۱۳۹۳ خرداد ۱۳, سه‌شنبه

کار روح‌القدس‌در خلقت‌ و عالم‌ هستی

 نویسنده آرمان رشدی 
خدای پدر طراح‌ تمامی عالم‌ هستی است‌. پولس‌ میفرماید: «سرچشمه‌ و وسیله‌ و مقصد همه‌ چیز خداست‌» (نامه‌ به‌ رومیان‌ 11:36، ترجمه‌ مژده‌ برای عصر جدید). پسر خدا، عیسی مسیح‌ مجری طرح‌ خدای پدر است‌. او عامل‌ آفرینش‌ میباشد. او هر آنچه‌ را که‌ پدر طرح‌ کرده‌ بوده‌، به‌ موقع‌ اجرا گذاشت‌. یوحنای رسول‌ میفرماید: «همه‌ چیز به‌ وسیله‌ او هستی یافت‌ و بدون‌ او چیزی آفریده‌ نشد. حیات‌ از او به‌وجود آمد» (یوحنا ۱:۳-۴، ترجمه‌ مژده‌).
             به‌ این‌ ترتیب‌، پدر طراح‌ عالم‌ هستی است‌؛ پسر خدا این‌ طرح‌ را به‌اجرا در آورد؛ و اینک‌ روح‌القدس‌ این‌ نظام‌ هستی را نگاه‌ میدارد و به‌ آن‌ قوام‌ میبخشد.
             ما دست‌ روح‌القدس‌ را از همان‌ ابتدای آفرینش‌ در کار میبینیم‌. در کتاب‌ پیدایش‌ چنین‌ آمده‌ است‌: «در ابتدا، خدا آسمانها و زمین‌ را آفرید. و زمین‌ تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لُجّه‌ و روح‌ خدا سطح‌ آبها را فرو گرفت‌» (پیدایش‌ 1:1 و ۲). یعنی در ابتدای آفرینش‌، زمین‌ بیشکل‌ بود و اقیانوسهای عظیم‌، متلاطم‌ بودند. در چنین‌ حالتی، روح‌ خدا بر این‌ تلاطم‌ و آشفتگی سلطه‌ افکند و نظم‌ بوجود آورد.
             در مزمور ۱۰۴ آیه‌ 30 در مورد نقش‌ روح‌القدس‌ در عالم‌ هستی میفرماید: «چون‌ روح‌ خود را میفرستی آفریده‌ میشوند و روح‌ زمین‌ را تازه‌ میگردانی.» به‌ این‌ ترتیب‌، روح‌ خدا موجب‌ حیات‌ و تازگی جهان‌ و موجودات‌ است‌.


نتیجه محبت

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

نعومی، پیرزنی بود که تازه شوهرش را از دست داده بود. از طرفی، شوهران دو عروس او هم فوت کرده بودند. نعومی به دو زن جوان گفت:" من به سرزمین پدری ام برمی گردم. شما هم به دنبال زندگی خود بروید" (روت فصل اول). یکی از عروس هایش نصیحت نعومی را پذیرفت و به راه خود رفت. اما عروس دیگر او که روت نام داشت، این کار را نکرد.
روت گفت:"من تو را رها نمی کنم. تو به کسی احتیاج داری که از تو مراقبت کند. من از تو نگه داری می کنم. من پیش تو می مانم". بنابراین، نعومی و روت به سرزمین اسرائیل (وطن نعومی) حرکت کردند، نه پولی داشتند و نه چیزی برای خوردن. روت به عنوان کارگر در مزرعه استخدام شد. خداوند از طریق صاحب مزرعه به او محبت کرد و او به روت اجازه داد شاخه های گندم و دانه هایی را که به زمین می افتاد، برای خود جمع کند. یک کم این جا و یک ذره آن جا پیدا می کرد. شب ها، روت خسته به همراه نعومی از خوشه های گندم غذایی درست می کردند. زیاد نبود، اما آن دو زن را زنده نگاه می داشت.
خدا روت را دید که سخت در مزرعه کار می کند تا از نعومی پرستاری کند. خدا می دانست که روت می تواند از خودش مراقبت کند و خودخواهانه به زندگی خودش بپردازد. خدا می دانست که روت از نگرانی و دلواپسی برای پیرزن نفعی نمی برد. بنابراین، خدا صاحب مزرعه بوعز را برانگیخت تا به روت کمک کند. بوعز به کارگرانش گفت:"بگذارید روت هرجا می خواهد خوشه جمع کند، حتی در میان بافه ها. مزاحم او نشوید. در ضمن، عمدا خوشه هایی از بافه ها بیرون کشیده، بر زمین بریزید تا او آن ها را جمع کند".
گرچه روت همیشه احساس نمی کرد که خدا زندگی او را هدایت می کند، اما خدا در هر قدم با او بود. روت از طریق نعومی با خدای حقیقی آشنا شد. در نتیجه، او وقتی برای خوشه چینی رفت، "از قضا" خود را در کشتزار بوعز یافت. و او "از قضا" با بوعز ازدواج کرد.ثمره ازدواج آنان، پدر بزرگ داود پادشاه بود. و همان طور که می دانید مسیح از دختری که از نسل داود بود، متولد شد. هیچیک از این رویدادها مرگ شوهران نعومی و روت و هم چنین کار در مزرعه بوعز و آشنایی روت با او، اتفاقی نبود. برای بیوه زنانی مانند روت و نعومی، چشم اندازی جز رنج و سختی وجود نداشت. اما خدا در زندگی آنان معجزه کرد.
در همان حال که ما مشغول کارهای روزانه خود هستیم، خدا به روش هایی در زندگی ما عمل می کند که حتی نمی توانیم متوجه آن شویم. ما نباید دری را که خدا می بندد، به زور باز کنیم. بدانید که برای ایمانداران هیچ اتفاقی بر حسب تصادف یا شانس رخ نمی دهد. خدا زندگی ما را در مسیر اهداف خود هدایت می کند. خدا از مصیبت های زندگی نعومی و روت، برکات عظیمی پدید آورد.
به هنگام مصیبت ها از خدا روی گردان نشوید، نگویید:"چرا خدا اجازه داد که این اتفاق برای من بیفتد؟" برعکس، به او اعتماد کنید. او حتی در سختی ها با شما می باشد. زندگی و میراثی که روت به خاطر وفاداری و اطاعتش از خدا بر جای گذاشت، اهمیتی غیر قابل وصف دارد. زندگی خود را در وفاداری به خدا سپری کنید و بدانید که اهمیت زندگی شما تا به آن عالم نیز ادامه خواهد یافت.
خدا محبت های شما را می بیند. وقتی با مردم مهربانید، وقتی همه جا می روید و به مردم خوبی می کنید، خدا هم برکت هایی در این جا و برکت هایی در آن جا برای شما فراهم می کند. هر جا بروید، برکت های مافوق طبیعی خدا را سر راه تان منتظر می یابید که خدا برای شما آن جا گذاشته است. 


آیا افسانه باستانی هروس با زندگی مسیح شباهت دارد؟

دفاعیات مسیحی
مترجم: مهران پورپشنگ

در قرن نوزدهم، مخالفان مسیحیت ادعا کردند که نه فقط مسیح شخصیت تاریخی نبوده، بلکه روایات مربوط به زندگی او از داستان های بت پرستان کپی برداری شده است. در آن زمان علم باستان شناسی جوان بود و بسیاری از آثار و مدارک تاریخی در مورد مسیح کشف نشده بود. بنابراین، توجه مخالفان قرن نوزدهم به یکی از افسانه ها تحت عنوان "هروس" (خدای باستانی مصریان) معطوف گردید. آن ها این روایت غیر واقعی را به عنوان سند و مدرک بر علیه مسیحیت ارائه دادند و مدعی شدند که یکی از منابع اناجیل، افسانه هروس است.
شباهت های افسانه هروس با زندگی مسیح به روایت مخالفان مسیحیت:
یک. در روز 25 دسامبر از باکره ای به نام ایسیس مریم، زاده شده است.
دو. یک ستاره، ظهور هروس را اعلام نمود و سه پادشاه او را به عنوان منجی پرستیدند.
سه. هروس در دوازده سالگی، معلم نابغه ای بود.
چهار. در سی سالگی تعمید گرفت و خدمات خود را شروع کرد.
پنج. هروس دوازده شاگرد داشت.
شش. او مصلوب شد و دفن گردید و بعد از سه روز از مردگان زنده شد.

اما کارشناسان متن داستان هروس را به دقت بررسی کردند و نتیجه تحقیقات بدین شرح است:
یک. هروس از ایسیس متولد شد. در روایت هروس، ایسیس مریم وجود ندارد.
دو. در داستان هروس، ایسیس باکره نبود، بلکه بیوه بود.
سه. طبق روایت اصلی، هروس در یکی از ماه های اکتبر یا نوامبر متولد شد. تولد او در ماه دسامبر نبود. علاوه براین، در اناجیل ماه تولد مسیح مشخص نشده است.
چهار. در روایت هروس، از"سه پادشاه" ذکری به میان نیامده است. هم چنین کتاب مقدس تعداد ستاره شناسان را که از مسیح دیدار کردند، ذکر نکرده است.
پنج. روایت هروس از دوران دوازده سالگی او سخن نمی گوید.
شش. هروس هرگز تعمید نگرفت. تنها شرحی که درباره آب شده آن است که آب هروس را فرا گرفت و مادر او (ایسیس) از خدای تمساح خواست تا هروس را به ماهی تبدیل کند.
هفت. هروس به مردم جهان هیچ گونه خدمتی نکرد.
هشت. هروس، دوازده شاگرد نداشت. مطابق داستان، او فقط چهار نیمه خدا داشت. علاوه برآن، عده ای هم (که تعداد شان مشخص نیست) پیرو هروس بودند و با دشمنان او می جنگیدند.
نه. هروس مرد، اما او هرگز مصلوب نشد. هروس منجی بشر نبود و برای هیچکس جان خود را فدا نکرد.
ده. در روایت اصلی، هیچ اشاره ای مبنی بر این که هروس سه روز در قبر بود، وجود ندارد.
یازده. هروس توسط مادرش زنده شد تا در روح به خدای ناشناخته جهان تبدیل شود. او بعد از مرگ مانند مسیح دارای بدن نبود.

وقتی داستان هروس را با زندگی مسیح مقایسه می کنیم، هیچ وجه تشابهی میان آن دو مشاهده نمی شود. 
عکس: ‏آیا افسانه باستانی هروس با زندگی مسیح شباهت دارد؟

مترجم: مهران پورپشنگ

در قرن نوزدهم، مخالفان مسیحیت ادعا کردند که نه فقط مسیح شخصیت تاریخی نبوده، بلکه روایات مربوط به زندگی او از داستان های بت پرستان کپی برداری شده است. در آن زمان علم باستان شناسی جوان بود و بسیاری از آثار و مدارک تاریخی در مورد مسیح کشف نشده بود. بنابراین، توجه مخالفان قرن نوزدهم به یکی از افسانه ها تحت عنوان "هروس" (خدای باستانی مصریان) معطوف گردید. آن ها این روایت غیر واقعی را به عنوان سند و مدرک بر علیه مسیحیت  ارائه دادند و مدعی شدند که یکی از منابع اناجیل، افسانه هروس است. 
شباهت های افسانه هروس با زندگی مسیح به روایت مخالفان مسیحیت:
یک. در روز 25 دسامبر از باکره ای به نام  ایسیس مریم، زاده شده است.
دو. یک ستاره، ظهور هروس را اعلام نمود و سه پادشاه او را به عنوان منجی پرستیدند. 
سه. هروس در دوازده سالگی، معلم نابغه ای بود. 
چهار. در سی سالگی تعمید گرفت و خدمات خود را شروع کرد. 
پنج. هروس دوازده شاگرد داشت. 
شش. او مصلوب شد و دفن گردید و بعد از سه روز از مردگان زنده شد.  

اما کارشناسان متن داستان هروس را به دقت بررسی کردند و نتیجه تحقیقات بدین شرح است:
یک. هروس از ایسیس متولد شد. در روایت هروس، ایسیس مریم وجود ندارد.
دو. در داستان هروس، ایسیس باکره نبود، بلکه بیوه بود. 
سه. طبق روایت اصلی، هروس در یکی از ماه های اکتبر یا نوامبر متولد شد. تولد او در ماه دسامبر نبود. علاوه براین، در اناجیل ماه تولد مسیح مشخص نشده است. 
چهار. در روایت هروس، از"سه پادشاه" ذکری به میان نیامده است. هم چنین کتاب مقدس تعداد ستاره شناسان را که از مسیح دیدار کردند، ذکر نکرده است.  
پنج. روایت هروس از دوران دوازده سالگی او سخن نمی گوید. 
شش. هروس هرگز تعمید نگرفت. تنها شرحی که درباره آب شده آن است که آب هروس را فرا گرفت و مادر او (ایسیس) از خدای تمساح خواست تا هروس را به ماهی تبدیل کند. 
هفت. هروس به مردم جهان هیچ گونه خدمتی نکرد. 
هشت. هروس، دوازده شاگرد نداشت. مطابق داستان، او فقط چهار نیمه خدا داشت. علاوه برآن، عده ای هم (که تعداد شان مشخص نیست) پیرو هروس بودند و با دشمنان او می جنگیدند. 
نه.  هروس مرد، اما او هرگز مصلوب نشد. هروس منجی بشر نبود و برای هیچکس جان خود را فدا نکرد. 
ده. در روایت اصلی، هیچ اشاره ای مبنی بر این که هروس سه روز در قبر بود، وجود ندارد. 
یازده. هروس توسط مادرش زنده شد تا در روح به خدای ناشناخته جهان تبدیل شود. او بعد از مرگ مانند مسیح دارای بدن نبود. 

وقتی داستان هروس را با زندگی مسیح مقایسه می کنیم، هیچ وجه تشابهی میان آن دو مشاهده نمی شود. 

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏