، ناکامی ها، لطمه ها و دردها باید "سریع" باشید.
اما آن ناامیدی هایی که ما را بیش از همه آزار می دهند، معمولا توسط مردم دیگر ایجاد شده اند. مثلا شخصی یا کسانی مانع پیشرفت شما شده اند، یا بر علیه شما به دیگران به دروغ بدگویی کرده اند. شاید کسی شما را رها کرده...این آسیب ها را با کمک روح القدس به خدا واگذارید و سپس با زندگی خود پیش بروید.
خدا هرگز از انتظار ندارد که یک تخته سنگ غیر قابل نفوذ یا جزیره ای دست نیافتنی باشید. نه، خدا انتظار ندارد که آن قدر مقاوم باشید که به سادگی ناامیدی های زندگی را نادیده بگیرید و با بی اعتنایی از کنارشان بگذرید. خدا ما را این طور آفریده که اگر شغل را از دست بدهیم، یا عزیزی مان فوت کند یا متحمل شکستی در روابط عاشقانه و ازدواج شویم، دچار غصه و اندوه شویم. این چیزی طبیعی و پیش بینی شده است. اما خدا از شما انتظار دارد که به او اعتماد کنید، چون او متخصص حل مشکلات است. حتی اگر به دلایلی خدا آن مشکل را رفع نکرد، اما این قدرت مافوق طبیعی را به شما خواهد داد تا آن مشکل کمرشکن را تحمل کنید.
اگر به خاطر ناامیدی هایی که یک سال پیش یا پیشتر رخ داده، هنوز ماتم گرفته اید، یک جای کار ایراد دارد. شما دارید آینده خود را به تعویق می اندازید و اجازه می دهید گذشته، آینده شما را تعیین کند. با یاری روح القدس باید تصمیم بگیرید که به جلو حرکت کنید. چنین چیزی خود به خود اتفاق نمی افتد. باید بلند شوید و بگویید:"ای پدر آسمانی! اهمیتی نمی دهم که چقدر سخت است. اهمیتی نمی دهم چقدر ناامیدم. پدر عزیز، کمکم کن تا این نامیدی بهترین اوقات من را نگیرد. کمکم کن تا پا به پای زندگی حرکت کنم".
افکار منفی به هنگام مشکلات به ما حمله می کنند:"چرا این برای من پیش آمد؟ خدا حتما من را دوست ندارد. او به دعایم جواب نداد. چرا کار به طلاق، اخراج یا ورشکستگی کشید؟ چرا هیچ چیز در زندگی ام درست از آب در نمی آید؟"
چنین پرسش هایی در ذهن همه پیش می آید. ولی بعد از آن، وقت تلف کردن است. دست از تلف کردن وقت خود برای سردرآوردن از چیزی که نمی توانید تغییرش دهید، بردارید. نمی توانید تخم مرغ های شکسته را به حالت اولش درآورید. کاری است که شده. بگذارید گذشته در گذشته بماند و بگذرد. گذشته، درگذشته است. قبول! شما بیماری های بد داشته اید. مرتکب خطا و گناه شده اید، دعاهای شما مستجاب نشده، کارها به میل شما پیش نمی رود...دوست عزیز، شما تنها نیستید. بسیاری از افراد خوب و درستکار هم چیزهای مشابهی را تجربه کرده اند.
اما فیض و رحمت خدا هر روز تازه و جدید است. خدا می داند که ما کامل نیستیم. او می داند مرتکب اشتباه و گناه می شویم. او می خواهد ما را ببخشد و سپس رحمت، برکت و معجزات خود را در زندگی ما جاری سازد. خدا نقشه های عالی و مهم برای زندگی شما دارد. با خدا دوست و صمیمی شوید. در طول روز با او راحت صحبت کنید. او به شما کمک خواهد کرد.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است

آیا روایت های متی و مرقس با روایت لوقا مبنی بر توبه یکی از دزدان بر صلیب، متضاد است؟



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

طبق روایت اناجیل متی، مرقس و لوقا، دو دزد را در دو طرف صلیب مسیح، مصلوب کردند. متی و مرقس گزارش داده اند که دو دزد به مسیح دشنام می دادند، در حالی که لوقا به توبه یکی از دزدها اشاره می کند. آیا روایات اناجیل متناقض نیست؟
برای بررسی این سئوال، به نکات زیر توجه کنید:
یک. عیسی انجیلی ننوشت. انجیل ها را دیگران نوشتند. این واقعیت که انجیل ها را عیسی ننوشت، حائز کمال اهمیت است. اگر او چیزی نوشته بود، به احتمال زیاد اثری به وجود می آمد که کم تر شبیه به انجیل ها و بیشتر شبیه کتاب های نبوتی عهد عتیق بود. بنابراین، انجیل ها کتاب هایی نیستند که به دست عیسی نوشته شده باشند، بلکه درباره او نوشته شده اند که در عین حال، شامل مجموعه گسترده ای از تعالیم او نیز می گردند.
دو. مخالفین کتاب مقدس این ادعا را مطرح کرده اند که متن چهار انجیل دارای تناقضات فراوان است. در پاسخ باید گفت که منظور ایشان از تناقض چیست؟ آیا یک انجیل می گوید مسیح مصلوب شد و انجیل دیگر انکار و تکذیب می کند. آیا یک انجیل می گوید که مسیح از بعد از مرگ زنده شد و انجیل دیگر این نکته را رد می کند. آیا یک انجیل می گوید مسیح در اورشلیم مصلوب شد و انجیل دیگر شهر دیگری را برای مصلوب شدن مسیح معرفی می کند؟ آیا در یک انجیل می خوانیم که مسیح فرمان محبت را صادر می کند اما در انجیل دیگر دستور می دهد با شورش و جنگ مسلحانه، قلمرو مسیحیت را گسترش دهید؟
در واقع خود منتقدان هم به سئوالات مذکور، پاسخ منفی می دهند. حتی منتقدین با این دلیل که تناقض در تعالیم، جغرافیا و زمان وقایع و نوع واقعه وجود ندارد، کاملا موافق هستند. تنها اشاره آن ها به برخی از روایت هایی است که مثلا در یک انجیل ذکر شده که دو نفر هم زمان شفا یافتند، در حالی که در انجیل دیگر می خوانیم در آن واقعه یک نفر شفا یافت. باید در نظر داشت که اناجیل در همان روز واقعه نوشته نشدند، بلکه بیست یا سی سال بعد از صعود مسیح نگارش اناجیل انجام شد. بنابراین، حافظه یک نویسنده دو نفر را به خاطر داشته و نویسنده دیگر فقط یک نفر را به یاد می آورده است. اما در همان واقعه، تضاد جغرافیایی و تعلیمی وجود ندارد. آنچه مسلم است مخالفان کتاب مقدس با طرح چنین سئوالاتی، در واقع چشمان خود را بر حقیقت نجاتبخش پیام خدا می بندند.

سه. خدا به جای کنار گذاشتن شخصیت نویسندگان کتاب مقدس، به آن ها تعلیم می داد، آن ها را از تجربیات روحانی عبور می داد تا ایمان آن ها را بنا کند. خدا به آن ها بصیرت و شناخت مافوق طبیعی عطا می کرد. به عبارت دیگر، خدا از آن ها به عنوان ماشین صرف استفاده نمی کرد. سهم و نقش آن ها تنها انتقال کلامی که خدا در ذهن آن ها می گذاشت و یا به آن ها می گفت، نبود. البته در اغلب مواقع آن ها کلمات را واقعا آن طور که از خدا می شنیدند، ثبت می کردند. اما در ضمن این موضوع روشن است که خدا از گنجینه لغات، سبک و تجربیات خود نویسندگان در انتقال و بیان واقعیات مورد استفاده قرار می داد. تناقض در تعلیم، مکان وقوع و تعلیم وجود ندارد. یک نویسنده صرفا به گزارش اتفاق بسنده کرده و دیگری جزئیات را افزوده. اگر جزئیات بر خلاف آن واقعه، تعلیم و مکان جغرافیایی بود، آن را تناقض می نامیدیم. مثلا اگر می خواندیم که "مسیح از قایق پیاده شد و قدم به ساحل اورشلیم گذاشت، جایی که محل تولد او بود" فورا درمی یافتیم که اشتباهات جغرافیایی در متن وجود دارد. بدون تردید، شاگردان مسیح و یهودیان نیز در همان قرن اول میلادی از این آیه انتقاد می کردند و انجیل مشکوک و جعلی معرفی می گردید. مرقس به تولد مسیح اشاره نکرده، در حالی که متی تولد مسیح تشریح کرده است. لوقا جزئیات بیشتری را در مورد تولد مسیح ارائه داده. اگر چهار انجیل وقایع و تعالیم مربوط به زندگی مسیح دقیقا تکرار و کپی می کردند، چه نیازی به سه انجیل دیگر بود؟


چهار. متی، مرقس و لوقا در محل اعدام مسیح حضور نداشتند، بلکه گزارش ها را از طریق یوحنا، مریم (مادر عیسی) و احتمالا جمعی از زنانی که از پیروان مسیح بودند و در تپه جلجتا شاهد عینی بوده اند، به دست آورده اند. این شاهدان بیست یا سی سال بعد از مصلوب شدن مسیح، آنچه را به یاد می آوردند به لوقا و متی گفته اند. مرقس با کمک پطرس و احتمالا برخی از شاهدان عینی، انجیل را نوشت. پطرس هم آنچه را به یاد داشت به مرقس منتقل کرد.

پنج.اگر دروغ یا تحریف واقعیت توسط یکی از اناجیل ارائه می شد، بدون تردید شاهدان عینی که تا آن زمان هم چنان در قید حیات بوده اند، به شدت اعتراض می کردند و مطالعه آن انجیل ممنوع می گردید. همه شاگردان مسیح با شکنجه روبرو شدند و همگی جز یوحنای رسول، در راه تعالیم و اعتقادات خود به شهادت رسیدند. افراد به خاطر آنچه می دانند درست است جان فدا می کنند، حتی اگر آن عملا نادرست باشد، اما نه در راه چیزی که خودشان هم می دانند دروغ است.

شش. نکته دیگر این که اگر کتاب مقدس (عهد جدید و عهد عتیق) کلام خداست، بنابراین خداوند برای آن غیرت دارد و از آن دفاع می کند. خداوند، ضعیف، ناتوان، محدود و کوچک نیست که نتواند از کتابش حمایت کند. باید این سئوال را مطرح کرد که آیا خدا اجازه می دهد کتابش توسط انسان تحریف شود؟ نظریه تحریف، غیرت و قدرت مطلق خدا را زیر سئوال می برد و خداوند را در حمایت از کتابش ضعیف و ناتوان معرفی می کند. بعضی می گویند که وقتی خدا پیامبر جدیدی می فرستاده، کتاب های مقدس قبل از او منسوخ و باطل می شده اند و خدا دیگر توجهی به آن کتاب ها نداشته و اجازه داده که تحریف شوند. در پاسخ باید گفت که تاریخ نشان داده، هر پیامبر جدیدی که ظهور کرده، بدون استثنا رسالت خود را بر پایه کتاب های آسمانی قبلی استوار کرده است. یعنی نه فقط به آن ها استناد و اشاره کرده، بلکه آن ها را مورد تایید قرار داده و رسالت خود را دنباله رسالت آن انبیا دانسته است. پس اگر پس از ظهور یک پیامبر جدید، قرار باشد کتاب های قبلی تحریف و باطل شوند، چه کسی می تواند ادعای این پیامبر جدید را به محک آزمایش بزند و آن را با کتاب های قبلی مقایسه کند؟ اگر هر کتاب دینی با ظهور پیامبری جدید از میان رفته باشد، در مقابل وجود ده ها هزار نسخه خطی قدیمی از عهد عتیق و عهد جدید، چه باید گفت؟ نسخه هایی که ثابت می کنند این کتاب ها تحریف نشده اند. این نسخه ها ثابت کرده اند که خداوند از کلامش حمایت کرده است.

هفت. هر چهار انجیل تایید می کنند که دو نفر با مسیح مصلوب شده اند. اناجیل تاکید می کنند که آن دو نفر دزد بوده اند. طبق روایات اناجیل، آن دو به همراه مسیح در تپه جلجتا مصلوب گردیدند. بنابراین، از نقطه نظر جغرافیایی و زمان وقوع واقعه اعدام، تضادی مشاهده نمی شود.

هشت. طبق روایت های متی و مرقس، دو دزد به مسیح دشنام می دادند. علت نارضایتی آن دو چه بود؟ مخالفان مسیح به او می خندیدند و مسخره کنان می گفتند:"برای دیگران معجزات زیادی انجام داد، اگر واقعا مسیح و برگزیده خداست، خود را نجات دهد".
دو دزد نیز درباره معجزات مسیح آگاهی داشتند. آن ها انتظار داشتند تا مسیح توسط معجزه آن ها را از این وضعیت نجات دهد. اما بر خلاف تصورشان، مسیح هیچ کاری انجام نداد. بنابراین، به شدت سرخورده، نومید و عصبانی شدند و با مخالفان هم صدا شده، به مسیح دشنام دادند.

نه. لوقا گفتگوی کوتاه میان دو دزد و مسیح را به نقل از شاهدان عینی گزارش کرده است. این نقل قول بعد از بخشیدن دشمنان توسط مسیح انجام گرفته است. واکنش منطقی و صحیح مسیح در قبال دشمنان و زجر و شکنجه صلیب، یکی از دزدها را بعد از ساعت ها به خود آورد. به عبارت دیگر، آن دزد می توانست به دشنام دادن مسیح و سربازان و مقامات دینی و سیاسی ادامه دهد و یا واکنشی مشابه مسیح داشته باشد. او گزینه دوم را انتخاب کرد. عیسی حتی در رنج و درد نیز به این جنایتکار که تصمیم داشت به او ایمان بیاورد، ترحم نشان داد. نکته جالب این که نه فقط آن دزد، بلکه افسر رومی که مامور اجرای حکم بود، اعتراف کرد که مسیح حقیقتا بی گناه بود (لوقا فصل بیست و سوم آیه چهل و هفتم). بعدها پولس نیز که از دشمنان مسیح و مسیحیت بود، بعد از ملاقات با مسیح، متحول شد. ما نیز زمانی در جرگه مخالفان، ناباوران و شکاکان بودیم، پس از روبرو شدن با مسیح، دگرگون شدیم.

ده. روایت های اناجیل نه فقط متضاد نیستند، بلکه یکدیگر را تکمیل می کنند. مخالفان این سئوال را از خود بپرسند:"چرا بعد از هر حادثه ای، پلیس از شاهدان عینی سئوالاتی را می پرسد؟" پلیس با جمع آوری اطلاعات از شاهدان، جزئیات را تکمیل می کند تا بتواند علت وقوع حادثه را جویا شود. اگر یک شاهد صادقانه اطلاعات کم تر و شاهد دیگر نیز با صداقت، اطلاعات بیشتر در اختیار پلیس قرار داد، آیا داده های دو شاهد را باید تناقض نامید؟

یازده. هر دو دزد ساعت ها بر روی صلیب آویزان بودند. بنابراین، آن ها با مشاهده واکنش مسیح و سخنان او، وقت کافی داشتند تا در مورد توبه و بازگشت به خدا تصمیم بگیرند. یکی از دزدها به خود آمد و زندگی خود را قبل از مرگ به خدا سپرد.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است
 

انتقام را به خدا واگذار کنید

مطالعه کتاب مقدس Bible Study 
20 آبان 1392
11/10/2013

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

زمانی که داود فقط یک مرد جوان بود، سموئیل نبی او را به عنوان پادشاه بعدی اسرائیل تعیین کرد. طولی نکشید که داود، جلیات غول پیکر را کشت. در نتیجه، در سراسر سرزمین اسرائیل به عنوان قهرمان شناخته شد. اما شائول پادشاه که در آن زمان بر اسرائیل حکمرانی می کرد، از محبوبیت داود خوشش نیامد. بنابراین شروع کرد به آزار و اذیت داود. مثلا یک روز داود برای شائول چنگ می نواخت. ناگهان پادشاه نیزه خود را به سوی داود پرتاب کرد. نیزه به فاصله کمی از کنار داود گذشت. داود فهمید که شائول قصد دارد او را بکشد، از ترس جانش از اتاق بیرون دوید. خلاصه این که در کوهستان ها پنهان شد و برای زندگی از غاری به غار دیگر پناه می برد.
فکرش را بکنید. داود کار بدی نکرده بود. او با شائول پادشاه با عزت و احترام رفتار کرده بود اما پادشاه درصدد قتل او بود!
فکر نمی کنید داود به راحتی می توانست تلخ شود؟ مثلا می توانست به راحتی بگوید:"خدایا، چرا این مرد سعی می کند به من صدمه بزند؟ من که با او کاری نکردم. این جا چه خبره؟"
اما داود این کار را نکرد. او نگرش مثبت ایمان را نگه داشت. از این که به شائول صدمه بزند، امتناع کرد، حتی وقتی هم که فرصتش را داشت.
موقعیت فعلی خودتان را در نظر بگیرید. شاید در محل کار یکی از همکاران هر روز به شما اهانت و بی حرمتی می کند. علیه شما به رئیس شرکت بدگویی می کند. در نتیجه ممکن است وسوسه بشوید که حقش را کف دستش بگذارید! شما می گویید:"آخه چطور از من توقع می رود که به چنین آدمی احترام بگذارم؟ اصلا مگه میشه این کار را کرد؟"
تا وقتی که مردم با ما مهربان هستند، احترام گذاشتن به آن ها آسان است. اما وقتی امتحان پیش می آید و یک "شائول" در زندگی شما پیدا می شود، آن وقت خدا منتظر دیدن واکنش شما است: آیا انتقام را به خدا واگذار می کنید یا خودتان تصمیم می گیرید درسی به آن شخص یاد بدهید؟
امروزه ایمانداران مسیحی مانند داود، توسط خدا برای انجام کار برجسته ای انتخاب شده اند. وقتی خدا، اشخاصی مانند شائول را در زندگی آن ها می گذارد، عده ای از این آزمایش سرافراز بیرون نمی آیند. این عده به جای اعتماد به خدا، دعا برای دشمنان و دریافت محبت مافوق طبیعی از روح القدس، همیشه سعی می کنند خودشان امور را به دست بگیرند یا عدالت را خودشان اجرا کنند. همیشه سعی دارند با "شائول های" زندگی شان مقابله به مثل کنند. اما راه بهتری هم هست: اگر خودتان انتقام نگیرید و آن را به خدا واگذارید، شاهد معجزه شگفت انگیزی خواهید بود. فراموش نکنید که خدا متخصص حل بحران است. او شخصی را که به شما صدمه می زند، می بیند. او می داند چطور عدالت را در زندگی شما اجرا کند. اگر انتقام را به خدا واگذارید، او بدی را می گیرد، تغییرش می دهد و به نفع شما از آن استفاده می کند. یوسف به برادرانش گفت:"شما به من بدی کردید، اما خدا عمل بد شما را برای من به نیکویی مبدل نمود و چنان که می بینید مرا به این مقام (نخست وزیر مصر- ابرقدرت آن روزگار) رسانیده است (پیدایش فصل پنجاهم آیه 20). این آیه بیانگر تجربیات یوسف است. تجربیات به او یاد داده بودند که خدا بدی را برای کسانی که به او اعتماد دارند، به نیکی مبدل می سازد. یک روز شائول در محاصره فلسطینی ها قرار گرفت و خودکشی کرد. بدین ترتیب، داود به مقام پادشاهی رسید. خدا بدی ها را به خوبی مبدل می سازد.
آیا آن قدر به خدا اعتماد دارید که منتظر شوید تا او پیشامدهای بد و ناگوار زندگی تان را جهت خیریت شما به کار ببرد؟
مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است

پاسخ به مخالفان

دفاعیات مسیحی
مهران پورپشنگ

شیطان از کتاب مقدس استفاده کرد تا سعی کند عیسی را متقاعد سازد که مرتکب گناه شود! (متی فصل چهارم آیه ششم)
کتاب مقدس را به دقت بخوانید، به ویژه قسمت های قبل و بعد مربوط به آیات مورد نظرتان را مطالعه کنید تا به معیارهای خدا در خصوص زندگی پی ببرید و اراده او را برای زندگی خود درک کنید. فقط با درک تمامیت و کل کتاب مقدس است که می توان به تفسیر اشتباه مخالفان مسیحیت پی برد که آیه ها را به طور ناتمام و ناقص از متن بیرون می کشند و از آن ها معانی غلط و نادرست استخراج می کنند که منظور نظر خودشان می باشد. سوءاستفاده از کتاب مقدس بدین طریق بسیار آسان است. نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالبا مفهومی کاملا اشتباه را به دست می دهد. مراقب این ترفند مخالفان مسیحیت باشید.