۱۳۹۲ آذر ۲۵, دوشنبه

قربانیان افراد شرور، دچار رنج و مصیبت می شوند. چرا خداوند ساکت است؟ چرا کاری نمی کند؟ چرا اجازه می دهد آن ها به کشتار خود ادامه دهند و مردم را بی رحمانه نابود کنند؟

تفسیر کتاب مقدس Bible Commentary
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

بررسی کتاب حبقوق نبی

پنج. شادی: نباید فراموش کنیم که حبقوق در چه شرایطی زندگی می کرد. او تمام سئوالات خود را از خدا پرسید و پاسخ بعضی از آن ها را گرفته بود. او دعا کرده، سرود خوانده و کارهای نجات بخش بزرگ خدا را بارها بازگو کرده است و تا حدودی تسلی یافته و ایمانش احیاء شده است. اما وقتی از لحظات دعا و پرستش خود فارغ می شود به دنیای روزمره باز می گردد. دنیایی که در ظاهر هیچ چیز عوض نشده است. حبقوق در این وضعیت چکار می کند؟
اگر ما در چنین شرایطی باشیم، چه می کنیم؟ نه درآمدی، نه پس اندازی، نه اینده ای، نه امیدی، یخچال و سفره خالی، جیب ها تهی، اقتصاد ورشکسته! عده زیادی می گویند":لعنت به این زندگی!" و از خدا رو برمی گردانند. اما حبقوق هم چنان ایمان خود را می سراید، مهم نیست شرایط موجود چگونه است. وقتی برکات خدا در زندگی انسان جاری است، سپاسگزاری امری طبیعی است، ولی اگر ایمان ما از نوعی است که در هنگام سختی و رنج نیز دست از ستایش خدا بر نمی دارد، بدانیم که ایمانی خالص و اصیل داریم. ایمان مبتنی بر کتاب مقدس چیز متفاوتی است: سرود می خواند، صبر دارد، حتی پایکوبی و جست و خیز می کند:"اما من خوشحال خواهم بود، زیرا خداوند نجات دهنده من است. او به من قوت می دهد تا مانند آهو بدوم و از صخره های بلند، بالا بروم" (آیات هجدهم و نوزدهم).
شش. این نگرش درستی نیست که خدا نمی خواهد ما سئوالات مان را مطرح کنیم. هنگامی که شاگردان و پیروان مسیح پرسیدند که آیا او مسیح موعود است، و در چه زمانی ملکوت خدا برقرار خواهد شد، عیسی سئوالات آنان را بی پاسخ نگذاشت و سبب رنجش آن ها نشد (متی فصل یازدهم آیه سوم و اعمال رسولان فصل یکم آیه ششم).
برای کسب آگاهی، ایرادی ندارد که به آنچه خدا انجام می دهد، پی ببریم. اما اگر قرار باشد عدالت یا انگیزه او را زیر سئوال ببریم، این یک مسئله دیگر است. مثلا اتفاقاتی در زندگی رخ می دهند که نمی توان به آن ها پی برد، مانند فجایع و رنج و درد عظیم انسان. در بعضی موارد خداوند ترجیح می دهد تا سکوت کند. این به آن مفهوم نیست که او قادر به توضیح نیست. او می تواند توضیح دهد، اما گاهی ترجیح می دهد این کار را نکند. زیر سئوال بردن عدالت خدا درباره چیزهایی که ما انسان ها شناخت اندکی درباره آن داریم و بعد هم با خدا وارد بحث و جدل شدن، منجر به همان سئوالی می شود که خدا از ایوب پرسید:" آیا هنوز هم می خواهی با من که خدای قادر مطلق هستم، مباحثه کنی؟" به نظر می رسد ایوب از خدا سئوالات دشوار نمی پرسید. او عدالت خدا را زیر سئوال برده بود. خداوند به ایوب گفت:"آیا مرا به بی عدالتی متهم می سازی و مرا محکوم می کنی تا ثابت کنی که حق با توست؟ (ایوب فصل چهل آیه هشتم). خدا ناخشنود می شود از این که محبت، رحمت و عدالت کامل او زیر سئوال برود. او می خواهد ما به او اعتماد کنیم، چون او به آنچه که انجام می دهد، کاملا واقف است، حتی اگر ما دلیلش را درک نکنیم. خدا اجازه می دهد اتفاقات تلخ برای درستکاران رخ دهد.
هنگامی که بی عدالتی بیداد می کرد و مردم در درد و رنج به سر می بردند، حبقوق نبی هم سئوالاتی را مطرح کرد. او این سئوالات را از خدا پرسید:"ای خداوند، تا به کی از تو کمک بطلبم تا مرا اجابت فرمایی؟ هر چه فریاد بر می آورم بی فایده است، زیرا تو ما را از ظلم نجات نمی دهی. قانون اجرا نمی شود و دادگاه ها، عدالت را به جا نمی آورند. شروران، درستکاران را در تنگنا گذاشته اند و عدالت مفهوم خود را از دست داده است" (حبقوق فصل اول آیات دوم و چهارم).
پاسخ خداوند این بود:"آنچه را که به تو از طریق رویا نشان می دهم، حتما واقع خواهد شد. وقوع آن، حتمی و بدون تاخیر خواهد بود و در زمان معین اتفاق خواهد افتاد" (حبقوق فصل دوم آیات سوم و چهارم). بنابراین، خدا به همین جواب بسنده کرد و پاسخ دقیقی از نقشه اش برای حل مشکلات ارائه نداد. در واقع خداوند گفت:"توجه خودت را به جزئیات نقشه من معطوف نکن، بلکه به من توجه داشته باش و اعتماد کن، زیرا من می دانم که چه می کنم." خداوند به حبقوق فرمود:"این را بدان که بدکاران نابود خواهند شد، زیرا به خود متکی هستند، اما درستکاران زنده خواهند ماند، زیرا به خدا ایمان دارند" (حبقوق فصل دوم آیه چهارم).
سرانجام ایوب هم به همین پیام خدا پی برد. واکنش او به خدا چنین بود:"می پرسی که کیست که با حرف های پوچ و بی معنی منکر حکمت من می شود؟ آن شخص منم. من نمی دانستم چه می گفتم. درباره چیزهایی سخن می گفتم که فوق از عقل من بود. پیش از این گوش من درباره تو چیزهایی شنیده بود، ولی اکنون چشم من تو را می بیند. از این جهت از خود بیزار شده در خاک و خاکستر توبه می کنم" (ایوب فصل چهل و دوم آیات سوم و پنجم). ایمانی که ایوب به خدا داشت توسط تجربه شخصی حاصل شده بود. ما هم می توانیم واکنش مشابهی را نشان دهیم. زیر سئوال بردن خدا نمی تواند پاسخ ها را در دسترس ما بگذارد. به جای آن، باید با ایمان زندگی کنیم و اعتماد ما به خدایی باشد که سرشار ازمحبت و رحمت است. او سرانجام انصاف وعدالت را جایگزین بی عدالتی دردنیا خواهد کرد.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "تفسیر کتاب مقدس" محفوظ است. درج کامل مقالات "تفسیر کتاب مقدس" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.

آیا در شریعت عهد عتیق، مجازات مرگ برای فرزند سرکش، افراط گری تلقی نمی شود؟ (تثنیه فصل بیست و یکم آیات هجدهم تا بیست و یکم)

 دفاعیات مسیحی
12/15/2013
24 آذر 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

مطابق قانون شریعت اگر والدین فرزند لجوج و سرکشی داشته باشندکه با وجود تنبیهات مکرر والدین، از آن ها اطاعت نکند، در این صورت باید پدر و مادر او را نزد ریش سفیدان شهر ببرند و بگویند:"این فرزند ما اجوج و سرکش است، حرف ما را گوش نمی کند و به ولخرجی و میگساری می پردازد". آنگاه اهالی شهر او را سنگسار کنند تا بمیرد (تثنیه فصل 21 آیات هجدهم تا بیست و یکم).
باید در نظر داشت که فرزند سرکش دائما با نصیحت ها، خواهش ها، هشدارها و تنبیه های والدینش مقاومت می کرد. چنین فرزندی از کار کردن سرباز می زد و با افراد شرور و میگساران وقت خود را می گذراند. او هیچ کمکی به خانواده و جامعه اش نمی کرد. معاشرت کودکان و نوجوانان با افراد بزهکار پیامدهای منفی به بار می آورد: ولگردی، بیکاری، دزدی، دروغگویی مداوم، جنایت، تخریب اموال، فرار از خانه و مدرسه، زنا، اعتیاد، قرض کردن پول و عدم پرداخت آن (خیانت در امانت)، مزاحمت، مستی، ایجاد ضرب و جرح، حاملگی ناخواسته، تشویق دیگران به نافرمانی و سرکشی، خرابکاری و ایجاد حریق...
مشکل سرکشی فرزند محدود به خانواده نمی شد، بلکه آرامش و حیثیت جامعه را تحت تاثیر قرار می داد. در کتاب مقدس می خوانیم که گناه یک شخص، یا خانواده یا قبیله می توانست بر کل جامعه اثر منفی بگذارد (یوشع فصل 7 آیات اول تا پانزدهم).
بنابراین خدا قانونی وضع کرد تا والدین، فرزند سرکش و نافرمان را نزد شورای محلی ببرند و بر سرکشی و لجاجت او شهادت دهند و بگذارند شورا تصمیم بگیرد. اگر والدین و شورای محلی می گذاشتند که این فرزند به روش غلط خود ادامه دهد، آینده خانواده و جامعه در معرض خطر قرار می گرفت. وقتی والدین فرزند سرکش خود را در اختیار شورای محلی می گذاشتند، این شورا بود که بر طبق شریعت، مجازات را تعیین می کرد. بی شک فرزند سرکش در مورد قانون شریعت می دانست و شاید مجازات نوجوانان و جوانان شرور را شخصا دیده بود. با این توصیف، روشی را انتخاب کرده بود که خود نیز با همان مجازات مواجه شود.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است

نفوذ سپاه به صفحه‌های محبوب فیسبوک

مخالفان حکومت ایران می‌گویند سازمان اطلاعات سپاه پاسداران با بازداشت و “شکنجه” مدیران صفحه‌های پرطرف‌دار فیسبوک در این کشور، توانسته کنترل این صفحه‌ها را در  دست بگیرد.
« محبت نیوز» - به گزارش زمانه تارنمای کلمه خبر داد، “بازداشت‌شدگان اخیر که فعالان در فیسبوک بوده‌اند در جریان بازجویی‌ها تحت فشار بوده‌اند تا با ارائه اطلاعات کاربری این صفحه‌ها با بازجویان هم‌کاری کنند، در برخی موارد علاوه بر تهدید و فشار پیشنهاد مالی نیز از سوی بازجویان با بازداشت شدگان مطرح شده است.”
بر پایه این گزارش “بازجویان سپاه با در اختیار گرفتن این صفحه‌ها به ابزاری برای نظارت و کنترل بر کاربران فیسبوک دست یافته و پیش‌بینی می‌شود پس از چندی با اعلام هک شدن صفحه‌ها پر مخاطب به دنبال ایجاد رعب در فضای مجازی باشند، این در حالی است که «عامل انسانی» تحت فشار و شکنجه، نقش کلیدی در پروژه آن‌ها دارد نه توانایی فنی.”
این گزارش می‌افزاید: “فعالان اینترنتی بازداشت شده در بند ٢الف سپاه، زیر فشار و تهدید مجبور به حضور در مصاحبه‌های تلویزیونی شده‌اند که در آن از آن‌ها خواسته شده علیه خود اعتراف کرده و سخنانی در مورد مفاسد و مضرات شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک بر زبان آورند.”
به گفته کلمه: “با توجه به ضعف شدید سپاه در زمینه سایبری و تبلیغات آن‌ها مبنی بر وجود ارتش قدرتمند سایبری معمولا به صورت کور و اتفاقی و بیشتر برای ایجاد رعب و ترس در فضای مجازی صورت می گیرد.”