دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
در عهد قدیم و دوران شریعت، خدا خوردن و نوشیدن خون را منع کرد. خون سمبل حیات است. جریمه گناه باید از طریق خون یک قربانی داده شود و نباید خورده شود (لاویان فصل 17 آیات 10، 11 و 14، تثنیه فصل 12 آیه 23 ). حتی در عهد جدید نیز این ممنوعیت هم چنان محترم قلمداد می شد، زیرا نشانه احترام ما نسبت به خون مسیح است که جریمه گناهان ما را پرداخت (اعمال رسولان فصل 15 آیات 28- 29).
در دوران موسی نیز خداوند به چند دلیل خوردن خون را ممنوع کرد:
یک. خوردن خون جزئی ضروری از رسوم بت پرستان سرزمین کنعان بود که قوم اسرائیل در شرف ورود به آن بودند. بت پرستان به این امید خون را می نوشیدند که خصایص حیوان ذبح شده را نظیر قدرت، سرعت و پرش به دست آورند.
دو. خون نشانه حیات بود.
سه. نماد قربانی ای بود که می بایست برای گناه تقدیم می شد. خون از یک طرف نمودی بود از زندگی شخص گناهکار که در نتیجه گناه آلوده شده و رو به فنا است. اما از طرف دیگر، این خون نمایان گر زندگی "حیوان بی گناهی" بود که به جای شخص گناهکار فدا می شد. مرگ حیوان (که خون گواه آن بود) گناه را کفاره می کرد و بدین ترتیب خدا فرد گناهکار را می بخشید. اما آشامیدن خون، مفهوم نمادین خون را که سمبل قربانی گناه بود، تغییر می داد، زیرا خون به جای این که ریخته شود، وارد بدن می شد. اگر کسی می خواست رابطه اش را با خدا تجدید کند، ریختن خون بهایی بود که می بایست می پرداخت. در حالی که نوشیدن خون، این مدرک قربانی را از بین می برد.
اهمیت مبحث خون در کتاب مقدس
خون نمادی از رحمت خداوند به قوم اسرائیل در برگزاری اولین فصح بود (خروج فصل 12 آیه 13)
خون، عهد و پیمانی را که خداوند با قوم اسرائیل بسته بود مهر و موم می کرد (خروج فصل 24 آیه 8)
خون در قربانگاه تقدیس می گردید (خروج فصل 29 آیه 12)
خون سبب تقدیس کاهن می گردید (خروج فصل 29 آیه 21)
خون، قوم خدا را کفاره می کرد (خروج فصل 30 آیه 10)
خون مسیح، عهد و پیمان جدید خداوند با مردم جهان را مهر و موم کرد (متی فصل 26 آیه 28)
خون مسیح، ما را نزد خدا بی گناه می سازد (رومیان فصل 5 آیه 9)
خون مسیح، سبب نجات انسان می شود (افسسیان فصل اول آیه 7)
خون مسیح سبب صلح با خدا می شود (کولسیان فصل اول آیه 20)
خون مسیح، ما را از گناهان مان پاک می سازد (عبرانیان فصل 10 آیه 14، اول یوحنا فصل اول آیه 7)
به سبب خون مسیح می توانیم مستقیم وارد حضور خدا شویم (عبرانیان فصل 10 آیه 19)
خون مسیح ما را تقدیس می کند (عبرانیان فصل 13 آیه 12)
توسط خون مسیح بر شیطان غلبه می کنیم (مکاشفه فصل 12 آیه 11)
قربانی مسیح و عشاء ربانی (شام خداوند)
عیسی مسیح فرمود:"تا بدن مسیح را نخورید و خون او را ننوشید، هرگز نمی توانید زندگی جاوید داشته باشید. ولی کسی که بدنم را بخورد و خونم را بنوشد، زندگی جاوید دارد و من در روز قیامت او را زنده خواهم ساخت. چون بدنم خوراک واقعی و خونم نوشیدنی واقعی است. به همین دلیل، هر که بدنم را بخورد و خونم را بنوشد، در من خواهد ماند و من در او" (یوحنا فصل 6 آیات 53- 56).
ادعاهای عیسی برای رهبران کنیسه یهود شوک آور و گیج کننده بود. آن ها به موضوع خوردن بدن و خون مسیح اعتراض شدیدی می کنند، زیرا نمی توانستند درک کنند که معنی سخنان مسیح از خوردن خون و بدن، جنبه روحانی دارد ونه مادی و فیزیکی. بعدها بعضی از دشمنان کلیسای اولیه هم این موضوع را درک نکردند و مسیحیان را به خوردن بدن واقعی و خون متهم کردند. حتی امروز هم مردمی که مفهوم تشبیهی آن را نمی فهمند، بدون شک با شنیدن آن لغزش می خورند.
یهودیان توسط خداوند از خوردن خون هر نوع موجودی منع شده بودند (لاویان فصل 17 آیات 10- 12). اما اشاره تشبیهی عیسی به خونش اشاره ای است به این که او منبع حیات ما است. یک ایماندار مسیحی می داند که مقصود عیسی، خوردن واقعی بدن و خون نیست، بلکه برعکس از ارتباط دو طرفه و این که ما در او ساکن هستیم و او در ما، صحبت می کند. بدن و خون اشاره به مسیح مصلوب دارد که بیانگر مرگ فدیه گونه او برای گناهان همه بشر است. وقتی نان (سمبل بدن مسیح) را می خوریم و شراب (نماد خون مسیح) را می نوشیم، فدیه مسیح و نجاتی را که برای ما آماده کرده است، قبول می کنیم. سخنرانی مسیح دارای سبک استعاری بود.
ممکن است شخصی بدنش نجس نباشد، ولی قلبش پر از اندوه، حسادت و اضطراب باشد. ممکن است چنین شخصی وارد معبد شود، ولی هنوز هم از حضور خدا خیلی دور است. شاید فکر کند که از نظر تشریفات و قوانین مربوطه کاملا پاک و طاهر است، ولی هنوز به حضور خدا نرسیده است. انسان به قدری گرفتار گناه است که نمی تواند توسط کارهای نیکو، زیارت، روزه و انجام امور مذهبی، خود را خلاص کند. ما برای آزادی از گناه احتیاج به قدرت مافوق طبیعی مسیح داریم. بنابراین، قربانی عیسی باعث نجات ابدی گردید. مردم در زیر تسلط گناه بودند و در اسارت گناه به سر می بردند. درست مثل شخصی که قیمت یک برده را بپردازد و او را آزاد سازد. عیسی هم آنچه لازم بود برای خلاصی ما از گناه پرداخت کرد.
قربانی مسیح به انسان قدرت می دهد که بتواند خادم خدای زنده شود. به عبارت دیگر، عیسی فقط گناهان گذشته انسان را نمی بخشد، بلکه به او قدرت می دهد که در زندگی احکام الهی را اجرا کند. کار عیسی باعث می شود که رابطه ما با خدا اصلاح گردد و عملکرد فعلی او باعث می شود که رابطه ما با خدا اصلاح گردد. مصلوب شدن مسیح باعث شد که محبت خدا آشکار شود و ترس انسان از خدا از بین برود. در عین حال حضور مسیح زنده به انسان قدرت الهی می بخشد تا انسان بتواند در زندگی روزمره بر گناه پیروز گردد.
قربانی عیسی داوطلبانه بود. حیوانی که قربانی می شود از خود اراده ای ندارد، ولی عیسی خودش تصمیم گرفت که قربانی شود.
قربانی مسیح از روی محبت بود. قربانی کردن حیوانات به خاطر انجام مقررات و تشریفات شریعت بود. قربانی عیسی ثمره محبت خدا بود و نه بر اثر شریعت. قربانی مسیح وظیفه نبود، بلکه به خاطر محبتی بود که به انسان ها داشت. کاری که مسیح بر روی صلیب انجام داد برای اجرای مقررات نبود، بلکه او می خواست به وسیله این کار نقشه خدا را برای نجات مردم انجام دهد.
قربانی عیسی از روی عقل بود. حیوانی که قربانی می شد، نمی دانست چه اتفاقی برایش می افتد و منظور از این کار چیست. حیوان دارای عقل و منطق انسانی نبود. ولی عیسی می دانست چه می کند. او مانند یک قربانی بی خبر نبود که بر اثر شرایط غیر قابل پیش بینی کشته شد، بلکه کاملا با خبر بود چه می کند.
در گذشته بر اثر گناه نسبت به خدا بیگانه بودیم، ولی بر اثر قربانی مسیح با او دوست و صمیمی شدیم. حالا می توانیم هر روز در مصاحبت و دوستی خدا به سر ببریم. هیچ چیزی، مطلقا هیچ چیزی، از داشتن دوستی با خدا مهم تر نیست. این رابطه ای است که تا ابدیت ادامه پیدا می کند.
عشاء ربانی یا شام خداوند یادآور مرگ مسیح برای گناهان ما است و هم چنین امید ما برای بازگشت پرجلال او. در شام خداوند، نان و شراب مظهر و نمادی است از بدن و خون مسیح. در پیمان قدیم و دوران شریعت، مردم فقط از طریق کاهنان و گذراندن قربانی می توانستند به خدا نزدیک شوند. مرگ مسیح بر روی صلیب بیانگر پیمان جدیدی است میان خدا و ما. اکنون همه مردم می توانند به تنهایی به خدا نزدیک شوند و با او ارتباط برقرار کنند (متی فصل 26 آیات 26- 28، اول قرنتیان فصل 11 آیات 23- 32).
در عهد قدیم و دوران شریعت، خدا خوردن و نوشیدن خون را منع کرد. خون سمبل حیات است. جریمه گناه باید از طریق خون یک قربانی داده شود و نباید خورده شود (لاویان فصل 17 آیات 10، 11 و 14، تثنیه فصل 12 آیه 23 ). حتی در عهد جدید نیز این ممنوعیت هم چنان محترم قلمداد می شد، زیرا نشانه احترام ما نسبت به خون مسیح است که جریمه گناهان ما را پرداخت (اعمال رسولان فصل 15 آیات 28- 29).
در دوران موسی نیز خداوند به چند دلیل خوردن خون را ممنوع کرد:
یک. خوردن خون جزئی ضروری از رسوم بت پرستان سرزمین کنعان بود که قوم اسرائیل در شرف ورود به آن بودند. بت پرستان به این امید خون را می نوشیدند که خصایص حیوان ذبح شده را نظیر قدرت، سرعت و پرش به دست آورند.
دو. خون نشانه حیات بود.
سه. نماد قربانی ای بود که می بایست برای گناه تقدیم می شد. خون از یک طرف نمودی بود از زندگی شخص گناهکار که در نتیجه گناه آلوده شده و رو به فنا است. اما از طرف دیگر، این خون نمایان گر زندگی "حیوان بی گناهی" بود که به جای شخص گناهکار فدا می شد. مرگ حیوان (که خون گواه آن بود) گناه را کفاره می کرد و بدین ترتیب خدا فرد گناهکار را می بخشید. اما آشامیدن خون، مفهوم نمادین خون را که سمبل قربانی گناه بود، تغییر می داد، زیرا خون به جای این که ریخته شود، وارد بدن می شد. اگر کسی می خواست رابطه اش را با خدا تجدید کند، ریختن خون بهایی بود که می بایست می پرداخت. در حالی که نوشیدن خون، این مدرک قربانی را از بین می برد.
اهمیت مبحث خون در کتاب مقدس
خون نمادی از رحمت خداوند به قوم اسرائیل در برگزاری اولین فصح بود (خروج فصل 12 آیه 13)
خون، عهد و پیمانی را که خداوند با قوم اسرائیل بسته بود مهر و موم می کرد (خروج فصل 24 آیه 8)
خون در قربانگاه تقدیس می گردید (خروج فصل 29 آیه 12)
خون سبب تقدیس کاهن می گردید (خروج فصل 29 آیه 21)
خون، قوم خدا را کفاره می کرد (خروج فصل 30 آیه 10)
خون مسیح، عهد و پیمان جدید خداوند با مردم جهان را مهر و موم کرد (متی فصل 26 آیه 28)
خون مسیح، ما را نزد خدا بی گناه می سازد (رومیان فصل 5 آیه 9)
خون مسیح، سبب نجات انسان می شود (افسسیان فصل اول آیه 7)
خون مسیح سبب صلح با خدا می شود (کولسیان فصل اول آیه 20)
خون مسیح، ما را از گناهان مان پاک می سازد (عبرانیان فصل 10 آیه 14، اول یوحنا فصل اول آیه 7)
به سبب خون مسیح می توانیم مستقیم وارد حضور خدا شویم (عبرانیان فصل 10 آیه 19)
خون مسیح ما را تقدیس می کند (عبرانیان فصل 13 آیه 12)
توسط خون مسیح بر شیطان غلبه می کنیم (مکاشفه فصل 12 آیه 11)
قربانی مسیح و عشاء ربانی (شام خداوند)
عیسی مسیح فرمود:"تا بدن مسیح را نخورید و خون او را ننوشید، هرگز نمی توانید زندگی جاوید داشته باشید. ولی کسی که بدنم را بخورد و خونم را بنوشد، زندگی جاوید دارد و من در روز قیامت او را زنده خواهم ساخت. چون بدنم خوراک واقعی و خونم نوشیدنی واقعی است. به همین دلیل، هر که بدنم را بخورد و خونم را بنوشد، در من خواهد ماند و من در او" (یوحنا فصل 6 آیات 53- 56).
ادعاهای عیسی برای رهبران کنیسه یهود شوک آور و گیج کننده بود. آن ها به موضوع خوردن بدن و خون مسیح اعتراض شدیدی می کنند، زیرا نمی توانستند درک کنند که معنی سخنان مسیح از خوردن خون و بدن، جنبه روحانی دارد ونه مادی و فیزیکی. بعدها بعضی از دشمنان کلیسای اولیه هم این موضوع را درک نکردند و مسیحیان را به خوردن بدن واقعی و خون متهم کردند. حتی امروز هم مردمی که مفهوم تشبیهی آن را نمی فهمند، بدون شک با شنیدن آن لغزش می خورند.
یهودیان توسط خداوند از خوردن خون هر نوع موجودی منع شده بودند (لاویان فصل 17 آیات 10- 12). اما اشاره تشبیهی عیسی به خونش اشاره ای است به این که او منبع حیات ما است. یک ایماندار مسیحی می داند که مقصود عیسی، خوردن واقعی بدن و خون نیست، بلکه برعکس از ارتباط دو طرفه و این که ما در او ساکن هستیم و او در ما، صحبت می کند. بدن و خون اشاره به مسیح مصلوب دارد که بیانگر مرگ فدیه گونه او برای گناهان همه بشر است. وقتی نان (سمبل بدن مسیح) را می خوریم و شراب (نماد خون مسیح) را می نوشیم، فدیه مسیح و نجاتی را که برای ما آماده کرده است، قبول می کنیم. سخنرانی مسیح دارای سبک استعاری بود.
ممکن است شخصی بدنش نجس نباشد، ولی قلبش پر از اندوه، حسادت و اضطراب باشد. ممکن است چنین شخصی وارد معبد شود، ولی هنوز هم از حضور خدا خیلی دور است. شاید فکر کند که از نظر تشریفات و قوانین مربوطه کاملا پاک و طاهر است، ولی هنوز به حضور خدا نرسیده است. انسان به قدری گرفتار گناه است که نمی تواند توسط کارهای نیکو، زیارت، روزه و انجام امور مذهبی، خود را خلاص کند. ما برای آزادی از گناه احتیاج به قدرت مافوق طبیعی مسیح داریم. بنابراین، قربانی عیسی باعث نجات ابدی گردید. مردم در زیر تسلط گناه بودند و در اسارت گناه به سر می بردند. درست مثل شخصی که قیمت یک برده را بپردازد و او را آزاد سازد. عیسی هم آنچه لازم بود برای خلاصی ما از گناه پرداخت کرد.
قربانی مسیح به انسان قدرت می دهد که بتواند خادم خدای زنده شود. به عبارت دیگر، عیسی فقط گناهان گذشته انسان را نمی بخشد، بلکه به او قدرت می دهد که در زندگی احکام الهی را اجرا کند. کار عیسی باعث می شود که رابطه ما با خدا اصلاح گردد و عملکرد فعلی او باعث می شود که رابطه ما با خدا اصلاح گردد. مصلوب شدن مسیح باعث شد که محبت خدا آشکار شود و ترس انسان از خدا از بین برود. در عین حال حضور مسیح زنده به انسان قدرت الهی می بخشد تا انسان بتواند در زندگی روزمره بر گناه پیروز گردد.
قربانی عیسی داوطلبانه بود. حیوانی که قربانی می شود از خود اراده ای ندارد، ولی عیسی خودش تصمیم گرفت که قربانی شود.
قربانی مسیح از روی محبت بود. قربانی کردن حیوانات به خاطر انجام مقررات و تشریفات شریعت بود. قربانی عیسی ثمره محبت خدا بود و نه بر اثر شریعت. قربانی مسیح وظیفه نبود، بلکه به خاطر محبتی بود که به انسان ها داشت. کاری که مسیح بر روی صلیب انجام داد برای اجرای مقررات نبود، بلکه او می خواست به وسیله این کار نقشه خدا را برای نجات مردم انجام دهد.
قربانی عیسی از روی عقل بود. حیوانی که قربانی می شد، نمی دانست چه اتفاقی برایش می افتد و منظور از این کار چیست. حیوان دارای عقل و منطق انسانی نبود. ولی عیسی می دانست چه می کند. او مانند یک قربانی بی خبر نبود که بر اثر شرایط غیر قابل پیش بینی کشته شد، بلکه کاملا با خبر بود چه می کند.
در گذشته بر اثر گناه نسبت به خدا بیگانه بودیم، ولی بر اثر قربانی مسیح با او دوست و صمیمی شدیم. حالا می توانیم هر روز در مصاحبت و دوستی خدا به سر ببریم. هیچ چیزی، مطلقا هیچ چیزی، از داشتن دوستی با خدا مهم تر نیست. این رابطه ای است که تا ابدیت ادامه پیدا می کند.
عشاء ربانی یا شام خداوند یادآور مرگ مسیح برای گناهان ما است و هم چنین امید ما برای بازگشت پرجلال او. در شام خداوند، نان و شراب مظهر و نمادی است از بدن و خون مسیح. در پیمان قدیم و دوران شریعت، مردم فقط از طریق کاهنان و گذراندن قربانی می توانستند به خدا نزدیک شوند. مرگ مسیح بر روی صلیب بیانگر پیمان جدیدی است میان خدا و ما. اکنون همه مردم می توانند به تنهایی به خدا نزدیک شوند و با او ارتباط برقرار کنند (متی فصل 26 آیات 26- 28، اول قرنتیان فصل 11 آیات 23- 32).