۱۳۹۳ تیر ۷, شنبه

زندانی مسیحی اعتصاب غذای خود را دوباره از سر گرفت !

"وحید حکانی". نوکیش مسیحی در بند زندان شیراز به دلیل اینکه با درخواست آزادی مشروط وی و دو تن دیگر از هم بندان مسیحی اش موافقت نشد، وی بار دیگر اعتصاب غذای خود را از سر گرفت. "اعتصاب غذا" آخرین راه حل این افراد برای نشان دادن اعتراضاتشان می باشد.

به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران « محبت نیوز »، وحید حکانی زندانی نوکیش مسیحی در زندان عادل آباد شیراز، برای بار دوم از روز دوشنبه دوم تیرماه 1393 اعتصاب غذای خود را از سر گرفت.
زندانی مسیحی وحید حکانی اعتصاب غدای خود را در به دلیل اینکه دادگاه با عفو مشروط وی و دو تن دیگر از زندانیان هم بند مسیحی اش موافقت نکرد در اعتراض به این موضوع  دست به اعتصاب غذای مجدد زده است.
بار قبل، وحید حکانی از نوکیشان مسیحی شیراز، در آخرین روز سال 1392 (29 اسفند) برابر با (بیستم مارچ 2014) به دلیل عدم پذیرش درخواست آزادی مشروط وی و دیگر دوستان هم بند مسیحی‌اش از سوی مسئولان قضایی و همچنین شرایط بد زندان، اعتصاب غذای خود را برای بار اول آغاز کرد.
اعتصاب غذای وحید با وجود مشکلات بسیار حاد جسمانی به مدت بیش از 7 هفته، تا 23 اردیبهشت ماه سالجاری  ادامه داشت. آن زمان این زندانی نوکیش مسیحی به خاطر آزاد شدن "محمد رضا (کوروش ) پرتویی" از زندانیان مسیحی هم بندش، به اعتصاب غذای خود پایان داد.
"کوروش" از نوکیشان مسیحی است که بهمراه وحید حکانی و دو تن از نوکیشان مسیحی دیگر از سوی دادگاه انقلاب اسلامی شیراز به دلیل " اعتقادات و باورهای مسیحی اش" به 3 سال و هشت ماه زندان محکوم شده بود . وی سرانجام در 23 اردیبهشت ماه 1393 از سوی دادگاه انقلاب بطور مشروط آزاد شد.
وحید حکانی در روزهای آخر اعتصاب غذای بار اول خود با وجود محدودیت‌ها و به دلیل وخامت شرایط جسمی به بهداری زندان منتقل شده بود. شایان ذکر است وحید حکانی از خونریزی معده و عدم کارکرد مناسب دستگاه گوارش رنج میبرد و در حین تحمل محکومیت یکبار مورد عمل جراحی در خارج زندان نیز قرار گرفته است.
مسئولین زندان ضمن آگاهی از بیماری جسمانی اش،  وی را به بهانه های مختلف به علت اقدام دوباره به اعتصاب غذا " وحید " را مورد آزار روحی قرار می دهند. همچنین گفته می شود ماموران زندان حتی وسایل شخصی او را در داخل زندان ضبط کرده اند.  زندانبان برای فشار بیشتر بر این زندانی نوکیش مسیحی و وادار کردن او به شکستن اعتصاب غذا، نوبت تلفن قانونی وی را حذف کرده  و براحتی اجازه تلفن زدن و تماس با بیرون زندان را به وحید نمی دهند.
- جدا سازی زندانیان و "تنبیهات انظباتی"
اخباررسیده از زندان عادل آباد شیراز حاکی است ، بدستور مقامات زندان سلولهای زندانیان مسیحی " مجتبی سیدعلاالدین حسین، همایون شکوهی و وحید حکانی" از یکدیگر جدا شده  و نگهداری از آنها در بندهای مختلف آن زندان می باشد. این اقدام بسیار ناگهانی و بدون خبر قبلی صورت گرفته است. به طوری که وقتی بستگان وحید برای ملاقات با وی  به زندان رفتند، مسئولین دفتر زندان که هنوز خبری از این تغییر بند نداشتند نمی توانستند او را برای ملاقات با خانواده احضار کنند.
پس از این جابجایی گفته می شود که "همایون شکوهی" و "مجتبی سید علاالدین حسین" دو زندانی نوکیش مسیحی  از بند عبرت زندان به بند"سبز" منتقل شده اند و وحید نیز به بند چهار منتقل شده است. مطابق اخبار رسیده ماموران در این بند نیز با وحید به شدت بد رفتاری می کنند.
" وحید حکانی" بار قبل  با شروع اعتصاب غذا جهت تنبیه از سوی مسئولان زندان به سلول انفرادی منتقل شده بود. گرچه او بار دیگر از سلول انفرادی به بند "عبرت" بازگردانده شد، اما همچنان به اعتصاب غذایش ادامه داد.
مسئولان زندان دفعه قبل نیز پس از این که "وحید" حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود نشد، به گفته مسئولان زندان برای وی  "تنبیهات انظباتی" در نظر گرفتند و وحید را  از دسترسی و استفاده از تلفن جهت تماس با خانواده منع کرده بودند. ضمن اینکه او ممنوع الملاقات شده بود و اجازه ملاقات هفتگی با خانواده اش را نیز نداشت.
- اعتصاب غذا تنها گزینه موجود !
یاد آور می شود که وحید حکانی بهمراه همایون شکوهی ،مجتبی سیدعلاالدین حسین و محمدرضا پرتویی (كوروش) از جمله ده نفر زندانیان مسیحی می‌باشند که ابتدا در روز چهارشنبه مورخ ۱۹بهمن ماه ۱۳۹۰ ( برابر با ۸ فوریه ۲۰۱۲ ) با هجوم به دو منزل مسكونی در شیراز بازداشت شدند. شش نفر آنها به تدریج با سپردن وثیقه، طی دفعات مختلف از زندان آزاد شدند.
اما این چهار تن در 20 خرداد ماه 1392 برابر با (دهم جون 2013) در حالی که تمام نگاه‌ها به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود، دور از چشم رسانه ها،حکمشان از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان شیراز صادر شد .
دادگاه انقلاب اتهام این افراد را شركت در جلسات خانگی، تبلیغ و ترویج مسیحیت، ارتباط با سازمان‌های مسیحی در خارج از کشور، تبلیغ علیه نظام و برهم زدن امنیت ملی آنان را متهم ردیف اول شناخت و هر یک را به 3 سال و هشت ماه زندان حکم قطعی محکوم کرد . حکم صادره در همان روز به وکیل این چهار نوکیش مسیحی ابلاغ گردید.
اکنون که همه راههای پیگیری عدالت بر روی زندانیان نوکیش مسیحی بسته شده است. در داخل جمهوری اسلامی هیچ منبعی برای پی گیری مطالبات قانونی آنها وجود ندارد. خود و خانواده هایشان آماج شدید ترین بدرفتاریها تحت نام "تنبیهات انظباطی" قرار گرفته اند. به نظر می رسد که "اعتصاب غذا" آخرین راه حل زندانیان عقیدتی برای نشان دادن اعتراضاتشان می باشد.

خدا ما را مانند قهرمان می بیند

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

قوم اسرائیل فرمان خدا را مبنی بر بیرون کردن ساکنان بت پرست و بی رحم سرزمین کنعان را جدی نگرفتند. در نتیجه تحت تاثیر زندگی نامقدس کنعانی ها قرار گرفتند و در ایمان خود به خدا سست شدند. خداوند نیز آن ها را گرفتار همان اقوام بت پرست می کرد تا به یهودیان ظلم کنند. یکی از این اقوام مدیان نام داشت. آن ها چنان بی رحم بودند که اسرائیلی ها از ترس آن ها به کوهستان ها می گریختند و به غارها پناه می بردند. اسرائیلی ها از دست مدیانی ها به تنگ آمدند و از خدا درخواست کردند تا به آن ها کمک کند.
روزی فرشته خداوند نزد مردی به نام جدعون رفت. جدعون مخفیانه و دور از چشم مدیانی ها، در حال کوبیدن گندم بود. فرشته به او گفت:"ای مرد شجاع، خداوند با توست" (داوران فصل 6 آیه 12). آنچه فرشته گفت، یک پیام عجیب و شگفت انگیزی بود. به عبارت دیگر، فرشته به جدعون گفت:"تو مرد قدرتمند، بدون ترس و شجاعی هستی".
می خواهید باور کنید یا نه، این همان نگرشی است که با آن خدا شما را می بیند. او شما را به عنوان یک فرد قوی، شجاع، موفق و پیروزمند در نظر می گیرد.
ممکن است بگویید:"بسه مهران! خدا این چیزها را درباره من نخواهد گفت. من نه قوی هستم و نه موفق. شجاع؟ شوخی ات گرفته؟ من؟ شاید خدا این چیزهای خوب را به جدعون گفت، چون او قابل اعتماد بوده و یک رهبر بزرگ هم شد. ولی در مورد من صدق نمی کند".
فرشته به جدعون گفت:"با همین قدرتی که داری برو و اسرائیلی ها را از دست مدیانی ها نجات بده!"
حالا پاسخ جدعون را بخوانید:"من چطور می توانم اسرائیل را نجات دهم؟ در بین تمام خانواده های قبیله منسی، خانواده من از همه حقیرتر است و من هم کوچک ترین فرزند خانواده ام". (داوران فصل 6 آیات 14 و 15).
این پاسخی است که آدمی به نام جدعون در زمان کتاب مقدس به خدا داد! جدعون ماهیت حقیقی خود را نشان داد. پاسخ جدعون به نظرتان آشنا نمی آید؟ این پاسخ، همان عذر و بهانه های ما است. جدعون فکر می کرد که با صلاحیت نیست. ترسو است. حتی به خدا هم اطمینان نداشت. او از فرشته پرسید:"اگر خدا با ماست، چرا این همه بر ما ظلم می شود؟ مگر خداوند اجداد ما را از مصر بیرون نیاورد؟ پس چرا حالا ما را ترک کرده و در چنگ مدیانی ها رها شده ایم؟ (داوران فصل 6 آیه 13)
آنچه جدعون قادر به تشخیصش نبود، این حقیقت بود که وقتی اسرائیلی ها تصمیم گرفتند از خدا نااطاعتی کنند و به او بی توجه باشند، خودشان این سرنوشت مصیبت بار را برای خود رقم زدند. چقدر آسان است که انسان مسئولیت های خود را نادیده بگیرد و مشکلات خود را به گردن خدا بیندازد. بدبختانه این کار، نه فقط مشکل ما را حل نمی کند، بلکه ما را به سرکشی و طغیان بیشتر علیه خدا سوق می دهد.
جدعون مطالب زیادی درباره معجزات عظیمی که خدا برای قومش در گذشته انجام داده بود، شنیده بود، اما خودش هیچ معجزه ای ندیده بود. هم چنین جدعون به علت این که معجزه ای رخ نمی داد، به غلط تصور کرد که خدا قومش را ترک کرده است.
خدا به جدعون ماموریت داد تا مدیانی ها را شکست دهد، اما او بهانه آورد و خود را ضعیف و ناتوان معرفی کرد. در حالی که وقتی خدا به ما ماموریتی می دهد (اشتیاق و شور و شوق شدید به انجام کار بزرگ)، وسایل و قدرت لازم را در اختیارمان خواهد گذاشت. قرار نیست که ما با توانایی محدود انسانی و امکانات محدود یا حتی نبود امکانات، ماموریت را انجام دهیم. این خداوند است که آن نقشه را به اتمام خواهد رسانید. اما اگر ضعف های مان را به خدا یادآوری کنیم، در واقع گویی منظور ما این است که او همه چیز را درباره ما نمی داند یا در ارزیابی شخصیت ما دچار اشتباه شده است. وقت خود را صرف عذر و بهانه نکنید. وقت را صرف انجام کاری کنید که خدا می خواهد.
متاسفانه علی رغم دعوت آشکار خداوند و وعده اعطای قدرت الهی، جدعون فقط بهانه می آورد و به ضعف ها و نقص هایش نگاه می کرد. او نمی توانست ببیند که خدا چطور می تواند از طریق او عمل کند.
جدعون فکر می کرد که ضعیف و غیر قابل اطمینان است. اما خدا، جدعون را جسور و آنقدر با اعتماد می دید که می توانست از میدان نبرد، پیروز بیرون بیاید و مردم را رهبری کند. به همین ترتیب، خدا شما را چون قهرمانی می بیند. او به شما اعتقاد دارد و حتی بیش از آنچه شما به خود اعتقاد دارید! خدا می گوید که ماموریت بزرگ برای ما دارد که ما باید انجام دهیم. اما به خاطر اعتماد به نفس ضعیف می گوییم:"خدایا، من نمی توانم آن را انجام دهم. من هیچ هستم. تو باید کسی را پیدا کنی که صلاحیت و تحصیلات بیشتری دارد. خدایا، من آنچه برای انجام این کار لازم است، ندارم".
این تصویری است که از خودمان داریم: احساس عدم صلاحیت و غیر قابل اطمینان بودن، شکست خورده، ضعیف، ترسو و حقیر. اما خدا با تصویر دیگری به ما نگاه می کند. خدا ما را همچون یک قهرمان و فاتح می بیند. چرا؟ زیرا او برای تکمیل پروژه و ماموریت مورد نظرش، نه فقط به ما قدرت مافوق طبیعی می بخشد، بلکه معجزه هم انجام می دهد.
بنابراین، همان گونه که خدا ما را می بیند، خود را ببینید. به جای عذر و بهانه، قدم ایمان را بگذارید و آنچه را که خدا برای انجامش صدای تان می زند، انجام دهید. توجه داشته باشید: خدا نه از جدعون سلب صلاحیت کرد و نه او را از خدمت معاف کرد. ممکن است اجازه دهید که احساس عدم کفایت، شما را از باور چیزهای بزرگ تر از جانب خدا باز دارد. خدا می خواهد بر خلاف ضعف های تان از شما استفاده کند. پس به ضعف های خود توجه نکنید، به خدا توجه کنید. خدا می خواهد از مردم معمولی مانند من و شما با تمام نقص های مان استفاده کند تا کارهای بزرگ و برجسته ای انجام دهد. ممکن است جا بخورید، اگر واقعا بدانید که خدا چقدر می خواهد در رحمتش را به روی تان بگشاید. با ایمان قدم بیرون بگذارید و بر اساس آنچه خدا در قلب تان می گذارد، عمل کنید.
خدا می داند که ما کامل نیستیم. همه ما نقص و ضعف هایی داریم. همه ما مرتکب اشتباهی می شویم. اما خبر خوش این است که خدا ما را دوست دارد و می خواهد کمک مان کند تا به شباهت او در بیاییم. او می خواهد معجزات و کارهای برجسته ای از طریق ما انجام دهد. هیجان انگیز است! این طور نیست؟