۱۳۹۲ آبان ۱۲, یکشنبه

ابراهیم و ایجاد ملتی خداپرست‌

      پس برای آنکه خمیرمایۀ یکتاپرستی و خداترسی خمیر بشریت را مُخَمَّر سازد، خدا بر آن شد تا ملتی به‌وجود آورد تا امانت‌دارِ احکام او باشد و نیز مروج آن‌. خدا مردی را برگزید به‌نام ابراهیم تا از او چنین ملتی را به‌وجود آورد. از طریق این ملت بود که خدا می‌خواست یکتاپرستی را برای نخستین بار به‌صورت یک عنصر ملی در آورد.
             بدینسان‌، در حدود چهار هزار سال پیش‌، در شهر "اور" در سرزمین کلده در فاصله‌ای نه چندان دورتر از خلیج فارس‌، در سرزمینی که امروز عراق نامیده می‌شود، خدا خود را بر ابراهیم مکشوف ساخت‌. او در آن مهد بت‌پرستی و موهوم‌پرستی‌، بر خلاف مردم روزگار خود، شروع به پرستیدن خدایی کرد که نه دیدنی بود و نه تمثالی داشت‌. خدا او را فراخواند تا به سرزمینی دیگر کوچ کند، یعنی به سرزمین کنعان‌. این سرزمین تا قرنها بعد از او، برای نسلش سرزمین «موعود» به‌شمار می‌رفت‌. اما هنوز راهی طولانی لازم بود تا نسل ابراهیم تکثیر شود و تبدیل به ملتی بزرگ گردد. از میان فرزندان ابراهیم‌، دو پسر او برای تاریخ اهمیت زیادی دارند:‌ اسماعیل و اسحاق. طبق تورات‌، اسماعیل از هاجر به‌دنیا آمد، که کنیز سارا، همسر ابراهیم بود؛ اسحاق از سارا به‌دنیا آمد، آن هم وقتی که او و ابراهیم هر دو بسیار سالخورده بودند. از اینرو، اسحاق فرزندِ «موعود» خوانده می‌شد. خدا به ابراهیم وعده داد که آن ملت را از نسل اسحاق پدید خواهد آورد. اما خدا اسماعیل را نیز برکت داد و از او ملت بزرگی به‌وجود آورد.
 آرمان رشدی

نخستین انبیا:‌ نوح و ابراهیم و …

نوح‌
           پس از آنکه نسل بشر از دو انسان نخستین‌، آدم و حوا، تکثیر یافت‌، گناه و نافرمانی از خدا چنان فساد و انحطاطی در وجود آدمی پدید آورد که خدا بر آن شد تا آن نسل را از میان برده‌، نسلی جدید به‌وجود آورد. نوح به‌اتفاق همسرش‌، سه پسر و همسرانشان‌، تنها انسانهایی بودند که طبق مشیت الهی‌، از این مهلکه جان به‌در بردند. از این خانواده‌، زندگی بشر آغازی نوین یافت‌. اما هنوز راهی طولانی در پیش بود تا این بشر به آن کمالی که مطلوب خداست‌، برسد.
             نسل نوح خیلی زود به دام بت‌پرستی‌، موهوم‌پرستی‌، و شیطان‌پرستی افتاد، طوری که گویی هیچگاه پرستش خدای یگانه مرسوم نبود. بدتر از همه اینکه پرستش «خدایان و الهه‌ها» همواره همراه بود با خرافات و جنایت و فحشا، کمااینکه می‌دانیم در این مذاهب‌، قربانی انسانها برای فرونشاندن خشم خدایان بوالهوس‌، یا روسپیگری برای طلب باروری و حاصلخیزی از آنان‌، امری متداول بوده است‌؛ و هنوز هم در عصر «پست‌مدرنیزم‌» در برخی کشورها هست‌!
 آرمان رشدی

عیسی و ماجرای انبیا

براستی عیسی که بود؟ اگر از مسیحیان سؤال کنید، می‌گویند که او مسیحای موعود و پسر خدا بود. سایرین ممکن است بگویند که او پیامبری بزرگ بود یا معلم برجستۀ اخلاق، مروج مهر و محبت میان آدمیان‌، معجزه‌گری بزرگ‌، و نظایر آن‌.
             اما کدامیک از اینها درست است‌؟ یوحنای رسول‌، نویسندۀ چهارمین انجیل‌، سبب نگارش انجیلش را توضیح داده‌، می‌فرماید:‌ «اینقدر نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی‌، مسیح و پسر خدا است‌، و تا ایمان آورده‌، به اسم او حیات یابید» (انجیل یوحنا ۲۰:‌‌31).
             اما فوراً این سؤال پیش می‌آید که چرا عیسی را مسیح می‌خوانند؟ مگر «مسیح‌» نام خانوادگی او نبود؟ اگر نبود، پس مفهوم آن چیست‌؟ به‌علاوه‌، چرا مسیحیان عیسی را پسر خدا می‌دانند؟ مگر او چیزی جز یک پیامبر بود؟ اینها همه چه معنا و مفهومی دارد؟
             برای پاسخ به این سؤالات باید دوربین فیلم‌برداری خود را به گذشته ببریم‌. عیسی در خلأ و در عالم ماورا نزیست‌. او در زمانی معین و در مکانی مشخص و در میان قومی خاص زندگی کرد. رسالت او در وهلۀ نخست در چارچوب زمانی و مکانی خاص خودش و در میان قومی که بدان تعلق داشت‌، معنی و مفهوم می‌یابد. ما باید این چارچوب زمانی و مکانی خاص را درک کنیم تا بدانیم عیسی که بود و چرا او را مسیحای موعود خواندند و پسر خدایش نامیدند.
             لذا در بخش نخست نگاهی خواهیم انداخت به ماجرای انبیا تا رابطۀ عیسی و انبیا را درک کنیم و به جایگاه او در میان ایشان پی ببریم‌. در این بخش‌، بخصوص خواهیم دید که یهودیان طبق پیشگوییهای انبیای خود، برای «مسیحای موعود» چه مقامی قائل بودند و انتظار داشتند او با ظهور خود چه کاری انجام دهد. سپس زندگی و تعالیم عیسی را به‌گونه‌ای کلی در چارچوب زمانی و مکانی خودش بررسی خواهیم کرد و خواهیم دید که او چگونه پیشگوییهای انبیای یهود را موبه‌مو تحقق بخشید و به همین سبب‌، بسیاری از یهودیان باور کردند که او همان مسیح موعود، و در نتیجه‌، پسر خداست‌. و سرانجام در بخش سوم‌، جایگاه او را از نقطه نظر الهی بررسی خواهیم کرد تا به هویت واقعی او در پس پردۀ این عالم پی ببریم‌.
 آرمان رشدی