۱۳۹۳ خرداد ۲۳, جمعه

ویژگی‌ منحصربه‌فرد کتاب‌مقدس‌

نویسنده آرمان رشدی  
 کتاب‌مقدس‌ از ویژگی‌یی‌ برخوردار است‌ که‌ آن‌ را منحصربه‌فرد می‌سازد.
 کتاب‌مقدس‌ یک‌ «شهادت‌نامه‌» است‌، شهادت‌نامۀ‌ یک‌ ملت‌ در طول‌ مدت‌ زمانی‌ حدود ۵۰۰ر۱ سال‌. این‌ ملت‌ همانا قوم‌ اسرائیل‌ است‌ که‌ به‌واسطۀ‌ آنان‌ یکتاپرستی‌ اکنون‌ در سراسر جهان‌ انتشار یافته‌ است‌. کتاب‌مقدس‌ شهادت‌ این‌ قوم‌ است‌ در مورد کارهایی‌ که‌ خدا در میانشان‌ انجام‌ می‌داد.
        کتاب‌مقدس‌ فقط‌ وحی‌ مُنزَل‌ به‌ یک‌ نبی‌ نیست‌ که‌ در گوشه‌ خانه‌اش‌ نوشته‌ شده‌ باشد. برای‌ مثال‌، وقتی‌ خدا وحی‌یی‌ بر موسی‌ نازل‌ می‌کرد و با او سخن‌ می‌گفت‌، دیگران‌ یا شاهد ماجرا بودند یا می‌توانستند بازتاب‌ آن‌ را مشاهده‌ کنند. هنگامی‌که‌ موسی‌ بر فراز کوه‌ سینا، ده‌ فرمان‌ را از خدا دریافت‌ می‌کرد، قوم‌ اسرائیل‌ به‌ چشم‌ می‌دیدند که‌ کوه‌ پوشیده‌ از دود و آتش‌ است‌. هیچیک‌ از این‌ اتفاقات‌ و هیچیک‌ از این‌ وحی‌ها در خفا رخ‌ نمی‌داد و هیچیک‌ نیز بی‌ارتباط‌ به‌ وقایع‌ معاصر نبود. به‌همین‌ دلیل‌، درستی‌ یا نادرستی پیام‌ یک‌ نبی‌ را می‌شد به‌راحتی‌ مورد تحقیق‌ قرار داد.
        به‌عبارت‌ ساده‌تر، می‌توانیم‌ بگوییم‌ که‌ کتاب‌مقدس‌ فقط‌ «حرف‌های‌ خدا به‌ انسان‌» نیست‌؛ این‌ کتاب‌ علاوه‌ بر وحی‌های‌ الهی‌ (احکام‌ نازله‌ و نبوت‌های‌ انبیا)، شرح‌ اتفاقاتی‌ است‌ که‌ «یک‌ ملت‌» شاهدش‌ بودند. بسیاری‌ از این‌ رویدادها در همان‌ زمان‌ به‌ نوشته‌ در می‌آمد. لذا مطالب‌ کتاب‌مقدس‌ حالت‌ افسانه‌ و اسطورۀ‌ گذشتگان‌ را ندارد. تورات‌ موسی‌ شرح‌ رخدادهایی‌ است‌ که‌ در زمان‌ نگارش‌ روی‌ می‌داد. بلاهایی‌ که‌ بر مصریان‌ نازل‌ گشت‌، باز شدنِ دریا در مقابل‌ بنی‌اسرائیل‌، نزول‌ احکام‌ خدا بر موسی‌ زمانی‌ که‌ کوه‌ سینا در آتش‌ می‌سوخت‌ و از صدای‌ رعد به‌ خود می‌لرزید، و هزاران‌ رویداد دیگر، در مقابل‌ چشم‌ صدها هزار نفر از قوم‌ اسرائیل‌ رخ‌ داد و نه‌ فقط‌ در تورات‌ نوشته‌ شد، بلکه‌ سینه‌ به‌ سینه‌ نیز منتقل‌ گشت‌. اگر موسی‌ در نوشتن‌ آنها خطایی‌ می‌کرد، مشایخ‌ قوم‌ متوجه‌ آن‌ می‌شدند.
        انجیل‌ها نیز صرفاً حاوی‌ تعالیمِ خصوصی مسیح‌ به‌ شاگردانش‌ نیست‌، بلکه‌ شرح‌ معجزاتی‌ است‌ که‌ در حضور انبوه‌ مردم‌ صورت‌ می‌گرفت‌. هزاران‌ هزار نفر به‌دست‌ او شفا یافتند و ایشان‌ برای‌ دهها سال‌، شاهد زنده‌ بر کارها و تعالیم‌ او شدند. نام‌ بسیاری‌ از آنها به‌عنوان‌ مدرک‌ در انجیل‌ها آمده‌ است‌. نام‌ «بارتیماؤس‌» به‌ این‌ علت‌ در انجیل‌ آمده‌ چون‌ او در زمان‌ نگارش‌ انجیل‌ها زنده‌ بود و می‌توانست‌ شهادت‌ دهد که‌ عیسی‌ بینایی‌اش‌ را به‌ او باز گردانده‌ است‌. یا وقتی‌ در انجیل‌ می‌خوانیم‌ که‌ شخصی‌ به‌نام‌ شمعون‌ قیروانی‌ صلیب‌ عیسی‌ را حمل‌ کرد، نام‌ او به‌ این‌ دلیل‌ نوشته‌ شد تا خوانندگان‌ بتوانند درستی ماجرا را از او تحقیق‌ کنند. وقایع‌ این‌ «شهادت‌نامه‌» در خلوت‌ رخ‌ نداد. پولس‌، آن‌ رسول‌ برجسته‌ و دلیر عیسی‌ مسیح‌، هنگامی‌که‌ در حضور بزرگان‌ کشوری‌ محاکمه‌ می‌شد، فرمود: «پادشاهی‌ که‌ در حضور او به‌دلیری‌ سخن‌ می‌گویم‌، از این‌ امور مطلع‌ است‌ چونکه‌ مرا یقین‌ است‌ که‌ هیچیک‌ از این‌ مقدمات‌ بر او مخفی‌ نیست‌، زیرا که‌ این‌ امور در خلوت‌ واقع‌ نشد» (اعمال‌ 26:26). مرگ‌ و زنده‌ شدنِ عیسی‌ مسیح‌ در خفا واقع‌ نشد، بلکه‌ در مقابل‌ چشمان‌ شاهدانی‌ که‌ در زمان‌ نگارش‌ انجیل‌ها زنده‌ بودند.
        به‌علاوه‌، کتاب‌مقدس‌ شرح‌ رابطۀ‌ زنده‌ و شخصی خدا با انسانهاست‌، انسانهایی‌ که‌ گاه‌ در اوج‌ ایمان‌ و تقوا بودند و گاه‌ در لغزش‌ و سست‌ایمانی‌. شرح‌ این‌ روابط‌ که‌ تحت‌ الهام‌ الهی‌ نوشته‌ شده‌اند، آشکارکنندۀ‌ اراده‌ و قصد متعالی‌ خدا برای‌ بشر است‌.
        بدینسان‌، می‌توان‌ به‌حق‌ گفت‌ که‌ کتاب‌مقدس‌ کتابی‌ است‌ فراسوی‌ وحی‌ها و الهامات‌ انتزاعی‌؛ کتابی‌ است‌ مبتنی‌ بر رابطۀ‌ زنده‌ و شخصی‌ خدا با انسانها. حتی‌ وحی‌ها و مزامیر (سروده‌های‌ روحانی‌) آن‌ نیز همه‌ مرتبط‌ به‌ اوضاع‌ و احوال‌ معاصرین‌ است‌. محتوای‌ آن‌ را مردم‌ در طول‌ 15 قرن‌ تجربه‌ کردند و زیستند.
        کتاب‌مقدس‌ به‌راستی‌ شهادت‌نامۀ‌ یک‌ ملت‌ است‌ در طول‌ 500ر۱ سال‌. از این‌ جنبه‌، کتاب‌مقدس‌ در میان‌ سایر کتب‌ مذهبی‌ منحصربه‌فرد است‌.
کتاب‌مقدس‌، آشکارسازندۀ‌ ارادۀ‌ خدا بر انسان‌
        پیش‌ از هر چیز، باید این‌ مسأله‌ به‌طور عمیق‌ درک‌ شود که‌ خدا مایل‌ است‌ خود را به‌ بشر آشکار سازد و با او سخن‌ گوید. خدا می‌خواهد با انسان‌ مصاحبت‌ و ارتباط‌ داشته‌ باشد. خدا، خدایی‌ است‌ که‌ سخن‌ می‌گوید و خود را مکشوف‌ می‌سازد. اما خدا چگونه‌ با انسان‌ سخن‌ می‌گوید و خود را آشکار می‌فرماید؟
 شناخت‌ خدا از طریق‌ طبیعت‌
        خدا، وجود و اراده‌ خود را از چند طریق‌ به‌ انسان‌ آشکار ساخته‌ است‌. خدا از راه‌ طبیعت‌ با انسان‌ سخن‌ گفته‌ است‌. در طبیعت‌ می‌توان‌ مکاشفه‌ای‌ را از خدا مشاهده‌ کرد. کلام‌ خدا در این‌ خصوص‌ می‌فرماید: «چیزهای‌ نادیده‌ او یعنی‌ قوت‌ سرمدی‌ و الوهیتش‌ از حین‌ آفرینش‌ عالم‌ بوسیله‌ کارهای‌ او فهمیده‌ و دیده‌ می‌شود تا ایشان‌ را عذری‌ نباشد» (رومیان‌ 1:20). باز در جای‌ دیگری‌ می‌فرماید: «آسمان‌ جلال‌ خدا را بیان‌ می‌کند و فلک‌ از عمل‌ دستهایش‌ خبر می‌دهد» (مزمور ۱۹:۱).
 شناخت‌ خدا به‌واسطۀ‌ وجدان‌
        به‌علاوه‌، خدا از طریق‌ وجدان‌ انسان‌ نیز با او سخن‌ می‌گوید. انسان‌ به‌طور ذاتی‌ از وجود خدا آگاه‌ است‌. هر شخص‌ در درون‌ خود احساس‌ می‌کند که‌ وجود برتری‌ هست‌ که‌ خالق‌ همه‌ چیز می‌باشد. معیارهای‌ اخلاقی‌ نیز گویا در وجدان‌ انسان‌ حک‌ شده‌ و او را به‌سوی‌ انجام‌ راستی‌ دعوت‌ می‌کند. پولس‌ رسول‌ نیز می‌فرماید که‌ شریعت‌ و احکام‌ خدا حتی‌ در دل‌ بی‌دینان‌ نیز مکتوب‌ است‌ و وجدان‌ ایشان‌ گواه‌ است‌ بر احکام‌ الهی‌ (رومیان‌ 2:14و۱۵).
نارسایی این‌ طرز شناخت
        بلی‌، خدا از بیرون‌ بوسیله‌ کائناتی‌ که‌ آفریده‌ است‌ صحبت‌ می‌کند، و از درون‌ توسط‌ وجدان‌ انسان‌. اما آیا انسان‌ به‌ حقایق‌ الهی‌ موجود در طبیعت‌ و به‌ ندای‌ وجدان‌ خود پاسخ‌ مثبت‌ می‌دهد؟ آیا طبیعت‌ و وجدان‌ به‌ تنهایی‌ انسان‌ را به‌سوی‌ شناخت‌ ذات‌ خدا و اراده‌ او هدایت‌ کرده‌ است‌؟ واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ انسان‌ با وجود دسترسی‌ به‌ نور تابانی‌ که‌ در خلقت‌ هست‌، خدا را ترک‌ کرده‌ و به‌ ضد او قیام‌ کرده‌ است‌. خدا بقدر کافی‌ برای‌ شناساندن‌ خود، روشنایی‌ بخشیده‌ است‌ تا کسی‌ ادعا نکند که‌ او بی‌انصاف‌ است‌. اما انسان‌ با میل‌ خود، نور طبیعی‌ را رد کرده‌ و خود را به‌ هلاکت‌ ابدی‌ سپرده‌ است‌. پس‌ این‌ خدا نیست‌ که‌ انسان‌ را به‌ جهنم‌ می‌فرستد، بلکه‌ این‌ خود انسان‌ است‌ که‌ از خدا می‌خواهد او را تنها بگذارد، چون‌ می‌خواهد مطابق‌ میل‌ خود زندگی‌ کند. وقتی‌ خدا با ناراحتی‌ و بی‌میلی‌، انسان‌ را به‌ حال‌ خود وامی‌گذارد، جز نابودی‌ و ارتداد و جهنم‌، چیزی‌ برای‌ او باقی‌ نمی‌ماند. بنابراین‌، طبیعت‌ و وجدان‌ به‌ تنهایی‌ نمی‌توانند انسان‌ را به‌سوی‌ خدا رهبری‌ کنند.
مکاشفۀ‌ کامل‌ خدا در مسیح‌
        از اینرو خدا بر آن‌ شد که‌ خود را از طریق‌ فرزندش‌ عیسی‌ مسیح‌ به‌ بشر آشکار سازد و او را به‌سوی‌ خود فرا خواند. کلام‌ خدا در این‌ زمینه‌ توضیح‌ داده‌ می‌فرماید: «خدا در ایام‌ قدیم‌، در اوقات‌ بسیار و به‌ راههای‌ مختلف‌ بوسیله‌ پیامبران‌ با پدران‌ ما تکلم‌ فرمود. ولی‌ در این‌ روزهای‌ آخر بوسیله‌ پسر خود با ما سخن‌ گفته‌ است‌» (عبرانیان‌ 1:1و۲ ترجمه‌ جدید فارسی‌). خدا رستگاری‌ انسان‌ را از طریق‌ فرزندش‌ عیسی‌ مسیح‌ مهیا کرده‌ است‌. او تنها وسیله‌ نجات‌ بشر از گناه‌ و محکومیت‌ ابدی‌ است‌.

آشنایی‌ با کتابِ مقدس‌ مسیحیان

نویسنده آرمان رشدی
نام‌ آن‌
        کتاب‌ آسمانی مسیحیان‌ را «کتاب‌مقدس‌» می‌نامند. در زبان‌ یونانی‌، آن‌ را  Biblion می‌نامند، یعنی‌ «کتاب‌ عالی‌». در زبانهای‌ غربی‌ نیز از شکلی‌ از این‌ کلمه‌ استفاده‌ می‌کنند ( The Bible  در انگلیسی‌).
دو بخش‌ عمده‌  
        کتاب‌مقدس‌ از دو بخش‌ عمده‌ تشکیل‌ یافته‌ است‌: عهدعتیق‌ و عهدجدید.

        عهدعتیق‌ همان‌ کتابی‌ است‌ که‌ نزد ایرانیان‌ به‌ تورات‌ معروف‌ است‌؛ گاه‌ نیز «تورات‌ و زبور و صُحُف‌ انبیا» نامیده‌ می‌شود. عهدعتیق‌ در واقع‌ مجموعۀ‌ کتب‌ مقدسۀ‌ یهودیان‌ می‌باشد.
        عهدجدید نیز مجموعۀ‌ کتب‌ مقدس‌ مسیحیان‌ است‌ که‌ پس‌ از ظهور عیسی‌ مسیح‌ نوشته‌ شد.
عهدعتیق‌
        چرا این‌ بخش‌ از کتاب‌مقدس‌ را عهدعتیق‌ می‌نامند؟ این‌ عنوانی‌ است‌ که‌ مسیحیان‌ بر کتب‌ مقدسۀ‌ یهودیان‌ نهاده‌اند. علت‌ این‌ نامگذاری‌ این‌ است‌ که‌ این‌ کتاب‌ها حاوی‌ پیمان‌ و میثاق کهنی‌ است‌ که‌ خدا با قوم‌ اسرائیل‌ بست‌ تا ایشان‌ را برای‌ خود قومی‌ مقدس‌ بسازد. وقتی‌ زمان‌ موعود فرا رسید، خدا پیمان‌ و میثاقی‌ نوین‌ منعقد ساخت‌، اما نه‌ فقط‌ با قوم‌ اسرائیل‌، بلکه‌ این‌ بار با تمام‌ بشریت‌. این‌ میثاق نوین‌ را عیسی‌ مسیح‌ برای‌ بشریت‌ به‌ ارمغان‌ آورد. از اینرو، کتاب‌های‌ مسیحی‌ را عهدجدید می‌نامند، یعنی‌ میثاق نوین‌ خدا با بشر.
        اما چرا مسیحیان‌ کتاب‌های‌ مقدس‌ یهودیان‌ را جزو کتب‌ مقدس‌ خود به‌شمار می‌آورند؟ علتش‌ این‌ است‌ که‌ مسیحیت‌ بر پایه‌ عهدعتیق‌ بنا شده‌ است‌. گهوارۀ‌ مسیحیت‌ دین‌ یهود است‌. مسیح‌ نیامد تا دینی‌ نو بیاورد. او نیامد تا تورات‌ و کتب‌ انبیای‌ یهود را باطل‌ کند. او آمد تا اصول‌ شریعت‌ موسی‌ و پیشگویی‌های‌ انبیا را که‌ همگی‌ به‌ برقراری حکومت‌ خدا بر جهان‌ اشاره‌ داشتند، جامۀ‌ عمل‌ بپوشاند. عیسای‌ ناصری‌ همان‌ مسیحای‌ موعود و پادشاهِ این‌ حکومت‌ الهی‌ بود. از این‌ روست‌ که‌ مسیحیان‌ تمامی‌ کتاب‌های‌ مقدس‌ یهودیان‌ را از جانب‌ خدا می‌دانند و آنها را معتبر می‌شمارند.
 محتوای‌ عهدعتیق‌
        محتوا و مطالب‌ عهدعتیق‌ به‌طور کلی‌ عبارت‌ است‌ از: تاریخ‌ مقدس‌ قوم‌ اسرائیل‌، احکام‌ و شریعت‌ موسی‌، وحی‌های‌ انبیا، سروده‌های‌ روحانی‌، و حکمت‌ الهی‌.
        عهدعتیق‌ شامل‌ 39 کتاب‌ می‌باشد که‌ به‌ ترتیب‌ زیر تقسیم‌بندی‌ می‌شود:
    تورات‌: 5 کتابِ نخست‌ عهدعتیق‌ را تورات‌ می‌نامند. تورات‌ کتاب‌هایی‌ است‌ که‌ موسی‌ نوشته‌ است‌. در این‌ 5 کتاب‌، اصل‌ و نسب‌ قوم‌ یهود از زمان‌ آدم‌ و حوا تا زمان‌ ورود ایشان‌ به‌ سرزمین‌ موعود آمده‌ است‌. احکام‌ و شریعت‌ موسی‌ نیز در تورات‌ یافت‌ می‌شود. زمان‌ این‌ رویدادها حدود ۴۰۰ر۳ سال‌ پیش‌ است‌.
    کتاب‌های‌ تاریخی‌: 12 کتاب‌ بعدی عهدعتیق‌، به‌ شرح‌ رویدادهای‌ تاریخی‌ قوم‌ اسرائیل‌ می‌پردازد. این‌ رویدادها از ورود این‌ قوم‌ به‌ سرزمین‌ موعود تحت‌ رهبری‌ یوشع‌، جانشین‌ موسی‌ آغاز می‌شود. سپس‌ شرح‌ داده‌ می‌شود که‌ چگونه‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌مدت‌ صدها سال‌ به‌وسیله‌ مردان‌ یا زنانی‌ اداره‌ می‌شد که‌ خدا از میان‌ ایشان‌ بر می‌گزید؛ این‌ افراد «داور» نامیده‌ می‌شدند. در این‌ دوره‌، قوم‌ اسرائیل‌ پادشاهی‌ نداشت‌ و فقط‌ به‌وسیلۀ‌ داورانی‌ که‌ خدا منصوب‌ می‌فرمود اداره‌ می‌شد. از حدود ۰۰۰ر۳ سال‌ پیش‌، خدا به‌دنبال‌ اصرار قوم‌ اسرائیل‌، پادشاهی‌ به‌ ایشان‌ بخشید. نخستین‌ پادشاه‌ بنی‌ اسرائیل‌ شخصی‌ بود به‌نام‌ شاؤل‌. پس‌ از او، داود پیامبر به‌ پادشاهی‌ منصوب‌ شد و پس‌ از او، پسرش‌، سلیمان‌، آن‌ نبی‌ معروف‌، بر تخت‌ سلطنت‌ نشست‌. اما پادشاهان‌ قوم‌ اسرائیل‌ بعد از سلیمان‌، اکثراً مردانی‌ فاسد و خطاکار بودند. از اینرو، سرانجام‌ خدا این‌ قوم‌ را مجازات‌ کرد و در حدود ۶۰۰ر۲ سال‌ پیش‌، ایشان‌ را به‌دست‌ پادشاه‌ بابل‌ به‌ اسارت‌ فرستاد. پس‌ از هفتاد سال‌، طبق‌ پیشگویی‌ ارمیای‌ نبی‌، این‌ قوم‌ به‌دست‌ کورش‌ پارسی‌ آزاد شدند و به‌ سرزمین‌ خود بازگشتند و به‌ مرمت‌ شهر اورشلیم‌ و بازسازی‌ معبد بزرگ‌ سلیمان‌ پرداختند.
    5 کتاب‌ بعدی‌ را کتاب‌های‌ شعری‌ و حکمت‌ می‌نامند. این‌ کتاب‌ها شامل‌ مزامیر داود و سایر مردان‌ خداست‌ که‌ سروده‌های‌ روحانی‌ قوم‌ اسرائیل‌ را تشکیل‌ می‌دهد. کتاب‌ ایوب‌ جزو کتب‌ حکمت‌ است‌ که‌ آن‌ نیز در اصل‌ به‌صورت‌ شعر نوشته‌ شده‌ است‌. کتاب‌ امثال‌، جامعه‌، و غزل‌ غزل‌ها، منسوب‌ به‌ سلیمان‌ می‌باشد و حاوی‌ امثال‌ و حکم‌ و اشعار تغزلی‌ است‌.
    سپس‌ 17 کتاب‌ از نوشته‌های‌ انبیای‌ یهود قرار دارد. در این‌ کتاب‌ها پیامهای‌ هشدار یا تسلی‌ خدا برای‌ مقاطع‌ خاصی‌ از تاریخ‌ بنی‌ اسرائیل‌ ثبت‌ شده‌ است‌. علاوه‌ بر این‌، پیشگویی‌های‌ متعددی‌ نیز در مورد حکومت‌ خدا و مسیحای‌ موعود در آنها وجود دارد.
عهدجدید
        کتاب‌هایی‌ که‌ حاوی‌ زندگی‌ و تعالیم‌ مسیح‌ و نوشته‌های‌ رسولان‌ او می‌باشد، عهدجدید را تشکیل‌ می‌دهند. عهدجدید شامل‌ 27 جزء یا کتاب‌ است‌. این‌ کتاب‌ها که‌ نزد ایرانیان‌ مجموعاً به‌ «انجیل‌» معروف‌ است‌، به‌ شرح‌ پیمان‌ و میثاق نوینی‌ می‌پردازند که‌ خدا با بشر بست‌ تا او را به‌واسطۀ‌ جانفشانی‌ عیسی‌ مسیح‌ بر روی‌ صلیب‌، رستگاری‌ بخشد.
        پس‌ از زنده‌ شدن‌ و عروج‌ مسیح‌ به‌ آسمان‌، رسولان‌ او پیام‌ نجات‌بخشش‌ را به‌ نقاط‌ مختلف‌ جهان‌ می‌رساندند. این‌ پیام‌ این‌ بود که‌ خدا پسر یگانه‌ خود را به‌ جهان‌ فرستاد تا با مرگ‌ خود بر صلیب‌ و زنده‌ شدنش‌، راه‌ بخشایش‌ گناهان‌ انسان‌ و رستگاری‌ او را فراهم‌ آورد. چندین‌ سال‌ پس‌ از عروج‌ مسیح‌، زمانی‌ که‌ بسیاری‌ از مردم‌ در نقاط‌ مختلف‌ جهان‌ پیام‌ مسیح‌ را پذیرفتند، روح‌القدس‌ رسولان‌ را هدایت‌ فرمود تا آنچه‌ را که‌ تا آن‌ زمان‌ به‌صورت‌ شفاهی‌ تعلیم‌ می‌دادند، به‌نگارش‌ در آورند. بدینسان‌ بود که‌ بخشهای‌ مختلف‌ عهدجدید به‌ نوشته‌ در آمد.
انجیل‌ها
        همانطور که‌ گفته‌ شد، زندگی‌ و تعالیم‌ و کارهای‌ عیسی‌ مسیح‌، قسمت‌ مهم‌ پیام‌ شفاهی‌ رسولان‌ را تشکیل‌ می‌داد. از اینرو، به‌هنگام‌ نوشته‌ شدن‌ این‌ پیام‌ نیز زندگی‌ مسیح‌ قسمت‌ مهمی‌ از عهدجدید را تشکیل‌ داد. در عهدجدید، ۴ کتاب‌ به‌ شرح‌ زندگی‌ و تعالیم‌ مسیح‌ پرداخته‌ است‌. این‌ کتاب‌ها «انجیل‌» نام‌ دارند. انجیل‌ واژه‌ای‌ است‌ یونانی‌ به‌معنی «مژده‌». روح‌القدس‌ چهار نفر از رسولان‌ و پیروان‌ برگزیده‌ را مقرر فرمود تا زندگی‌ عیسی‌ مسیح‌ را از چهار دیدگاه‌ مختلف‌ به‌رشته‌ تحریر در آورند. هر یک‌ از این‌ چهار نفر، انجیل‌ خود را خطاب‌ به‌ گروه‌ خاصی‌ نوشتند. متی‌' کتاب‌ خود را برای‌ مسیحیان‌ یهودی‌نژاد نوشت‌ و به‌ همین‌ علت‌، در آن‌ بر پیشگویی‌هایی‌ که‌ در مورد مسیح‌ در عهدعتیق‌ آمده‌ بود، تأکید گذارده‌ و او را همان‌ مسیحای‌ موعود معرفی‌ کرده‌ است‌. مَرقُس‌ همان‌ مطالب‌ را برای‌ مسیحیان‌ روم‌ نوشت‌. به‌همین‌ علت‌، می‌بایست‌ مطالب‌ خود را مطابق‌ با روحیه‌ عمل‌گرای‌ رومیها می‌نوشت‌ و از بیان‌ نکات‌ فلسفی‌ اجتناب‌ می‌ورزید. لوقا با هدایت‌ روح‌القدس‌ انجیل‌ خود را برای‌ یونانی‌های‌ فلسفه‌دوست‌ نوشت‌ و از این‌ جهت‌ تأکید زیادی‌ بر تعالیم‌ مسیح‌ گذاشت‌. یوحنا نیز انجیل‌ خود را برای‌ تمام‌ مسیحیانی‌ نوشت‌ که‌ مشتاِ بودند شخصیت‌ و هویت‌ واقعی‌ مسیح‌ را از پس‌ پرده‌ ظاهری جسم‌ او بشناسند. از اینرو، او بر بخشهایی‌ از زندگی‌ و تعالیم‌ مسیح‌ را تأکید می‌گذارد که‌ الوهیت‌ و پسر خدا بودن‌ او را نشان‌ می‌دهند.
چرا ۴ انجیل‌؟
        بسیاری‌ از وقایع‌ زندگی‌ مسیح‌ و تعالیم‌ او در هر ۴ انجیل‌ نقل‌ شده‌اند، اما در بعضی‌ از انجیل‌ها این‌ مطالب‌ با تفصیل‌ کمتر یا بیشتر آمده‌اند. برخی‌ وقایع‌ نیز منحصراً در یک‌ انجیل‌ ذکر شده‌ است‌. برای‌ مثال‌، شرح‌ تولد یحیی‌ تعمیددهنده‌ فقط‌ در انجیل‌ لوقا آمده‌ است‌. یا موعظه‌ بالای‌ کوه‌ مسیح‌، در انجیل‌های‌ متی‌ و لوقا نوشته‌ شده‌، اما لوقا آن‌ را به‌صورت‌ خلاصه‌تر ضبط‌ کرده‌ است‌. نهایتاً وقتی‌ مطالب‌ هر چهار انجیل‌ را کنار هم‌ می‌گذاریم‌، شرح‌ کاملی‌ از زندگی‌ و تعالیم‌ مسیح‌ به‌دست‌ می‌آوریم‌. به‌ این‌ ترتیب‌، در ضمن‌ اینکه‌ هر یک‌ از این‌ انجیل‌ها هدف‌ اولیه‌ خود را در میان‌ خوانندگان‌ و مخاطبین‌ نخستینِ در آن‌ روزگار عملی‌ می‌ساختند، برای‌ دوره‌های‌ بعدی‌ نیز تصویر تمام‌قدی‌ از عیسی‌ مسیحِ نجات‌دهنده‌ به‌دست‌ می‌دهند. نتیجه‌ آنکه‌ انجیل‌ یعنی‌ مژده‌ رستگاری‌ انسان‌ یکی‌ است‌، اما چهار نفر تحت‌ الهام‌ الهی‌ آن‌ را نگاشتند.
        در حدود نیمی‌ از حجم‌ عهدجدید را انجیل‌ها تشکیل‌ می‌دهند.


منظور مسیح از "بگذار مردگان، مردگان خود را دفن کنند" چه بود؟ (متی فصل هشتم آیه بیست و دوم)

 دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

عیسی همیشه با کسانی که می خواستند او را پیروی کنند، بی پرده و صریح سخن می گفت. او به آن ها خاطرنشان می کرد که بهایی را که باید بپردازند، در نظر داشته باشند و هر نوع شرط و شروطی را برای پیروی او کنار بگذارند. مسیح خواستار وفاداری کامل بود.
شخصی تمایل خود را برای پیروی مسیح بیان کرد، با این شرط که "اجازه بفرمایید تا زمان فوت پدرم بمانم، وقتی او مرد و او را دفن کردم، خواهم آمد تا شما را پیروی نمایم" (متی فصل هشتم آیه بیست و یکم). شاید پدر او هنوز نمرده بود و آن شخص می خواست به خانه برود و میراث خود را دریافت کند.
عیسی فرمود:"بگذار مردگان، مردگان خود را دفن کنند" (آیه بیست و دوم).
مسیح از مرگ جسمانی سخن نگفت، بلکه اشاره او به کسانی بود که از لحاظ روحانی مرده بودند. پولس خطاب به ایمانداران کلیسای افسس نوشت:"روزگاری شما نیز به علت خطایا و گناهان تان، زیر لعنت خدا قرار داشتید و محکوم به مرگ ابدی بودید" (افسسسیان فصل دوم آیه اول). در گذشته ما از لحاظ روحانی مرده و از خدا دور افتاده بودیم. گناهان ما، منشاء جدایی ما از خدا بود. جدایی از خدا، چیزی به غیر از مرگ روحانی نمی باشد. در لوقا فصل نهم آیه پنجاه و نهم عیسی از آن مرد درخواست کرد که او را پیروی کند. آن شخص پذیرفت، اما خواست که این کار را به پس از مرگ پدرش موکول کند. پاسخ مسیح در انجیل متی (بگذار مردگان، مردگان خود را دفن کنند) به جایگاه روحانی خانواده مرد اشاره می کند. از این آیه درمی یابیم که خانواده آن مرد، ایماندار نبودند. به عبارت دیگر، مسیح به آن مرد گفت که خانواده ات (خواهران و برادران او) که از لحاظ روحانی مرده اند، باید به امور کفن و دفن رسیدگی کنند. کسانی که از لحاظ روحانی زنده اند و برای شاگردی فرا خوانده شده اند، باید ابتدا کار ملکوت خدا را انجام دهند.
عیسی در این جا تعلیم نمی دهد که شاگردان نباید والدین خود را احترام و خدمت کنند. معمولا این امکان وجود دارد که هم از عیسی پیروی کنیم و هم مسئولیت خود را در قبال خانواده مان به جا آوریم. اما زمانی هست که نمی توانیم هم زمان دو کار را انجام دهیم، در نتیجه باید عیسی را نسبت به خانواده مان در الویت قرار دهیم. بهترین های خود را وقف آنچه ماندگار است، کنیم. ایمانداران مسیحی برای وقف کامل، و نه تعهد سطحی فرا خوانده شده اند. 

عکس: ‏منظور مسیح از "بگذار مردگان، مردگان خود را دفن کنند" چه بود؟ (متی فصل هشتم آیه بیست و دوم)

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

عیسی همیشه با کسانی که می خواستند او را پیروی کنند، بی پرده و صریح سخن می گفت. او به آن ها خاطرنشان می کرد که بهایی را که باید بپردازند، در نظر داشته باشند و هر نوع شرط و شروطی را برای پیروی او کنار بگذارند. مسیح خواستار وفاداری کامل بود. 
شخصی تمایل خود را برای پیروی مسیح بیان کرد، با این شرط که "اجازه بفرمایید تا زمان فوت پدرم بمانم، وقتی او مرد و او را دفن کردم، خواهم آمد تا شما را پیروی نمایم" (متی فصل هشتم آیه بیست و یکم). شاید پدر او هنوز نمرده بود و آن شخص می خواست به خانه برود و میراث خود را دریافت کند. 
عیسی فرمود:"بگذار مردگان، مردگان خود را دفن کنند" (آیه بیست و دوم).
مسیح از مرگ جسمانی سخن نگفت، بلکه اشاره او به کسانی بود که از لحاظ روحانی مرده بودند. پولس خطاب به ایمانداران کلیسای افسس نوشت:"روزگاری شما نیز به علت خطایا و گناهان تان، زیر لعنت خدا قرار داشتید و محکوم به مرگ ابدی بودید" (افسسسیان فصل دوم آیه اول). در گذشته ما از لحاظ روحانی مرده و از خدا دور افتاده بودیم. گناهان ما، منشاء جدایی ما از خدا بود. جدایی از خدا، چیزی به غیر از مرگ روحانی نمی باشد. در لوقا فصل نهم آیه پنجاه و نهم عیسی از آن مرد درخواست کرد که او را پیروی کند. آن شخص پذیرفت، اما خواست که این کار را به پس از مرگ پدرش موکول کند. پاسخ مسیح در انجیل متی (بگذار مردگان، مردگان خود را دفن کنند) به جایگاه روحانی خانواده مرد اشاره می کند. از این آیه درمی یابیم که خانواده آن مرد، ایماندار نبودند. به عبارت دیگر، مسیح به آن مرد گفت که خانواده ات (خواهران و برادران او) که از لحاظ روحانی مرده اند، باید به امور کفن و دفن رسیدگی کنند. کسانی که از لحاظ روحانی زنده اند و برای شاگردی فرا خوانده شده اند، باید ابتدا کار ملکوت خدا را انجام دهند. 
عیسی در این جا تعلیم نمی دهد که شاگردان نباید والدین خود را احترام و خدمت کنند. معمولا این امکان وجود دارد که هم از عیسی پیروی کنیم و هم مسئولیت خود را در قبال خانواده مان به جا آوریم. اما زمانی هست که نمی توانیم هم زمان دو کار را انجام دهیم، در نتیجه باید عیسی را نسبت به خانواده مان در الویت قرار دهیم. بهترین های خود را وقف آنچه ماندگار است، کنیم. ایمانداران مسیحی برای وقف کامل، و نه تعهد سطحی فرا خوانده شده اند.     

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است‏