۱۳۹۲ دی ۱۳, جمعه

مقصود پولس از بدن بعد از مرگ چیست؟ (اول قرنتیان فصل پانزدهم آیات سی و پنجم تا پنجاه و سوم)

مطالعه کتاب مقدس 
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

اعضای کلیسای قرنتس، زندگی پس از مرگ را انکار نمی کردند، اما نمی توانستند بپذیرند که چگونه قادر خواهند بود بعد از مرگ، دوباره با بدنی که در معرض بیماری و مرگ قرار دارد، تا ابد زندگی کنند. آن ها شنیده بودند که مسیح و رسولان مرده ها را زنده کرده اند، اما مردم شاهد مرگ دوباره آن ها بوده اند. بنابراین، آن ها سئوال کردند:"به هنگام زنده شدن مردگان، آن ها چه نوع بدنی خواهند داشت؟" (اول قرنتیان فصل پانزدهم آیه 35).
پولس چنین پاسخ می دهد:"جواب سئوال تان را می توانید در باغچه خانه تان بیابید! وقتی دانه ای در خاک می کارید، پیش از آن که سبز شود، نخست می پوسد و می میرد و هنگامی که سبز می شود، شکلش با آن دانه ای که کاشتید، خیلی فرق دارد. زیرا چیزی که شما می کارید، دانه کوچکی است، اما خدا به آن دانه، بدن تازه و زیبایی می دهد. به همین صورت، این بدن خاکی و زمینی ما که محکوم به مرگ و نابودی است، با بدنی که بعد از زنده شدن خواهیم داشت، تفاوت دارد. آن بدن نخواهد مرد. این بدن باعث زحمت و رنج ماست، چون در معرض بیماری و مرگ قرار دارد، اما آن بدن پر از جلال و شکوه خواهد بود. زیرا همان طور که بدن طبیعی و خاکی وجود دارد، بدن طبیعی و روحانی نیز وجود دارد" (فصل پانزدهم آیات سی و ششم تا چهل و چهارم).
مقصود پولس این است که بدن های روحانی ما ورای قوانین طبیعت قرار دارد و نه در محدوده آن. برای مثال، بدن مسیح بعد از مرگ می توانست از در و دیوار عبور کند. او روح نبود. شاگردانش به او دست زدند و جای میخ ها را دیدند. مسیح حداقل دو بار با شاگردانش غذا خورد. مثال پولس به روشنی نشان داد که آنچه کاشته می شود، همان چیزی نیست که بعدا سبز می شود. دانه کاشته می شود تا گیاه به دست آید. بنابراین، مرگ نیز پایان نیست، بلکه یک تبدیل است.
در سال های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. برخی از آن ها ادعا کرده اند که به بهشت رفته اند. آنان بعد از عبور از دالان نورانی، دروازه های بهشت را از دور مشاهده کرده اند و سپس لحظه ای بعد با جمعیتی از انسان ها که به برای استقبال آمده بودند، مواجه شدند. برخی از چهره ها را شناختند و به یاد آوردند که آن زن یا مرد قبل از مرگ چقدر پیر و ضعیف بودند. اما اکنون هیچ چین و چروکی بر چهره شان دیده نمی شد. چشمان شان می درخشید و دندان های سالم و شفافی داشتند. طرح صورت و صدای شان هیچ تغییر نکرده بود. بسیار شاد، پر انرژی و فعال و باهوش بودند. بر اساس گزارش افرادی که دوباره به بدن فانی خود بازگشتند،در بهشت کیفیت مناظر طبیعت و رنگ و صدا میلیون ها برابر بهتر از زمین است. صدای موزیک های شاد و جذاب همواره به گوش می رسد. همه همدیگر را می شناسند و با یکدیگر دوستان بسیار صمیمی هستند. صدای خنده و شادی از گوشه و کنار شنیده می شود.اگر کسی قصد پیمودن مسیری را دارد، با سرعت باورنکردنی به این سو و آن سو می رود. از شب و تاریکی خبری نیست. خداوند وضعیت روحی شخص را طوری تنظیم کرده که ساکنان بهشت اصلا دچار غم و اندوه و نگرانی و بیماری نمی شوند. زندگی به مراتب واقعی تر از زمین است...
این گزارش ها تا حدودی کیفیت نوع بدن را در بعد از مرگ مشخص می کند.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.

آیا خداوند بعد از اتمام آفرینش عالم هستی، استراحت کرد؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

در ترجمه قدیمی کتاب مقدس به زبان فارسی، چنین می خوانیم:"خدا در روز هفتم از همه کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت" (آیه دوم). عبارت "آرامی گرفت" در زبان عبری معنی "دست کشیدن" است و ریشه واژه از سبت (شبات) گرفته شده است. این آرامی به معنی غیرفعال بودن نیست، بلکه به معنی دستیابی هدف و فارغ شدن از کار خاصی می باشد. خدا نیازی به استراحت در روز هفتم نداشت. خدا دست از کار کشید زیرا کار آفرینش تمام شده بود.
در دنیایی زندگی می کنیم که بر محور کار و فعالیت می چرخد. دست کشیدن خدا از کار آفرینش سمبلی است از استراحت. اوقات استراحت، نیروی تازه ای برای کار و فعالیت به ما می بخشد.
با این توصیف، خدا در کار خلقت هم چنان فعال بود: او خلقت را برکت داد و تقدیس کرد. زمین تا قبل از سقوط انسان و رخنه گناه، به محل مقدسی تبدیل گردید. اما بعد از سقوط، خدا آسمان و زمین جدیدی آفرید (مکاشفه فصل 21 و فصل 22 آیات اول تا پنجم).
دست کشیدن خدا از کار آفرینش، اساس روز سبت است (خروج فصل20 آیه 11). روز سبت، روز استراحت و عبادت بود. خدا می دانست انسان احتیاج دارد در طول هفته وقتی را بدون شتابزدگی به عبادت و استراحت اختصاص دهیم. اهمیت روز هفتم از این امر مشخص می شود که خدا آن را برکت داد و مقدس نمود. از گزارش پیدایش از آفرینش درمی یابیم که برای انسان یک روز استراحت در هفته به همان اندازه اهمیت دارد که رابطه جنسی (فصل اول آیات 27-28) یا خوردن خوراک (فصل اول آیه 29). کار و استراحت جزء لاینفک آفرینش می باشند.
اگرچه خداوند از کار آفرینش دست کشید، اما هم چنان فعال است. زمانی که رهبران مذهبی یهود، مسیح را متهم به قانون شکنی کردند، چون روز شنبه مردی لنگی را شفا داده بود، عیسی پاسخ کاملا درست به آن ها داد. او فرمود:"پدرم همیشه کار می کند و من نیز کار می کنم (یوحنا فصل 5 آیه 17). به عبارت دیگر، عیسی می خواست بگوید:"چه اتفاقی می افتد اگر خدا همه کارهایش را در روز شنبه متوقف کند؟" در این صورت، طبیعت دچار هرج و مرج می شود و شیطان قدرت در نبود عملکرد خدا جهان را واژگون می کند. مسیح توضیح می دهد حتی در روز شنبه هم نباید نسبت به فرصت کار نیک بی اعتنا بود.
روز سبت (شبات)دو هدف داشت: فرصتی بود برای استراحت و به یاد آوردن اعمال عظیم خدا در طول تاریخ و زندگی مان.
نکته جالب این که در روز هفتم اشاره به طلوع و غروب نشده است. برخی از کارشناسان معتقدند که ما هم چنان در روز هفتم زندگی می کنیم.

آیا عهد جدید روز سبت را حذف کرد؟
در عهد عتیق، خداوند روز سبت را به عنوان روز استراحت انتخاب نمود. یک روز استراحت، این فرصت را به جسم و روان انسان می دهد تا برای شش روز کار آمادگی کسب کند. در دنیای باستان، این امتیاز نوین و منحصر به فردی بود که خدا به قوم اسرائیل عطا فرمود. با این توصیف، رهبران یهود، قوانین و تبصره های زیادی برای روز سبت نوشتند (در متن کتاب مقدس این قوانین اضافی وجود ندارد) که مسیح را وادار به واکنش نمود. رهبران یهود این تصور را در مردم ایجاد کرده بودند که انسان برای سبت پدید آمده است، در حالی که مسیح فرمود که سبت برای انسان به وجود آمده است. به عبارت دیگر، سبت فقط روز استراحت و تعمق بیشتر در کلام خداوند بود. همین.
در شریعت موسی و هم چنین عهد عتیق، قانونی که تغییر روز استراحت را از شنبه به روز دیگر منع کند، وجود ندارد. وجود چنین قانونی ضروری نبود. در واقع، خداوند آینده را می دید و می دانست که دوران انقلاب صنعتی فرا خواهد رسید و شرایط زندگی انسان ها به گونه ای دیگر شکل خواهد گرفت. در دنیای امروز، تعطیلی فرودگاه، بیمارستان، هتل ،آتش نشانی، مخابرات، رادیو و تلویزیون، نیروگاه برق... غیر ممکن و محال است. عدم فعالیت این گونه مراکز مصادف است با فاجعه. هم چنین مردم برای استراحت و رفع خستگی به مراکز تفریحی نظیر سینما، شهربازی، رستوران، پارک... می روند و اوقات فراغت خود را می گذرانند. در هر حال، کسانی که در تعطیلات آخر هفته کار می کنند، بایستی یک روز را درهفته به استراحت بپردازند.
از طرف دیگر، به نظر می آید که روز شنبه (سبت) مختص یهودیان بود و نه کلیسا. مسیحیان برای یادآوری قیام مسیح از مردگان، در روزهای یکشنبه مراسم گردهمایی را تشکیل دادند. در اواخر قرن اول میلادی، یکشنبه به عنوان روز استراحت انتخاب شد. اما به احترام یهودیان و شریعت موسی، شنبه نیز در کشورهای مسیحی به عنوان روز تعطیل قلمداد می شود. دلیل دیگراین تصمیم گیری، برای جلوگیری از اختلال درفعالیت های اقتصادی یهودیان و مسیحیان بود. بنابراین، در عهد جدید، هیچ گونه تعلیمی مبنی بر حذف روز سبت وجود ندارد.
بنابراین، یک روز در هفته را به عنوان روز استراحت و تجدید قوا در نظر داشته باشید.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.