۱۳۹۳ تیر ۱۰, سه‌شنبه

انتظار برای خدا

عجیب است که در عصری که سرعت حرف اول را می زند، کلام خدا از انتظار صحبت می کند. البته خدا هم خدای سرعت است و هم خدای صبر و انتظار. او خیلی چیزها را طوری آفریده که به سرعت عمل می کنند. مانند رعد و برق یا سرعت گردش زمین و سیارات و خیلی چیزهای دیگر با سرعت عمل می کنند. اما...

اشعیاء 40: 28-31
دنیای ما به سرعت به پیش می رود. در یک قرن گذشته علم و دانش با سرعت برق به پیش رفته و سرعت پیشرفت علم در قرن گذشته به هیچ وجه قابل مقایسه با تمام قرون گذشته نیست. همه چیز سریع و تند شده است. هواپیماهای سریع، قطارهای سریع السیر، اتومبیلهای سریع با سرعت 300 کیلومتر در ساعت و حتی بالاتر. مردم به دنبال کامپیوترهای با سرعت بالا هستند. اینترنت با سرعت بالا و در حقیقت انسان به دنبال سریعترین چیزها در این عصر است. غذا در عرض یک دقیقه گرم می شود. لباسها سریع شسته می شود. خانه سریع پاک می شود. همه چیز سریع و سریع و سریع. مسلما" این سرعت بر شخصیت و حالتهای ما مسیحیان نیز تاثیر گذاشته است. وقتی چیزی به سرعت اتفاق نمی افتد عصبی می شویم. من خودم آدم عجولی هستم و نمی توانم خیلی زیاد صبر کنم.

مزمور 27: 14 می گوید: " برای خداوند انتظار بکش، نیرومند باش و دل قوی دار؛ آری منتظر خداوند باش ."
عجیب است که در عصری که سرعت حرف اول را می زند، کلام خدا از انتظار صحبت می کند. البته خدا هم خدای سرعت است و هم خدای صبر و انتظار. او خیلی چیزها را طوری آفریده که به سرعت عمل می کنند. مانند رعد و برق یا سرعت گردش زمین و سیارات و خیلی چیزهای دیگر با سرعت عمل می کنند. اما نباید فراموش کرد که خدای ما خدای صبر و انتظار است. خدا بارها در کلامش می گوید برای من منتظر باش. ابراهیم 25 سال طول کشید تا وعده خدا را دریافت کرد. ایوب مدت طولانی درد کشید تا برکت خدا را دریافت کرد. موسی چهل روز و چهل شب در حضور خدا وقت گذراند تا خدا را ملاقات کرد. کلام خدا می گوید: "منتظران خداوند خجل نخواهند شد." یا به کلامی دیگر شرمنده نخواهند شد.
در عصری که همه چیز با سرعت است ولی خدای ما به دنبال انتظار ما است. ببینید داود چقدر برای خدا انتظار کشیده است که می گوید: " از فریاد خود خسته شده ام؛ گلویم خشک شده و چشمانم از انتظار برای خدایم تار گشته است." (مزمور 69: 3) آیا تا به این حد برای خدا انتظار کشیده ای؟
البته می دانم و مطمئنم که در میان شنوندگان این پیام عده ای هستند که اصلا" وقتی به دعا و کلام خدا نمی دهند چه برسد به انتظار برای خدا. ولی با این پیغام می خواهم شما را تشویق کنم که هم به خدا وقت دهید و هم انتظار او را یاد بگیرید. با شخصی صحبت می کردم و به من می گفت من خیلی سوالها از خدا دارم ولی خدا هیچ جوابی به من نمی دهد. تعجب کردم و از او سوال کردم: " آیا به خدا وقت می دهی؟ وقت دعای شخصی داری؟" گفت: " نه حوصله وقت صرف کردن برای دعا ندارم!" آیا کسی به شما وقت ندهد و از شما سوال نکند و منتظر جوابش نباشد منطقی است که بگوید شما به او جواب نداده اید؟
در مزمور 106: 13 می گوید که قوم اسرائیل: " کارهای او را بزودی از یاد بردند، و مشورت او را انتظار نکشیدند. هوای نفس خود را در بیابان پیروی کردند، و خدا را در صحرا آزمودند. پس آنچه خواستند بدیشان عطا فرمود، اما لاغری در جانهای ایشان فرستاد."

انتظار برای خدا چند شرط دارد:
1- انتظار صبر می خواهد. بدون صبر و تحمل وقت، انتظاری بوجود نمی آید.
2- انتظار چشمداشت دارد. توقع دارد. به یک نقطه ای نگران است و توجه متمرکزی به چیز خاصی دارد. بعضی اوقات این توجه ملاقات خداست و بعضی اوقات دریافت پاسخ دعایی و بعضی اوقات جواب به سوالی. به هر حال انتظار همراه با توقع است.
3- انتظار گاهی اوقات با داد و بیداد است و گاهی اوقات همراه سکوت. داود می گوید گلویم خشک شده از بس فریاد کرده ام. پس هنگام انتظار فریاد نیز می کشید که گلویش خشک شده. من لحظات عالی با خدا داشته ام که همراه فریاد بوده است. به یاد دارم وقتی تازه به هلند آمده بودیم و در یک دهکده دور افتاده در هلند با خانم و رودریک به سر می بردیم یک روز که خیلی خسته بودم به جنگلها رفتم و شروع به فریاد کردم و گفتم خداوندا من از خود خسته شده ام و نمی خواهم فایده ای نداشته باشم. من می خواهم تو را ملاقات کنم و از تو نقشه بگیرم. آنجا بود که خدا با من صحبت کرد و فرمود کار خدا را در هلند شروع کنم." خیلی از کارهای بزرگ و بجا ماندنی با انتظار در حضور خدا بوجود می آید. انتظار همراه سکوت نیز هست. انتظار همیشه با فریاد نیست بلکه اکثر اوقات با سکوت است. جاهایی که مردم انتظار می کشند اکثرا همراه سکوت است. مخصوصا اگر همراه شما کسی نباشد.
4- انتظار همراه تفکر و تامل است. امکان ندارد که برای چیزی انتظار بکشید و در حال تفکر نباشید. در بودیسم توجه زیادی به مدیتیشن یعنی تفکر و تامل می شود. اما فرق بودیسم با مسیحیت این است، که در بودیسم برای هیچ و پوچ تمرکز و تفکر می کنند ولی در مسیحیت برای خدا انتظار و تفکر و تامل می کنند. وقتی خود را برای همه چیز باز بگذارید خیلی خطرناک است چون در این موقعیت خود را برای ارواح شریر نیز باز می گذارید و فرصتی به ارواح شریر می دهید.
5- انتظار بدنبال پاداش است. اشعیاء 30: 18 می گوید کسی که برای خدا انتظار می کشد مبارک خواهد شد. اشعیاء 40: 31 می گوید منتظران خدا قوت تازه خواهند یافت. اشعیاء 49: 23 می گوید منتظران خداوند شرمنده نخواهند شد. مراثی 3: 25 می گوید خداوند برای آنانیکه منتظر او هستند، نیکو است.
6- انتظار دارای تداوم است. هوشع 12: 6 می گوید برای خدا دائما منتظر باش. انتظار وقت و پشتکار و پیگیری دائم می خواهد.
7- در ضمن انتظار خستگی دارد. داود می گوید خسته شده ام. در انتظار کشیدن حوصله آدم سر می رود و گاهی اوقات خسته می شود و می برد. وقتی انتظار می کشی به جایی می رسی که می گویی فایده ای ندارد و پاسخی نیست پس به کارهای خودم ادامه دهم یا انتخابهای نادرست را شروع می کنی. مانند ابراهیم که وقتی سالها منتظر فرزند وعده از خدا بود و خبری نشد و هاجر را گرفت تا از او فرزندی داشته باشد.
8- کسی که انتظار می کشد امیدوار است. انتظار همراه امید است. امکان ندارد امیدی نداشته باشی و انتظار بکشی. خدای ما شایسته است که به او امیدوار باشیم. هر جا در کتاب مقدس که از امید صحبت شده منظور آن انتظار نیز هست. در رومیان 8: 23 وقتی در مورد انتظار برای نجات صحبت می کند می توان انتظار را امید نیز ترجمه کرد. امیدوار برای نجات.



من بارها برای خداوند انتظار کشیده ام و همیشه نیز خدا برای من پاسخ بوده است. برای ازدواجم با ریما 15 روز روزه گرفتم و خدا او را به من داد. برای خدمتم در ایران باز هم روزه گرفتم و دعای طولانی با انتظار کردم و خدا مرا جواب داد. برای آنانکه از پشت خنجر زدند در حضور خدا منتظر ماندم و بعضی از آنها آمدند و عذرخواهی کردند و یا من از آنها عذر خواهی کردم و روابط به حال اول برگشت. نه فقط در زندگی خود بلکه در زندگی مردان و زنان خدا دیده ام که هر کس منتظر خدا شده، بی جواب از نزد خدا برنگشته. مردانی چون برادر ست با زندگی پربرکت 99 ساله با فرزندان و نوه ها و نتیجه های پربرکت. مردانی مثل برادر دیباج که نه سال و بیست و هفت روز در زندان منتظر خدا شد و البته برای مسیح شهید شد ولی خانواده ای پربرکت بجای گذاشت و زندگی نمونه ای را برای ما به ارمغان آورد. اینها مشتی از خروار است. در تاریخ مسیحیت مردان و زنان زیادی بوده اند که با ماندن در حضور خدا و انتظار برای او نه فقط شرمنده نشده اند بلکه برای خود و نسلشان برکت بوده اند. بگذارید امروز با انتظار در حضور خدا و ملاقات او مانند موسی ها و ایلیاء ها و ایوبها وارث برکات آسمان و زمین شویم.
کشیش ورژ باباخانی


مسیحیان ریاکار، مانع از ایمان آوردن مردم

مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

ممکن است خطاها یا گناهان بعضی از مسیحیان، مانع ایمان آوردن شخصی شوند که می کوشید به او بشارت دهید. واقعیت این است که همه آنانی که خود را مسیحی می نامند، واقعا نیستند. خدا در کتاب مقدس وعده داده که مسیحیان ریاکار را داوری و رد خواهد کرد. مسیح فرمود:"گمان نکنید هر که خود را مومن نشان دهد، به بهشت خواهد رفت. ممکن است عده ای حتی مرا "خداوند" خطاب کنند، اما به حضور خدا راه نیابند. فقط آنانی می توانند به حضور خدا برسند که اراده پدر آسمانی مرا به جا آورند" (متی فصل 7 آیه 21). مسیح بیشتر به انگیزه و عملکرد ما توجه دارد تا به ادعاهای مان. وقتی مطابق تعالیم مسیح زندگی کنیم، مردم با اعتقادات مسیحیت آشنا خواهند شد.
باید در نظر داشت که اشخاص ریاکار در تمام ادیان و مکاتب غیر مذهبی مشاهده می شوند و جنبه عام دارد. بنابراین، وجود افراد ریاکار مختص مسیحیت نیست.
شیطان از ریاکاران مسیحی استفاده می کند تا مردم از کلیسا منزجر شوند و نسبت به مسیح و مسیحیت احساس خصومت کنند. در این مورد باید از مخالفان مسیحیت پرسید:"آیا درست است که به خاطر پول تقلبی، هیچ نوع پولی را قبول نکنیم؟" به همین ترتیب صحیح نیست که میلیون ها ایماندار حقیقی مسیحی را به حساب نیاوریم و به خاطر عده ای مسیحی ریاکار، مسیحیت را رد کنیم.
با این توصیف، ممکن است مردم در مورد شرارت ها و جنایاتی که کشورهای به اصطلاح مسیحی مرتکب شده اند، چیزهایی بگویند. به آنان بگویید چیزی تحت عنوان یک ملت مسیحی وجود ندارد. بسیاری از مردم عنوان مسیحیت را یدک می کشند، ولی مسیح را به عنوان منجی شخصی خود نپذیرفته اند و مطابق تعالیم مسیح زندگی نمی کنند. البته دلیل بر آن نیست که مسیحیت در کشورهای غربی کم رنگ شده. اگر مردم اروپا، آمریکا، استرالیا به مسیح اعتقاد نداشتند، تاریخ میلادی و هم چنین اعیاد کریسمس، سال نو و عید پاک (عید قیام مسیح از مردگان) را تغییر می دادند و مانند کشورهای اسلامی یا برخی از کشورهای جنوب شرق آسیا تقویم دیگری داشتند. تولد مسیح زمان را به دو بخش کرد: قبل از میلاد، بعد از میلاد. کسانی که به خدا اعتقاد ندارند، چک های خود را با سال میلادی تاریخ می زنند. مخالفان مسیحیت بر روی نامه ها، اسناد رسمی و دفتر قرار ملاقات های خود، تاریخ میلاد مسیح را می نویسد! تاریخ میلادی به عنوان تقویم اول یا دوم تمام کشورهای جهان پذیرفته شده است. کشیش ها در مراسم ازدواج و تدفین بسیاری از مردم یا مراسم آغاز به کار رئیس جمهورها حضور دارند. رادیو و تلویزیون های مسیحی فعال هستند و سالانه حداقل ده ها میلیون کتاب مقدس و ادبیات مسیحی چاپ و منتشر می شوند.
از مخالفان مسیحیت که ریاکاری مسیحیان را مانع ایمان آوردن خود می دانند باید پرسید که آیا توانسته اند در زندگی مسیح اشتباهی پیدا کنند؟ آیا با کسانی که زندگی شان توسط مسیح دگرگون شده، روبرو شده اند؟ این نکته را باید در نظر گرفت که نمی دانیم چه شرایطی بر مسیحی ریاکار حاکم است. در ضمن نمی دانیم که آیا از گناهش توبه کرده یا نه. بنابراین، داوری را به خداوند می سپاریم.
اگر آن شخص هم چنان به مخالفت ادامه می دهد دو سئوال ذیل را از او بپرسید:
یک. اگر خدای مسیحیان خونخوار و بی رحم است، چرا مسیح به پیروان خود دستور داد که دشمنان خود را ببخشند و به جای لعنت کردن آنان، برای شان برکت بطلبند؟ چرا در قرن اول میلادی، مسیح و شاگردانش از طریق توسل به زور و اسلحه، مسیحیت را گسترش ندادند؟
دو. در قرون گذشته، رهبران فرقه کاتولیک تصمیماتی اتخاذ کردند که بر خلاف تعالیم مسیح و شاگردانش بود (جنگ های صلیبی، خرید و فروش زمین های بهشت و جهنم، تفتیش عقاید، سوزاندان مخالفان از جمله ایمانداران مسیحی، محاکمه دانشمندان). از آن جا که معیار مسیحیان، عهد جدید (تعالیم مسیح و شاگردانش) است، چرا
تصمیمات سیاسی/اقتصادی پاپ ها را به عنوان اصول اعتقادات مسیحیت قلمداد می کنید؟ 

معجزات عیسی در ملاء عام انجام می شد. آن ها در خفا و در حضور یک یا دو نفر از پیروان مسیح صورت نمی گرفت. دشمنان عیسی (رهبران یهود و هم چنین مورخین غیر مسیحی رومی و یونانی) واقعیت معجزات مسیح را انکار نمی کردند. رهبران یهود می کوشیدند که معجزات مسیح را به قدرت شیطان و جادوگری نسبت دهند. معجزات عیسی حتی در حضور بی ایمانان و شکاکان صورت می گرفت.