برسی انجیل مرقس فصل سوم آیه یازدهم: ارواح پلید می دانستند که عیسی پسر خداست، اما مایل نبودند که از اهداف شرور خود دست بکشند. داشتن آگاهی درباره عیسی و یا حتی ایمان به پسر خدا بودن او، تضمین کننده نجات نیست. انسان باید مایل باشد که از او پیروی و اطاعت کند.
نویسنده مقاله: عیسی دیباج
یکی از خاطرهانگیزترین دوران زندگی من، ایام تحصیل است. در این دوران دوستان زیادی داشتهام با شخصیتهای متفاوت، افکار و عقاید مختلف، و از زمینههای اجتماعی- خانوادگیِ گوناگون. اما اظهارنظری که تقریباً بدون استثنا از همگی آنها شنیدهام (چه در دوران دبیرستان و چه در دانشگاه) این است: «خوش بهحال شما مسیحیها. نه مجبورید نماز بخوانید؛ هم آزادید هر قدر دلتان خواست مشروب بخورید!»
حال ببینیم آیا نوشیدن شراب و مشروبات الکلی براستی در مسیحیت آزاد است؟ آیا مسیحیان میتوانند لب به مسکرات بزنند، یا اینکه این کار گناه است و مجازات در پِی دارد؟ و اصولاً دیدگاه مسیحیت در مورد خوراک و آشامیدنیِ حلال و حرام چیست؟ آیا مسیحیان به حلال و حرام اعتقاد دارند؟ در مقالۀ حاضر خواهیم کوشید با نگاهی به کتابمقدس، برای اینگونه سؤالات پاسخ بیابیم.
مسئله حلال و حرام در آیین یهود که مسیحیت در چارچوب آن ظهور کرد، تا اندازۀ زیادی شبیه قوانین مربوط به حلال و حرام در دین اسلام بود. برخی از این قوانین، جنبۀ بهداشتی داشت و خدا از این طریق قوم خود را از خوردن و نوشیدن موادی که به بدن آنها زیان میرساند، بازمیداشت. برخی دیگر نیز از این جهت صادر شده بود که قوم خدا از اقوام بتپرستِ مجاور و آداب و سننِ مربوط به آنها، بازشناخته شوند و متمایز گردند. و اما با ظهور عیسی، علمای یهود که میدیدند او ظاهراً اهمیتی برای احکام شریعت قائل نیست و خلاف آنها عمل میکند، گمان بردند که عیسی با کلِ قوانین شریعت یهود سرِ ستیز دارد. عیسی در پاسخ، سخنی میگوید که حقیقت بسیار مهمی در مورد نگرش مسیحیت نسبت به حلال و حرام در پسِ آن نهفته است. او میگوید: «گمان مبرید که آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را نسخ کنم. نیامدهام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمدهام تا تحققشان بخشم.» و در ادامه میافزاید: «تا پارسایی شما برتر از پارساییِ فریسیان و علمای دین نباشد، هرگز به پادشاهیِ آسمان راه نخواهید یافت» (انجیل متی ۵:۱۷-۲۰). عیسی در ادامه توضیح میدهد که بهعنوان مثال شریعت میگوید که نباید مرتکب قتل یا زنا شد، اما فرمایش او این است که حتی بر برادر خود نیز نباید خشم گرفت و نگاه شهوتآلود برابر با زناست. در شریعت آمده که چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان. بهعبارت دیگر، اگر کسی چشم تو یا یکی از بستگانت را ناقص کرد، بهخاطر این کار او را نکش، بلکه تنها به ناقص کردن چشمش اکتفا کن. اما تعلیم عیسی این است که اگر کسی بر گونۀ راست تو سیلی زد، گونۀ دیگر را نیز بهسوی او بگردان، و اگر کسی قبایت را خواست، عبایت را نیز به او ببخش. با این توصیف، ببینیم نظر عیسی در مورد خوراک حلال و حرام که در فرهنگ ما طبعاً شراب و مشروبات الکلی را نیز شامل میشود، چیست. از آنچه عیسی در مورد شریعت موسی میگوید، چنین میفهمیم که او بهجای متمرکز شدن بر خودِ تشریفات مذهبی و رعایت ظواهر، به باطن انسان و آنچه در درونِ فکر و دل او میگذرد توجه دارد. اگر کسی دلش پاک باشد، قطعاً مرتکب قتل نیز نخواهد شد؛ و آدمِ شهوترانی که مدام چشم و دلش در پیِ ارضای امیال نفس است، در نظر خدا دستکمی از فرد زناکار ندارد، ولو آنکه عملاً مرتکب زنا نشده باشد. پی بردن به این نوع نگرش مسیح، بهویژه برای ما ایرانیان که در چارچوب فرهنگ اسلام و احکام و فرائض آن پرورش یافتهایم بسیار حائزاهمیت است و از بسیاری از سوءتفاهماتی که در مورد مسیحیان وجود دارد میکاهد.
دقیقاً همین نگرش عیسی را در مورد مسئله خوراکِ حرام و حلال میبینیم: در فصل ۷ انجیل مرقس میخوانیم که برخی از علمای دین یهود به این دلیل که شاگردان عیسی مقررات مربوط به حلال و حرام و پاک و نجس را رعایت نکرده بودند، بر عیسی ایراد گرفتند. عیسی مسیح در جواب چنین گفت: «همۀ شما به من گوش فرا دهید و این را دریابید: هیچ چیزی بیرون از آدمی نیست که بتواند با داخل شدن به او، وی را نجس سازد، بلکه آنچه از درون آدمی بیرون میآید، وی را نجس میسازد». و سپس افزود: «هر که گوش شنوا دارد، بشنود» (انجیل مرقس ۷:۱۴-۱۶). ظاهراً خیلیها در آن جمع گوش شنوا نداشتند و فکر و ذهنشان چنان مدهوشِ قوانین ظاهریِ مذهب بود که این سخن عیسی را در نیافتند - از جمله خودِ شاگردان عیسی! به همین جهت، در خلوت منظور این گفته عیسی را از او جویا شدند. جواب عیسی چنین بود: «"آیا شما نیز درک نمیکنید؟ آیا نمیدانید که آنچه از بیرون به آدمی داخل میشود نمیتواند او را نجس سازد؟ زیرا به دلش راه نمییابد، بلکه به درون شکمش میرود و سپس دفع میشود." عیسی با این سخن، همۀ خوراکها را پاک اعلام کرد. او ادامه داد: "آنچه از درون آدمی بیرون میآید، آن است که او را نجس میسازد. زیرا اینهاست آنچه از درون و دل انسان بیرون میآید: افکار پلید، بیعفتی، دزدی، قتل، زنا، طمع، بدخواهی، حیله، هرزگی، حسادت، تهمت، تکبّر و حماقت. این بدیها همه از درون سرچشمه میگیرد و آدمی را نجس میسازد"» (انجیل مرقس ۷:۱۸-۲۳).
همین نکته را در قالبِ ماجرای دیدار پطرس و کرنلیوس نیز شاهدیم. در فصل ۱۰ اعمال رسولان، پطرس را میبینیم که پیش از رفتن به منزل کرنلیوس که فردی رومی بود، در بام منزل دعا میکرد. ناگاه در رؤیا سفرۀ بزرگی دید که از آسمان بهسوی زمین میآمد و از انواع و اقسام چهارپایان و پرندگان و خزندگان حلال و حرام پر بود! ندایی از آسمان به او گفت: «پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!» اما پطرس گفت: «حاشا از من ای خداوند! در زندگی هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزدهام!» بار دوم ندا آمد که: «آنچه خدا پاک ساخته است، تو نجس مخوان!» این واقعه سه بار تکرار شد، و سپس سفره دوباره به آسمان بالا برده شد (اعمال ۱۰:۱۲-۱۵). بهعبارت دیگر، خدا میخواست به پطرس و دیگر ایماندارانِ اولیه که پیام نجات را تنها مختصِ قوم یهود میدانستند بفهماند که آنچه برای خدا مهم است نه قوم و نژاد و مشخصات ظاهری، بلکه درون دل انسانهاست، ولو آنکه رومی باشند و نجس بهحساب آیند.
با این تفاصیل لابد میگویید پس حق با دوستانِ قدیمی من است و مسیحیان براستی در خوردن و نوشیدن هر خوراکی، از جمله شراب و مسکرات آزادند. متأسفانه (یا شاید خوشبختانه) باید بگویم خیر، به این آسانیها هم نیست! قریب به دو هزار سال پیش، مسیحیان شهر روم نیز دقیقاً با شبیه چنین پرسشی دست بهگریبان بودند، و پولس در فصل ۱۴ رساله رومیان بهروشنی در اینباره به آنان توضیح میدهد: « اگر کسی چیزی را نجس میشمارد، برای او نجس خواهد بود. اگر با خوراکی که میخوری برادرت را دردمند میسازی، دیگر بر پایۀ محبت رفتار نمیکنی. با خوراکِ خود، برادر خویش را که مسیح بهخاطر او مُرد هلاک مساز. مگذارید در مورد آنچه شما نیکو میشمارید، بد گفته شود. زیرا پادشاهی خدا خوردن و نوشیدن نیست.... کار خدا را برای خوراک خراب مکن!
همه خوراکها پاکند، اما خوردن هر خوراکی که باعث لغزش دیگری شود عملی نادرست است. بهتر آن است که از خوردن گوشت یا نوشیدن شراب یا انجام هر کار دیگری که باعث لغزش برادرت میشود، بپرهیزی. پس عقیدهات را دربارۀ این امور، بین خود و خدا نگاه دار. خوشابهحالِ کسی که بهخاطر آنچه مورد قبول اوست، خود را محکوم نمیکند. اما کسی که دربارۀ خوردن خوراکی دچار تردید است، اگر آن را بخورد محکوم میشود، زیرا با ایمان نخورده است و آنچه از ایمان نباشد، گناه است.»
پولس همین مطلب را در اول قرنتیان فصل ۸ در مورد خوراکِ تقدیمی به بتها تکرار میکند: مسیحیانِ کلیسای قرنتس مردد بودند که آیا خوردن چنین خوراکی گناه است یا خیر. پاسخی که پولس میدهد کاملاً در مورد کسانی که زمانی گرفتارِ شرابخواری یا هر نوع اعتیاد دیگری بودهاند و خداوند آنان را از چنین اسارتهایی آزاد کرده است، صدق میکند: «بعضی تاکنون چنان به بتها خو کردهاند که هنوز هم اگر چنین خوراکهایی بخورند، میپندارند خوراکِ تقدیم شده به بتها را خوردهاند؛ و از آنجا که وجدانشان ضعیف است، ملوّث (ناپاک) میشود. خوراک ما را به خدا نزدیک نمیسازد. نه با نخوردن بدتر میشویم، نه با خوردن بهتر. اما مواظب باشید که اختیار شما باعث لغزش ضعیفان نشود. زیرا اگر کسی که وجدانی ضعیف دارد، تو را که در اینباره از معرفت برخورداری در حال غذا خوردن در بتخانهای ببیند، آیا او نیز ترغیب نمیشود خوراک تقدیمی به بتها را بخورد؟» و در پایان چنین نتیجه میگیرد که: «اگر آنچه میخورم سبب لغزش برادرم میشود، تا ابد گوشت نخواهم خورد تا باعث لغزش او نشوم» (اول قرنتیان ۸:۷-۱۳).
بدین ترتیب میتوان دیدگاه مسیحیت در مورد مسکرات و کلاً خوراک حلال و حرام را چنین خلاصه کرد: آنچه پاک یا ناپاک است نه خودِ خوراک، بلکه نیّتی است که در پسِ خوردنِ آن نهفته، و نیز عواقبی که این کار در پی دارد. زیرا عیسی مسیح به دل انسان مینگرد، نه به ظاهرِ او. به همین خاطر است که در کتابمقدس در عین حال که میخوانیم عیسی بهعنوان اولین معجزۀ خود آب را به شراب تبدیل کرد و پولس به تیموتائوس جوان توصیه میکند برای بهبود وضع معدهاش قدری شراب بنوشد (اول تیموتائوس ۵:۲۳)، این توصیه نیز به ما میشود که اگر آنچه میخوریم و مینوشیم باعث لغزش دیگری است، از این کار بپرهیزیم، و اینکه «مست شراب نشوید، که شما را به هرزگی میکشاند، بلکه از روح پر شوید» (افسسیان ۵:۱۸).
آری، براستی نیز درکِ روحِ تعالیم مسیح از بروز بسیاری از سوءتفاهمات در مورد مسیح و مسیحیت میکاهد، و مسئلۀ پاک و ناپاک و حلال و حرام نیز از آن جمله است.
یکی از خاطرهانگیزترین دوران زندگی من، ایام تحصیل است. در این دوران دوستان زیادی داشتهام با شخصیتهای متفاوت، افکار و عقاید مختلف، و از زمینههای اجتماعی- خانوادگیِ گوناگون. اما اظهارنظری که تقریباً بدون استثنا از همگی آنها شنیدهام (چه در دوران دبیرستان و چه در دانشگاه) این است: «خوش بهحال شما مسیحیها. نه مجبورید نماز بخوانید؛ هم آزادید هر قدر دلتان خواست مشروب بخورید!»
حال ببینیم آیا نوشیدن شراب و مشروبات الکلی براستی در مسیحیت آزاد است؟ آیا مسیحیان میتوانند لب به مسکرات بزنند، یا اینکه این کار گناه است و مجازات در پِی دارد؟ و اصولاً دیدگاه مسیحیت در مورد خوراک و آشامیدنیِ حلال و حرام چیست؟ آیا مسیحیان به حلال و حرام اعتقاد دارند؟ در مقالۀ حاضر خواهیم کوشید با نگاهی به کتابمقدس، برای اینگونه سؤالات پاسخ بیابیم.
مسئله حلال و حرام در آیین یهود که مسیحیت در چارچوب آن ظهور کرد، تا اندازۀ زیادی شبیه قوانین مربوط به حلال و حرام در دین اسلام بود. برخی از این قوانین، جنبۀ بهداشتی داشت و خدا از این طریق قوم خود را از خوردن و نوشیدن موادی که به بدن آنها زیان میرساند، بازمیداشت. برخی دیگر نیز از این جهت صادر شده بود که قوم خدا از اقوام بتپرستِ مجاور و آداب و سننِ مربوط به آنها، بازشناخته شوند و متمایز گردند. و اما با ظهور عیسی، علمای یهود که میدیدند او ظاهراً اهمیتی برای احکام شریعت قائل نیست و خلاف آنها عمل میکند، گمان بردند که عیسی با کلِ قوانین شریعت یهود سرِ ستیز دارد. عیسی در پاسخ، سخنی میگوید که حقیقت بسیار مهمی در مورد نگرش مسیحیت نسبت به حلال و حرام در پسِ آن نهفته است. او میگوید: «گمان مبرید که آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را نسخ کنم. نیامدهام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمدهام تا تحققشان بخشم.» و در ادامه میافزاید: «تا پارسایی شما برتر از پارساییِ فریسیان و علمای دین نباشد، هرگز به پادشاهیِ آسمان راه نخواهید یافت» (انجیل متی ۵:۱۷-۲۰). عیسی در ادامه توضیح میدهد که بهعنوان مثال شریعت میگوید که نباید مرتکب قتل یا زنا شد، اما فرمایش او این است که حتی بر برادر خود نیز نباید خشم گرفت و نگاه شهوتآلود برابر با زناست. در شریعت آمده که چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان. بهعبارت دیگر، اگر کسی چشم تو یا یکی از بستگانت را ناقص کرد، بهخاطر این کار او را نکش، بلکه تنها به ناقص کردن چشمش اکتفا کن. اما تعلیم عیسی این است که اگر کسی بر گونۀ راست تو سیلی زد، گونۀ دیگر را نیز بهسوی او بگردان، و اگر کسی قبایت را خواست، عبایت را نیز به او ببخش. با این توصیف، ببینیم نظر عیسی در مورد خوراک حلال و حرام که در فرهنگ ما طبعاً شراب و مشروبات الکلی را نیز شامل میشود، چیست. از آنچه عیسی در مورد شریعت موسی میگوید، چنین میفهمیم که او بهجای متمرکز شدن بر خودِ تشریفات مذهبی و رعایت ظواهر، به باطن انسان و آنچه در درونِ فکر و دل او میگذرد توجه دارد. اگر کسی دلش پاک باشد، قطعاً مرتکب قتل نیز نخواهد شد؛ و آدمِ شهوترانی که مدام چشم و دلش در پیِ ارضای امیال نفس است، در نظر خدا دستکمی از فرد زناکار ندارد، ولو آنکه عملاً مرتکب زنا نشده باشد. پی بردن به این نوع نگرش مسیح، بهویژه برای ما ایرانیان که در چارچوب فرهنگ اسلام و احکام و فرائض آن پرورش یافتهایم بسیار حائزاهمیت است و از بسیاری از سوءتفاهماتی که در مورد مسیحیان وجود دارد میکاهد.
دقیقاً همین نگرش عیسی را در مورد مسئله خوراکِ حرام و حلال میبینیم: در فصل ۷ انجیل مرقس میخوانیم که برخی از علمای دین یهود به این دلیل که شاگردان عیسی مقررات مربوط به حلال و حرام و پاک و نجس را رعایت نکرده بودند، بر عیسی ایراد گرفتند. عیسی مسیح در جواب چنین گفت: «همۀ شما به من گوش فرا دهید و این را دریابید: هیچ چیزی بیرون از آدمی نیست که بتواند با داخل شدن به او، وی را نجس سازد، بلکه آنچه از درون آدمی بیرون میآید، وی را نجس میسازد». و سپس افزود: «هر که گوش شنوا دارد، بشنود» (انجیل مرقس ۷:۱۴-۱۶). ظاهراً خیلیها در آن جمع گوش شنوا نداشتند و فکر و ذهنشان چنان مدهوشِ قوانین ظاهریِ مذهب بود که این سخن عیسی را در نیافتند - از جمله خودِ شاگردان عیسی! به همین جهت، در خلوت منظور این گفته عیسی را از او جویا شدند. جواب عیسی چنین بود: «"آیا شما نیز درک نمیکنید؟ آیا نمیدانید که آنچه از بیرون به آدمی داخل میشود نمیتواند او را نجس سازد؟ زیرا به دلش راه نمییابد، بلکه به درون شکمش میرود و سپس دفع میشود." عیسی با این سخن، همۀ خوراکها را پاک اعلام کرد. او ادامه داد: "آنچه از درون آدمی بیرون میآید، آن است که او را نجس میسازد. زیرا اینهاست آنچه از درون و دل انسان بیرون میآید: افکار پلید، بیعفتی، دزدی، قتل، زنا، طمع، بدخواهی، حیله، هرزگی، حسادت، تهمت، تکبّر و حماقت. این بدیها همه از درون سرچشمه میگیرد و آدمی را نجس میسازد"» (انجیل مرقس ۷:۱۸-۲۳).
همین نکته را در قالبِ ماجرای دیدار پطرس و کرنلیوس نیز شاهدیم. در فصل ۱۰ اعمال رسولان، پطرس را میبینیم که پیش از رفتن به منزل کرنلیوس که فردی رومی بود، در بام منزل دعا میکرد. ناگاه در رؤیا سفرۀ بزرگی دید که از آسمان بهسوی زمین میآمد و از انواع و اقسام چهارپایان و پرندگان و خزندگان حلال و حرام پر بود! ندایی از آسمان به او گفت: «پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!» اما پطرس گفت: «حاشا از من ای خداوند! در زندگی هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزدهام!» بار دوم ندا آمد که: «آنچه خدا پاک ساخته است، تو نجس مخوان!» این واقعه سه بار تکرار شد، و سپس سفره دوباره به آسمان بالا برده شد (اعمال ۱۰:۱۲-۱۵). بهعبارت دیگر، خدا میخواست به پطرس و دیگر ایماندارانِ اولیه که پیام نجات را تنها مختصِ قوم یهود میدانستند بفهماند که آنچه برای خدا مهم است نه قوم و نژاد و مشخصات ظاهری، بلکه درون دل انسانهاست، ولو آنکه رومی باشند و نجس بهحساب آیند.
با این تفاصیل لابد میگویید پس حق با دوستانِ قدیمی من است و مسیحیان براستی در خوردن و نوشیدن هر خوراکی، از جمله شراب و مسکرات آزادند. متأسفانه (یا شاید خوشبختانه) باید بگویم خیر، به این آسانیها هم نیست! قریب به دو هزار سال پیش، مسیحیان شهر روم نیز دقیقاً با شبیه چنین پرسشی دست بهگریبان بودند، و پولس در فصل ۱۴ رساله رومیان بهروشنی در اینباره به آنان توضیح میدهد: « اگر کسی چیزی را نجس میشمارد، برای او نجس خواهد بود. اگر با خوراکی که میخوری برادرت را دردمند میسازی، دیگر بر پایۀ محبت رفتار نمیکنی. با خوراکِ خود، برادر خویش را که مسیح بهخاطر او مُرد هلاک مساز. مگذارید در مورد آنچه شما نیکو میشمارید، بد گفته شود. زیرا پادشاهی خدا خوردن و نوشیدن نیست.... کار خدا را برای خوراک خراب مکن!
همه خوراکها پاکند، اما خوردن هر خوراکی که باعث لغزش دیگری شود عملی نادرست است. بهتر آن است که از خوردن گوشت یا نوشیدن شراب یا انجام هر کار دیگری که باعث لغزش برادرت میشود، بپرهیزی. پس عقیدهات را دربارۀ این امور، بین خود و خدا نگاه دار. خوشابهحالِ کسی که بهخاطر آنچه مورد قبول اوست، خود را محکوم نمیکند. اما کسی که دربارۀ خوردن خوراکی دچار تردید است، اگر آن را بخورد محکوم میشود، زیرا با ایمان نخورده است و آنچه از ایمان نباشد، گناه است.»
پولس همین مطلب را در اول قرنتیان فصل ۸ در مورد خوراکِ تقدیمی به بتها تکرار میکند: مسیحیانِ کلیسای قرنتس مردد بودند که آیا خوردن چنین خوراکی گناه است یا خیر. پاسخی که پولس میدهد کاملاً در مورد کسانی که زمانی گرفتارِ شرابخواری یا هر نوع اعتیاد دیگری بودهاند و خداوند آنان را از چنین اسارتهایی آزاد کرده است، صدق میکند: «بعضی تاکنون چنان به بتها خو کردهاند که هنوز هم اگر چنین خوراکهایی بخورند، میپندارند خوراکِ تقدیم شده به بتها را خوردهاند؛ و از آنجا که وجدانشان ضعیف است، ملوّث (ناپاک) میشود. خوراک ما را به خدا نزدیک نمیسازد. نه با نخوردن بدتر میشویم، نه با خوردن بهتر. اما مواظب باشید که اختیار شما باعث لغزش ضعیفان نشود. زیرا اگر کسی که وجدانی ضعیف دارد، تو را که در اینباره از معرفت برخورداری در حال غذا خوردن در بتخانهای ببیند، آیا او نیز ترغیب نمیشود خوراک تقدیمی به بتها را بخورد؟» و در پایان چنین نتیجه میگیرد که: «اگر آنچه میخورم سبب لغزش برادرم میشود، تا ابد گوشت نخواهم خورد تا باعث لغزش او نشوم» (اول قرنتیان ۸:۷-۱۳).
بدین ترتیب میتوان دیدگاه مسیحیت در مورد مسکرات و کلاً خوراک حلال و حرام را چنین خلاصه کرد: آنچه پاک یا ناپاک است نه خودِ خوراک، بلکه نیّتی است که در پسِ خوردنِ آن نهفته، و نیز عواقبی که این کار در پی دارد. زیرا عیسی مسیح به دل انسان مینگرد، نه به ظاهرِ او. به همین خاطر است که در کتابمقدس در عین حال که میخوانیم عیسی بهعنوان اولین معجزۀ خود آب را به شراب تبدیل کرد و پولس به تیموتائوس جوان توصیه میکند برای بهبود وضع معدهاش قدری شراب بنوشد (اول تیموتائوس ۵:۲۳)، این توصیه نیز به ما میشود که اگر آنچه میخوریم و مینوشیم باعث لغزش دیگری است، از این کار بپرهیزیم، و اینکه «مست شراب نشوید، که شما را به هرزگی میکشاند، بلکه از روح پر شوید» (افسسیان ۵:۱۸).
آری، براستی نیز درکِ روحِ تعالیم مسیح از بروز بسیاری از سوءتفاهمات در مورد مسیح و مسیحیت میکاهد، و مسئلۀ پاک و ناپاک و حلال و حرام نیز از آن جمله است.