۱۳۹۳ آبان ۲۵, یکشنبه

پاسخ به مخالفان وجود خدا (بخش سوم)

دفاعیات مسیحی

مهران پورپشنگ

هنگامی در دنیا مشکلات جدی به وجود می آید، اولین حمله مخالفان به خداوند است. آن ها در ذهن خود کاملا به وجود خدا اعتقاد دارند، اما در ظاهر مخالفت می کنند. در این مواقع سئوال من این است: اگر خدایی نیست، چرا شرارت در جهان وجود دارد؟ اگر خدایی نیست چرا اینقدر عصبانی و شاکی هستید؟ شکی نیست که می دانید خدایی هست، اما این سئوال برای شما مطرح شده که چرا او مانع پدید آمدن مشکل نشد و یا برای رفع مشکل کاری انجام نمی دهد؟ حتی داوکینز و هاوکینگ هم اعتقاد راسخ دارند که "طبیعت هوشمند" جهان را آفرید. بنابراین خودشان هم می دانند که بحث درباره عدم وجود خدا نیست.

دشوار است که خدا را مسئول این ها بدانیم. این رنج ها ریشه هاش در خطایای انسان است، بنابراین، قابل توجه است که چه مقدار از رنج در اثر این امر پدید می آید. واقعیت این است که برای جلب توجه ما، غالبا به چیزی بیشتر از یک موعظه و یا شهادت احتیاج داریم. حتی اعتقاد به خدا کافی به نظر نمی رسد. یک تکان محکم لازم است که توجه و حواس ما را به خدا معطوف کند. سی اس لوئیس، نویسنده شهیر انگلیسی در کتاب بی نظیر خود به نام "مشکل رنج" نوشت:"خدا در لذت های ما نجوا می کند، در وجدان ما صحبت می کند و در رنج های ما فریاد می کشد: این رنج ها در واقع بلندگوی خداوند برای بیدار کردن دنیای ناشنوا می باشند".

استیون هاوکینگ (فیزیکدان انگلیسی) معتقد است که عالم هستی به طور کاملا تصادفی و شانسی پدید نیامده، بلکه طراحی هوشمند عامل پیدایی عالم بوده است. البته او به خدا اعتقاد ندارد، اما در کتابش تحت عنوان "تاریخ زمان" فصل هشتم صفحه 127 (نسخه انگلیسی) می گوید:"اگر الگوی بیگ بنگ به عنوان آغاز عالم هستی درست باشد، وضعیت اولیه عالم هستی باید به گونه ای دقیق انتخاب شده باشد. توجیه این امر که چرا عالم هستی درست به این شکل آغاز شده، بسیار دشوار است، مگر این که آن را به خدایی نسبت دهیم که قصد داشت موجوداتی هم چون ما بیافریند". در واقع هاوکینگ می گوید که در پشت پرده چیزهایی می گذرد. این که طرحی در پس همه چیز است و انسان را به شگفتی وا می دارد. البته این نگرش هاوکینگ به مذاق بسیاری از تکامل گرایان خوش نیامده. اما او به طراحی هوشمند یا طبیعت هوشمند اعتقاد دارد.

هاوکینگ در صفحه 180 کتابش تحت عنوان "طراحی بزرگ" (نسخه انگلیسی/2010) نوشته است که ستارگان و سیاه چاله ها از چیزهایی ساخته شده اند، در حالی که منشاء عالم هستی، از نیستی به وجود آمده است. کتاب مقدس می فرماید:"خدا همه چیز را از نیستی به وجود آورد" (عبرانیان فصل 11 آیه 3، مکاشفه فصل 4 آیه 11). انسان می تواند ماده را به انرژی تبدیل کند (مانند سوختن چوب که به انرژی یعنی گرما تبدیل می شود)، ولی خداوند از نیستی، انرژی و ماده را به وجود آورد. اگر نیستی در گذشته وجود داشته است، پس امروز هم باید نیستی وجود داشته باشد.

اگر از شانس طوری صحبت کنیم که گویی در مورد یک عامل سخن می گوییم، در واقع موضوع را از یک مفهوم علمی به یک مفهوم خرافی و اسطوره ای تغییر داده ایم. حتی خود داروین در فصل ششم از کتاب"منشاء انواع" تحت عنوان "مشکلات نظریه" چنین می گوید:"این فرض که چشم و تمام اجزای آن با هم کار کنند که در اثر انتخاب طبیعی شکل گرفته است، باید اذعان کنیم که تا بالاترین درجه باطل است".