۱۳۹۲ شهریور ۳, یکشنبه

مسیح و خریدن شمشیر



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

در لوقا فصل بیست و دوم آیه سی و ششم می خوانیم که مسیح به شاگردانش می فرماید:"اگر کوله بار و پول دارید، بردارید و اگر شمشیر ندارید، بهتر است لباس خود را بفروشید و شمشیری بخرید."
مقصود مسیح از خریدن شمشیر چه بود؟ آیا منظور او ایجاد ارعاب و وحشت در غیر مسیحیان و استفاده از زور و تهدید و هم چنین جنگ مسلحانه به منظور گسترش مسیحیت بود؟
چنین برداشتی از خرید شمشیر با تعالیم مسیح همخوانی ندارد. مسیح و شاگردانش هرگز چنین تعلیم ندادند که از طریق تهدید و زور مردم، قلمرو مسیحیت را گسترش دهید. مسیح عقاید الهی اش را هرگز تحمیل نمی کرد. مخاطبین او در پذیرفتن یا عدم پذیرش مختار و آزاد بودند. مسیح به اراده آزاد انسان احترام می گذاشت. او نه فقط به خاطر شورش و جنگ مسلحانه دستگیر نشد، بلکه بر روی صلیب، دشمنانش را بخشید. شواهد تاریخی از جمله تلمود و اسناد و مدارک امپراطوری روم در قرن اول میلادی هیچگونه گزارشی مبنی بر شورش مسلحانه توسط پیروان مسیح و جنگ برای گسترش مسیحیت ارائه نداده اند.
با این توصیف، مقصود مسیح از خریدن شمشیر چه بود؟
اگر تاریخ را مطالعه کنید، در می یابید که مردم به هنگام سفر از شهری به شهر دیگر و یا کشوری به کشور دیگر، نیاز به داشتن شمشیر داشتند. علت آن هم واضح بود: وجود راهزانان و حیوانات وحشی. حکایت سامری نیکو را به خاطر بیاورید که مسیح به حمله راهزنان اشاره کرد (لوقا فصل دهم آیه سی ام). هم چنین به یاد آورید وقتی سامسون در جاده با شیری روبرو شد (داوران فصل چهاردهم آیات پنجم و ششم). در فصل چهاردهم داروان می خوانیم که شیری به سامسون حمله کرد و سامسون با این که "سلاحی" همراه نداشت، با قدرت خداوند، شیر را کشت. در دوران باستان، کاروان های تجاری، افراد مسلحی را استخدام می کردند تا کالاها به مقصد برسد. مردم نیز اغلب ترجیح می دادند تا به طور گروهی مسافرت کنند (لوقا فصل دوم آیه چهل و چهارم).
از دیدگاه مسیحیت، دفاع گناه نمی باشد. روز های یکشنبه در کشورهای غربی، پلیس در محوطه بسیاری از کلیساهای بزرگ حضور دارد تا از جان ایمانداران مسیحی محافظت کند. دفاع گناه نیست. آنچه گناه تلقی می شود، کاربرد اسلحه برای تحمیل اعتقادات است.

برای شخصی که هرگز در مورد مسیح چیزی نشنیده است، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

یکی از سئوالات مخالفان مسیحیت این است که چگونه خدای نیکو و مهربان، کسانی را که این فرصت را در زندگی خویش نداشته اند تا در مورد مسیح و پیام نجات بخش او بشنوند، مقصر شناخته و راهی جهنم می کند؟
برای پاسخ به این سئوال، به نکات زیر توجه کنید:
یک. واقعیت این است که هیچکس در خارج از نقشه نجات خداوند قرار ندارد. انسان با وجدان و طبیعت اخلاقی آفریده شده است. اما او توسط اراده آزاد خود این راه را انتخاب کرد که حقیقت خدا را که به روشنی در سیستم خلقت آشکار شده، نفی کند. کلام خدا می فرماید:"برای انسان حقیقت وجود خدا کاملا روشن است، زیرا خدا وجدان های آنان را از این حقیقت آگاه ساخته است. انسان از ابتدا، آسمان و زمین و چیزهایی را که خدا آفریده، دیده است و با دیدن آن ها می تواند به وجود خدا و قدرت ابدی او پی ببرد. پس وقتی در روز داوری در حضور خدا می ایستد، برای بی ایمانی خود هیچ عذر و بهانه ای ندارد" (رومیان فصل اول آیات نوزدهم و بیستم). به عبارت دیگر، معیارهای اخلاقی ما همیشه بهتر از رفتار ما هستند. اگر مردم حقیقت وجود خدا را پس بزنند تا مطابق میل خود زندگی کنند، هیچ عذری نخواهند داشت. خدا وجودش را از طریق طبیعت (خلقت) آشکار کرده است. با مشاهده طبیعت، به وجود خدایی پی می بریم که در خلقت بسیار پیچیده خود، پدیده های شگفت انگیزی آفریده است. در طبیعت خدای محبت و زیبایی را می بینیم، خدایی که همه چیز را کنترل می کند. اما اکثر مردم، به جای این که تسلیم خدایی شوند که کنترل همه چیز را در دست دارد، ترجیح می دهند زندگی تحت کنترل خودشان باشد.
دو. کسی که در جستجوی خداست، او را خواهد یافت. کتاب مقدس می گوید:"مردم در جستجوی خدا هستند تا شاید به او برسند، حال آن که او حتی از قلب ما نیز به ما نزدیک تر است" (اعمال رسولان فصل هفدهم آیه بیست و هفتم). خداوند می فرماید:"اگر با تمام وجود مرا بطلبید، مرا خواهید یافت" (ارمیاء فصل بیست و نهم آیه سیزدهم). دانشمندان زمانی هیچ توجیهی طبیعی برای سنگ های آسمانی، خسوف و کسوف، گردباد، زلزله... نداشتند. اما هیچ یک از آنان نگفت که این ها همه تناقض است! همه این اسرار طبیعت راز خود را در مقابل تلاش های خستگی ناپذیر پژوهش های علمی تسلیم کردند. آنچه پاسخش را نمی دانیم، الزاما بدون پاسخ نیست. هرگاه به نکته ای برمی خورید که برای شما توضیحی ندارد، به تحقیق ادامه دهید. اگر فرض بر این باشد که پاسخی نیست، چرا باید دنبال آن گشت؟ اگر ادیسون و گراهام بل هم چنین تصور منفی داشتند، از تلفن، چراغ برق و وسایل برقی خبری نبود.
سه. خداوند به روش های گوناگون با انسان سخن می گوید. پیام خدا فقط محدود به کتاب مقدس نیست. او از طریق کلیسا، رادیو و تلویزیون و فیلم های مسیحی، سرود های روحانی و موسیقی پرستشی، فیس بوک، یوتیوب، وب سایت ها و مقاله ها در اینترنت، کتاب های تفسیر کتاب مقدس و بررسی موضوعات مختلف کلام خدا، موزها (شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی)، سفرهای بشارتی مبشران مسیحی، روزنامه ها و مجلات مسیحی، بنیادهای خیریه و سازمان های امداد رسانی مسیحی به نیازمندان در سراسر جهان، کتاب های تاریخی و باستان شناسی، وقایع و اتفاقات روزمره و حتی خواب با انسان صحبت می کند. غالب اوقات منتقدان مسیحیت یا مخالفان وجود خدا با ایمانداران مسیحی به بحث و گفتگو می پردازند و بدین ترتیب با پیام مسیح آشنا می شوند.
چهار. همه انسان ها در زندگی خود اتفاقاتی را به یاد می آورند که آنان را از مرگ حتمی یا دردسر و مخمصه رهانیده است. این گونه اتفاقات را "شانس" می نامند. اما در واقع محبت خداوند باعث نجات و رهایی آن ها بوده است.
پنج. به یاد داشته باشیم: داوری و قضاوت خداوند عادلانه خواهد بود. ما باید به او و داوری اش اعتماد کنیم. داوری بر عهده ما نیست. چیزی که بر عهده ما است، این است که پیام نجات بخش انجیل را به مردم اعلان کنیم و دست مردم را در دست خدا بگذاریم. آن ها باید از خودمحوری به خدا محوری تغییر نمایند.


دفاعیات مسیحی