آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود :((تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همه قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر, پسر وروح القدس تعمید دهید.))
۱۳۹۴ دی ۲۲, سهشنبه
عده ای معتقدند که خدا محبت است، ولی هرگز خود را برای نجات انسان از قلمرو گناه فدیه نکرده است. این ادعا سوالاتی را مطرح می سازد: چرا خدا اجازه داد در طول تاریخ عده بی شماری به علت ایمان و اعتقاد به او شکنجه و شهید شوند یا عزیران و اموال خود را از دست بدهند؟ اگر خدا محبت است و مرکز محبت، ایثار و فداکاری است، چرا خدا باید واعظ و سخنگو باشد و انسان ها فداکار و ایثارگر؟ داوکینز (ملحد انگلیسی) گفت:"اگر خدا وجود داشته باشد، آنقدر مغرور و متکبر است که هرگز به شباهت انسان ها درنمی آید، بنابراین فدیه شدن خدا افسانه ای بیش نیست. حتی ادیان دیگر هم تایید می کنند خدا به شباهت انسان درنیامده! اگر خدا وجود داشت و سرشار از محبت بود، حتما به شباهت انسان ها درمی آمد".
* اگر میگوئیم که فرزندان نور هستیم ، باید که فکر و دل و دیدمان همواره در نور سلوک نماید ؛ ولی اگر افکار منفی و مصموم در سر داشته باشیم ، و یا با دید منفی به مسائل می نگریم ، و یا نیتهای غیر خدا پسندانه در دل می پروارانیم ، حقیقتا با آنی که می گوئیم بسیار فاصله گرفته ایم !!! و این شایسته فرزندان خدا نیست... آمین
اشتراک در:
پستها (Atom)