دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان کتاب مقدس می گویند که مسیح ادعا کرد هیچکس قبل از او به آسمان صعود نکرده (یوحنا فصل 3 ایه 13)، در حالی که کتاب مقدس گزارش می دهد خنوخ (پیدایش فصل 5 آیات 21- 24) و ایلیاء نبی (دوم پادشاهان فصل 2 آیه 11) به آسمان بالا برده شدند. مخالفان می گویند که این تناقض در سخن مسیح و گزارش کتاب مقدس، بیانگر تحریف است. آیا ادعای آنان درست است؟
ابتدا باید انجیل یوحنا فصل سوم را بررسی کنیم. نیقودیموس از معلم ها و علمای یهودی بود. او برخلاف اکثر رهبران مذهبی یهود، نگرش متفاوتی به مسیح داشت. او معتقد بود که عیسی برای سئوالات او، پاسخ هایی دارد. او می خواست حقیقت را از شایعات تفکیک کند. بنابراین شبی با مسیح ملاقات کرد. شاید از ترس رهبران یهود و خبرچین های آنان، شب را برای گفتگو با مسیح برگزید.
گفتگوی عیسی با نیقودیموس از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا مسیح اعلام می کند برای آنانی که اشتیاق وارد شدن به ملکوت خدا را دارند، تولد تازه لازم است. این تولدی طبیعی و جسمانی نیست، بلکه تولدی با تغییر وضعیت روحانی است. لازمه آن ایمان آوردن به مسیح خداوند است (آیه 16).
مسیح به نیقودیموس می گوید:"کسی به آسمان بالا نرفت مگر آن که شخص که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که در آسمان است" (آیه 13). مقصود مسیح از این آیه چه بود؟
هنگامی که عیسی فرمود:"کسی هرگز به آسمان نرفت" منظورش این نبود که مقدسین دوران عهد عتیق مانند خنوخ و ایلیاء به آسمان نرفتند. خنوخ و ایلیاء با اقتدار و تصمیم خود به آسمان صعود نکردند، بلکه به آسمان برده شدند. اما عیسی از بالا به زمین آمده بود. عیسی تنها شخصی بود که همیشه در آسمان بوده است. بنابراین، فقط مسیح این اقتدار را داشت که آنچه در آسمان است، بیان نماید.
سایر پیامبران قبل از آغاز رسالت در آسمان زندگی نکرده بودند و لاجرم از آسمان نازل نشده بودند. تولد مسیح نیز عجیب و شگفت انگیز بود. مسیح کاملا آسمان را می شناخت. او با خدای پدر از نظر ذات یکی بود. هیچکس جز مسیح واجد شرایط نبود.
مسیح فرمود:"خداوند آنقدر جهان را محبت نمود که فرزند یگانه خود را فرستاد" (آیه 16). تنها عیسی می توانست در مورد امور آسمانی سخن بگوید، زیرا که تنها او از آسمان به زمین آمده بود (امثال فصل 30 آیه 4).
مسیح فرمود:"خداوند آنقدر جهان را محبت نمود که فرزند یگانه خود را فرستاد" (آیه 16). تنها عیسی می توانست در مورد امور آسمانی سخن بگوید، زیرا که تنها او از آسمان به زمین آمده بود (امثال فصل 30 آیه 4).
هیچکس به آسمان نرفته بود تا از خدا شناخت کسب کرده و سپس به زمین بیاید و آن را با مردم درمیان بگذارد. نیقودیموس مسیح را به عنوان استادی که از سوی خدا فرستاده شده، می شناخت. اما مسیح قبل از تجسم، نزد خدا بود، با خدا بود و خود خدا بود (یوحنا فصل 1 آیه 1).
آساف، یکی از نویسندگان مزامیر چنین نوشت:"هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم که چرا بدکاران در زندگی کامیاب هستند. تا این که به خانه خدا رفتم و در آن جا به عاقبت کار آن ها پی بردم" (مزمور 73 آیات 15- 16). نویسنده امثال سلیمان می پرسد:"آن کیست که آسمان و زمین را زیر پا می گذارد؟ آن کیست که حدود زمین را برقرار کرده است؟ نامش چیست و پسرش چه نام دارد؟ (امثال سلیمان فصل 30 آیه 4). پولس نیز می پرسد:"کیست که بتواند فکر خداوند را درک کند؟ چه کسی آنقدر داناست که بتواند مشورتی به خدا دهد یا او را راهنمایی کند؟" (رومیان فصل 11 آیه 34).
عیسی عنوان "پسر انسان" را به زبان آورد. عنوانی که نیقودیموس کاملا می دانست که مسیح از چه چیز سخن می گوید. اصطلاح "پسر انسان" ( اصطلاحی عبری بود برای اشاره به الوهیت) نشان می دهد که عیسی واقعا ادعای خدایی می کرده است.
کاربرد "پسر انسان" توسط مسیح، اشاراتی که در دانیال فصل 7 آیه 13 و مزمور 110 آیه 1 ذکر شده، در کنار هم قرار گرفته اند. اصطلاح "پسر انسان" در کتاب دانیال معنایی فراتر از اشاره به یک انسان عادی دارد. عیسی خود را همان "پسر انسان" معرفی می کند که "با ابرهای آسمان آمد". دانیال چنین نوشت:"آنگاه در خواب پسر انسان را دیدم که روی ابرهای آسمان آمد" (دانیال فصل 7 آیه 13). به او قدرت و اختیار بر تمام انسان ها داده شد و همه او را پرستیدند و سلطنت جاودانی یافت (دانیال فصل 7 آیه 14).
این ادعا که او برتر از انسان است، احتمالا همان دلیلی است که شورای عالی یهود را بر آن داشت تا عیسی را متهم به کفرگویی کنند.
بر پایه این بررسی، می توانیم با قطع و یقین نتیجه بگیریم که عیسی به گونه ای ادعای الوهیت کرد که برای تمام مدعیانش روشن و واضح بود. رهبران مذهبی این ادعاها را کفرآمیز تلقی کردند و چنین شخصی مطابق شریعت و عرف یهودیان، مستوجب مرگ بود. آنان عیسی را مصلوب کردند "زیرا ادعا می کند که پسر خدا است" (یوحنا فصل 19 آیه 7).
نیقودیموس بعد از گفتگو با مسیح در آن شب، به شخص جدیدی تبدیل شد. او با درک تازه ای از خدا و از خودش، آن جا را ترک کرد. بعدها او در شورای یهود از مسیح دفاع کرد (فصل 7 آیات 50- 52). آخرین تصویری که از نیقودیموس داریم ، او را در کنار یوسف رامه ای نشان می دهد که جسد عیسی را از مقامات رومی تحویل گیرند تا در مقبره ای بگذارند (فصل 19 آیات 39- 40).
تفاوت مسیح با پیامبران دیگر
یک. پیامبران طبق روال طبیعت از یک پدر و یک مادر به وجود آمدند، در حالی که در مورد عیسی چنین نبود. مادرش زمانی آبستن شد که هنوز باکره بود.
دو. پیامبران وفات یافتند، اما مسیح نه فقط بعد از مرگ زنده شد، بلکه به آسمان صعود کرد. قبر او خالی است.
سه. مسیح با خدای پدر در گفتگو بود (یوحنا فصل 1 آیه 18، فصل 12 آیه 49).
چهار. مسیح معجزات زیادی کرد. بیماران را شفا داد و مردگان را نیز زنده کرد.
پنج. مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:"خداوند می فرماید". او با اقتدار تعلیم می داد:"اما من می گویم" (متی فصل های 5 تا 7). مسیح، خدا را پدر می نامید. اما تمام پیامبران حامل پیام خدا بوده اند.
شش. عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل 2 آیه 11). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل 14 آیه 33 و فصل 28 آیه 9، انجیل یوحنا فصل 9 آیه 38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
هفت. هیچکدام از پیامبران برای نجات انسان از گناه فدا نشدند. اما عیسی برای رستگاری ما، برای رهایی ما از خشم و غضب خدا پرداخت. به خاطر قربانی شدن عیسی، خدا اکنون گناهان ایمانداران را بخشیده و آن ها را عادل قلمداد کرده است. اکنون می توانیم مستقیما به حضور خدا بیاییم. عیسی آخرین قربانی بود. قربانی دیگر، هرگز ضروری نخواهد بود. مسیح به جهان نیامد تا ما خود را از چنگال گناه آزاد کنیم، او آمد تا خودش ما را نجات دهد.
هشت. مسیح بدون پول و اسلحه، میلیون ها نفر را بیش از قیصر و ناپلئون تسخیر کرد.
هشت. مسیح بدون پول و اسلحه، میلیون ها نفر را بیش از قیصر و ناپلئون تسخیر کرد.